خارج از کنترل شوهرم شد

1399/09/09

سلام
این داستان کاملا واقعی و البته طولانی هست ولی در عوض پر از نکات آموزنده و با ارزشی داره که برای مبتدی ، زن و شوهر و حتی با تجربه ها هم میتونه مفید باشه . پیشنهاد میکنم حتما بخوانید.
بعد از سکس علی گفت دلش سکس سه نفره میخواد من شوکه و حالم بد شد کمی فکر کردم میدونم این مشکل از کجا آب میخوره و این عواقب (( شک شوهرم )) از مسافرت قشم ما شروع شده که همچین پیشنهادی رو داره میده ، گفتم نفر سوم یعنی چی؟ با اخم گفتم مرد؟؟! گفت نه نه، زن. گفتم من دوست ندارم و برام هیجان و لذتی نداره راستی زمان سکس ما همیشه کمتر از ۵ دقیقه است چه جوری یکی دیگه رو هم میخوای اضافه شه گفت ولی برای من خیلی جالبه و میشه درش خلاقیت بخرج داد که تو هم زن خلاقی هستی .گفتم خونه نه ، من دوست ندارم کسی خونه و روی تخت خواب ما بیاد ، راستی مگه کسی هست؟ گفت اره باهاش تازه آشنا شدم کنجکاو شدم بدونم علی چیکار می‌کنه ولی خونه اصلا. قرار شد ببینمش در صورت رضایت من برنامه‌ریزی کنیم، یک روز داخل ماشین مون سوار شد پرسیدم اسم شما ؟گفت مهسا . سن شما؟ گفت ۲۰ سال . مجردی یا متاهل؟ ۴ ماه طلاق گرفتم ‌. گفتم من میترا هستم و ۲۹ سالمه و علی ۴۲ سالشه و میدونی میخواهی چیکار بکنی؟ گفت آره. که خداحافظی کردم و منوط شد به تصمیم من ، به علی با حسادت گفتم صیغه کردیش ؟ خندید و گفت نه. واقعا خوشگل وهیچ عیبی در ظاهر و قیافش نبود جوان و زیبا بود‌ لب و بینی کوچیک و چشم های سبز رنگ درشت و خماری داشت واقعا عروسک بود . قدش ۱۵۹ سانتی متر و وزنش ۵۲ کیلو گرم بود که بعدها ازش پرسیدم. به علی گفتم این هلوی زیبا و ریزه میزه را کجا پیدا کردی، قبلا باهش سکس داشتی؟ گفت خواهر یکی از همکاراشه که توی پروسه طلاق کمکش کرده ، و در ادامه گفت با هم سکس داشتیم فهمیدم خیلی وقته توی رابطه هستند و با کمی ناراحتی گفتم اوکی برنامه‌ریزی کنیم . علی با غضب توی چشمام نگاه کرد و گفت میخوام حداقل سه یا چهار بار باشه آب دهنم رو قورت دادم گفتم چه خوش اشتها هستی؟! گفتم باید هتل بریم که نه مشکل خورد و خوراک و نه بشور و بساب داشته باشیم که حداقل ۳ الی ۴ روز هم سکس کنیم و هم تفریح و گردش داشته باشیم. سعی کردم جوری برنامه ریزی و مدیریت کنم که دفعه دیگه همچین پیشنهادی رو نده . بعد از جمع بندی تایلند انتخاب شد خلاصه بعد از چند روز ویزامون اومد و پرواز کردیم به فرودگاه بانکوک و با پرواز بعدی هم ساعت ۶ عصر رسیدم هتل داخل جزیره پوکت، مسافرت ما حدودا ۱۵ ساعت طول کشید و حسابی خسته بودیم و قرار شد امشب رو استراحت کنیم و فردا صبح سکس کنیم . ساعت ۷ صبح همه آماده شدیم که برام هیچ انگیزی نداشت ولی مهسا و علی سرحال بودن که مهسا گفت دیلدو رو بیارم که من با تعجب گفتم چی ؟! علی گفت سوپرایز که چمدون باز کرد و یک کیف چرمی آورد بیرون و دیدم کیر مصنوعی از طول سایز ۱۳ سانتی متر به قطر ۳.۵ سانتی متری شروع میشه وبعد ۱۶ سانتی متر به قطر ۴ سانتی متر و ۲۰ سانتی متر به قطر ۵ سانتی متر و یک کیر سیاه رنگ به طول ۲۵ سانتی متر به قطر ۶ سانتی متر هم بود . گفت یکی رو انتخاب کن گفتم کوچیکه که هم اندازه کیر علی بود سایز ۱۳ را انتخاب کردم که مهسا بست به کمرش و به من گفت تو ۱۶ رو ببند که من گیج بودم و یک کیف دیگه آورد که داخلش مقداری قرص و کاندوم تاخیری و ژل آمیزش و روغن ماساژ بود به علی گفت این قرص رو بخور و از کاندوم استفاده کن که مشکل نعوظ و زود انزالی تو برطرف شه و نیم تا کمتر از یک ساعتی دیگه قرص برای نعوظ عمل می‌کنه . خلاصه بعداز مدتی سکس که برام تحمل مهسا کنار علی سخت بود و هیچ لذتی نداشت به پایان رسید و فکر کردم چقدر مسخره و خسته کنند است با وجود اینکه مشارکت من در سکس خیلی کوتاه بود و اکثرا بین علی و مهسا بود . ما اون روز به تایم صبحانه هتل نرسیدیم و عصر بعد از گشت و گذار در شهر ، مهسا و علی کلی میوه های تایلندی و شیر و عسل و آبجو و شراب به همراه یک آبمیوه گیری خرید کردند و مهسا با ترکیب میوه با شیر و عسل نوشیدنی مقوی برای صبح درست می کرد و با مخلوط میوه و عسل و شراب کوکتل الکلی برای شب درست می کرد کلا شیشه عسل بالای سر تخت خوابش بود و باهاش معجون های خوش مزه تهیه می کرد. و شب خوابیدم برای سکس فردا صبح که نصف شب شنیدم صدا میاد که دیدم مهسا بین پاهای علی دراز کشیده و کیر علی توی دهنشه و علی میگه نمیزای بخوابم خوابم میاد و مهسا میگه بخواب منم الان بین پات بالش می زارم و می خوابم که تا خود صبح کیر علی توی دهنش بود و صبح با تدارکات مهسا شامل قرص و کاندوم علی آماده شد که مهسا به علی گفت تو از کاندوم تاخیری دیروز استفاده می کردی باز هم آبت پشت سرهم ۵ یا ۶ دقیقه ای میومد ! باید بتونی بیشتر از نیم ساعت سکس بکنی و برای زود انزالی این تکنیک رو امروز انجام بده که اسمش هست عدم تمرکز، خوب دقت کن و مهسا اشاره کرد به دو تا قاب عکسهای که روی دیوارهای اتاق نصب شده بود و به علی گفت در زمان سکس و دخول به قاب عکس نگاه میکنی و بعد با چشم های بسته سعی میکنی تمام جزئیات داخل عکس رو تصور کنی و این تمرین را روی عکس دیگر نیز در زمان تلمبه زدن انجام میدی و هر زمان احساس کردی که داری ارضا میشی سکس رو متوقف کن و زیر کلاهک کیرت رو دو دستی محکم فشار بده که انزال رو به تاخیر می اندازند و این کار نیار به مهارت دارد یک مثال جالب زد و گفت روز اول یک مبتدی نمی تونه توی قسمت عمیق استخر شنا کنه ولی با تمرین مستمر و به دست آوردن مهارت بعداز چند روز شنا میکند ، که تو هم با تمرین سه بار در روز در زمان استراحت و اوقات فراغت فقط با تصویر سازی و منحرف کردن ذهن به زمان لازم برای مدیریت در سکس خواهی رسید . و مهسا علاوه بر اون تمرین در مدت سکس از علی چندین سوال برای کنترل عدم تمرکز علی روی سکس و زود انزالی پرسید، سه نمونه از پرسشها : می پرسید هزینه شام دیشب ما چند بات ( واحد پول تایلند ) شد و به ریال ما چقدر میشود ؟ اسامی میوه های خریداری شده دیشب رو بگو ؟ اسم سه نفر از اساتید دروس تخصصی دوره دانشگاه خودت رو بگو ؟ و علی جواب میداد که واقعا موثر بود . که بعداز مدتی من به بهانه صبحانه گفتم گشنمه میرم صبحانه بخورم شما ها ادامه بدید من اومدم بیرون اتاق گفتم یا خدا این دیگه چه جوریشه اصلا سیری نداره تا ناهار بیرون نیامدن و بعداز ظهر هم خوابیدن دوباره شب تا صبح کیر علی توی دهنش بود و صبح بیدار شدن برای سکس گفتم نیستم و رفتم برای صبحانه با خودم فکر کردم چرا از امکانات این هتل بزرگ استفاده نکنم. رفتم استخر و نوشیدنی خوردم و بعدش هم رفتم سالن ماساژ که داخل خود هتل بود. ماساژ با روغن گرم عالی بود و باعث توقف استرس کارهای مهسا شد. فکر کردم من اینجا هستم و علی و مهسا داخل اتاق مشغول سکس کردن چه کار اشتباهی کردم این زن حشری رو وارد زندگیم کردم دو روز از مسافرت ما گذشت و قرار این پنج روز باقیمانده هم به همین منوال بگذره . باید راه و چاره ای پیدا کنم. اومدم بیرون سالن ماساژ دیدم چند نفر سیاه پوست دارن بسکتبال بازی میکنند یاد کیر مصنوعی سایز ۲۵ افتادم که فکری به سرم زد !! رفتم داخل اتاق دیدم علی بی حال با کیر مصنوعی به کمرش روی تخت افتاده و مهسا هم این طرف گفتم پاشید کارتون دارم میخواهید یک نفر مرد قوی بهتون اضافه شه که مهسا چشاش گرد شد و علی با تعجب پرسید کیه؟. مثلا یک سیاه پوست باشه. که علی و مهسا همدیگرو نگاه کردن، گفتم پاشید دوش بگیرد حاضر شید و بریم .