خاله خوشگلم

1401/08/15

سلام من اسمم احسان ۲۷ سالمه و خالم۴۸ سالش ولی واقعا خوشگله داستان ما از اینجا شروع شد خالم مریض شد و نیاز داشت هر شب امپول بزنه و چند شب رفت بیرون انجام داد تا ما رفتیم خونشون گفت راستی خاله تو بلدی امپول بزنی بیا امشب تو بزن من گفتم باشه خاله جونم امپول اماده کردم بزنم لباسشو زدم پایین و بدون هیچ حسی زدم که گفت خاله دورت بگرده چقدر خوب زدی از اونشب هرچی امپول بود میگفت تو باید بزنی چند هفته زدم تا یشب دامن پاش بود همیشه لباسشو میزد پایین تا امپول بزنم این بار دامنش داد بالا دیدم یه شورت توری پوشیده از اونجا هواسم پرت اونجای خالم شد یه تیکه تپل سفید واقعا از اون شب روانم پریشون شد اونشب گذشت یه روز ظهر زنگ زد بیا امپولمو بزن منم گفتم باشه رفتم خونشون دیدم دامن پاشه امپول داد اماده کردم اومد بخوابه یهو گفت ای کمرم گرفت منم دستشو گرفتم اروم خابوندمش رو تخت دیگه خودم دامنش دادم بالا دیدم یه شورت لامبادا پوشیده همونجا کیرم سیخ شد شد یه کس تپل سفید بدون یه تار مو تا دیدم وسوسه شدم گفتم خاله ماساژت بدم گفت خیر ببینی خاله شروع کردم ماساژ دادن از کمرش شروع کردم تا رسید به پاهاش یه بیست دقیقه ای ماساژ دادم دستم بردم لای پاش دیدم خیس اب یذره مالیدم دیدم صدا ناش بلند شد من دستمو بردم لای کسش مالیدم همینجوری که میمالدم دستشو گذاشت رو کیرم مالید منم خیلی دوست داشتم تا برش گردوندم شروع کردم ب خوردن کسش که اهو نالش کل خونرو گرفته بود بعد از چند دقیق بلند شد شلوار اسلش پام بود دراورد یه کیرم کرفت گفت قربون کیر کلفت بشم عزیزم من لبشو بوس کردم خابوندمش رو تخت بند شرتش باز کردم لباساشو دراوردم کیرم گذاشتم جلوی کسش کلشو مالیدم تا خیس بشه یه هول دادم کیرم به زور رفت تو نالش بلند شد گفت تو همچین کیری داشتی من خبر نداشتم یه بیست دقیقه تلمبه زدم روش برش گردندم داگی میکردم بعد از چند دقیق دوباره اومدم روش چند تا تلمبه محکم زدم یه به ناله بلند کشید ارضا شد منم چندتا تلمبه زدم ابم ریختم توش بعد بی حال جفتمون افتادیم رو تخت با سینه هاش ور میرفتم که گفت تو بهترین خواهر زاده دنیایی چند سالی بود که ارضا نشده بودم اینم از خاطره ما

نوشته: احسان


👍 7
👎 20
66101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

901668
2022-11-06 01:50:08 +0330 +0330

چقدر امپول داشت خالت ، زودتر مبکردی کونش آبکش شد بدبخت
بند سوتین و بتز میکنن نه بند شرت لامبادا رو دیوث دروغگو

1 ❤️

901674
2022-11-06 02:07:11 +0330 +0330

تخم شپلک لابد شوهرخالت تو وننتو می کرده خالت ارضانمیشده بعدشم کیر تموم بچه های دهه شاهنشاهی تو کون ادم دروغگو اگه کیرت کلفته وخالت دیده چه اعتماد به سقفی وقتی این حرفا رو کستانا می نویسند میگم کیرها رو مثل دسته دینامیت لول ببندی بزنی تو کون این جغل جقیا

0 ❤️

901742
2022-11-06 09:41:37 +0330 +0330

بنظرم غیر ممکن نیست ولی هی آمپول زدی هی آمپول زدی

0 ❤️

901753
2022-11-06 10:02:24 +0330 +0330

هنوز هم سکستون ادامه داره یا همون یکبار بود؟

0 ❤️

901787
2022-11-06 15:14:52 +0330 +0330

خالت کس بود که اینقدر راحت بهت داد

0 ❤️

901840
2022-11-07 00:43:03 +0330 +0330

میگم خب اینقدر خوب آمپول میزنی و کمرتم که مثل آ

0 ❤️

902473
2022-11-11 23:01:36 +0330 +0330

امپولو از جلو میزنی یا ازپشت یارو دمر خوابیده کسشو از کجا دیدی آخه مرتیکه جقی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها