خاطرات نم خورده

1392/04/04

23 سالم بود و تو ورزش والیبال واسه خودم اسم و رسمی دست و پا کرده بودم …کارم تمرین و تمرین بود صبحها و عصرا تو باشگاه و روزای تعطیلی و غیر تمرین هم تو هر زمینی که برو بچ تور میبستن…
یه روزی که داشتم میرفتم سر زمین بازی حس کردم یه نفر داره دنبالم میآد واسم خیالی نبود واسه همینم زیاد توجه نکردم اما کمی که ادامه دادم بازم همون حس بهم دست داد. بی اختیار برگشتم و به عقب نگاهی انداختم .دیدم یه دختر 14-15 ساله دنبالمه …منم با اکراه و عصبانیت گفتم چیه داری پشت سر من رژه میری؟ هیچی نگفت و فقط یه تیکه کاغذه چهار تا رو دستم داد و زود فرار کرد توی کاغذ نوشته بود اونم با مداد و به سبک کودکانه که من عاشق شما شدم و فلان و بهمان …زیاد توجه نکردم اما تعقیب شدن توسط اون دخترک همچنان ادامه داشت نمیدونستم چرا و واسم هم مهم نبود…اصلا به این تیپ سن علاقه نداشتم …اما وقتی زیاد از حد شد یه روز گفتم بهش که تو اصلا چی میگی ؟ حرف حساب چیه بچه جون …با دلخوری نگاهم کرد و گفت بچه نیستم ! گفتم تو میخوای با من دوست شی؟ نمیدونی تو سن و سال من با دخترا سکس میکنن ؟
گفت میدونم منم میتونم…خلاصه سرتونو درد نیارم قرار شد بریم خونه دوستم که روبروی خونه ما بود و خالی بود …من فقط برای تفنن و اینکه یه شوخی با دختره کرده باشم حرف سکس رو پیش آوردم واصلا قصدم سکس باهاش نبود…رفتیم تو خونه و اتاق خواب دوستم . چند دقیقه که به صحبت گذشت مانتوشو در آوردم و تازه اون وقت بود که به زیبایی دختره پی بردم وای خدا چهره جذابی دخترانه ای داشت که نگو .دستمو بردم و روی سینه های متوسطش گذاشتم بقدری سفت و تازه بود که تعریفش برام کار سختیه دیگه طاقتم تموم شده بود بلوزش و سوتینشو درآوردم و سینه های مثل انارش رو به دهان گرفتم باورتون نمیشه بقدری سفت بودن که هر لحظه تصور میکردم از تردی و تازه گی الانه که ترک بردارن…مکیدن و خوردن اون سینه های ناز حدود نیم ساعت طول کشید و حسابی تن هر دومون رو گرم کرده بود .شلوارشو دادم پایین و با هزار خواهش و تمنا شورتشم از سر راه برداشتم کس سفید و بدون مویی بود که هنوزم که هنوزه از بهترینایی که من دیدم و کردم. نمیذاشت بلیسمش من با فشار سرم راهو باز میکردم و دستاشم با دستام گرفته بوده و شروع کردم به لیسیدن چوچوله مست کننده اش. کیرم داشت از فشار خون و هیجانی که توش جمع شده بود منفجر میشد دادم دستش و اصرار کردم ساک بزنه که جواب منفی بود منم اصرار نکردم و برگردوندمش تا از عقب بکنمش …خیلی تقلا میکرد که نه فقط بمال لای پاو غیره اما مگه من به این حرفا قانع بودم! کیر من زیاد بلند نیست حدود 16 سانته اما کلاهک بزرگی داره که باعثه دردسره منه همیشه …سرشو خوب خیس کردمو گذاشتم روی سوراخ کون صورتی رنگش. دیگه نفساش به هن و هنای بلند و عمیق تبدیل شده بود اونم منتظر تماس و فرو رفتن کیرم بود با احتیاط سرشو فشار دادم که کمی سوراخشو به داخل فشار داد من فکر کردم سرش رفته داخل واسه همین یه فشار محکمتر دادم که کلاهک از روی سوراخ کونش در رفت و با حالتی که به هردومون حال خیلی زیادی داد لای کسش فرو رفت از لذت جیغ کوتاهی کشید و دوباره کلاهکو روی سوراخ تنگش گذاشتم و فشار دادم بالاخره با کم کم فشار دادن تونستم کیر رو توی اون کون تپل سفید که حالا عرق کرده و قرمز شده بود جا دادم با یکم تلمب زدن آروم جاشو باز کرد شروع به تلمبه زدن کردم و تند تند کیرمو توی سوراخ تنگ و چسبونش جلو عقب میکردم داشت آبم میومد گفتم میخوای همشو جا بدم تو کونت ؟ با سر گفت موافقت کرد و منم به حالت سگی اونو لب تخت گذاشتم و گفتم تا کپلاشو از هم باز کنه .کیر و دادم رفت تو حالا همش توی اون کون بزرگ و کم کار جاشده بود حلقه سوراخشو رو ته کیرم حس میکردم تلمبای آخر من به حدی شدید بود که تخت رو به صدا در آورده بود تمام کیرم رو میکشیدم بیرون و فقط سرشو داخل نگه میداشتم و با یک مکث کوتاه با یه ضرب همشو توی کونش جا میدادم نمیدونم چند بار ارضا شده بود اما من بعد از چند تا تلمبه آسانسوری شدید در حالیکه رو کونش خیمه زده بودم و پستونای نازشو از شدت لذت فشار میدادم آبمو تو کونش خالی کردم …از اون به بعد دیگه باهاش نشد که سکس کنم اما از بهترین خاطره ها و بهترین تیکه هایی بود که قسمت من شد دمش گرم .مرسی واسه خوندنتون

