خاطرات سکسی گلناز

1395/04/12

سلام، من گلنازم، ٣٥ ساله، اين داستان نيست، ميخوام يه بخش از زندگيموبراتون بگم و اينكه چي شد و چه اتفاقهايي برام افتاد ، قضاوتم نكنين، فقط بخونين،مطلقه م و فعلا تنها زندگي ميكنم، بعد طلاقم چون خونه م از خودم بود و خانواده سختگيري نداشتم تو خونه خودم موندم،٥ سال شوهر داشتم تو سن كم ، از ٢٠ تا ٢٥، از ١٧ سالگي با شوهرم دوست بودم و همون سه چهار ماه اول بهش دادم، سكس رو باهاش ياد گرفتم باهاش بزرگ شدم و هيچ مرد ديگه اي تو زندگيم نديده بودم، با مخالفت خانواده م در نهايت باهاش ازدواج كردم ، وقتهايي كه شوهرم پيشم بود(تهران دانشجو بود) تقريبا هر روز ميدادم.،بعد از شوهرم كه عاشقش بودم و نميتونستم بدون اون زندگي كنم اولين بار كه احساس كردم دلم مرد ديگه اي ميخواد زماني بود كه دلم سكس خواست، لابد ميپرسين چرا جدا شدي، شوهرم خيلي حشري و عاشق پيشه بود، رابطه ي سكسي و عاطفي مون هم خوب بود تا زماني كه فهميدم بجز زنش كه بنده باشم چه كس ها كه نميكنه،براي يه زن عاشق خيانت شوهرش مثل ويرووس هاريه، منم وحشي شدم، ماجراي اينكه چجور فهميدم و بعدش از لجش چجوري دهنشو سرويس كردم خيلي طولانيه،البته بعدش دهنه خودم سرويس شدچون دلم براش تنگ ميشد، پشيمون شده بودم اما هيچ راه برگشتي نبود،با كمك مشاور و با حمايت خامواده خودمو جمع و جور كردم و بر گشتم بحالت عادي.

