دخترا معمولا تجربه دستمالی شدن تو جاهای عمومی رو زیاد دارند. منم چون هیکل ظریفی داشتم، می ترسیدم اعتراض کنم و همیشه تحمل می کردم یا سعی می کردم یه گوشه دور از دسترس بایستم. اون روز هم آخر واگن مترو، توی سه گوش وایساده بودم و پشتمم به دیوار چسبونده بودم که هم از دست درازی دور باشه و هم یکم گرم بشم. توی ایستگاه که رسیدیم واگن مترو کاملا پر شد. از اون روزهای شلوغ! 10-15 تا پسر دبیرستانی سوار شدند و همگی اومدند سمت من ایستادند. واگن جوری پرشد که در مترو به زور بسته می شد. منم اون ته گیر افتاده بودم و کاری نمی تونستم بکنم. تازه از دبیرستان می اومدم خسته و یخ زده! هدفونم رو گذاشتم تا حواسم پرت بشه و بتونم استرسم رو کمتر کنم. تو حال خودم بودم که چیز گرمی رو روی رونم احساس کردم. بله فشار جمعیت یه آقا پسری رو از جمع پسرهای دبیرستانی از بغل به من چسبونده بود! یه نگاهی کردم و یه پسر خوشگل و ناز با چشمهای رنگی رو کنارم دیدم. نمی دونم دلم براش سوخت یا یک حس تازه رو کشف کردم که چیزی نگفتم. اونم این حرکت منو به حساب رضایت گذاشت و دستش رو هم به باسنم رسوند. قلبم با سرعت 200 تا می زد! هم می ترسیدم کسی ببینه هم نمی خواستم دستشو برداره. برای اولین بار از این کار لذت بردم! آقا پسرمونم مشغول بررسی همه زوایای باسن من بود. دستشو بالا آورده بود و می خواست از بالای شلوارم وارد منطقه ممنوعه بشه. منم دل رو زدم به دریا و دکمه شلوارمو باز کردم. اونم دستش رو راحت داخل شورتم حرکت داد و به سوراخ پشتم رسید. شهوت و ترس داغم کرده بود. نفس نفس می زدم. نوک انگشتش رو داخل بدنم حس می کردم. مثل این بود که این انگشت، یه دکمه رو تو بدن منو فشار داده باشه. دکمه ای برای روشن کردن یه حس جدید. حسی که داشتم ولی جدی گرفته نشده بود. دردی با لذت زیاد. می خواستم فریاد بزنم نوک انگشت کمه، همه انگشتتو می خوام. همه بدنتو می خوام. همه وجودتو می خوام. صدای گوینده مترو ایستگاه بعدی رو اعلام کرد. پایان یک لذت کوتاه. با پیاده شدن مسافرها، همه چیز به سرعت به حالت اول برگشت. مثل اجرای یه فیلم از آخر به اول. البته با کمی تفاوت. یه دکمه باز زیر مانتو، یه شرت خیس و یه شماره تلفن در جیب شلوارم.
نوشته: NegarN
روحیه گرفتم ! تا حالا فقط دستمالی میکردم تو مترو از فردا کاندم و اسپری می برم ;)
بدك نبود و از دخترا بيشتر از اينها توقع داشتم خودشونو نگهدارند
آخرین بار که تو مترو دستمالی شدم پارسال بود که لپ پسره رو کبود کردم بخدا
هیچوقت یادم نمیره
خسته نباشی جنده خانوم!ایشالا قسمت بشه تو مترو یه کس حسابی بدی!هرکی انگولیت کرد اگه از قیافش خوشت اومد هیچی نگو حالا زشت که بو تو که میخاری بازار برات بخارونه جنده صلواتی!!bad :-! :! :-~ ;-~ :(~ +(~ =(~ :bad
اگه واقعا اینقدر ترس و استرس داشتی میرفتی تو واگن خانوما
نويسنده عزيز مثل اينكه شما داستان سكسی رو سر در سايت نديدين! اين داستان جنبه ی فان هم داشت تازه! و اينكه ظاهرا سن تو حتی قانونی هم نيست!
برو دافی ،برو جنه،برو کس خول، برو کم کس شعر بفرست کجای اس مس بده تا بیام هنون جا به جا نوک انگشت تا ساعد کنم تو
بدک نبود حداقل خوب نوشتی
خوب بعدش میگفتی شماره رو زنگیدی بهش و ادامه ماجرارو
چطوری دست کرد تو شورتت که کسی متوجه نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوی نبود زیاد…
اورين ركورد نظر دهنده ها براي يه داستان شكست!!!اورين اورين
تنگ بازى درنيار.دفعه اول داخل مترو دست تو کص و کونت کرد؟تاکونت به خارش نيفته هيچ کس انگولکت نميکنه.
نوک انگشتش رو داخل بدنم حس می کردم.!! مثل این بود که این انگشت، یه دکمه رو تو بدن منو فشار داده باشه :D دکمه ای برای روشن کردن یه حس جدید.?? حسی که داشتم ولی جدی گرفته نشده بود :O دردی با لذت زیاد. می خواستم فریاد بزنم نوک انگشت کمه!!! همه انگشتتو می خوام. همه بدنتو می خوام. همه وجودتو می خوام. صدای گوینده مترو ایستگاه بعدی رو اعلام کرد. پایان :D خوب شد ایسگاه بعدیرو اعلام کرده وگرنه کل متر هم کفاف نمیداد:D
دوست دارم کیرم رو آروم کنم تو سوراخ کونت
اگر میخوای بهم بگو
و اما ادامه داستان :
بعد از 2-3 ماه پدر پسر دایی دختر عمه ناتنی برادرزاده دوست بابام فوت شد همه رفتن من موندم به بهانه درس خوندن کونم میخارید خاروندم یاد مترو افتادم خیس شدم داشتم شلوار عوض میکردم وختی اتفاقی همون شلوار رو دوباره پوشیدم دیدم شماره همون پسره تو جیبمه زنگ زدم بهش گفتم ساعت 2 بیا حالا هی منتظر باش تا ساعت 2 بشه نمیشد که آخرش عقربه ساعت رو کشیدم و شد 2 بعد زنگ خونه رو زدن جواب دادم گفتم بیا طبقه 4 تا اون بیاد بالا دستام میلرزید دل تو دلم نبود درو که باز کردم غافلگیر شدم یهو همون کثافطا 15 نفری ریختن تو منم از خدا خواسته یکی یکی بغلشون کردم و 10 دقیقه از هر کدومشون لب گرفتم و رفتم آشپزخونه پدرم در اومد تا 15 تا شربت آلبالو ردیف کردم و دادم خوردن بعد پسره شربت رو که خورد اومد جلو منم کسم خیس شده بود اون داشت سینمو میمالید 14 نفر بقیه هم داشتن آب کس منو از رو زمین جمع میکردن خلاصه لخت شدیم و کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم که کسم حسابی خیس هم بودا !!! ولی بیشرف کیر خیلی کلفتی داشت منم که تنگ !!! وازلین زد به کیرش که چه عرض کنم میل باستانی بود یه فشار و دیدم دارم میسوزم و خون اومد اولش درد داشت ولی بعد کلی حال کردم بقیه هم که یکی سوراخ کس و دو نفر سوراخ کون یکی لاپایی و یکی لاپستونی و دوتا تو سوراخ گوش و دو تا سوراخ دماغ و دوتا . . . خلاصه بدنم لرزید فهمید ارضا شدم بساطو جمع کردن رفتن بعد اون 600-700 باری سکس کردم همینطوری گروپ !! الانم با 15 تاشون نامزد کردیم .
dash1 DASH WALL
dash1 DASH WALL
dash1 DASH WALL
خیلی جالب بود برای منم تو مترو از این اتفاق افتاده البته طرف کامل بهم چسبوند طوری که سیخی کیرش رو حس کردم
ba pishinei ke man az nazaratet tu tapikaye digaran dashtam jaleb bud … ;)
یه کیر سیخ که از من باشه هم تو کونت جا موند بگی دفه بعد یادت نره
عالی بود خیری حشری شدم اخ تجربه ای که چند بار داشتم
شاعر ميگه كه
يه شرته خيسو،دستمالي و پرسه هاي شهوتانه
زل ميزنم به،دكمه ي بازت،دست توي شلوار ميبرم من بي بهانه
(با ريتم حامد همايون بخونيد)
بد نیود میشه گفت واقعیت داستان خوب بود