خاله بازی با زهرا

1390/07/12

این داستان از زمانی شروع شد که ما خونه جدیدمونو خریده بودیم من اون موقع 5 سالم بود تک فرزند هستم یه آپارتمان4 واحده که همه بچه هاشون بزرگ بودن الا دختر کوچیکه واحد بالایی که اونم 3 سال ازم بزرگتر بود اسمش هم زهرا بود تنها هم بازی برای هم بودیم آپارتمان ما هم حیاط نداشت تنها جای بازی پارکینگ بود ته پارکینگ یه جا داشت که با توجه به امکانات موجود فقط یه بازی میشد کرد اونم خاله بازی بود 3 سال به همین وضع گذشت من 8 ساله شده بودم و زهرا 11 ساله من هنوز از مسائل جنسی و فرق زن و مرد چیزی نمیدونستم ولی انگار زهرا دیگه به سن بلوغ رسیده بود شایدم فیلم سوپر داداششو دیده بود گفت اینبار من مامان میشم تو هم نی نی کوچولوی من میخوام بهت شیر بدم منو مثل بچه ها بغل کرد و یکی از پستونهاشو آورد بیرون گفت بخور پسر خوبم پستونهای کوچیک و سفتی داشت من که حالیم نمیشد این چیزا بعد دیدم چشماشو بسته و نوک اون یکی سینشو میمالونه(اون موقع فکر میکردم میخارونه) بعد گفت حالا باید کهنتو عوض کنم منم مثل بچه ها خودمو لوس کردم که یهو شلوارمو کشید پایین میدونستم شلوار کشیدن پایین عیبه ولی نمیدونستم چرا. گفتم چی کار میکنی؟ گفت ای پسر بد خودتو خیس کردی؟ باید تمیرت کنم بعد کیرمو گرفت شروع کرد به مالوندن.اولین باری بود همچبن حسی داشتم بعد کیرمو گاز گرفت اصلا بلد نبود ساک بزنه با دندون کیرمو گرفته بود سرشو تکون میداد منم راست کرده بودم تا اینکه یکی از همسایه ها در پارکینگ رو باز کرد سریع شلوارمو کشید بالا گفت اگه به کسی بگی دیگه باهات بازی نمیکنم منم قول دادم.

فرداش دوباره رفتیم بازی اینبار گفت من زنت میشم تو هم شوهرم باش بعد واسم یه چایی آورد گفت عزیزم دوسم داری؟ گفتم آره قربون اون چشات برم(آخه بابا مامانم از این حرفا به هم می زدن) چایی رو که خوردم گفت دراز بکش بعد خودشم اومد رو من خوابید پستون راستشو از یقش کشید بیرون گفت بذار به شوهرم جی جی بدم منم خندیدمو گفتم مگه من بچتم بهم جی جی بدی؟! گفت زنها به شوهرشون جی جی میدن دیگه تو هم بابات هر شب جی جی مامانتو میخوره. اولین بار بود اینو میشنیدم شروع کردم به مکیدن سینه زهرا گفت این یکی هم با دست بمالون پاهاشو باز کرده بود و کوسشو میمالوند به شکمم بعد پا شد دست کرد تو شلوارم و کیرمو آروم کشید بیرون و با نوک زبون خیسش میکرد کیرم داشت راست میشد بعد با دستش حسابی مالوندش. گرمم شده بود گفتم منم میخام دودول تو رو دست بزنم خندید و گفت آدم که به دودول دخترا دست نمیزنه عیبه منم میدونستم این کارا عیبه ولی نمیدونستم دخترا اصلا دودول ندارن. بهش گفتم اگه عیبه واسه تو هم عیبه منم میخام با دودولت بازی کنم زهرا که دید من خیلی پرتم گفت باشه فقط به شرطی که از رو شلوار بمالونی بعد چهار دست و پا واستاد منم دستمو بردم لای پاش الکی یه کم مالوندم چیزی حس نکردم اونجا. تازه یه خرده هم ترسیدم که چرا اون دودول منو گرفت واسه من دراز شد ولی واسه اون نشد نکنه من مریض شدم… وقتی زهرا گفت دیگه بسه منم هیچ اصراری نکردم و سریع ولش کردم منو دراز کرد رو زمین و خودش اومد کنارم خوابید منو بغل کرد و بوسید بعد دستشو کرد تو شرتم و دوباره کیرمو مالوند حال عجیبی داشتم میخاست آبم بریزه رنگم پریده بود زهرا متوجه حالتم شد منو بلند کرد برد گوشه رو به دیوار شلوارمو تا زانو کشید پایین گفت به حالت دستشویی بشین منم نشستم خودشم اومد روم نشست و دو دستی کیرمو گرفت و فشار داد بعد با دست چپ تخمامو گرفت با دست راست کیرمو و محکم فشار داد تنم عرق کرده بود یهو آبم با فشار هر چه تمام تر اومد بیرون و ریخت رو دیوار. گفتم این چیه دیگه زهرا؟ گفت نترس دیگه مرد شدی. نری به کسی بگیا دعوامون میکنن. منم باور کردم و دم نزدم.از فرداش زهرا هر روز یه بهانه آورد که نیاد بازی بعدشم امتحانا شروع شد وقتی تابستون ازش خواستم بیاد گفت دیگه بزرگ شدیم و نباید باهم بازی کنیم.