يه سالي از طلاقم گذشت، از تنهايي، بي مردي ،بي سكسي داشتم ميمردم، زني بودم كه از ١٧ سالگي لذت سكس زير زبونم بود،ولي از عاشقي ميترسيدم،از ياهو مسنجر و تالار هاش شروع كردم به دوست يابي، اخه شهرستان ما با اينكه كوچيك نيست اما منو بخاطر بابام همه ميشناختن، بابام يه كارخونه داره كه منم مدير فروششم، هممون پيش بابام هستيم، منو خواهرمو برادرم ،واسه همين ميترسيدم با كسي كه مارو ميشناسه وارد رابطه بشم ، فقط هم بخاطر حرف مردم، خلاصه اولين دوست پسرم شيرازي بود، چجوري قرار گذاشتيم و با چه مشقتي بردمش تو خونه و يه هفته بدبختی تو خونه حبس كردم كه كسي از همسايه هام نبينه و بگوش كسي نرسه بماند، يه هفته روزي دو سه بار سكس ميكرديم، دوسش نداشتم اما سكسش عالي بود ، اونجاش حيلي كلفت نبود اما دراز بود ، موفق شد با زبون بازي كونمو وا كنه ، پاهامو ميكرد هوا ميزاشت تو كونم انگشتشو ميكرد تو كسم ارضام ميكرد، خيلي حال ميداد،فهميدم با كسه ديگه اي جز شوهرم ميشه سكس كرد حتي به شيوه هاي ديگه،خوشم اومد، اما وقتي ميخوابيد حالم بد ميشد، نگاش ميكردم ياد شوهرم ميافتادم حالم بد ميشد، گريه ميكردم ولي وقتي بيدار ميشد و دوباره باهام ور ميرفت،شوهرمو يادم ميرفت،يه چند وقتي باهاش بودم، عاشق شده بود، حوصله شو نداشتم چون دوستش نداشتم، خلاصه به بهونه اينكه ميخوام با شوهر سابقم آشتي كنم پيچوندمش،مورده بعدي شوهر دختر خاله مامانم بود، خيلي نخ ميداد ، مدتها طول كشيد راضيم كنه باهم باشيم، چون زن داشت، تنها دليلي كه قبول كردم نبودن زنش بود كه المان بود و گفتم همين يباره و ديگه به مرد زن دار نميدم، تو ويلا شون قرار گذاشتيم ، حدودا ٣٧ تا ٤٠ سال داشت، يادم نيست، ولي سكسش يادم نميره، خيلي وقت بود تو كفم بود، برام كلي كادو و عطرو اينا خريده بود، حدود يكساعت فقط سينه هامو كسمو خورد، ولي وقتي اومد بكنه دو تا تلنبه زد ابش اومد ريخت تو كسم، زود انزال بود ، با انگشت ارضام كرد، خيلي منتمو كشيد فقط يبار ديگه بهش دادم ، كل تنم رو با گل و ميوه پوشونده بود و با زبون ميليسد منو، واسه خودش كس ليسي بود تمام عيار، زنش سرد بود ، اما منم باهاش راه نميومدم چون اينم دوست نداشتمو كلا با زن داشتنش و فاميل بودنش حال نميكردم حتي كمي چندشم ميشد اما دوست داشتم به يكي بدم، مورد بعدي بازم از ياهو بود، يه دانشجوي پزشكي از تهران، با اين حال ميكردم ، دوسشم داشتم ، اما سه سال ازم كوچيكتر بود! بد شانسي، منكه چيزي كم نداشتم نه پول نه خونه نه هيچي ، فقط عشق دلم ميخواست كه نميتونست بهم بده چون ته دلم نميتونستم به ادمي كه انقد ازم كوچيكتره دل ببندم، اين يكي عادتم داد ابشو بخورم، موقع سكس خيلي حشريم ميكرد، انقد باهام ور ميرفت كه به التماس ميافتادم تو رو خدا بكنم، اولين بار تو زندگيم اب يه مردو خوردم ،رابطه م با اينم بعد يه مدت سرد شد، نميتونستم با كسي زياد بمونم ، دلمو ميزد، ايراد از من بود يا از اونا نميدونم، بعدي همشهري بود، يكي كه كاراي تبليغاتيه كارخونه رو ميكرد، خوشتيپ بود و با كلاس، اونم همون بار اول كه منو ديد خوشش اومد، خيلي طول نكشيد اوردمش خونه م ، اينيكي ميگفت كست داغه مثل اهنربا كيرمو ميكشه تو ، ميگفت خيلي تنگه، حرفهايي كه راجع به كسم ميزد عالي بود، كيرش كلفت بود، هميشه بدون استثنا ميريخت تو ، ميگفت وسط پاهات اروم ميشم، ، با هر مردي تجربه اي جديدي داشتم، اينبار چشم باز كردم ديدم عاشق شدم ، يسال ازم بزرگتر بود، خيلي تلخ بود، تو ماشين با تمام احساسم بهش گفتم دوسش دارم و ميخوام باهم بمونيم ، گفت نميشه! دوست دختر دارم فابريك دارم ، قراره ازدواج كنيم! مگه تو خودت نگفتي نميتوني عاشق بشي پس روت حساب نكنم، غرورم اجازه نداد ، گفتم شوخي بود، اما تموم شد، فقط يه شب تا صبح گريه كردم، از لجم چند روز بعد با دوست صميميش قرار گذاشتم و شبش سكس كرديم، تموم شد ، ازش براحتي گذشتم،وقتي زير دوستش حال ميكردم داشتم تو دلم از خودم ميپرسيدم يعني عشقم واقعي بود؟؟؟ با دوستش فقط يبار خوابيدم ، بعد دو ماه تو مسافرت دبي كه با دوستم تنهايي رفته بوديم با دو تا پسر دوست شديم ، تهراني، رسيديم تهران فردا شبش خونه يكيشون قرار گذاشتيم ، شامو ومشروب و …، همون شب بي خجالت هم از كس دادم هم از كون، با اينم سه چهار ماه بودم،يكم همچين اويزون و رند بود، بدش نميمود بياد داماد سر خونه بشه يه حالي بكنه، اينم باز با همون بهونه ي قديمي شوهر سابق پيچوندم، كم كم مثل ادمي كه هيچ احساسي نداره شدم، اگه بقيه رو بگم حوصله تون سر ميره، جمعا با ١٧ نفر سكس داشتم، اخرا مثل جنده هاي حرفه اي سكس ميكردم، هر كي باهام سكس ميكرد ديوونه كسم ميشد، من اما روز بروز بيشتر از خودم بدم ميومد، تو جامعه نقش خانوم مهندس با كلاس پولدار دختر حاجي فلاني( البته بابام مومن نيست) كه جانماز م اب ميكشيدم اما تو خونه مجرديم عين يه جنده حرفه اي، فقط پول نميگرفتم.

