سلام این اولین باری که داستانمو براتون مینویسم ، اکثر داستانای سایت کاملا مشخصه که واقعیت نداره ولی من میخوام عین واقعیت رو براتون بگم و امیدوارم ازش لذت ببرید .
اول از خودم میگم که حامد هستم 22 سالمه ، آدمه کاملا خجالتی هستم ، زیاد اجتماعی نیستم و دوستان زیادی هم ندارم . واسه همین خیلی کم پیش میاد که یه کی بخواد با من صحبت کنه یعنی اهل صحبت کردن هم نیستم .
تقریبا دو سال پیش بود که من برای گرفتن مقداری دارو به داروخانه شهرمون رفتم و وارد که شدم دیدم شلوغه ، پشت صف ایستادم و منتظر موندم تا نوبتم سر برسه . مسئول داروخونه دو تا دختر بودن ، یکی خانم دکتربود که تقریبا 30 سال داشت و ما رو راه مینداخت و آرایش غلیظی هم کرده بود و اندام خوبی داشت و دختر دیگری که شاگرد بود تقریبا 25 ساله به نظر میرسید اونور ایستاده بود و داشت دارو ها رو مرتب میکرد .
به نوبت من یه نفر مونده بود ( یه پیرمرد بود ) و من چون خجالتی بود به خانم دکتر نگاه نمیکردم و چشمام به در و دیوار بود ، یه لحظه چشم افتاد به خانم دکتر که داشت به من نگاه میکرد و لبخند میزد . من یه خورده جا خودم و خجلت کشیدم آخه تا اون موقع با هیچ دختری حرف به این صورت نزده بودم و یه تجربه جدید برای من بود و نمیدونستم چیکار کنم . فکر کردم چون من به اون نگاه نمی کنم و در و دیوار رو نگاه می کنم واسه همین به من زل زده بود و داشت بهم لبخند میزد تو دلم میگفتم که داره منو مسخره میکنه . تا اینکه نوبت من رسید …
به من نگاه کرد و با نیشخند گفت امرتون . بهم بر خورد و تصمیم گرفتم که از اونجا بیام بیرون و به داروخانه دیگه برم . از اونجا که اومدم بیرون یه حس جدیدی برام بوجود اومد نیشخند خانم دکتر همش توی ذهنم بود یه حالت شهوتی بهم دست داده بود خیلی دلم میخواست برگردم و ببینم چی میشه ، مثلا شاید با هم دوست شدیم و همین جور فکرای احمقانه به ذهنم میومد .
تا اینکه تصمیم گرفتم بگردم داروخانه . وارد که شدم دیدم بازم داروخانه شلوغه ، اینبار نشستم تا اونجا خلوت بشه مشتریا میومدن و میرفتن و من هنوزم نشسته بودم تا همه برن . تا اینکه اونجا خلوت شد و خانم دکتر منو صدا زد که برم جلو و سفارشمو بگم تا منو دید شناخت و گفت : چرا دفعه قبل از اونجا رفتم و بازم داشت با این حرفا منو دست مینداخت و البته من با این حرفا نه تنها ناراحت نمیشدم که خوشحال و شهوتی تر هم میشدم .
دختر شاگرد به خانم دکتر گفت که اگه کار نداره بره دستشویی که طبقه دوم بود . خانم دکتر داشت نسخه من رو نگاه می کرد و اونجا هم که خلوت بود و نگاه کردن به صورت خانم دکتر که آرایش وحشتناکی کرده بود لذت دیگه ای داشت .