چند سال که گذشت و منم به سن بلوغ رسیدم تازه فهمیدم زهرا داشته منو میکرده
چند وقت بعد تو راهرو آپارتمان دیدمش چادری شده بود گفتم حالا فهمیدم چه خاله بازی ای با ما میکردی خندید و یه کم سرخ شد بعد با پررویی هر چه تمام تر گفت اون روز دودولمو خوب فشار دادی؟ منم خجالت کشیدمو از کسخولیم خندم گرفت سال بعد زهرا دانشگاه شهرستان قبول شد و همونجا شوهر کرد و دیگه دستم بهش نرسید

نوشته:‌ فراسو


👍 2
👎 0
126000 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

301356
2011-10-05 00:24:37 +0330 +0330
NA

akhe manteq ham khub chizie

0 ❤️

301357
2011-10-05 00:34:24 +0330 +0330
NA

همينو كم داشتيم.از اين به بعد بايد داستان دكتر بازى بچه ها رو بخونيم. حالا اين كجاش خاله بازى بود؟

0 ❤️

301358
2011-10-05 01:11:26 +0330 +0330
NA

آخ كوني كدوم پسري هست كه تو ١١ سالگي آبش بياد كسكش رفتي داستان بنويسي يا جوك

0 ❤️

301359
2011-10-05 03:45:18 +0330 +0330
NA

آخه بچه 8ساله كير داره؟نه جانه من؟
دختر11ساله پستون داره؟
ايناروازكجاتون درمياريد
:-|

0 ❤️

301360
2011-10-05 04:15:36 +0330 +0330
NA

من که فهمیدم دوستت دختر نبوده از کون کرد.باشه به کسی نمیگن ،کونیییی!

0 ❤️

301361
2011-10-05 04:40:27 +0330 +0330
NA

~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ای خداااااااااااااااااااااا این دیگه چی بود بابا هر چی به اون نخود تو مغزتون رسید اینجا نذارید فکر ما هم باشید مثلا اینا چیه آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

301362
2011-10-05 04:53:07 +0330 +0330
NA

خیلی خندیدم
ای طنزش خوشم اومد
تو توی 8 سالگی آبت اومد بابا ایول
نمیدونی تا 12 13 شایدم 14 سالگی آب نمیاد
کلا خیلی کس مخی

0 ❤️

301363
2011-10-05 09:01:51 +0330 +0330
NA

=))))))))))))))))))))))))))))))) khub bood nazaret=)) mage 8 salegi ab e pesar miad???

0 ❤️

301364
2011-10-05 09:46:10 +0330 +0330

عزیزم اونیکه گرفتی تو دهنت پستون نبوده کیر بوده اونیم که ازت پاشیده شده به دیوار شاشت بوده از ترس کون دادن شاشیدی به خودت بچه کونی سعی کن داستان دادنتو بنویسی باشه
بچه خوبی باش دیگه برای خودت فحش نخر کوسکش خان

0 ❤️

301365
2011-10-05 11:56:41 +0330 +0330
NA

آخه کونی بچه 8 ساله آبش کجا بوده چاخان سن بلوغ 15 سالگیه کس مغز شاید تو 15 سلت بوده اونم 18 و تو تا اون سن فرق کس و کونو نمیدونستی

0 ❤️

301366
2011-10-05 14:31:47 +0330 +0330
NA

خيلي جالب بود با اينكه سكسي نبود اما من خيلي خوشم اومد يه جورايي موضوعش جديد بود بيشتر فان بود

