خاطره ی پزشک میسترس و برده اش

1397/08/15

سمیه هستم متولد شصت چند سالی هست با این سایت آشنا شدم اما اولین باره که یکی از تجربه هام رو اینجا منتشر میکنم امیدوارم از فحاشی های زیر داستان در امان باشم…
فکر میکنم سال نود و دو بود از اونجایی که تازه آقای روحانی انتخاب شده بود و چنین جوی حاکم بود.
شنبه مراسم نامزدی خواهر دوست و همکارم بود و من هم طبق معمول دعوت،اون روز چهارشنبه بود و داشتم مطب رو تعطیل میکردم مراجعه کننده ی آخر که خارج شد از لای در بعدی رو دیدم که توجهم به خاطر جذابیتش جلب شد و خواستم بیاد داخل،ژینوس تماس گرفت خانم دکتر پذیرش میکنید؟ گفتم بله امشب دیر تر میریم عزیزم گفت بله خانم و گفتم بفرست داخل لطفا.
در زد و وارد شد یه پسر قد بلند با چشم های سبز و موهای مشکی همیشه این تضاد چهره برام زیبایی خیره کننده ای داشت.
خیلی خیلی مودبانه سلام کرد و گفت خانم دکتر من مهندس عمرانم و جایگاه اجتماعی و مالی خوبی دارم اما گرایش عجیبی دارم که خجالت میکشم بگم گفتم بفرما عزیزم راحت باش و صادق،کمی من و من کرد و گفت من گرایش دارم برده و نوکر یک خانم باشم کاملا با گرایشش آشنا بودم خواستم بیشتر برام بگه ادامه داد عرض میکردم خانم دکتر من از بچگی دوست داشتم زیر پای یک خانم باشم…
کف پاهاش رو ببوسم و تحقیرم کنه و ازم سو استفاده کنه شیطنتم گل کرد گفتم حتما داری من رو دست میندازی کدوم پسری حاضره زیر پای یک خانم باشه؟ شروع کرد به قسم و آیه گفتم باید بهم ثابت کنی با خجالت گفت خانم دکتر میشه براتون این کار رو انجام بدم گفتم آره البته اومد جلوم زانو زد کفش های پاشنه بلندم رو به سمتش گرفتم با احترام کفش هام رو در آورد داخلش رو بویید و گذاشت کنار جلوی پام زانو زد و کف پاهام رو بویید لبها و بینیش رو به کف پاهام چسبوند تجربه و حس جالب و لذت بخشی بود در مورد این گرایش خوانده بودم اما تجربه نکرده بودم
کمی نگاش کردم و آروم پرسیدم بوی پاهام چطوره؟گفت بوی پاهاتون عالیه خانم دکتر میخوام بمیرم واسه پاهاتون گفتم بخواب زیر پاهام خوابید و کف پاهام رو روی صورتش گذاشتم و سفت فشار دادم صورتش چسبید زیر پام و داشت له میشد حس جالبی بود برام حس قدرت حس شکوه و حس تسلط و برتری داشتم گفتم ببوس پاهامو پابوس من به سرعت شروع کرد بوسیدن با پا به صورتش زدم و گفتم عمیق و آروم ببوس احمق و شروع کرد به بوسیدن تلفن رو برداشتم و با ژینوس تماس گرفتم گفتم کسی نیاد داخل ژینوس جان که گفت بله حتما فکری که در موردم میکرد مهم نبود اما میدونست نباید فضولی کنه تو همین حال اون پسر که اسمش سعید بود زیر پام بود بهش گفتم لیس بزن و عرق پاهام رو تمیز کن گفت فدای عرق پاتون بشم ارباب و شروع کرد به لیسیدن پامو تو حلقش فرو بردم و بعد بهش گفتم پاشنه ی پام رو میک بزن قشنگ زبون گرمش رو روی انگشتان و کف پاهام حس میکردم و ناخن های تیز شصت پام رو توی زبونش حس میکردم پاهایی که خیس شده بود رو روی صورتش مالیدم و حس میکردم اگه بگم بمیر هم میمیره با پام زدم توی صورتش و گفتم برای امروز کافیه گفت بله سرورم جلوم تعظیم کرد و بلند شد و نشست جلوم بهش گفتم میخوام از این به بعد برده ی شخصی من باشی گاهی راننده ی من بشی گاهی ماساژور پاهام و گاهی خرید هام رو انجام بدی من هم برات توی لیوان میشاشم و تو میخوریش اینم پاداشت که گفت خانم دکتر این آرزوی منه که گفتم منو پرنسس سمیه صدا میکنی تعظیم کرد و گفت چشم کارتمو بهش دادم و گفتم یکشنبه تماس میگیری و میای سعادت آباد اونجا برات برنامه دارم شوق رو تو چشماش میدیدم به گریه افتاد گفتم بلند شو حالا گمشو بیرون بلند شد تعظیم کرد و گفت خدا نگهدار سرورم و عقب عقب بدون اینکه پشتش بهم بشه رفت بیرون تو روش باهاش خشن و مغرور بودم اما قلبا درکش میکردم و میدونستم گرایشش غیر ارادیه و اگه ارباب نداشته باشه چه قدر اذیت میشه برای همین قلبا دوسش داشتم اون بود شروع ارتباط من با برده ی جذابم امیدوارم از خواندن خاطره ی من لذت برده باشین برام اولین باره که قلم میزنم امیدوارم کم و کاستی هارو ببخشن صاحب نظران این سایت به قول یه بزرگواری شب و روزگار خوش.

نوشته: سمیه


👍 15
👎 25
62237 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

728706
2018-11-06 21:16:50 +0330 +0330

شستم تو کیونت مرتیکه جقی

0 ❤️

728783
2018-11-07 05:52:11 +0330 +0330

اونجا مطبه یا جنده خونس؟

5 ❤️

728827
2018-11-07 11:49:25 +0330 +0330

جالبه كه هر كى ميخواد كسشعر بنويسه اولش هم تاكيد ميكنه كه اميدواره فحش نخوره :)

1 ❤️

728834
2018-11-07 12:52:01 +0330 +0330

قلم نگارش یه پزشک اینجوری نیست
چند خط بخونی میفهمی یه پسر دا دختر زیر بیست سال نوشته
و دکتری زیر بیست نداریم
اگرم باشه یه نابقست که هیچوقت گذرش به این سایت نمبخوره

0 ❤️

728841
2018-11-07 14:32:17 +0330 +0330

سمیه نرو

0 ❤️

728850
2018-11-07 16:31:49 +0330 +0330
NA

بهترین کامنت امروز : ( سمیه نرووو ) (clap)

0 ❤️

728852
2018-11-07 16:46:38 +0330 +0330

واقعا درک نمیکنم این گرایشاتو. … باشد که دیگران درک کنند لااقل …

0 ❤️

728853
2018-11-07 17:01:37 +0330 +0330
NA

کسسسسسسس گفتی اییییییییییی کسسسسسسس گفتییییییی
کسسسسسسس گفتی ایییییییییی کسسسسسسس گفتییییییی

جواببببببببببببب عالی دادیییییییی غنچه بودیییییییییی شگفتی

جووووونم اونایی که دارن با ریتم میخوننن . دمتون گرم ادامه بدید

0 ❤️

728868
2018-11-07 18:37:08 +0330 +0330

کسشر محض از زبان یک پسر ملجوق کون نشور

0 ❤️

728881
2018-11-07 19:40:45 +0330 +0330

ژینوس من دارم جق میزنم داستان مینوسم ?

0 ❤️

728882
2018-11-07 19:43:47 +0330 +0330

شب و روزگار خوشششششش

0 ❤️

728889
2018-11-07 20:32:18 +0330 +0330

هرررررر نوع گرایشی رو میتونم درک کنم الا این ارباب و برده رو آخه چجوری با این قضیه حال میکنین آخه :/
حالا بگم اونی که میخواد برده بشه غیر ارادیه و یه مساله ذهنیه خب اونی که ارباب میشه با خودش چی فک میکنه که آزار یه آدم دیگه براش جذابه؟؟؟؟!

0 ❤️

728910
2018-11-07 21:25:42 +0330 +0330

باید مینوشتی همه آرزوهای من !

0 ❤️

728996
2018-11-08 00:22:14 +0330 +0330

همه چی درست، حالا چرا جو گیر شدی فحش میدی به پسر زبون بسته

0 ❤️

730950
2018-11-17 23:34:46 +0330 +0330
NA

کاش میشد سمیه جان دسته بیل تو کونت جا بدم

0 ❤️

741916
2019-01-17 08:53:35 +0330 +0330

منم خیلی دوست دارم کف پای یه دخترو بلیسم اگه دختری میزاره بم بگه

0 ❤️

766726
2019-05-11 08:50:37 +0430 +0430

د جنده خانوم اون اومده پیش تو درمان بشه نه اینکه چرک پاهاتو بخوره

1 ❤️

839965
2021-10-31 06:06:58 +0330 +0330

واقعا عالی بود کاش منم میتونستم تو واقعیت جای پسر این داستان باشم

0 ❤️