يبار تو يه ٢٤ ساعت به سه تا دوست پسرم دادم، يبار ديگه م حامله شدم واقعا نميدونستم از كيه،جالبترين موضوع تو اينهمه جريان اين بود كه شكر خدا بين اين ١٧ نفر هيشكدوم آدم عوضي كه اذيتم كنن نبودن،خب البته كاملا شانسي بود و شايد اينكه جز سه تا هيشكدومم همشري نبودن، اما مورد اخر كه سر به راهم كردو الان دو ساله با هميم مرد ٣٦ ساله اي بود كه يكي از دوستان خوبم كه اصلا اين جنبه ي جنده ي منو نميشناخت بهم معرفي كرد و گفت دنباله يه ادمي ميگرده كه بهش اعتماد كنه، ادمي كه بتونه زخماشو خوب كنه،زن زندگي باشه،،،، اونم زنش بهش خيانت كرده بود، ياد ٨ سال پيشه خودم افتادم،ياد سكسهايي كه به اميد عشق شروع كردم وادمهايي كه باهاشون خوابيدم،، گفتم يعني ميتونم ؟ ادم خوب و نرمالي بود و بر خلاف من نتيجه گيريش از خيانت همسرش اين نبود كه حالا منم برم كونه خرو پاره كنم، خيلي اروم گفت ، شايد بحد كافي عاشق نبودم كه بتونم كنار خودم نگه ش دارم، ياد كس كلك بازي هايي افتادم كه واسه سكس كردن در مياوردم و اينكه چجوري كارامو واسه خودم توجيه ميكردم،باهاش مثل يه خانومه خوب دوبار رفتم بيرون و نصميم گرفتم يكم ادم شم، رفتم نهران مشاوره مثل الان همه چيو اعتراف كردم ، سخت بود، مثل ترك اعتباد، گريه كردم ، جلو خودمو گرفتم ، توبه كردم، خيلي از خدا خواستم بهم اراده بده ، دوباره عشق رو بزاره تو قلبم، خواستم ، شد، وقتي مشاورم اوكي داد سكس رو هم شروع كرديم،نميدونم بخاطر رابطه هام پشيمونم يا نيستم، احساسي نسبت به كارايي كه كردم ندارم، يه بخش از زندگيم بود، كه سعي ميكنم بياد نيارم ،بقصد نصيحت نيومدم چون اون موقع كه اين كارارو ميكردم فكر ميكردم كارم درسته و الان نميتونم به كسايي كه نميدونم چه مشكلات احساسي يا رواني دارن نسخه بدم، اومدم يبار ديگه يحاي ديگه اعتراف كنم برم يكم سبك شم، فقط وفقط مقابل خوبيه اون احساس بدي دارم وقتي به سكسهايي كه با لذت توش ناله ميكردم و جيغ ميزدم فكر ميكنم تنم مور مورميشه، اون هيچي نميدونه، بهم اعتماد داره،دوسم داره و قراره ازدواج كنيم،منم دوسش دارم ، احساس واقعي كه سالها به كسي نداشتم، فقط از خدا ميخوام ارادمو ازم نگيره ، عشقم واقعي باشه بتونم يه زن خوب و يه مادر خوب بشم، ببخشيد طولاني بود و بر خلاف انتظار خيلي سكسي نبود .بازم خواهش ميكنم قضاوت نكنيد ، فحش نديد، من صادقانه گفتم چيكار كردم چون نسبت بهش حس گناهكار بودن دارم،فقط همين.و البته نشد تو يه داستان خيلي جزيياته ريز زندگيمو بگم كه لازم هم نبود.

نوشته: گلناز


👍 10
👎 0
39652 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

547269
2016-07-02 21:49:19 +0430 +0430

اگه ساخته ی ذهن باشه که هیچ اما اگه واقعی باشه رسما ج ن د ه ای گل من

0 ❤️

547271
2016-07-02 21:56:26 +0430 +0430

جلل خالق خدا چی افریده ولی مطمئنم فرمول ساخت تو رو گم کرده چون یه دونه هستی

0 ❤️

547277
2016-07-02 22:32:53 +0430 +0430

فکردم که یه جقی خاطرات اش رو با گلنار نوشته
نگو یه جندس :) :) :) :)

1 ❤️

547280
2016-07-02 22:56:31 +0430 +0430

اگه بهش نگی، قبل ازینکه باهاش رابطه ای داشته باشی بهش خیانت کردی!

0 ❤️

547281
2016-07-02 23:12:29 +0430 +0430
NA

کاروانسرا از کس تو خلوت تره باوا هر شب ی کیر جدید ووو

0 ❤️

547284
2016-07-02 23:41:47 +0430 +0430

In dastan haiie ke nmiahe khondeshoon ya linkeshoon kharabe chi mishan!? (hypnotized)

0 ❤️

547287
2016-07-03 00:04:20 +0430 +0430

دخترم خیلی به خودت سخت میگیری الان بیشتر خانومها با مردهای زیادی ارتباط داشتند.یک نکته هست که این افرادی که ما ها باهاشون رابطه داشتیم از فضا نیامده اند.فقط زندگیو با دروغ شروع نکنید اگر پرسید حتما راست بگید چون زندگی بالا پایین زیاد داره و اگر بفهمه و ازدواج کرده باشید ممکنه مشکلاتی پیش بیاد ولی الان دستتون بازه

0 ❤️

547290
2016-07-03 00:22:23 +0430 +0430
NA

Velamma

اسم کانال منه . مصور سکسی میزارم بیاین (inlove)

0 ❤️

547297
2016-07-03 01:40:39 +0430 +0430

به باباتو کارگرایه کارخونه ندادی ک؟!!

0 ❤️

547298
2016-07-03 01:43:15 +0430 +0430

قشنگ بود خوشمان امد

0 ❤️

547305
2016-07-03 03:35:40 +0430 +0430

زنی که به تنوع طلبی عادت کنه، سخته که درست شه،،،، دیدم که میگم… چندین مورد…

0 ❤️

547307
2016-07-03 03:49:49 +0430 +0430
NA

کم می نویسم چون فقط5خط خوندم فهمیدم چی هستی جننننننده جنددددددده

0 ❤️

547313
2016-07-03 05:26:26 +0430 +0430

تا اینجا خوندم:
اونجاش حيلي كلفت نبود

بابا ناسلامتی اونقدر دادی هنوزم میگی اونجاش

0 ❤️

547318
2016-07-03 06:30:07 +0430 +0430

Beni.bi.din 🙄

0 ❤️

547319
2016-07-03 06:35:05 +0430 +0430

دمت گرم فقط مونده بود به فراش مدرسه ها هم بدی دیگ

0 ❤️

547322
2016-07-03 07:06:23 +0430 +0430

اگه از خودت مطمئن شدی و تصمیم قطعی به ترک کارای گذشته داری … یه خورده به خودت زمان بده … خودتو امتحان کن … اصلا عجله نکن / چون این موضوع خطر ناکه که دوباره برگردی سراغ کارای گذشته ت /// خیلی دقت کن // امیدوارم بتونی توبه واقعی بکنب وبری سراغ خوشبختیت /// ناگفته نمونه شاید این مرد هم یه مسائلی پیش بیاره که باعث عدم اعتمادت بشه ودوباره شروع کنی … واسه همین اول از خودت شروع کن وبعد هم …اگر چه باید اعتقاد داشت که خواستن توانستن هست … امیدوارم خوشبخت بشی

1 ❤️

547336
2016-07-03 08:20:35 +0430 +0430
NA

حالا اینا خاطره های گذشته بوده وای به حال اینده اینجور که بوش میاد باید یه سر منو هم ببری خونه ات تا بفهمی عشق چیه جا کنم ار کس خواهرت سردر بیاری

0 ❤️

547338
2016-07-03 08:25:02 +0430 +0430

حاجی کار ندارم به چند نفر دادی:\ یا کار ندارم ممکنه تخیلات کسی باشه…
ولی واقعا برا دوتا چیز تو داستانت احترام قائلم یکی کسی که تونست ی خانومی که با17نفر سکس داشته رو تک پر کنه
دو کسی که بتونه بعد اینهمه تنوع تکپر بشه. ?