0 ❤️

301367
2011-10-05 15:39:10 +0330 +0330
NA

خیلی چرت و مزخرف بود . این دیگه آخرشه . بابا خجالت بکشید. چرا توهین می کنید چرا وقت ما رو میگیرید .
این داستان واقعا نوشتن داشت ؟ چی تو داستان جالب و جذاب بود ؟ هدفت چی بود ؟ واقعا که.
آخه دختر 11 ساله چی داره ؟
طنز بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چی بود آخه ؟ :-/

0 ❤️

301369
2011-10-06 14:33:51 +0330 +0330
NA

این داستانا رو ببر واسه عمو پورنگ تعریف کن کوچولو
=)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

301371
2011-10-09 09:56:05 +0330 +0330
NA

پسرم کیرم تو کونت اول سایت نوشته زیر 18راه نمیدن حالا اومدی داستان نوشتی اخه بچه 8ساله ؟آب داره
داستانت رو بکن تو کونت

0 ❤️

301372
2011-10-09 11:26:06 +0330 +0330
NA

با این که داستان کس و شعری بود اما من دقیقا از سن 11 سالگی آبم میومد و لذت هم داشت اما به اون اول ها مثل الان نبود. رنگ و نوعش فرق می کرد ولی با فشار میومد مثل الان

شما ها یک کم دچار بلوغ دیر رس هستید

0 ❤️

301373
2011-10-09 11:33:17 +0330 +0330
NA

کیرم دهنت با این داستانت …
من اول نظرات رو خوندم
بچه ها این 11 سالگی ابش نیومده بلکه 8 سالگی ابش اومده
فقط یک چیز می تونم بگم
کیرم دهن ادم دروغ گو
اخه کونی
من که می گم یازده سالگی ابم میومد شروعش بود و با یک کم فشار میومد نه با فشار هر چه تمام تر…
معلومه کس نوشتی
بابا می خوای دودول بازی هم بنویسی یک کم واقعی بنویس
منم بچه بودم با دخترای فامیل حال می کردم اما فقط لذت کوچولو همراه با قلقلک و ترس بود و کنجکاوی بود همین…

0 ❤️

301374
2011-10-28 02:26:54 +0330 +0330
NA

اهان اهان اهان،تو 11 سالگی آب داشتی؟نکنه از مریخ امدی؟

0 ❤️

301376
2011-11-02 04:50:18 +0330 +0330
NA

عجایب
“من 8 ساله شده بودم و زهرا 11 ساله” “دست راست کیرمو و محکم فشار داد تنم عرق کرده بود یهو آبم با فشار هر چه تمام تر اومد بیرون و ریخت رو دیوار”
*آخه بچه من چی بهت بگم که میای چرت و پرت مینویسی،دوست ندارم فحش بدم چون اهل فحش دادن نیستم ولی با داستان تخمیت کاری به آدم میکنی که با فحش خواهرومادرت با ناموست وصلت بدن،داستانت واقعی بود پس چرا میای توهمات جقی ذهنت باهاش مخلوت میکنی آخه بگو اسکول کی تو سن 8سالگی ارضا میشه به قول خودت بافشار هرچی تمام تر میاد; نه واسه پسر ممکنه نه دختر،اگر هم بیاد خیلی کم بصورت مایعی رقیق و کاملا سفید میاد،به جای اینکه بیای داستان سکس تخمی تخیلی بنویسی برو یکم کتاب پزشکی بخون چاقال

0 ❤️

301377
2011-12-27 20:21:42 +0330 +0330
NA

دمت گرم خیلی خندیدم
بهترین قسمتشم این بود که فهمیدی تورو کرده :-D :-D

0 ❤️

301378
2012-01-15 19:48:33 +0330 +0330
NA

آخه پسر جان مگه پسر هشت ساله آب داره که بیاد اونم با فشار،آخه دختر یازده ساله سینه داره.نکنه هشت سالت بود پسر همسایتون تورو گاییده آبش با فشار ریخته،حتما همینه.کونیییییییی

0 ❤️

301379
2012-07-16 22:20:09 +0430 +0430
NA

کیرمنوهمه ی بچه ای شهوانی تو کس ننت مادر جنده.یاخری یاخودتوزدی به خریت

0 ❤️

836099
2021-10-06 12:22:26 +0330 +0330

خیلی بلوغ زود رس داشته باشی 13سالگی بوده 8اخه

0 ❤️