کنترل خودم رو از داده بودم و نمیدونستم که چیکار کنم تا خودم رو ارضا کنم که یهو گفت : اینجا خلوته ها …
همین که اینو گفتم خانم دکتر یه نگاهی بهم کرد و با جدیت بهم گفت که چی گفتی ؟ من بازم تکرار کردم که اینجا خلوته …
دفترچه رو روی صورتم پرت کرد و گفت : گم شو آشغال ، کثافت و همین جوری داشت فحش میداد . و همین منو شهوتی تر میکرد البته خیلی هم ترسیده بودم و قلبم داشت از جاش بیرون میزد ولی چه کنم که دیگه کار از کار گذشته بودم ومن تا یه کار نمیکردم از اونجا نمیخواست بیام بیرون
مونده بودم که چی کار کنم یهو بهش گفتم : میخوام بغلت کنم . خانم دکتر همین طور مات و مبهوت داشت منو نگاه میکرد بازم ادامه دادم : به خدا فقط میخوام بغلت کنم و دیگه میرم … این بار فریاد زد که : از داروخونه من برو بیرون و از این حرفا که من بازم گفتم : ببنین هیچکی اینجا نیست و اگه یه بار بذاری از پشت بغلت کنم میذارم میرم دیگه اینجاها هم پیدام نمیشه …
خانم دکتر کلافه شده بود نه به اون نیشخند زدناش و نه به این که ترسیده بود و یه جوری مجبور بود که به خواسته من تن بده . من هم همین جوری داشتم میگفتم که فقط یه بار و هی تکرار می کردم که دیدم خانم دکتر یه نگاهی به این ور و اونور انداخت و وقتی که دید هچکی اونجا نیست به من نگاه کرد و گفت : فقط یه بار ها فقط یه بار ، بعدش میری ها … منم گفتم : آره فقط یه بار دیگه میرم
خانم دکتر بهم گفت که از اونور ویترین بیام تا برسم بهش . دل تو دلم نبود اولین تجربم بودم و تا اون موقع حتی دستام به دخترا هم نخورده بود ضربان قلبم زیاد شده بود و صورتم سرخ سرخ ، نفهمیدم که چطور رسیدم اونور ویترین که یهو خانم دکتر دکتر رو روبه روم دیم تازه از اینور که دیدمش شهوتی تر از قبل شدم چون از اینور میشد باسن زیباشو دید و حالت فرم بدنش خیلی جذاب بود .
تو این فکرا بودم که خانم دکتر گفت : زود باش دیگه منتظر چی هستی الان سر میرسن و مدام این رو تکرار میکرد . من دست و پام رو گم کرده بودم و قلبم همینطوری داشت تند تند میزد بیشتر بهش نزدیک شدم تا جایی که نفساشو میتونستم حس کنم .
خانم دکتر برگشت و پشتشو بهم کرد منم دیگه طاقت نیاوردم و زود خودمو بهش چسبوندم … خدااااااااااااا … تازه فهمیدم که بالاترین لذت دنیا چیه . واقعا اگه تجربشو نداشته باشی نمیفهمی من چی میگم . چه گرمایی داشت کون خانم دکتر که توی چند ثانیه کیرم به اندازه ای بزرگ شد که اومدم کیرمو از شلوارم درست کنم که صاف بشه یهو دستم خورد به کون خانم دکتر که بازم رفتم توی اون لذت … که خانم دکتر خودشو ازم جدا کرد و گفت : بسه دیگه برو الان یکی میاد برو .
ولی من نمیتونستم اون لذت رو از دست بدم واسه همین یه بار دیگه از خواهش کردم که بازم از پشت بغلش کنم … چند بار اینو تکرار کردم و خانم دکتر هم که دید دیگه فایده نداره و میخواست زود منو از اونجا رد کنه قبول کرد و این دفعه خودش برگشت و جوری پشتشو بهم چسبون که یه هویی آبم اومد و بازم رفتم توی اون حس و حال بعد چند لحظه که به خودم اودم خانم دکتر هنوز توی بغلم بود و دیدم که دیگه وقتی ندارم و باید زود اونجا رو ترک کنم برای آخرین بار همنطوری که توی بغلم بود دستامو بردم جلو و دوتا پستوناشو توی دستام گرفتم پستوناشم خیلی داغ بودن و بوی خاصی داشتن لذت بیشتری داشتم میبردم پستوناش خیلی زبر بودن و فرم خاصی داشتن توی دستام داشتم باهاشون بازی میکردم که خانم دکتر دستمو از سینه هاش برداشت و ازم جدا شد و بهم گفت که دیگه برم منم حق رو به اون دادم و دیگه نخواستم باسش دردسر درست کنم که یه هو صدای در طبقه بالایی اومد و شاگرد خانم دکتر بود که از دستشویی داشت می اومد .
دیگه باید میرفتم ولی اصلا دلم نمیومد که خانم دکتر رو از دست بدم و شاگردش که همین طوری داشت از پله ها پایی می اومد و ما رو نمیدید تصمیم گرفتم که برای آخرین بار یه بوس از لب خانم دکتر بگیرم و بدون اینکه ازش اجازه بگیرم صورتش رو گرفتم و به اندازه 3 ثانیه لبش رو بوس کردم و ازش خدافظی کردم و از داروخانه خارج شدم بدون اینکه دارو هامو گرفته باشم ولی به جاش یه لذتی رو از خانم دکتر گرفتم که تا آخر فراموشش نخواهم کرد .
الان 2 سال از اون ماجرا میگذره و من تو این 2 سال هرگز به اونجا نرفتم به خاطر اینکه بهش قول داده بودم که دیگه به اونجا نرم ولی بازم دلم براش تنگ میشه …
نوشته: حامد
دستت درد نکنه خیلی خندیدم مرسی =))
آخه این کجاش سکس بود میمون ؟ واقعا واقعی بود
داستان اصلاحیه می خواد خوش به حالت که اصلاحیه نویسامون نیستن
ای بابا یه فکری کن آخه نیشخند زد و تو یه حالت شهوتی بهت دست داد ؟نگوووووووووو :d
دفعه بعد میری سیرک اون مقداری دارو رو هم از دلقکه بگیر جا نذار =))
وای خاک بر سرت با این داستانت این داستان بود یا جوک؟واقعا روزمو ساختی بچه با این داستان طنزت
ادم خجالتی که روش نمیشه به کسی نگاه کنه یهو میگه خلوته باید بیام بغلت کنم
برو درت بگیر
بگیر بذار درت خم کن بره عقب ترت کلاه کن بذار سرت اخه کیر کینگ کنگ شاخدار به کونت سیصدتا شیخ خشکه خشکه بکنندت کیرخرسه خایه به پس کله ات قطار تهران مشهد به کونت درسته ما دروغ نشنیده نیستیم ولی کسخل هم نیستیم که هر کی برسه مارو کیر کنه سوار شه نه به اون کمرویی که ادعا می کنی نه به این کارت حتما اگه پرو بودی کیرمنو یکجا میخوردی کون کش میگه همه داستانها دروغ غیر از کس وشعر ایشون خوردی ولی دیر خوردی
عاشق این جور داستانها هستم…چون از بس بی مزه هستن بامزه میشن…
بچه جون فرار کن تا اصلاحیه نویسها نریختن سرت…چون اگه بیان از همینجا پسریتو ازت میگیرن…
بچه مشد نفرينات اخرش بود!هاهاهاها.دوستان تمام الطافو كردن من ديگه هيچي نميگم
اکثر داستانای سایت کاملا مشخصه که واقعیت نداره ولی من میخوام عین واقعیت رو براتون بگم=)) =)) =)) =))
----------------------------------------------------->
کیر خر توکونت بااین داستان کیریت >:P
tahala nazar nadade bodam vase hich dastani.
ajabbb chertooo pertt khalessi boood khodaeshh
اگه داستان شمارو بخوام به طور خلاصه و زیبا تر بنویسم اینجوری میشه:
رفتم داروخانه، خلوت بود، خانم دکترو از پشت بغل کردم و برگشتم. دروغ هم نمیگم…
به خوانندگان:
اگر میخواهید وقتتون رو برای خوندن هر داستانی تلف نکنید، میتوانید بر اساس نظر کامنتدهندهها و اعتبار نظر آنها که در جدول زیر اومده، داستانها رو انتخاب کنید.
ـ رتبۀ ده کامنتدهندهای که در چند داستان اخیر نظر دادهاند (از 5) براساس سه معیار نزاکت در نظر، جذابیت نقد، و اعتبار نقد
ـ شمارۀ جدول: 0001
سایناجون4: نزاکت در نظر (4) + جذابیت نقد (5/3) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (4)
فریجاب: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (4) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (6/3)
گیگو: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3)
بچه شهر: نزاکت در نظر (5/1) + جذابیت نقد (5/3) + اعتبار نقد (5/3) = میانگین (8/2)
سارا سوییت: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (6/2)
سپیده 58: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (5/2)
سینا سی.آر. 7: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3/2)
بچه مشهد: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/3) = میانگین (3/2)
پیام 1342: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (5/0) + اعتبار نقد (3) = میانگین (1/2)
جنرال ارتش: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (0) + اعتبار نقد (0) = میانگین (1)
داستانت خیلی واقعی بود . من که داشتم داستان رو می خوندم تا به خودم امدم دیدم 15 بار ارضا شدم .از اول داستان همین جوری تو فکر کس خواهر و مادرت بودم که بعد از داستان چه جوری از خجالتشون در بیام آخه من خیلی آدم خجالتی هستم و همش نگام به در ودیواره.
معلومه یا دارو رو از داروخونه نگرفتی، یا اگه گرفتی، هنوز مصرف نکردی؛ وگرنه این طور اسهالی نمیریدی.
بقیۀ داستانها واقعیت نداره، ولی مزخرف تو واقعیه و امیدواری لذت ببریم؟!!! آدمی به این وقاحت، چرا شکستهنفسی میکنی میگی خجالتی هستی؟ میترسی ریا بشه؟!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ رتبۀ چند کامنتدهندهای که در داستانهای اخیر نظر دادهاند (از 5) براساس سه معیار نزاکت در نظر، جذابیت نقد، و اعتبار نقد
ـ شمارۀ جدول: 0004
سایناجون4: نزاکت در نظر (4) + جذابیت نقد (5/3) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (4)
فریجاب: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (4) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (6/3)
گیگو: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3)
محمدفاکس: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (4) = میانگین (3)
سارا سوییت: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (6/2)
سپیده 58: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (5/2)
کینگ ارتاس 2020: نزاکت در نظر (5/1) + جذابیت نقد (5/3) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (5/2)
سینا سی.آر. 7: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3/2)
بچه مشهد: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/3) = میانگین (3/2)
پیام 1342: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (5/0) + اعتبار نقد (3) = میانگین (1/2)
بچه شهر: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (1/2)
کوچول: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (2) = میانگین (6/1)
کسکن 3: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (2) = میانگین (3/1)
جنرال ارتش: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (0) + اعتبار نقد (0) = میانگین (1)
کسراخان: نزاکت در نظر (5/0) + جذابیت نقد (5/0) + اعتبار نقد (1) = میانگین (6/0)
به نظر من خودت را به یه روانپزشک نشون بده ولی مراقب باش برای تهیه دارو به داروخانه ای نری که مسئول فنی مرد باشه میترسم بری این دفعه کونت را به باد بدی (البته اگه تا حالا نداده باشی ) بعد هم بیای از کون دادنت به عنوان بزرگترین لذت یاد کنی و صد البته فکر منم که اون داستان هم واقعی تره و هم سکسی تر و جذاب تر . یادت نره ها حتما دکتر را برو .
ـ رتبۀ چند کامنتدهندهای که در داستانهای اخیر نظر دادهاند (از 5) براساس سه معیار نزاکت در نظر، جذابیت نقد، و اعتبار نقد
ـ شمارۀ جدول: 0006
ام.ام. 6113 ام.ام: نزاکت در نظر (4) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (8/3)
سایناجون4: نزاکت در نظر (4) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (8/3)
فریجاب: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (4) + اعتبار نقد (5/4) = میانگین (6/3)
سارا سوییت: نزاکت در نظر (5/3) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3)
گیگو: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3)
محمدفاکس: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (4) = میانگین (3)
سپیده 58: نزاکت در نظر (5/2) + جذابیت نقد (3) + اعتبار نقد (3) = میانگین (8/2)
کینگ ارتاس 2020: نزاکت در نظر (5/1) + جذابیت نقد (5/3) + اعتبار نقد (5/2) = میانگین (5/2)
بچه شهر: نزاکت در نظر (2) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3/2)
سینا سی.آر. 7: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (3) = میانگین (3/2)
بچه مشهد: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (5/2) + اعتبار نقد (5/3) = میانگین (3/2)
پیام 1342: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (5/0) + اعتبار نقد (3) = میانگین (1/2)
کوچول: نزاکت در نظر (2) + جذابیت نقد (2) + اعتبار نقد (2) = میانگین (2)
کسراخان: نزاکت در نظر (5/0) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (3) = میانگین (5/1)
کسکن 3: نزاکت در نظر (1) + جذابیت نقد (1) + اعتبار نقد (2) = میانگین (3/1)
جنرال ارتش: نزاکت در نظر (3) + جذابیت نقد (0) + اعتبار نقد (0) = میانگین (1)
بییییییییییییییییییییییییییی خیال
کوشتی ملت رو با این کم روییت…!!!