0 ❤️

547347
2016-07-03 09:31:34 +0430 +0430

کوس ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننت

0 ❤️

547360
2016-07-03 11:03:19 +0430 +0430

اگر داستان بود که میدونم نبود بیشتر درد دل بود عالی بود منم تو وضعیت مشابه هستم خیلی وقته دنبال همچین کسی میگردم که باهاش باشم …

0 ❤️

547361
2016-07-03 11:12:22 +0430 +0430

واقعا اگر همچین زنی گیر من امده بود هر کار میکردم تا از دستش ندم الان هم در به در دارم میگردم خاک تو اون سر کسی که قدر نمیدونه

0 ❤️

547362
2016-07-03 11:36:36 +0430 +0430

نگفتی خاله الکسیس چه نسبتی باهات داره؟
کس عالم رو دادی بعد اومدی میگی چیکار کنم!خب به این بدبخت بگو به همه دادی خودتو با دروغ تو پاچه اش نکن.
البته سکس هات چون شربت نداشت به حکم مراجع تقلید سکس کامل حساب نمیشه و تو می تونی بهش بگی یه در مالی ساده بود.
به بابات هم سلام برسون بگو کلاهشو برداره بذاره سر کیرش.

0 ❤️

547367
2016-07-03 12:28:49 +0430 +0430

میگم ی سه بار دیگه بده نمره بیستو بگیر.حیفه.اینهمه دادی بیست نشی.تلاش خودتو بکن.رو منم حساب کن.هیجدهمی ?

0 ❤️

547375
2016-07-03 12:53:53 +0430 +0430

جالب به این داده به اون داده بعد میگه عاشق شدم ، عاشقی رو هم مثل کسش به گند کشیده تو الان یه واکس کیر هستی مثلا خانم اه اه اه 🙄

0 ❤️

547399
2016-07-03 17:16:12 +0430 +0430

چی بگم ؟ انسون جایزالخطاست! شاید واقعا پشیمون شدی ، گرچه گذشتت واقعا جای تاسف داره :/
اگه واقعا توبه کردی ان شاالله خوشبخت بشی ?

1 ❤️

547414
2016-07-03 19:04:27 +0430 +0430

سلام همدردیم منم زیاد سکس میکردم البته من فقط میکردم ولی چندوقته توبه کردم یعنی خسته شدم بازنهای زیاذی خوابیدم اززن شوهردار تا دختر مجرد ولی اخرش خسته شدم الانم دارم زندگیم میکنم

0 ❤️

547472
2016-07-04 02:39:26 +0430 +0430
NA

والا خودمن یکی همیشه از زبون مادر بزرگم وقتی از دیده ها و شنیده های خودش از اطرافیان در سالهای جوانی اش تا به سن پیریش برامون میگفت یا همینطور بعضی وقتها از مثل های در گوشی پدر بزرگمون وقتی در گوش جوانترها زمزمه میکردند …دزدکی شنیده بودیم وقتی مال (آلت ) حروم به زن خورد دیگه نعوذباله خدا هم جلو دارش نیست …شاید یک به هزار استثنا باشه اونم حتما اصل و نصب داره !!!حالا اینکه چرا این حساسیت برای مردها در جامعه وجود نداره و اگر هم باشه خرشون به چند مَن ، خرشون چهار نعل میتازه …که انشالله خرشون کور شه و ترمز ببرند و سر پیچ نپیچند و بدیدار حوریان بهشتی نائل شوند …که بماند و بگذریم …نقل این بحث نیست . حالا خانم نویسنده که از زندگی بریز و بپاش و نذری های خودشون حرف زدند چرا نباید جزو اون یک نفر از هزار نفر باشند؟! هرچند از کار شوهر به نفرت یاد کردی و ازش جدا شدی اما خود به دردِ صد نفرین بدتر از او دچار شدی …اما اینبار به احترام ادمیت و حرمت گذاشتن به شرافت این مردی که فکر میکنی دوستش داری این عادت نذری دادن رو ترک کنی . هر ادمی زشت و زیبا داره و درونش هم فرشته و هم دیو داره و تو حق نداری بد و خوب طرف رو ازطرف بد و خوب ذات خودت مورد قضاوت قرار بدی و با اولین اخلاقش که بدلت نشینه زودی فیلت یاد هندستون بکنه و بازهم آش نذری برداری بری در خونه ها بفرما بزنی که اینبار ته دیگت رو هم در میارند و تموم که شدی و جوانیت حروم شهوت پرستها شد اونموقع اگر میلیاردر هم باشی از تنهایی و بی کس و کاری خودت دقِت میگیره و یا اینکه مثل پیرزن های شهوت ران پولدار ، اینبار باید پول بدی و تا هر ننه قمری رو بکشی روخودت !! آخه اینم شد زندگی ؟
یبار مثل بچه ادم سر عقل بیا و زندگی معقول و شرافتمندانه ای رو از سر بگیر با یه ادم حسابی سر کن . شاید خدا این بابا رو ناجی تو فرستاده تا بلکه از این هرزه گردی دست برداری و ادم شی …شایدهم خدا تو رو ناجی این مرد قرار داده تا بلکه شرافت از بین رفته این مرد رو در حین اینکه شرافت خودت دوباره برمیگردونی ، احیا کنی . پس در هر دو صورت که باشه به این فکر کن که خطا کردن منجر به نابودی هر دوتون خواهد شد و دیگه فرصتی برای جبران نخواهی داشت …راه درست رو انتخاب کن و یبار هم که تو این دنیا پا گذاشتی مثل یه ادم زندگیت رو ادامه بده …! خیلی ببخشید از آلت های کوچک و بزرگ کاری مختلف کاری جز تخلیه شهوت های مختلف پیر و جوان و معتاد و مست و …توی وجودت چیزی دیگه ای برنمیاد و خودت رو هم گول نزن و به ارضای شهوت خودت نسبت نده چون اخر کار اون کسی که بازنده ست تویی نه اونها !!

0 ❤️

547538
2016-07-04 12:30:47 +0430 +0430
NA

افرین …به خدا توکل کن …بادت نره دست شیطون بزرگه فقط توکل بخدا کن

1 ❤️

547634
2016-07-05 06:43:48 +0430 +0430

سلام
منم یک مردم که به کار بدی دست زدم
که خانومم فهمید چند وقتی مشکل شدید داشتیم
تا جدایی پیش رفتیم ولی خدا روشکر خانومم در دوروز منو بخشید حالا تودوران ترک این کارم به خدا پناه ببر فقط به حرف های گوش نکن من از تو بتر بودم گه دوستداری خصوصی با برات بگم که تو از من… برای من دعا کن

0 ❤️

547657
2016-07-05 11:30:34 +0430 +0430

باسلام تو تمام دنیا اگه بری بگردی چه مرد چه زن چه متاهل باشه یا مجرد خیلی راحت سکس میکنن با دیگران من نه میخوام شما رو نصیحت کنم و نه شما رو بکوبم کاری هم به نظرات دیگران ندارم هر کسی نظر خودشو داره فقط میخوام اینو بگم همه ما انسانیم تمام کسانی هم که دارند قضاوت میکنند به نظر من اول خودشون باید جایی شما بزارن این یک نیاز که در درون همه ما هست حالا هر کسی یک جوری خودشو ارضا می کنه و بخواست هاش می رسه شما اون موقع شرایطت طوری بوده که فکر میکردی که داری کار درستی انجام میدی پس ناراحت نباش بعدشم شما یک زن مطلقه بودی هر جای دیگه هم که بری هر مردی هر زنی تو دنیا وقتی تنهاست یک جوری خودشو تخلیه میکنه این حسیه که راحت نمیشه سرکوبش کرد باید از رها بشی به نظر من ما هم نباید شما را قضاوت کنیم بلکه باید ببینیم اگه خود ما بودیم چیکار میکردیم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها