خاطره روز قشنگ

1392/04/22

16 سالم بود.تازه فهمیدم دوست پسر چیه اما از سکس نمیدونستم…حس میکردم لذت بخش ترین زمان وقتیه که تو بغله عشقتی و میبوسیش…اونم میبوست و یه سکس لایت داری
اما سکس این نبود…عشق نداشت…
طبق معمول وقتایی که کلاس داشتم میومد دنبالم.خوشگل نبود اما دوسش داشتم…تو منطقه شاخ بود واسه خودش…2سال تفاوت سن داشتیم اما به خاطر پول باباش همه دنبالش بودن…تو کوچه و بازار که بودم پسرا و دخترا با انگشت نشونم میدادن میگفتن ترنم…دوس دختره رضا…این حرف واسم تموم قشنگیه دنیا بود

رضا حشری بود اما بیشتر سکستل داشتیم…اون روزم اومد دنبالم…اردیبهشت بود…4 سال پیش…دوستاش تو ماشینش بودن.اومد تو کوچه زود پیاده شود…یهو بغلم کرد…شاخ در اوردم…رضا جلوی دوستاش قربون صدقم میرفت اما بغل اصلا…درگوشم گفت پیادشون کردم میام دنبالت بریم خونه مون…مامانم منتظرته
زود رفت…مامانش؟چرا؟اصلا قرار نبود منو ببینه…اما اصلا فکر نکردم و از عشقه رضا فقط دیدینش واسم مهم بود… 5مین نشد تنها اومد…سوار شدم…کجا میرفت؟خونه رضا اینا اینجا نبود…دم یه ویلا واستاد…درو باز کرد ماشینو برد تو…دفعه اولم بود با پسرتنها بودم اما اصلا نترسیدم…رفتیم تو…گفتم رضا…گفت هیس…بیخیال حرف نزن…پریدم بغلش…لب تو لب شدیم…تشنه ش بودم…اشک میریختم…بغلم کرد انداختم رو تختی که تویه اتاق خواب بود …گفتم بریم…گفت چشم فقط چند دقیقه…خودشم روم افتاد…دوسش داشتم…با تمام وجود…گفتم من تسلیم…خندید…عاشق خنده هاش بودم اما وقتی اخم میکرد چهارستون بدنم میلرزید
گوشیش داشت زنگ میخورد اما جواب نمیداد…دوستاش…مزاحمای همیشه گی…شالمو در اورد شروع کرد زیر گلومو خوردن…منم فقط اه میکشیدم و سرشو فشار میدادم…بلند شد تی شرت و شلوارشو در اورد…ترس تمام وجودمو گرفت…فهمید…اومد بغلم کرد گفت گلم…اذیتم نکن…میدونی دلم نمیاد اذیتت کنم پس نترس…راست میگفت تاحالا اذیتم نکرده بود…مانتو شلوارمو در اوردم.افتاد روم و شروع کرد سینه هامو خوردن…دردم میومد گاز میگرفت…اومد بالا…لبمو گرفت تو لبش…با دست کیرشو گذاشت لای پام…ترسیدم…خواستم بلندشم اما قفلم کرد به تخت…چشامو باز کردم دیدم ذول زده تو چشام…با همون اخم…یهو شل شدم…شروع کرد تلمبه زدن…بغلش کردم تا راحت خودشو خالی کنه…اون از فرصت استفاده میکرد تا ارضا بشه اما من استفاده میکردم تا تو بغل بگیرمش…2مین نشد ارضا شد…میبوسیدم…میبوسیدمش…بازم صدای گوشیش…گفت بریم؟؟گفتم نه…خندید…بلند شدیم…رفت تو حال تا گوشیشو چک کنه…بلند گفت حاضرشو بریم گلم…حاضرشدم.داشت با گوشیش حرف میزد پشتش به اتاق بود…اروم رفتم پشتش که بغلش کنم اما…دنیارو سرم خراب شد…صدای یه دختر از پشت گوشی میومد…دیگه نفهمیدم چی شد…با دست رضا که رو لبام بود به خودم اومدم…گفت ارایشت پاک شده گلم…بغض کردم…کاره همیشه گیم بود…باهربار دیدنش …رضاهم عادت کرده بود اما اینبار فرق داشت…بغلم کرد گفت گلم…میخوای نریم؟خندم گرفت بغلش کردم…باهمه وجود میخواستمش اما اون نفهمید…گفتم بریم…تو ماشین اصلا حرف نزدم.فکر کرد خسته شدم…تادم خونه رسوندم…ازش خداحافظی کردم و رفتم تو خونه…مستقیم تو حمام و زیر دوش…اشک میریختم اما تو ابی که از دوش میومد معلوم نبود…اومدم رو تختم گوشیمو از کیفم در اوردم.اس ام اس داشتم…گلم مرسی واسه امروز .استراحت کن .من منتظر زنگت میمونم