فک کوووووووووووووووووووووون همه مثل تو کم رو بودن … دنیا یه چی دیگه می شد هاااااااااااااااااااااااااااااااا
فک کوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون…
8}
واما…
بچه ها اسمم حامده 70 سالمه اون موقعه هادرست نمیدونم 12 سالم بود یا 12سال و دو ماه یا …نمیدونم ازبحث سن بگذریم مخم نمیکشه
جونم براتون بگه {البته به جونه جونم که داره براتون میگه دروغ نمیگما!! :^o }یه روز دیدم حالم بده
از اونجا که بابچه های محله که مامان بازی میکردیم من دکتر میشدم یه نسخه واسه خودم نوشتم!دی
بعد رفتم تنها داروخانه شهرمون!!
دیدم نذری میدن تو داروخانه منم چون خیلی دستاو پا چلفتیم موندم اون اخرصف !
دیدم خانم دکتره داروخانه که120 کیلو وزنش بود و سیاه با کلی پشم و پیلی دور لب و دهنش و چشاش همونطور که دارو نذری بقیه رو میده داره بهم نگاه میکنه!اونم چه نگایی !!عاقل اندر صفی با یه نیشخند که نفهمیدم از رو هوس بود یا تحقیر(اخه گفتم 12سالمه دیگه نمیفهمم)!!!دی
چون عقلم نمیکشید برا انتقام ازش زدم از داروخانه بیرون و با سر رفتم تو تیر برق سر کوچه :/
با برخورد سرم به تیر یه هو دیدم نه بابا اون بم فحش نداده ومنو تحقیر نکرده که با این طرز نگاش گفته بیا منو بکن!!! ! منم کس ندیده و بچه سال!(والا)! دیدم الانه که کیرم کار دسم بده کف خیابون اخه شده بود 4سانتتتتتتتت!! داشت از شلوارم میزد بیرون !!!برگشتم داروخانه که دیدم نذری تمام شده و تو داروخانه قو پر نمیزنه !.
راستی دکتره یه پیر دخترم شاگردش بود منکه اومدم تو با اشاره دکتره شاش گرفتو با اسانسوررفت طبقه12 دستشویی!!(چه جالب طبقش با سن من میخوند ! چه تفاهمی!!!)
شما بودین خدا وکیلی چی کار میکردین !ها!!
من با کیر 4سانتی حاضر… دکتر با اون همه سکنات و وجنات حاضر … منشی دکتر {کر هم نیز میباشد احتمالا} غایب… مشتری غیر #نه اصلا تا شعاع 2کیلومتری هموشون بیهوش !!..
منکه به عقل ناقصم رسید تا میخوادنسخمو بگیره کارو تمام کنم و انتقاممو بگیرم!
و بدینسان گفتمش :
ای پری ای ماه رو ای جنده !من حاضر و تو حاضر و داروخانه خالی !چرا نمیدی به ما یه حالی !!دی
اما دو چشمتون روز بد نبینه خانم دکتر که اینو شنید برگشت و داد زد ! نه ازن دادها ها از اون دادها که برو از داروخانه من بیرون نیم وجبی(ولی خداییش اینو خیلی حشری داد زد!)
منم که یهو از مدل دستوپا چلفتی به بچه زرنگ تبدیل شده بودم{البته طی یک دگردیسی0.5ثانیه ای}پریدم اونور باجه و گفتم یا میزاری بغلت کنم (اونم فقط از پشت تا نبینم چه گوهی دارم میخورم اه!)
یا بازم سرمو میزنم به تیر برق سر کوچه!!!دی
خب البته دکترم با اون قیافه نکرش قلبش مثل گنجشک بود و تازشم از اون همه هیبت من !!!یهو جا خورد و یادش رفت بزنگه110 فل فور تابید و گفت بیا !!
پریدمو بغلش کردم اونقدر قطر تنش کلفت بود که دستم دورش حلقه نشد .از بو گندش مجبور شدم یه دستمو بزارم دم دماغمو با یه دست دیگه سینه هاشو بمالم !وااااااااااااااااااااااووووووووووووووووووووووو
یه سینه دست نخورده حتی خدا هم دلش نیومده بود بعد از ساختنشون پرداختشون کنه{واسه اطلاع پرداخت کردن همان صیغل دادن اسـت.!!!}همونطوری اوریجینال زبر زبر بودن واااااییییی !!!