نوشته: شاهزاده پارسی


👍 0
👎 0
24303 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

387744
2013-06-25 05:16:10 +0430 +0430
NA

واقعأ؟

0 ❤️

387746
2013-06-25 05:21:30 +0430 +0430
NA

موندم اقایون ایرانی این همه اعتماد به نفسو از کجا اوردن. والا قبلا مرد جذبه داشت و زن حرمت. قبلا برعکس بود .این مرد بود که باید ناز می خرید حالا چی به سرتون اومده که فقط ظاهرا مردید؟همه دوستان هم که عضو تیم والیبال هستند.خوب جالا ورزشکار ترتیبشو دادی بعد چیکار کردی؟ سن و ساللللل؟

0 ❤️

387747
2013-06-25 05:40:32 +0430 +0430
NA

زیاد هم بیراه نمیگه.دیده شدن دخترایی که عاشق مردای بزرگتر از خودشون می شن و کار دست خودشون و بقیه میدن…یادمه همچین اتفاقی تو مدرسه مون افتاد یه دختره عاشق یه اقایی تو یکی از مراسم های مدرسه شد حالا طرف زن و بچه هم داشت و اگه نگم اون اقا سن بابای دختره رو داشت ولی خب خیلی زیادتر از دختره بود ! خلاصه ماجرایی بود…!

0 ❤️

387748
2013-06-25 05:50:21 +0430 +0430
NA

من ورزش نمیکنم ولی ورزشکار بله خوبه اقا من اگر جای شما بودم انقدر زود پا نمیدادم یا اول ی زره می تیقیدمش بعد ولی خوب شما سکسو انتخواب کردی دیگه
اخه مگه مجبوری دروغ بگی گالیور

0 ❤️

387749
2013-06-25 07:17:50 +0430 +0430
NA

آخی! الهییییی! توهم بچه مثبت بودی از راه به درت کرد! حیوونکی

0 ❤️

387750
2013-06-25 08:40:22 +0430 +0430
NA

جلقى

0 ❤️

387751
2013-06-25 10:58:02 +0430 +0430
NA

نه اصلا قابل قبول نیست
حرفی که از دل براید بر دل نشیند

0 ❤️

387753
2013-06-25 15:52:09 +0430 +0430
NA

استعدادتو به کس فروختی حیف شدی نه ؟ دیوووووووس

0 ❤️

387754
2013-06-25 16:38:31 +0430 +0430
NA

تو کدوم والیبالسیتی؟
سعید معروف؟
محمد موسوی؟
امیر غفور؟
فرهاد قائمی؟
بگو افتخار آشنایی با کدوم والیبالیستو داریم؟

0 ❤️

387755
2013-06-25 19:53:22 +0430 +0430

ببینم یه سوالی ازتون بپرسم؟!
شما اینهمه اعتماد به نفس رو از کجا آوردی؟!!!
آخه عقده ای بدبخت اگه تو واقعا ورزشکاری و اینهمه اسم و رسم نیاز نبود با یه دختر بچه اینکارو بکنی و بیایی با آب و تاب تعریف کنی.خیلی خوب غلطی کرده میخواد بقیه هم بخونن براش هورا بکشن.احمق جون خوشم نمیاد حالتهای ممکن رو برات شرح بدم ولی اول اینو بفهم یه ورزشکار اول به مرام و مردونگیش مینازه.وگرنه اگه راست بگی اون دختره بدبخت که خر تو شده بوده و دنبالت راه افتاده اومده خونه خالی…و تو اونقدر بی شعوری که ذره ای عذاب وجدان بابت این نداری که با این عقل ناقص دختره من نیام روبان بهره برداری بقیه بچه های محله رو از یه جنده قیچی کنم…ای خدا آدم دق میکنه از دست شما مردای از خودراضی که همه افتخار مرد بودنتون تو کمر سفت و اندازه آلتتون و تعداد فروند زنهایی هست که به قول خودتون زمین زدین…

0 ❤️

387757
2013-06-26 17:13:54 +0430 +0430
NA

خیلی حالم بد شد
خجالت نمیکشی؟
افتخار هم میکنی؟
دخترک بیچاره
حتی لایق فحش هم نیستی
خوب که حرفت جدی نبود و از سر تفنن گفتی…

0 ❤️