همه رفتیم جای که سیاه پوست تا نشسته بودند توی قسمت بار مشروب یک مرد در حال پیانو زدن و خوندن بود که بعدش مهسا رفت به نواختن پیانو ، با یک آهنگ کلاسیک شروع کرد واقعا زیبا میزد جوری که توجه همه بخصوص‌ نوازنده قبلی را به خودش جلب کرد به علی گفتم این زن باهوش حیف شده احتمالا سرکوب احساسات جنسی در زندگی قبلیش اینو پر هوس کرده یک لباس خوشگل و آرایش نازی کرده بود که خیلی ملوس و تودل برو شده بود یک دفعه شیطون آهنگ واکا واکا دیس تایم فور آفریقا شکیرا رو شروع کرد به نواختن Waka waka this time for Africa دیدم توجه سیاه پوست ها جلب شد شروع کرد به خوندن وای که این آتیش پاره عالی میخوند سیاه ها پاشدن با آهنگ رقصیدن و دورش جمع شدند به علی گفتم فرصت خوبیه یکی را با مهسا انتخاب کنید و عصر دعوتش کنید داخل اتاق برای نوشیدنی و آشنایی بیشتر، گفتم این یکی دو بار سکسی که دلش میخواد داشته باشه دیگه شب ها کارت نداره یکم وقت آزاد داریم میتونیم بریم توی این کشور بگردیم ، که دیدم فیس تو فیس یکی شون داره فرانسوی می خونه و پیانو می‌زنه. عجیب شیطون این عروسک مهسا به دلم نشست .خودم تصمیم گرفتم کمکش کنم مشکلات و غم گذشته که باعث شده این همه هنرش را کنار بزاره و به سکس پناه بیاره رو نجات بدم ، گفتم خب خودش انتخاب کرد علی تو میری یا من؟ که پاشدم آهنگ تمام شد تشویق کنان رفتم سریع مهسا رو بغل کردم گفتم همین خوبه؟ گفت اره . اونم مهسا را بغل کرد و بوسید و تشکر کرد به سیاه پوسته گفتم خواهرم از شما خوشش اومده امروز عصر بیاید به این شماره اتاق بصرف کافی که قبول کرد ساعت ۷ شب بیاد . بعد از ناهار رفتیم روی تخت های کنار استخر برای آفتاب گرفتن و برنامه ریزی که علی گفت فکر کنم کیرش خیلی بزرگ باشه و تو از کیر مصنوعی سایز ۲۵ تا حالا استفاده نکردی!! مطمئن هستی میخواهی انجام بدی؟؟ مهسا گفت آره من هم توی فیلم های پورن دیدم بزرگه ولی شله من دلم سفت میخواد و این چند روزه خوب ارضا نشدم و میخوام سیاه پوسته هم قرص بخوره و از کاندوم تاخیری در سکس استفاده کنه و با هم سناریوی کار رو چیدیم. که سه تای مون روی تخت ها خوابمون برد وقتی بیدار شدم دیدم مهسا داره طول استخر را شنا می‌کنه چقدر نرم و با آرامش بدون کوچکترین صدای از آب پیشروی میکرد بعد از کرال سینه شنای قورباغه رفت و بعد از اون پر قدرت و با انرژی طول استخر را دو دور شنای پروانه رفت که باز هم توجه همه را بخصوص غریق نجات ها را جلب کرد و براش لایک فرستادند و در آخر کرال پشت که داشت ریلکس میکرد انگاری که تنش های درونی اش خالی شده باشه و به اون چیزی که دلش میخواست داشت می رسید و از آب لذت میبرد . فکر کردم چه اتفاقی براش افتاده که این دختره با استعداد به این راه افتاده . رفتیم داخل اتاق و با مهسا یک کوکتل میوه با شراب درست کردیم که داخلش قرص بود و منو مهسا آرایش کردیم و مایو بیکینی بهمرا شنل شنا پوشیدیم و به درخواست مهسا با هم بلند ترین پاشنه بلند هامون رو پوشیدیم. که سیاه پوسته اومد و اسم خودش را گفت بدلیل اینکه اسم سخت فرانسوی داشت من به مایکل تغییرش دادم و نشست و مهسا نوشیدنی رو بهش داد گفت تو ایران رسم است به محض ورود نوشیدنی می‌خورند که با علی خورند من و مهسا با مایوی دوتیکه روی تخت منتظر کافی بودیم که حاضر شه بعد ریختن کافی مهسا رفت کنارش و منو علی شروع کردیم لب گرفتن که دیدم مایکل نگاه می‌کنه من ادامه دادم دستمو بردم توی شلوارک علی و با کیرش بازی کردن که مهسا هم با مایکل مشغول لب گرفتن شدن علی شروع کرد به خوردن کسم و اون طرف هم همین اتفاق افتاد که ما دیگه ادامه ندادیم و علی منتظر بود که به اونها اضافه شه ولی مایکل همچنان سرش بین پا های مهسا بود که خلاصه مایکل رضایت داد و پاشد و کیرش رو از شلوارکش بیرون آورد بله !! انتظار میرفت از یک بسکتبالیست سیاه پوست که یک سرو گردن از علی ۱۸۵ سانتی متری بلند تره کیری بزرگی داشته باشه ولی نه همچین چیزی که می دیدیم ؟!! بزرگتر از کیر مصنوعی سیاه رنگ و شاید هم کلفت تر بود .مهسا از مایکل پرسید سایز کیرت چقدره ؟؟ گفت ۱۱ اینچ !! که میشود ( ۱۱×۵۴/۲ = ۲۸ ) ۲۸ سانتی متر ، من از تعجب و ترس تمام بدنم می لرزید و تنم یخ کرد بود و پاهام بی رمق شده بود و مهسا با دهن کوچیکش که حتی کله کیر مایکل هم جا نمی شد شروع کرد به ساک زدن . مهسا در مقابل هیکل مایکل مثل یک دختر بچه بود که با دیدن کیر مایکل و چه اتفاقی قراره برای مهسا بی افته، در عین حال که تحریک کنند بود ولی واقعا نگرانش بودم خودم رو سرزنش میکردم گفتم چه غلطی کردم پیشنهاد دادم و به مهسا گفتم میخوای علی بیاد گفت آره اول علی بکنه یکم جا باز شه برای مایکل ، کاندوم دادم به علی و مهسا خوابید روی تخت و علی شروع کرد به تلمبه زدن که مایکل به من گفت بیا !! توجهی نکردم . و بعد نوبت مایکل شد خیلی نگران مهسا بودم رفتم کنار مهسا نشستم و به مایکل کاندوم دادم و کشید روی کیرش و گذاشت روی کس مهسا و شروع کرد به فشار دادن ضربان قلب من زیاد شده بود و صداش توی سرم می پیچید من مهسا رو نوازش و ماساژ میدادم و علی هم سینه هاشو میخورد که بعد از مدتی کله کیرش رفت و مایکل به آرومی شروع کرد تلمبه زدن و بیشتر داخل کردن صدای مهسا رو این چند روزه نشنیده بودم که های وای آخ و آوخش بلند شده بود با هر سانتی متر پیشروی ‌کیر مایکل یک جیغ می‌کشید و دوباره های وای خیلی بلند می‌کرد، که گفتم الانکه مسئولین هتل بیان ، من و علی هرچی به مهسا می گفتیم یواش صدات بیرون می ره می گفت باشه و دوباره آخ و آوخ مهسا بلند بود و حتی مایکل تلمبه زدن متوقف کرد ولی فایده‌ای نداشت و مهسا گفت نمیشه نه نمیشه آخه خیلی کلفته !! و زمان عقب و جلو کرد دیدم از داخل کس مهسا یک حلقه دور تا دور کیر کلفت مایکل چسبیده و بیرون میاد و این تضاد رنگ صورتی خوش رنگ پیرامون کیر سیاه رنگ مایکل تحریک کننده و لذت بخش برای مایکل بود و از اون طرف چه دردی مهسا می کشید من ماساژ رو تا جای که به راحتی تلمبه میزد ادامه دادم ولی کامل داخل نمی کرد و نیمی از کیرش بیرون بود حواسم به ماساژ دان مهسا بود که متوجه شدم مایکل داره با انگشتش کسم رو تحریک می‌کنه تاز فهمیدم یادم رفته بود شورتم رو دوباره بپوشم و کسم خیس و آب دهنی علی بود دست گرمی داشت زیر چشمی به علی نگاه کرد دیدم مشغول خورن سینه های مهسا ست دستش رو از روی کسم برداشتم و علی رو بلند کردم رفتیم تخت بغلی نشستیم به تماشای پورن زنده که بعد از چند پوزیشن آب مایکل اومد و مهسا گفت از عقب هم میخوام دوباره علی وارد کار شد تا مهسا کیر خوابیده علی را شق کنه و علی از پشت بکنه، مایکل روی صندلی داشت استراحت میکرد براش دستمال کاغذی بردم که کاندوم برداره و خودشو تمیز کنه و بعد هم یک شیشه آبجو با پسته ی که از ایران آورده بودم بهش دادم که خوشحال شد و رفتم یک کاندوم دیگه آوردم دادم بهش داشت آبجو میخورد گفت برام بکش روی کیرم .علی رو نگاه کردم دیدم با ژل مشغول چرب کردن کون مهسا هست ، و گفتم ناخن دستم بلنده خودت انجامش بده و رفتم سر جام روی تخت نشستم . مهسا به مایکل گفت قبل اینکه از عقب بکنی بخواب میخوام روی کیرت بشینم . مهسا با اون پاشنه های بلند و قرمز رنگش مثل خانم معلم های خیلی خوشگل و سکسی این دفعه نکنه آموزشی برای من داشت و توضیح داد همیشه اول این سکس رو شروع میکنم بخاطر کیر کلقت مایکل اول نتونستم از کس بدم و با علی هم که نشد . اینجوری کنترل و تمرکز سکس دست منه و با تحریک نقطه G به اورگاسم کامل میرسم و حدودا ۹۰ درصد زنان از این طریق ارضا میشن و برای علی هم اگر شروع سکس زیر باشه خوبه یکم انزال به تاخیر می اندازند و نصف کیر مایکل رو کرد توی کسش و روی شکم مایکل نشست و با فشار کلیتوریس مشغول عقب و جلو کردن روی سطح شکم ورزیده مایکل شد تا به ارضای کامل رسید و بعد مایکل با آرامش مشغول کردن کون مهسا شد ولی بازم نیمی از کیرش بیرون بود و داخل نمی کرد که بعد از مدتی ، مهسا به علی گفت از جلو بکن که الان بهت نشون دادم علی زیر خوابید و مهسا پشت به مایکل نشست روی کیر علی و مایکل از کون می‌کرد و بعد از گذشت چند دقیقه که به نظرم طولانی تر از زمان سکس های قبلیش بود آب علی اومد و همچنان مایکل مشغول بود که کیر علی از کس بیرون اومد و با کاندوم پراز آب منی خوابید و مهسا گفت علی کیرت را بلند کن بکن داخل علی گفت بلند نمیشه گفت کیر مصنوعی بپوش بخواب من از کون تحریک میشم ولی زمانی آبم میاد دوست دارم که جلوم کیر باشه علی گفت سایز ۲۰ خوبه گفت نه نه ! بهمراه کیر کلفت مایکل نمیتونم تحمل کنم گفت ۱۳ ببند . که بعداز مدت طولانی آب مایکل همراه شد با ارضا شدن مهسا و دوتای ولو شدن مایکل به مهسا گفت خیلی عالی بود و علی رو اذیت نکن پاشو اون نوشیدنی مخصوص را بردار الان بریم پیش ما اونجا بچه ها هستند و چند روز دیگه ی که هستیم میتونی صبح با دو نفر باشی عصر با دو نفر و دیگه مزاحم علی هم نمی شیم. مهسا باچشمان خمارتر از قبل و اون زمرد های سبز رنگ زیبا نگاهم کرد که من سریع گفتم نه ! فکر کردم اینها مجردی اومدن تایلند احتمالا برای همچنین کاری حالا یک دختر خیلی خوشگل هم بیفته دست اینا آخه مهسا توی شرایط روحی نیست که بتونه تصمیم درستی بگیره میره اونجا از سر شهوت بهش سه چهار نفری آسیب می رسونند . گفتم مهسا اگه دوست داری دو نفری بیان اینجا که گفت آره، قرار شد روز بعد ساعت ۸ صبح بیان. بر عکس شبهای گذشته مهسا تا خود صبح خوابید و دوش گرفته و با معجون میوه حاوی قرص منتظر بود که در زدن و یک نفر همراه مایکل اومد به اسم جورج که اسمش را باز هم بدلیل املا سخت فارسی تغییر دادم مهسا نوشیدنی برای اونها و همچنین علی ریخت و گفت علی دوباره کمک کن یکی رفت سراغ کس مهسا یکی دیگه رفت سراغ سینه هاش و علی کاندوم زده اومد پیشم و گفت اینا مثل آدمخوارهای گرسنه افتادن روی مهسا و دارن میخورنش و جای برای من نیست و حالا حالاها ول کن نیستن . شیشه عسل کنار تخت مهسا رو برداشتم و با هم مشغول خوردن عسل بودیم که علی گفت کیر مایکل دو برابر کیر منه؟! گفتم نه ! حجمی که داخل کس رو پر میکنه خیلی بیشتر از کیر توست ؟! گوشیم رو برداشتم براش حساب کردم گفتم از فرمول استوانه استفاده میکنم سطح مقطع ضرب در ارتفاع ، که کیر تو به طول ۱۳ و به قطر ۳.۵ می شود ۱.۷۵×۱.۷۵×۳.۱۴×۱۳=۱۲۵ واحد و کیر مایکل با طول ۲۸ و قطر ۶ میشه ۳×۳×۳.۱۴×۲۸= ۷۹۱ واحد. و حالا نسبت ۷۹۱ به ۱۲۵ میشه در واقع کیر مایکل شش برابر کیر توست ؟؟!!! که علی چشماش گرد شد و با تعجب گفت وای. که بعد از مدتی طولانی مهسا علی را صدا زد . خلاصه علی جلو را آماده کرد که مایکل بعد از کاندوم کشیدن شروع کرد به کردن و به جورج اشاره کرد که بیاد پیش من برای کاندوم و میخواست من رو هم درگیر سکس کنه، اومد سمت من و گفت لطفا میشه برام کاندوم بکشید . من نشسته و اون سرپا کیرش روبروی صورتم بود پرسیدم سایز کیرت چقدره ؟ گفت ۹ اینچ که میشد حدودا ۵/۲۲ سانتی متر، و کیرش از کیر مصنوعی سایز ۲۵ کوچکتر بود و از قطر هم از سایز ۲۰ کیر مصنوعی کمی کوچکتر بود یک کیر به نسبت لاغر و درازی داشت . چون کیف کیرهای مصنوعی نزدیک پام و بغل تخت مهسا زیپش باز بود و کاملا میتونستم کیر جورج را با اونها مقایسه کنم . کاندوم دادم بهش و گفتم خودت انجام بده و یاد حرف دیروز مهسا افتادم که در سکس با مایکل، به علی گفته بود سایز ۲۰ نه ۱۳ ببند چیکار میخواد بکنه توی سکس دو نفره بنده خدا . اول دوتای ترکیبی از جلو هر کدام زدند تا آبشون اومد و بعد به کمک علی و تکی از عقب داشتن آماده میکردن،که مایکل اومد سمت من سرپا وایستا کیرش شل و جلوی صورتم بود و با کاندوم پر از آب منی به من گفت عوض کن . نمی دونم چرا داشتم انجام میدادم و کاندوم از روی کیرش برداشتم و با دستم کله کیرش را گرفتم و با دستمال مرطوب داشتم تمیز میکردم ، من توی این چند روز در مسافرت توی کوران سکس بودم و ارضا نشده بودم که کیر داغ و تنومند مایکل زیر دستم سفت و سفت تر شده بود وقتی به کیر مصنوعی سایز ۲۵ و کیر کاملا شق مایکل نگاه میکردم متوجه شدم کیرش کلفت تره ! و شهوت من و گرمای کیرش منو کلافه کرد پا شدم بسته کاندوم دادم دستش گفتم برو خودت بکش و هر چقدر میخوای با دوستت استفاده کن، رفتم یه بطری آبجو برداشتم و رفتم سمت تراس به تماشای طبیعت و بارون شدیدی که بیرون میومد و از نسیم بادی که به صورتم میخورد لذت می بردم و با خوردن آبجوی سرد گرمای بدنم در حال کم شدن بود و آروم شدم که از پشت به من چسبید و کیرش از لای پام رد شد و از جلو زد بیرون دیدم مایکل کاندوم کشیده گفتم چی میخوای دیگه برو پیش مهسا ؟ گفت نه تو رو میخوام !! بهش گفتم نه من دوست ندارم همان حال که داشت حرف میزد کیر داغش رو لای پام جلو و عقب میکرد و با سینه هام بازی میکرد و من از این همه سکس نیمه کاره کلافه بودم در گوشم گفت قدت خیلی خوبی برای من و پرسید قدم چقدره ؟ که من با کفش پاشنه ۱۳ سانتی متر نزدیک ۱۹۰سانتی متری بودم و خیلی بلند به نظر می رسیدم ، گفتم ۱۷۶سانتی متر همزمان که سرش توی مو هام بود داشت جلو و عقب و با سینه هام بازی میکرد گفت چه خوب . دوباره گرم شهوت شدم و کسم خیس شد و آبجو رو کنار گذاشتم دیگه تحمل نداشتم و توی گرمای بغلش شل شدم منو آروم بلند کرد روی تخت بغلی دراز کرد آرامش و خواب بهمراه شهوت اجازه حرکت دیگری نمی داد نشست پایین تخت کمر رو کشید لبه تخت شورت بیکینی رو بیرون آورد و شیشه عسل که روی پاتختی بود رو برداشت و عسل ریخت روی کسم و شروع کرد به خوردن دیگه داشتم لذت میبردم خیلی قوی لیس و زبون میزد برام عالی بود توی فکر این بودم که ادامه کار چی میشه من که نمیتونم اون کیر را تحمل کنم تازه مهسا هم با کمک علی و من تونست تحمل کنه گرمای خوبی در من حاکم بود و خیلی عالی میخورد وقتی به کلیتوریس زبان میزد یک حس ارضا شدن ضعیف و گرم همراه بود خواستم علی رو صدا کنم که دیدم بالای سر مهسا نشسته و داره منو نگاه می‌کنه و جورج کیر درازش رو کامل بیرون میاره و دوباره داخل کون مهسا این دفعه خیلی خشن تا ته فشار میداد و با عکسالعمل شدید مهسا درد و فریاد همراه بود و به خودم گفتم مایکل کیرش از اونی که من میبینم خیلی کلفت تره ، که این مقایسه برام تحریک کنند بود که حس کردم چیزی رفت توی کسم دقت کردم دیدم مایکل کیف کیرهای مصنوعی زیر دستش هست و با سایز ۱۳ داره کسمو باز میکنه فقط کله کیر مصنوعی داخل بود و می چرخوند و یه چیزی میگفت نمی فهمیدم و هی تکرار میکرد و همزمان به کلیتوریس زبان میزد و چشم هام رو بسته بود و این لذت ضعیف ارضا شدن مثل یک شمع کوچک درونم روشن شد و بصورت مستمر در حال افزایش و روشن شدن بود و هر لحظه فکر میکردم الانکه ارضا بشم و داشت منو در ادامه مسیر حفظ میکرد و منو جلو میبرد که دستی از بین سینه هام نوازش کنان در حال حرکت بود دیدم مهسا و جورج بالا سر من هستند مهسا نوازش کنان گفت مایکل به فرانسوی داره میگه بدون درد می کنمت که لذت ببری و جورج همزمان که دو طرف رونم رو با روغن ماساژ میداد ، ژل هم به کیرش میزد که مثل مار سیاه بزرگ و داغ روی سینه هام بود . به علی نگاه کردم که ببینم واکنش به اینکه دو تا سیاه پوست در حال سکس با زنش هستند چیه دیدم داره با دقت نگاه می‌کنه و آبجو میخوره که مایکل کله کیر مصنوعی سایز ۱۶ رو با کمی درد داخل کسم کرد دیگه پر حرارت و چشمام رو بسته بودم و فکر کردم بعد این سایز ۲۰ رو میکنه و بعد کیرش رو میکنه توی کسم و داره درست پیش میره و کیر مصنوعی رو کامل داخل نمی کرد چون میخواست با کیر بزرگش بقیه مسیر رو باز کنه لذت ببره که از فکر این که میخواد چه اتفاقی بیفته در اوج لذت ارضا شدم که مایکل و جورج فهمیدند و سریع کیر داغی رو روی کسم حس کردم که در حال فشار دادن بود من درگیر ارضا شدن و چنگ زدن به پتو بود و دهانه ی کسم حسابی مرطوب و خیس آب دهنی بود دقیقا می دونست کی باید بزاره روی کسم و فشار بده چون در زمان اورگاسم دهانه ی رحم من بازتر و عضلاتش بصورت متناوب در حال انبساط و انقباض بودند و سنگینی دستهای مایکل بازوهام رو به تخت دوخته بود که دیدم جای مایکل و جورج عوض شده و کیر جورج روی کسم هست که کله کیر داغش با درد و جیغ من رفت توی کسم !! ، یک لحظه دنیا و همه چیز برای من روی دور کند و آهسته در حال حرکت بود دقیقا درد و لذت اولین باری که از کس داده بودم دوباره برای من تداعی و زنده شد و درد و لذت مورمور کنان با یک گرمای شهوت انگیز بصورت متمرکز از ناحیه کسم به تمام بدنم بهمراه لذت زیاد پخش شد و گرمای جنسی تبدیل به آتشی درونم شد بود ، مهسا جلوی هر گونه حرکت و پیشروی روگرفته بود در همان حالی که کله کیر توی کسم بود مهسا دست میکشید روی سر و صورتم میگفت خوبی من زانم بی اختیار به سمت بالا جمع شد و من درحال ارضا شدن هم درد می کشیدم و هم لذت میبردم و جورج با ماساژ دادن رون پام رو به پایین فشار داد که از اون طرف کمرم از روی تشک بلند شد که مایکل کمرم رو با یک دست فشار داد و با دست دیگرش کلیتوریس منو تحریک میکرد دیگه لذت به درد چربیده بود و مهسا گفت خوبی من سر تکون دادم که مایکل به جورج گفت آروم همون جا جلو و عقب بکن ولی پیشروی نکن ، مایکل از سینه هام تا روی کسم روغن می ریخت و ماساژ میداد .عجیب کسم خیس شده بود با وجود اینکه خیلی خیلی یواش فقط کلاهک کیرش رو عقب و جلو میکرد من آخ و آوخ کنان پا هام از زانو صاف و یا بلند میشد کمرم به بغل خم میشد پتو را چنگ میزدم سرم بلند میشد موهامو تکون میدادم می گفتم وایییی ! کلا داشتم به خودم می پیچیدم و درد همراه با لذت داشتم و دیدم مایکل با هر رفلکس بدن من کیرش شق تر و کله کیرش به سمت بالا می پره و کاملا از پرش های نوک کیرش مشخص بود که تشنه کردن منه ، جورج آروم روی من خوابید درحالیکه جلو و عقب میکرد مشغول خوردن سینه هام شد و خیلی ریز کیرش رو فشار میداد و بیشتر داخل میکرد و من با یک جیغ خودمو روی تخت عقب می کشیدم و مجددا انجام داد که من بازم عقب رفتم که سرم چسبید به تاج تختخواب و گیر افتادم که مایکل جورج رو از روم بلند کرد و به جورج گفت خوبه یواش درش بیار و بلند شو ، و می میخواست خودش لذت تنگی کسم رو ببره و از دست و پا زدن و درد کشیدن من زیر کیرش حال کنه . فکر کردم بعد از این همه مدت خوردن کسم و استفاده از سایز بندی کیر مصنوعی همین جلو کسم درد داره مایکل که کیرش کلفت تر و میخواد من درد بکشم اون حال کنه . جورج به آرومی کیرش رو بیرون آورد و مایکل کاندوم کیرش رو کند و روی کلاهک و تمام تنه کیرش عسل ریخت و از اینکه قصد داخل کردن تمام کیرش رو داشت از ترس توی دلم خالی شد و به آرومی کیرش رو گذاشت روی کسم میخواست بدون کاندم و بی واسطه از تماس کیرش با کسم ذره ذره لذت ببره و با توجه به جثه من لذت دخول کاملی رو که با کس مهسا نبرده بود رو ببره ، کلاهک کیرش داغ تر از کیر جورج بود و کاملا معلوم بود فشار خونش در اثر شهوت بالا رفته است ، که گفتم نه نه نه نه!! که مهسا به مایکل گفت ادامه نده مایکل گفت عسل نقش کاندوم رو داره و کاملا برای داخل واژنت مفید و در عین حال که چسبند است نقش یک پماد ضد درد و التهاب رو داره . گفتم نه!! گفت الان دوباره کاندوم میزنم !! گفتم با اون مشکلی ندارم ! ولی نه. مهسا دست مایکل رو از روی من برداشت و پاشدم گفتم بسته . مهسا دست مایکل گرفت که برن روی تخت بغلی برای سکس که مایکل زیر لب به فرانسوی یه چیزی گفت که مهسا با خنده به من گفت مایکل میگه من آماده کردم جورج حال کرد و مایکل برگشت به من گفت تو که مشکلی با آب منی نداری حداقل اجازه بده آبم رو بریزم روی کست، گفتم یعنی چی؟ گفت با مهسا سکس میکنم و آبم اومد روی کس تومی ریزم فکر میکنم تو رو کردم. کمی فکر کردم گفتم چه جوری ؟! گفت دراز بکش خوابیدم و مایکل به مهسا گفت رو در روی میترا پشت به من(مایکل) بخواب و کس ها روی هم لبه تخت باشه و مهسا اومد روی من خوابید و مایکل کیر آغشته به عسل رو کرد توی کس مهسا و شروع کرد به تلمبه زدن مهسا به من گفت با عسل چه حالی میده جون جون و بعد کیرش رو بیرون آورد و بدون تماس کیرش رو نزدیک کسم حس کردم پرسیدم داره میاد؟! جواب داد نه! فکر کردم داره میاد! مهسا گفت روی کسم نریزی به مشکل میخورم ، که جورج گفت من چی؟ که مایکل جورج رو راهنمایی کرد برو روی تخت و مهسا رو از عقب بکن گفتم نه نه!! نشد!! من این زیر خفه میشم جورج گفت وزنم رو روی شما نمی اندازم. به مهسا گفتم نگرانم نکنه مایکل توی کسم بکنه گفت نمی کنه نترس گفتم نگران تو هم اینطوری اذیت میشی بابت دوتا کیر کلفت مهسا گفت نه! توی آغوش گرم و نرمی که تو داری میترا جان برای من این سکس دردش لذت بخش است ، من استرس مهسا رو داشتم محکم بغلش کردم فکر کردم وای من با جثه بزرگتر یکی رو نتونستم ! چی میشه خلاصه بعداز دخول مایکل داخل کس مهسا جورج شروع کرد به کردن کون مهسا، اول با جیغ مهسا شروع شد که ظاهرا کله کیرش رفت داخل و بعد شروع کرد فشار دادن که هر سانت کیر جورج داخل کون مهسا می‌شد مهسا دیگه جیغ نبود فریاد و ناله میزد تا کامل رفت داخل کونش ، گوشم از جیغ های مهسا سوت میکشید که از حرکت جورج و مایکل فهمیدم خیلی منظم اول جورج میکنه مایکل بیشتر کیرش بیرونه و مایکل میکنه جورج بیشتر کیرش بیرونه و این حرکت تبدیل به تلمبه زدن منظم جفتشون شد بود و من زیر مهسا و دونفر سیاه پوست در حال کردنش دوباره تحریک شدم و مایکل کیرش رو این بار گذاشت روی کسم گفتم چی داره میاد؟! گفت نه دوباره به کردن کس مهسا ادامه داد و هر از گاهی کیر بدون کاندومش رو روی کسم می ذاشت و فشار میداد دیدم مهسا صدای ازش در نمیاد و اشک توی چشمای سبزش حلقه زده و بی حاله روی من افتاده و من هم داشتم لذت میبردم و کسم بابت فشارهای مایکل خیس بود و هر بار یکم فشار رو زیاد میکرد که برام تحریک کنند بود که شنیدم مایکل به جورج گفت برو کنار و به مهسا هم گفت داره میاد بلند شو روی تو نریزه که رفتند کنار و مایکل روی سر و تنه کیر کلفتش حسابی عسل ریخت و لبه های کسم رو باز کرد و کلی عسل هم روی کسم ریخت گفتم چیکار داری میکنی!! و تنه کیرش رو گذاشت روی کسم و روم خوابید با تنه کیرش روی کسم عقب و جلو میکرد و گاهی کلاهک کیرش رو فشار میداد و گفت الان میاد و مشغول خوردن سینه هام و نوازش کردن بدنم شد گفتم فشار ندی !! جورج به من گفت پس من چی ؟من هم میخوام آبم بیاد!! مهسا گفت برات میارمش بخواب روی تخت، مهسا کاندوم کیر جورج رو بیرون آورد و با دستمال مرطوب حسابی تمیز کرد و موهاشو دم اسبی بست و شروع کرد به ساک زدن تا جای که میتونست کیر رو میکرد توی دهنش و با حرکت قوسی سر و گردن چونش به جلو یک خم و انحنای به تنه کیر جورج میداد و با لب و دهنش مک زنان بسمت سر کیرش ساک میزد و این طرف مایکل روی من در حال خوردن سینه ام بود و همزمان کلیتوریس کسم رو با لغزش تنه و کلاهک کیر آغشته به عسل تحریک میکرد و منتظر فرصت بود که با تحریک من کیرش رو داخل کنه گفتم چی شد ؟ نیومد! گفت الان میاد و فشار رو کمی بیشتر کرد و من در حال تماشای ساک زدن مهسا بودم، مجددا این ساک زدن و حرکت موجی سر و گردن بر روی تنه کیرش را به زیبایی به کمک دو دستش انجام میداد و آنقدر ماهرانه حرکت دورانی دست و قوس روی تنه کیر دراز جورج انجام میشد که من بینده لذت میبردم از این هنر در ساک زدن که بعداز مدتی جورج داشت ارضا میشد که مهسا تازه شروع کرد به شیطنت ، و ساک زدن رو متوقف و با دست بیضه های جمع شده زیر کیر جورج رو کشید پایین و انزال رو به تاخیر انداخت و مایکل همچنان روی من بود و مهسا دوباره با انرژی بیشتر در ساک زد با انداختن موههای دم اسبی اش به یک طرف در ساک زدن و پرتاب به طرف دیگه بعلاوه با قوس کمر و لمس رون پاهای جورج با نوک سینه اش در زمان خوردن کیرش به زیبایی تحریکش میکرد و برای من تصور یک رقاص لوند در حال ساک زدن و دلبری کردن با نوک سینه و موهای سرش بود و صدای نفس کشیدنش عوض شد و مجددا داشت ارضا میشد که مهسا دوباره با کشیدن بیضه ها بطرف پایین نزاشت آنقدر این کار رو تکرار کرد که جورج به التماس کردن افتاد و برای من هم تماشای ساک زدن زیر فشار کیر مایکل خیلی تحریک کنند بود و مهسا آخرین بار در زمان انزال انگشت اشاره دستش رو فرو کرد توی کون جورج و با انگشت شست همان دست به یک نقطه بین مقعد و بیضه های جورج رو محکم فشار داد که جورج با صدای دیوانه وار تحریک شد و حجم خیلی زیادی آب منی به یکباره روی سینه های مهسا پرتاب شد و این طرف هم مایکل نفس های عمیقی با سر و صدای زیاد میکشید به نشونه که میخواد ارضا شه و کلاهک کیر مایکل چند ضربه ریز به کسم زد و کسم عکسالعمل نشون داد و غیر ارادی کمی بالا اومد که مایکل فکر کرد چراق سبزی بود برای ورود !!. گرم شهوت در حال لذت بردن بود که بابت فشار کیرش واکنش و مقاومتی نکردم و همزمان آبش اومد و ترکیب آب منی کیر مایکل با عسل مثل یک ژل روان کننده داغ و قوی مسیر کیرش رو به داخل کسم باز کرد و توی کسم هم داغ شد و من جیغ و فریاد زنان و دوباره ارضا شدم و مایکل همون جا صبر کرد تا آب منیش کامل خالی شه و من توی بغلش غرق لذت بودم واکنشی به رفتن کیر مایکل داخل کسم نشون ندادم روم خوابید بود و مشغول خوردن سینه ام و کیر پر از آب منی مایکل داخل کسم مجددا در حال سفت و سفت تر شدن بود و در مقابل عضلات لگن و کسم منقبض و منقبض تر شده و تحت فشار پیرامون کیر سفت مایکل حله زده بود که مایکل خیلی یواش در گوش من گفت چقدر توی کست داغه چند تا نفس عمیق بکش و ریلکس باش . آروم همزمان که کیرش داخل بود از روم بلند شد و آنقدر ضربان قلبم تند شده بود که نفس های عمیق من منقطع منقطع بیرون میومد و گفت بیشتر نفس بکش خیلی استرس داری سرت رو بلند کن ببین آروم میشی گفتم کیر کلفتت توی دل و روده منه نمیتونم تکون بخورم گفت لبه تخت می شینی پاهاتم که پایین تخته هست. یکم سرم رو بلند کرد دیدم یک سوم کیرش داخله آروم عقب کشید و با حوصله فشار داد گفتم نه نه ! دست گذاشتم روی شکمش، اینجوری خییییلی درد داره نکن !! و مایکل ظرف روغن رو روی کسم و قسمتی از تنه کیرش که بیرون بود خالی کرد و حسابی کل کیرش رو چرب کرد و ایندفعه مطمئن شدم ای وای که میخواد کل کیرش رو تا ته داخل کنه !! و دلهره و شهوت آمیخته با ترس باعث لرزش بدنم شد و گفت دراز بکش و خودشم روی سینه ام خوابید گفت وقت زیاد داریم مشغول خورن سینه ام شد و همزمان دو دستش رو برد از زیر تنم و سر شانه هامو گرفت و محکم به سمت کیرش نگهداشت که من به سمت بالا حرکت نکنم خیلی آروم شروع کرد به عقب و جلو کردن که آنقدر انقباض عضلات داغ کسم و چسبندگی عسل زیاد بود که به کیر کلفتش اجازه روان حرکت کردن داخل کس تنگم رو نمی داد و باعث جیغ و آخ آوخ زدن من میشد . خیس عرق شده بودیم و تصمیم گرفت بیشتر فرو کنه فشار داد کیرش کمی داخل رفت و من جیغ زدم درد داره . نه ، ادامه نده خواهش میکنم . به کمک آب منی و عسل با اون کیر کلفتش پیشروی رو ترجیح میداد . حس حجم کیر کلفت مایکل داخل کسم که دیگه داخل نمی رفت و به دل رو روده من فشار میآورد بسیار درد ناک بود و گفتم بسته دیگه ادامه نده انتهای کسم و داخل شکم من ذوق ذوق و دل دل میکرد و شکم اسپاسم گرفته بود و می لرزید . و برای انحراف تمرکز از روی عضلات کسم ناگهان مایکل نوک سینه ام رو گاز گرفت تا گفتم نکن دردم گرفت فشار رو زیاد کرد که من با جیغ سریع از زیر مایکل خواستم بلند شم که نشد با جیغ و صدای پر درد آمیخته به شهوت گفتم نفسم بالا نمیاد !؟ بسته دیگه درش بیار ! میخوام بلند شم که با مداخله مهسا دیگه فشار نداد و بغلم کرد از روی تخت مثل بچه در حالی که کیرش داخل بود ، بلندم کرد. گفتم نه نه این که بدتر شده !! سریع به گردنش چسبیدم پاهام رو محکم دور کمرش قفل کردم مایکل در گوشم گفت آره عزیزم الان درست شده !!. تمام تنم و رون پاهام چرب و روغنی بود و هر لحظه ممکن بود به پایین سر بخوردم گفتم بسته بسته دست هام خسته شدن !! که با دستاش پاهام رو گرفت و در ادامه یواش یواش مایکل دستش رو شل کرد نتونستم خودمو نگهدارم من در اثر وزنم پایین آومدم و کیرش توی کسم بیشتر رفت و من با کمک چونم و فشار بیشتر دست و ناخن هام خودمو نگه داشتم و کمرم لرزید و دوباره با کیر مایکل ارضا شدم وبه گردنش چسبیدم و همینطور که ناخن های دستم توی تنش فرو میرفت مایکل گفت خیلی هم عالی شد !! و داشت به آرومی در مدت ارضا شدنم تلمبه میزد و بابت فشاری که به معده وارد میشد برای اولین بار توی عمرم آروغ بی صدا میزدم اونم پشت سر هم آروغ میزدم در گوشم گفت مرسی عزیزم و من ناله های خیلی بلند می کشیدم و دیگه از انقباض و خبری نبود و لذت آمیخته با درد زیاد و شیرینی داشتم و فکر کردم اگه کوتا بیام تا کیرش رو تا ته نکنه ولکن نیست . رو به مهسا گفتم بسته که مهسا به مایکل گفت تمامش کن داره اذیت میشه طول واژن ۱۱ تا نهایت ۱۸ سانتی متر میرسد که تو الان برای اولین بار ۱۸ و شایدم ۲۰ سانتی مترش رو توی کسش کردی بسته دیگه!! در همون حالی که ناخن های دستم توی گوشت تن مایکل نشسته بود و خون ازش میومد با وجود اینکه درد می‌کشید ولی نه انگاری داشتم بیشتر تحریکش میکردم و مایکل نمی خواست این فرصت طلایی رو از دست بده و داشت تلمبه میزد و با عصبانیت و جدیت گفتم بسته !!! که مهسا هم با عصبانیت گفت نمی فهمی این زن یک عمر کسش با اندازه کیر این شوهرش عادت کرده که علی با آخم پاشد و مایکل کیرش رو درآورد و منو نشوند روی صندلی بغل تخت و گفتم قرار ما این نبود ؟! جو خیلی سنگین شده بود که مایکل با معذرت خواهی و با پا در میانی مهسا ختم بخیر شد . که مهسا به مایکل و جورج گفت کیر تون رو توی دستشویی بشورید و بیاید. من برای اینکه جو و فضا عوض بشه. از مهسا با تعجب پرسیدم چی رو اون زیر پوست جورج زمان ساک زدن فشار دادی ؟ مهسا گفت از داخل کون و بیرون به کمک دوتا انگشتم پروستات و مجرای تخلیه رو! که جالب بود. و مهسا مجددا براشون کاندوم کشیدند و رفتن تخت بغلی ، من تنم چرب و روغنی بود و روی کسم عسل و توی کسم از آب منی پر شده بود و با گرمای آرام بخش بعداز سکس ریلکس مشغول خوردن ادامه آبجو بودم و در حال رویا پردازی شیرین و تماشای سکس بودم و فکر کردم سه بار و با دوتا کیر اساسی ارضا شدم و دیدم علی همچنان داره آبجو میخوره و به سکس مهسا با آخم نگاه می‌کنه ولی جو همچنان سنگین بود. که خلاصه ایندفعه جورج گفت بعد از ظهر هم بیایم که مهسا با نگاهی به من و علی با تاخیر گفت آره قرار شد ساعت ۷ عصر بیایند. چند دقیقه بعد از رفتن اونها ، ما آماده شدیم بریم ناهار بخوریم که از طرف مدیریت هتل بابت سروصدا تذکر جدی گرفتیم . علی گفت هر چقدر آبجو خوردم که سر دردم خوب بشه ولی نشد! مهسا گفت سر درد و آبی رنگ دیدن محیط از عوارض قرص نعوض است باید بعداز قرص نعوظ یک قرص دیازپام و یا بهتر از اون قرص آستامینوفن کدئین میخوردی تا فشار خون و هیجان اضافی زمان سکس رو کنترل کنه که من بخاطر اینکه جزه لیست داروهای ممنوعه تایلند بود نیاوردم . به خودم گفتم آخه این زن جون چقدر اطلاعات خوبی داره پیشنهاد دادم بریم ماساژ شاید سر دردت خوب شه و سه نفری رفتیم سالن ماساژ ، که بعداز ماساژ علی گفت کمی بهتر شدم ولی بازم سردرد دارم و مهسا گفت خیلی برام لازم بود احساس تغییر بزرگی در خودم می‌کنم !!! و ساعت ۷ بدون دخالت علی و قرص سکس بدون حضور مایکل شروع شد ظاهرا مایکل روحش نشده بیاد و عوضش یکی از دوستاش با جورج اومده بود که دقیقا سایز کیرش با کیر مصنوعی سایز ۲۰ یکی بود و مهسا خودش ساعت ۷:۳۰ سکس رو تمام کرد . و علی بنده خدا تمام وقت پیش من نشسته بود که کسی نزدیک من نشه . جورج گفت فردا صبح سه نفری با مایکل میایم که مهسا گفت نه !! گفت باشه دو نفری بدون مایکل میایم . دوباره گفت نه !! که من از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم ، و مهسا گفت اگه لازم شد خبر میکنم .خلاصه شام رفتیم بیرون و برگشتیم خونه و شب دوباره مهسا بی دردسر خوابید . بعداز مدتی متوجه شدم علی خوابش نمیبره و به سقف خیره شده پرسیدم بخاطر سکس من با جورج و مایکل سرت درد میکنه ؟! روشو برگردوند و منو نگاه کرد دیدم خیلی بهم ریخته است ، گفتم ازت مغدرت میخوام . گفت بی تاثیر نیست ولی اشتباه کردم و برام تماشای سکس تو خیلی سخت بود و با بغض و صدای گرفته ادامه داد خودم مقصر این اتفاقات هستم چیزی که عوض داره گله نداره ولی هضم اش برام سخته صدای جیغ آخرت هنوز توی گوشمه . گفتم فکر کنم بی اعتمادی تو از مسافرت قشم ما شروع شده و کار به تابو شکنی و از بین رفتن پرده حیا زن و شوهری شده و عوارض فشار روحی بدی رو به همراه میاره خودخوری و نهایتا افسردگی رو درپی داره . اول برگشتیم ایران با هم می ریم پیش روان پژشک تا عواقب این مشکل رو حل کنیم. دوم نگران نباش بهت قول میدم دیگه این اتفاق نیفته و مهسا زن باهوش و خیلی خوبیه اونم نیاز به درمان داره. که علی گفت خوبه حتما میریم ‌. بغلش کردم حس کردم آروم شده و خوابید . سعی کردم براش جبران کنم . و همون شب سه روز جلوتر پریود شدم و مهسا هم صبح گفت من هم پرید شدم که هفته پیش پرید بوده گفتم بخاطر آب و هوا و فشاریست که این چند روزه به خودت آوردی برنامه پریدی تو بهم ریخته . و سه روز باقی مانده از طبیعت و مراکز تفریحی دیدن کردیم واقعا به هر سه نفر مون خوش گذشت و دیگه بحث سکس و ناراحتی نبود و روز آخر توی پرواز برگشت از مهسا پرسیدم توی که اینقدر شهوتی بودی چی شد دیگه با جورج ادامه ندادی ؟ گفت اول با یک نفر شروع شد بعدش دوست مایکل و پیشنهاد نفر سوم فهمیدم این کار نفر آخری نداره جز لجن زار و آسیب به خودم چیزی دیگه ای نیست، در واقع میترا تو کمکم کردی من کاملا حواسم بهت بود یکبار دستش رو از روی کست برداشتی و‌ در زمان سکس تو با مایکل دقیقا لحظه ای که یکبار کیرش روی کست و یکبار داخل بود. تو سه بار خیلی قوی اجازه ندادی، و پیام خوبی به من دادی . خندیدم گفتم نه اینطور نیست آخه من قبلش ارضا شدم و کیرش درد داشت گفت من و هم متوجه ارضا شدنت شدم ولی تو ادامه ندادی . من هم مزاحم دیگران بودم که مدیریت هتل گوش زد کرد و هم به خودم آسیب رسوندم توی سکس آخری داخل و لبه های واژنم می سوخت بخاطر سکس زیاد ملتهب و پوست داخلش برده شده بود بوی ادرار و ترشعات واژنم عوض شده بود و می خارید و با قرص و پماد واژینال دارم خودمو درمان میکنم و صبح پریدی توی خواب مدفوع داشتم اومدم برم دستشویی که دیدم بدون اینکه بفهم و کنترل کنم کلی مدفوع توی خودم و تختخواب کرده بودم . و من هم با اراده قوی تصمیم گرفتم تمام کنم .گفتم ای وای عذاب وجدان گرفتم و خودمو مقصر میدونم و بصورت کلی باهات موافقم من نه پاکم نه هرزه و خیلی هم شیطون هستم ولی در سکس و شیطنت افراط نمیکنم تو هم توی نفرات و ساعت سکس و بدتر از همه روی سایز کیر هم خیلی افراط کردی مهسا گفت درست میگی قبلا هم میدونستم و در عمل به من ثابت شد و فهمیدم بعد از سکس با مایکل و جورج هیچ فرقی بین کیر اونها با کیرعلی توی لذت جنسی نیست تازه با کیر اونها کلی هم به مشکل خوردم و فقط علی مشکل زود انزالی داره مثل شوهر قبلی من نیاز به درمان بیشتری داره ، که باید با تمرین عدم تمرکز و تکنیکی که روی جورج انجام دادم درمان شه . که گفتم من مشکلی باهاش ندارم چون خودم هم باهاش ارضا میشم مهسا گفت چه خوب من زیر نیم ساعت سکس ارضا نمیشم. پرسیدم چه دانش خوبی در مورد سکس و درمان مشکلات جنسی داری . دانشگاه رفتی ؟؟ گفت دانشجو هستم که بعداز ۲ ترم خواندن ، این ترم رو مرخصی گرفتم چون درگیر طلاق بودم و حرف پدرم رو گوش نکردم و با شوهر سابقم ازدواج کردم و روی برگشت به خانواده رو ندارم مهریه رو بخشیدم و جدا شدم و خانواده ام نمی دونه گفتم مهسا تو یک نابغه ی دوتا زبان انگلیسی و فرانسه رو خوب بلدی ، نوازنده و خواننده حرفه هستی و یک ورزشکار حرفه و همینطور در تحصیل و زیبایی بی نظیر هستی و خیلی هم با استعدادی . مهسا گفت پدرم هم همینو میگه و میگفت نباید با شوهر سابقم ازدواج میکردم و در عمل به من ثابت شد شوهرم ناتوانی جنسی داشت که بعداز مشاورهای پزشکی و سکس تراپی متوجه شدم مشکل روحی و روانی هم داره و عاشق تماشای سکس من بود و برای لذت بردن نفر سوم مرد از توی فضای مجازی میآورد خونه ما که لذت ببره تمام این وسایل جنسی را اون برام خریده بود . و کمتر از یک هفته فهمیدم که متاسفانه شوهر سابقم مفعول هم هست و به مشکل حال حاضر مقاربتی ولی نه به این شدت خوردم ، که ازش جدا شدم. گفتم رسیدیم ایران میریم همه با هم پیش دکتر روان پزشک و دکتر زنان برای درمان مشکلات گذشته و بعد پیش پدر و مادرت تا آشتی کنی . و این نابغه خوشگل و دوست داشتنی بهترین دوست حال حاضر من شده .
روان پژشک به منو علی پیشنهاد داد مشکلات و سکس های که خارج از روابط زناشوی داشته اید را بنویسید بخصوص آنهایی که باعث رنجش خاطر طرفین میشود رو با تمام جزئیات کامل بنویسید و هر کدام داخل کشوی یک کمد و در دسترس همدیگر قرار دهید . که من شیطنت کردم و اینجا هم چند تا رو نوشتم مثل ( شب پر ماجرای مهمانی من ) و ( ماموریت کاری من و شوهرم ) و ( شک شوهرم ) . مسافرت تایلند ما حدودا مربوط میشه به سه ماه قبل از شیوع کرونا و زمانی که دلار ۱۳۴۰۰ تومان بوده است .


با عرض معذرت که خیلی طولانی شده ولی در پایان لازم دونستم چند نکته رو عرض کنم
۱ . سعی کردم در این خاطره نکات جنسی و مهمی رو که یاد گرفتم رو بهش اشاره کنم تا با بالابردن دانش جنسی و زناشویی مشکلات خیلی از خانواده که مشابه من بوده به حداقل ممکن برسه.
۲. قطعا اگر واکنش قهری با پیشنهاد علی در زمان معرفی مهسا میکردم با توجه به توانایی های که مهسا داشت حتما زندگی ما به جدایی و طلاق کشیده میشد.
۳. و با حمایت و کمکی که به مهسا دوست بااستعداد انجام دادم تونستم به کمک راهنمایی دکتر روان پژشک مهسا رو به میسر اصلی زندگیش هدایتش کنم تا مهسا وارد زندگی خانوادگی کسی دیگری مشابه ما نشه .
۴. متاسفانه خیلی از ما ها از دکتر روان پژشک و یا روان درمان فراری هستیم ولی یک دکتر روان پژشک و سکس تراپیست میتونه خیلی از مشکلات خانواده ها رو حل کنه و قطعا اگر خودم هم اول به پژشک مراجعه میکردم نتیجه بهتری میگرفتم .
۵. خط قرمز من سکس با محارم است و هیچ وقت به داستان های این چنینی ورد نکردم ولی متاسفانه با وجود اینکه برچسب خاطرات من همش زن شوهردار خورده نمیدونم چرا بعضی ها میخونند و بعد هم فحش میدهند.
۶. با اونهایی که فحش میدن کاری ندارم چون بلند شخصیت خودشو معرفی میکنند ولی روی سخنم با اون آدم های هست که به نکات مهم اشاره و راهنمایی میکنند من حتما تمام پست های این زیر رو می خونم و از نظرات همدیگر استفاده خواهیم کرد.
۷. متاسفانه نتونستم موفق به ثبت نام در سایت شهوانی بشم و مکررا با خطا روبرو میشم و با عرض معذرت دوتا از جواب های کامنت مربوط به داستان های قبلی رو اینجا میدهم .
جواب کامنت مربوط به داستان ( ماموریت کاری من و شوهرم ) به این ایدی Shahx-1
در مورد تکراری بودن داستان درست می‌فرمائید چرا که قبلا هم این داستان و یک داستان دیگر رو ارسال کرده بودم ولی دو داستان بهراه بخشی از سوابق شهوانی حذف شدند که من دوباره ارسال کردم که با واکنش منفی مواجه شد و دیگه داستان قبلیش رو ارسال نکردم. درمورد شرکت ما و شرکت های مشابه که جای بحث و مناقشه شده عرض میکنم شرکت ما تجهیزات صنعتی و آزمایشگاهی و پزشکی وارد و در محل نصب با طراحی از قبل برداشت شده از محل پروژه انجام میدهد که بسته به شرایط پروژه مسولین متفاوتی داره بعضی از پرسنل شرکت توی تمام مراحل زیر ساخت تا نصب و راه اندازی محصول حضور دارند و بعضی ها هم بصورت دوره ای از روند اولیه تا نصب مثلا هر ماه سرکشی میکنند و بعضی ها مثل من کنترل وضع موجود اجرا شده مطابق با نقشه های اولیه و انطباق آن با قرار داد رو برسی و طراحی اون کار مشخص بطور مثال آزمایشگاهای تخصصی رو انجام میدهم و کاملا با طراحی مثلآ آشپزخانه های مسکونی که به چند دستگاه معمولی و کابینت خلاصه می‌شود کاملا متفاوت است که یکی مهندسان ارشد که توی همین سایت شهوانی عضو هستند متوجه شده و پیشنهاد همکاری پایین همون داستان رو دادند و شما این متن را به مهندسین با سابقه و شرکت های واردات و طراحی و نصب نشان بدهید کاملا عرایض بنده رو تایید میکنند و متاسفانه با توجه به تحریم ها خیلی از این شرکت و پروژه ها با رکود مواجه شدند ویا خوابیده اند و یا محصولاتشان را با برند های چینی و ایرانی جایگزین کرده‌اند .
جواب کامنت مربوط به داستان ( شک شوهرم ) به این آیدی hott-man6969
چمدون قبلش توسط من و علی دونفری به زور بسته شده بود و کفش لژدار بزرگتر از کتونی است و داخل جعبه کتونی جا نمیشه و من چون کتونی ام برند بوده جعبه کتونی رو دور نداختم و لباس های زیر و پیراهن من که نسبتا خیس عرق بود رو توی یک پلاستیک کردم و داخل جعبه کتونی گذاشتم و ساپورت و تاپ و مانتوی نازک رو برداشتم که نسبت به حالت قبلی فقط شلوار جین ام رو نتونستم به تنهای جا بدم و کفش لژدار و شلوار جین رو داخل پلاستیک گذاشتم چون چمدون بعدی جا داشت.
و از این آیدی EAZY هم بابت انتقاد و تحلیل منطقی و مودبانه متشکرم
دریا طوفانی شده اصطلاحی بود که بابت وضعیت دریا می گفتند والا دریا یکم مواج بوده که قایق و شناور و اتوبوس های دریایی همه از ظهر به بعد تعطیل شده بوند و ترمینال قشم بخاطر عید خیلی شلوغ شده بود. و واقعا انتظار نداشتم یک بچه مثبت درس خون که فکر میکنم دانشجوی پزشکی باشه کیرش رو توی اون شلوغی که هر لحظه ممکن بود صف حرکت بکنه بیرون بیاره .
امیدوارم مفید و خوشتون اومده باشه موفق و شاد باشید و دیگه اذیت نمیکنم و برای همیشه خداحافظ .

نوشته: میترا


👍 33
👎 24
315801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

779244
2020-11-29 00:36:15 +0330 +0330

حقیقتش یک پنجمشم نخوندم و تحمل اینهمه خزعبلات رو نداشتم.شوهرت گفت هوس یه کس دیگه کرده و تو گفتی باشه و رفتید تایلند فقط برا همین کار؟کم ک.س بگو مومن

8 ❤️

779247
2020-11-29 00:41:16 +0330 +0330

قصه حسین کرد شبستری بود 😂😂😂حال نداشتم واقعا تا ته بخونم

4 ❤️

779251
2020-11-29 01:01:25 +0330 +0330

شما براي ي سكس سه نفره ي نفر رو با خودتون برديد تايلند !!! اونجا كه پر جنده اس . بعد هم ديدي براي تريسام مرداي تايلندي با كير كوچولوشون بدرد نميخورن فورا سياهپوست فرانسوي وارد كردي ؟؟ كه داستان جالبتر بشه . ي چمدان كير مصنوعي با سايزهاي مختلف همراه خودت تو فرودگاه تهران و تايلند چرخوندي هيچكدام از كنترلهاي فرودگاه هم گير ندادن؟؟ از سكس با محارم بدت مياد بارها هم پز دادي كه من شوهر دارم بعد هم خودت هم شوهرت به همديگه راحت خيانت ميكنيد و سكس گروهي راه ميندازي مثلا ميخاي بگي اين كاملا اخلاقي ولي اون يكي اخلاقي نيست
البته كرونا بي تاثير نيست
به هر حال داستانت شهوت انگيز بود اينجام كه اسمش سايت شهواني ه مشخصه مخاطب دنبال چيه ضمنا از فحش هم خانم مهندس ناراحت نشو كامنت فحش در سايت شهواني به منزله لايك شديده !!! خوش باش فعلا بيزنس خوابيده مثل كير علي خخ بهتره به قصه نويسي ادامه بدي حداقل كيرما بلند ميشه دمت گرم

7 ❤️

779268
2020-11-29 02:36:04 +0330 +0330

اگه شمائم محاسباتشو نخونده رد کردین لایک کنین 😂😂
ینی پشمام ریخت وسط سکس زده تو ماشین حساب ک کیرش چند برابره

6 ❤️

779271
2020-11-29 03:03:38 +0330 +0330

من اگه قرار بود این همه کس شعر بخونم که تا الان دکتر شده بودم

7 ❤️

779278
2020-11-29 05:49:00 +0330 +0330

حالا کاری ندارم که علم پزشکی و داروسازی رو کلا به سخره گرفتین، ولی انصافا تو ایران رسم نیست مهمون اول میاد بهش نوشیدنی بدن اونم مشروب!
تو ایران فقط چای با شیرینی جوابه :)))))

1 ❤️

779279
2020-11-29 05:52:23 +0330 +0330

هرکس بعد تایلند انتخاب شد رو خونده باشه خیلی مخش تاب داره👏

4 ❤️

779281
2020-11-29 06:37:28 +0330 +0330

داستانت طولانی و قشنگ بود ولی بعضی جاها احساس کلاس آنلاینی بهم دست میداد که قطر کیر و سایز و ضرب و اینا رو میزاشتی دیگه بی دلیل بود

0 ❤️

779297
2020-11-29 10:10:28 +0330 +0330

ریدم تو تخیلاتت از همون اول هم معلوم یه جنده هستی که له له کیر میزدی ، تازه اگر پسر نباشی خخخخخ

2 ❤️

779302
2020-11-29 10:41:58 +0330 +0330

خیلی عالی بود.ممنون بابت داستان آموزندت
من خودم الان درگیر همین موضوع هستم و با خوندن داستان های ضربدری و گروهی دوست دارم تجربه کنم و به همسرمم گفتم ولی دقیقا حرف های شمارو زد.
پیشنهاد مشاوره و دکتر رفتن هم عالی هست ولی نمیدونم چرا تو این ضمینه تنبلی میکنم یا روم‌نمیشه و خیلی وقته میگم برم ولی پیش نمیاد.
در کل با اشتباهات تایپی که داشتید که طبیعی هم هست ولی اصل مطلب و‌ داستان عالی بود

1 ❤️

779308
2020-11-29 11:37:30 +0330 +0330

خیلی طولانی بود نخوندم

0 ❤️

779320
2020-11-29 13:17:34 +0330 +0330

داستان جالب بودمنتها غلط املائی داشتی واما یچیزدیگه طول هرواژنی توی افرادبرحسب اندام ویانژادمتفاوته

0 ❤️

779321
2020-11-29 13:35:16 +0330 +0330

تو این مملکت خراب شده یه خرابه پیدا نمیشد که اون شوهر دیوثت یه جنده بذاره روی تو و شومبول ۵دقیقه ایشو خالی کنه؟

1 ❤️

779349
2020-11-29 20:32:41 +0330 +0330

همه تنوع طلبی رو دوس دارن شمام یکیش

0 ❤️

779355
2020-11-29 21:35:13 +0330 +0330

سلام و وقت بخیر به نویسنده داستان
با اینکه که داستانت طولانی بود ولی بهترین داستانی بود که خوندم
صحنه هارو که با جزییات ریز و درشت گفتی داستان رو قشنگ تر کرده بود
موفق و موید باشی 🙏

1 ❤️

779360
2020-11-29 22:16:31 +0330 +0330

همون اولش ادم عقل و شعور داشته باشه مشخص هستش که چرند میگی . مرده گفت سکس سه نفره تو ناراحت شدی بلافاصله گفت یک زن تو هم هیچی نگفتی فقط دوست نداری کسی رو تخت بیاد . برو داداش خودتو خر کن ما ۴۰ سال پیش یکبار خر شدیم هنوز چاره ای براش پیدا نکردیم

3 ❤️

779369
2020-11-29 23:32:14 +0330 +0330

سگ تو روحت با این حجم از کس شعر
تا چند خط خوندم مغزم نکشید
اومدی داستان سکسی بنویسی یا معادله حل کنی؟
کلا از بیغرتی بدم میاد
دیس

0 ❤️

779405
2020-11-30 01:22:01 +0330 +0330

عااااالی بود اولین داستانی که هم حال کردم و هم تجربه یادگرفتم ازش…۳ بار ارضا شدم واقعاااااا مرسیییییی میتراجوووون عشقی عشق❤❤❤❤❤

0 ❤️

779406
2020-11-30 01:23:22 +0330 +0330

موندم چجوري حوصلت گذاشته اينقد دري وري بنويسي

0 ❤️

779456
2020-11-30 09:26:48 +0330 +0330

دست شما درد نکنه
زحمت تایپ زیادی رو کشیدید
من لذت میبرم از همه نوشته هات
بازم لطفا به نوشتن ادامه بده
مرسی

0 ❤️

779470
2020-11-30 12:09:04 +0330 +0330

میشه لینک داستان هاتونو برام بفرستید @maz_m تلگراممه اگر تونستید هم پی وی همینجا بفرستید

0 ❤️

779520
2020-11-30 20:27:52 +0330 +0330

خیلی خیلی عالی بود

0 ❤️

779530
2020-11-30 23:21:03 +0330 +0330

💋💋💋💋💋💋

0 ❤️

779551
2020-12-01 00:30:43 +0330 +0330

خیلی کصشر بود ادمی که پول تایلند رفتنو برا یک تریسام داشته باشه نمیاد اینجا داستان بنویسه

0 ❤️

779626
2020-12-01 10:26:47 +0330 +0330

خیلی آخرش طول دادی ،کوتاه تر بود بهتر بود

0 ❤️

779874
2020-12-03 00:52:12 +0330 +0330

مرزهای تخیلاتو جابه جا کردی کوونی

0 ❤️

780140
2020-12-04 23:45:40 +0330 +0330

عالی مینویسی، ادامه بده

0 ❤️

912830
2023-01-30 05:51:42 +0330 +0330

خیلی عالی بود من در زندگی مشترکم همینطور بود که در آخر منجر به طلاق شد خیلی آموزنده بود لایک

0 ❤️

923376
2023-04-14 13:59:19 +0330 +0330

دمت گرم اما خیلی چیزها رو یاد گرفتم از این داستان ای کاش بازهم بنویسی

0 ❤️

953773
2023-10-21 20:34:17 +0330 +0330

چی میگی تا خطقشم‌خوندم بقیشم سر سری چون دروع بود وقت نزاشتم

0 ❤️