تو این هین و بین ابم اومد {شایان ذکراست در شهر ما از 2سالگی ابشون میاد}
شاگردشم اومدو اونم خندید و راضی منم رفتم به بازی!!!
تازه قولم دادم تا سنم قانونی نشده دیگه داروخونش نرمو تا حالا هم نرفتم !
اخه تو شهر ما سن قانونی71 ساله!!!
امیدوارم واقعی باشه اینایی که براتون نوشتم!!!دی
رونشته از حامد
~X( ~X( ~X( آخه نمیخواد برینی تو مدرک اون دکتر یا تو اون محله شما که دکترشم جندس یا بچه محله هاش کس خول .تو که از رو شلوار آبت اومد اگه من مامانتو بکنم حتما بی هوش میشی
به کیروم…
زیاد جق میزنی زده به مغضت
کس کش اون شاگردش یعنی نشنیده خانم دکتر داد میزنه؟
گه نخور
دادش ریدی به الک ، ابنه کونی اگه کوس ببینی چکار میخوای بکنه حتما میرینی خودت ، به قول شاعر ببایت کونت گذاشت که آدم بشی
کوس کش بچه کونی تو تخیلت خانم دکتر بغل کردی ، آخه به تو هم میگن مرد آخه تو کیر داری به اون میکن دودول
يارو ميگه نترس از ان كه هاي و هوي داره بترس ازان كه سر به تو داره(تو=تو كون!!)معلومه ازون پسرايي كه دختر چادري تك چشمم ميبيني ابت ميادو ميفتي دمبالش و اذيتش ميكني.خداوند تمتم چوباي خلق كردشو تو وجودت(وجودت=كونت) قايم كنه(گفتم قايم حس نكني بت توهين شده!!)
يارو ميگه نترس از ان كه هاي و هوي داره بترس ازان كه سر به تو داره(تو=تو كون!!)معلومه ازون پسرايي كه دختر چادري تك چشمم ميبيني ابت ميادو ميفتي دمبالش و اذيتش ميكني.خداوند تمام چوباي خلق كردشو تو وجودت(وجودت=كونت) قايم كنه(گفتم قايم حس نكني بت توهين شده!!)
=)) =)) =)) =)) >:) =)) =)) =)) کیرم تو تخیلاتت آخه کیری این کیر و غزل ها چی بود نوشتی
خاک تو سرت میمون عوضی مجبوری تخیلی می نویسی که اینجوری لو بری بدبخت
کیر 20سانتیم تو دهنت اشغال بر و واسه ننت جوک بگو نه ملت حیون
همه خجالتی همه زنا سکسی همه زنا جنده من که انقدر ادعای دریدگی و پررویی دارم روم نمیشه به دوست دخترم که تازه باهاش دوست شدم بگم میذاری بغلت کنم بعد تو به یه خانم دکتر که صاحب یه داروخونست گفتی بغلت کنم بعد اونم گذاشته که ازش بعنوان یه جنده استفاده کنی تا ارضا بشی گمشو جقی دیگه ننویس
salam man ta hala nazar nadade bodam vali didam agein dafe ham chizi nagam miterekam akhe on khanom to madrase to bodi ya shaba nanat yadet miyomad akhe mimon in kojash vagen fekr kardi be nazar vagei miyad fek kardi hame mesle khodet kharan mordeshorto bebaram ba takhiyoletdokhtor ke migi be nazaram ya
آقا حامد پاشو صبح شده . پاشو باباجون . ضمنا یه وقت برات گرفتم بری خودتو به یه روانپزشک نشون بدی . دیشب حالت خیلی خراب بود تا صبح حزیون میگفتی.
اخه سنت کمه سواد داری که ببینی گفتن زیر18سال ممنوع مجبوری اینقدردعا برای خواهرومادرت درست کنی؟ بیچارهها
gand zadi ba negaresho ,tof be tavahomet, ah ah ah ah ah,ki be to gofte benevisi?!
اخه کس کش فیلم هندی دیدی که میایی این جا تعریف میکنی یعنی اگر دستم بهت برسه کردمت کونی
فکر میکنم هنوز دوربین مدار بسته اختراع نشده که تو به این راحتی تونستی خانم دکتر و بغل کنی.
آخه جلقی مگه مجبورت کردن بیای داستان بنویسی؟
برو جلقتو بزن بابا…