4سال ازون روز گذشت.رضا عوض نشد…واسش هیچی کم نذاشتم نه احساسی نه مالی ن هجنسی اما اون عوض نشد…با یکسری دوستام رفیق شد.من مهمینکارو کردم اما هردو بد ضربه ای تو زندگی خوردیم…شدم سنگ صبورش…همه میدونن ما هیچوقت همو ول نمیکنیم…اما عشقمون نابود شد

ببخشید اگه سکسی نبود اما خاطره اون روز قشنگ اگه بازگو نمیشد از ذهنم میرفت…پسرا و دخترا…تو رابطه هاتون عاشق باشین تاهمو له نکنین. مرسی

نوشته: ترنم


👍 0
👎 0
26151 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

391556
2013-07-13 16:08:39 +0430 +0430
NA

واقعا سخته
یاد روزای بد زندگیم افتادم
هیچ چیزی تو زندگی ارزش دوس داشتنو نداره
داریوش

0 ❤️

391557
2013-07-13 16:37:13 +0430 +0430
NA

همه ی پســــرا لاشین…

0 ❤️

391558
2013-07-13 17:32:10 +0430 +0430
NA

8> 8> 8> 8> تموم شد؟؟؟؟؟
X( X( دیگه اس ام اس نذار
L) L) یه لحظه …گفتی چند ساله بودی؟یاالان چند سالته؟
خوب جون من الان به چی نظر بدم؟غیر اینکه امدی انژی منفی دادی؟!
واگذارت کردم به بقیه بچهای خوب سایت… :D :D :D :D

0 ❤️

391559
2013-07-13 18:18:45 +0430 +0430
NA

بد نبود. خودت خواستی که باهاش بمونی پس هر چی هم سرت اومده خواسته خودت بوده. خدا کسی رو عاشق نا اهل نکنه.

0 ❤️

391560
2013-07-13 19:08:41 +0430 +0430
NA

باید توضیح بیشتری درباره ی رابطت میدادی.اصلا آخرش چی شد؟میگی همه میدونن ما همه ول نمیکنیم
یعنی هنوزم با همید.بعد میگی عشقمون نابود شد.یعنی بی عشق باهمید؟
بعد هم که نصیحتمون میکنی.کلا نمیفهمم هدفت از نوشتن این چند خط چی بود.حتی سکس درست حسابی هم توش نگنجونده بودی

0 ❤️

391561
2013-07-13 20:01:18 +0430 +0430
NA

هيييييييييييييييي بدك نبود ولي جاي من خالي بوده اونجا

0 ❤️

391562
2013-07-13 21:56:35 +0430 +0430

سلام به همگی
ببین دخترخانوم الان که آب قطع شده،اما اگرآب وصل هم بودفایده ای نداشت،یعنی این چیزی که نوشتی با سه یاچهارتا تانکرآب هم نمیشه کاریش کردحالا با این اوضاع گرماوکم آبی و…حداقل یه طوری بنویسیدکه با یکی دوتا آفتابه بشه سروته موضوع روبه هم آورد.موفق باشید

0 ❤️

391563
2013-07-14 00:19:35 +0430 +0430
NA

عشقه دیگه . کاریش نمیشه کرد
خوب بود

0 ❤️

391565
2013-07-14 03:15:52 +0430 +0430
NA

خود كرده را تدبير نيست

0 ❤️

391566
2013-07-14 04:36:28 +0430 +0430
NA

خوب بود بازم بنویس ; میشه گفت تجربه ات رو برای دیگران نوشتی تا درس بگیرن .

0 ❤️

391570
2013-07-14 07:54:13 +0430 +0430
NA

ﻧﻮ ﺑﻬﺎﺭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﺭﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ

0 ❤️

391571
2013-07-14 08:38:01 +0430 +0430

جالبه که دم از عشق هم زده میشه
عشق پاکه مقدسه توش لاشی بازی نیست
دختر خوب پسری که بیرون دنبالت میفته معلومه که این کاره ست
پسری که رفیق بازی میکنه تورو تو جمع رفیقاشو پسرا میبره معلومه این کاره ست و دنبال سکس هستش فقط
اونی ارزش دوست داشتنو داره که تک پرت باشه فقط.همه کسش دوستاش فامیلاش حتی گاهی خانواده ش فقط تو باشی

0 ❤️

391572
2013-07-14 09:17:38 +0430 +0430
NA

قالب داستان زیبا و بدیع و متفاوت بود

0 ❤️