خانواده سرهنگ

1390/01/09

اسم من کسری و 17 سالمه، خانواده ما 4 نفره، سعید پدرم که سرهنگ نیرو انتظامیه، سپیده مادرم که ناظم دبیرستان دخترانه است، من و المیرا خواهرم که 21 سالشه و دانشجوی پرستاریه.
ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به 4ماه پیش، من و المیرا همدیگه رو خیلی دوست داریم و رابطه خیلی خوبی با هم داریم و خیلی هم به هم وابسته هستیم، تا حدی که وقتی المیرا دانشگاه قبول شد و رفت دانشگاه من تا یک هفته گریه میکردم، بگذریم روز 4شنبه 14 مهرماه بود ساعت 10 صبح بود که معلم ما گفت بچه ها من امروز کار دارم و باید برم و چون ما زنگ سوم هم با همون معلم کلاس داشتیم تعطیل شدیم، اولش به سرم زد که از موقعیت استفاده کنم و تا مامان هم مدرسه است برم قهوه خانه،( آخه مامان من اصلا نمیذاره که من زیاد بیرون برم و مخالف شدید قلیونه ) ولی چون المیرا اون هفته دانشگاه نرفته بود، گفتم که برم خونه پیش خواهر عزیزم، خلاصه سریع رفتم خونه، سر راهم دوتا پفک خریدم که المیرا رو خوشحال کنم آخه اون عاشق پفکه، خلاصه خیلی زود اومدم خونه اومدم زنگ بزنم، که یهو به خودم گفتم بزار غافلگیرش کنم، بخاطر همین کلید انداختم توی درو رفتم تو، وقتی رفتم تو خونه دیدم که کسی خونه نیست، خیلی تعجب کردم آخه المیرا اصلا عادت نداشت از خونه بره بیرون و معمولا وقتی خونه بود اهنگ میذاشت و با رقص خودشو سرگرم میکرد، پیش خودم گفتم شاید خوابه، بخاطر همین رفتم سمت اتاق خواب که یهو دیدم داره از تو اتاق یه سروصداهایی میاد، بخاطر همین کنجکاو شدم و بی سروصدا لای درو باز کردم که یهو سر جام خشکم زد. باورم نمیشد چی دارم میبینم.
دیدم که هومن همسایمون توی اتاقه و دارن با المیرا تو سر و مغز همدیگه میزنن.
راستی یادم رفت هومن معرفی کنم، هومن یه پسر 28ساله است که واحد روبروی ما زندگی میکنه و خونه مجردی داره و چون به ظاهر پسر خوبیه مامن من اجازه داده بود که من باهاش دوست باشم و اوقات فراغتم رو با اون بگذرونم، البته اون خیلی هم پسر مثبتی نیست و ما با هم یواشکی مشروب هم میخوردیم.
خلاصه اومدم برم تو اتاق و با هومن دعوا کنم که یه چیزی بهم گفت یکم صبر داشته باش ببینیم چی میشه…
بخاطر همین سر جام وایسادم و شروع کردم به نگاه کردن.
بعد از چند دقیقه کشتی گرفتن و قلقلک دادن همدیگه دیدم که المیرا چسبید تو بقل هومن و شروع کردن به لب گرفتن از همدیگه ، من سر جام خشکم زده بود و از تعجب شاخ دراورده بودم . باورم نمیشد که دارم چی میبینم دیدم که المیرا همونجور که داشت لب میداد به هومن دستشو برد سمت کیر هومن و شروع کرد به مالوندن کیر هومن از روی شلوار.
اینجا بود که فهمیدم کرم از خواهر جونمه و خودش هم دلش میخواد.
نمیدونم چی شد که ناخواسته دستم رفت سمت جیبم و گوشیمو در اوردم و شروع کردن به فیلمبرداری.
بعد از یک دقیقه المیرا زانو زد جلوی هومن و زیپ شلوار هومن کشید پایینو دستشو برد تو شلوارش و کیر هومن در اورد، وای باورم نمیشد چی میبینم، شاید بزرگترین کیری بود که تو زندگیم دیده بودم، دیدم یک کیر کلفت و دراز نزدیک به 30 سانتیمتر از تو شرتش در اومد ،المیرا یه نگاهی به هومن انداخت و با یه لبخند سر کیرشو کرد تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن باورم نمیشد که المیرا اینقدر با لذت داره کیر واسه هومن ساک میزنه حتی تخم های هومن را هم لیس میزد.
بعد از چند دقیقه هومن المیرا را بلند کرد و لباساشو تو یه چشم به هم زدن در اورد و اونجا بود که من برای اولین با چشمم به بدن لخت و خوشتراش المیرا روشن شد، تا حالا کاملا لخت ندیده بودمش. باورم نمیشد که چقدر بدن خواهرم زیباست. شاید بخاطر رقصیدن زیادش بود. یک کمر باریک و یک باسن تپل خشکل و در تا پستون شق و تپل که البته او نا رو همیشه حس میکردم چون همیشه تاپ و شلوارک تنشه ولی فکر نمیکردم اینقدر خوشگل باشن.
بعد هومن خوابید و المیرا رو نشوند روی صورتش و شروع کرد به خوردن کس و کون خوشگل المیرا جون و اینجا بود که ناله های المیرا شروع شد و هومن با دستاش پستونهای اونو فشار میداد و من هم که مشغول فیلم برداری.
بعد از چند دقیقه المیرا خوابید و پاهاش باز کرد، اینجا بود که من موفق شدم کس المیرا رو ببینم. وای نمیدونید چقدر خوشگله. یه کس صورتی تپل و ناز بدون یک تار مو. با دیدن این صحنه کیر من یهو سیخ شد.
بعد هومن خوابید روی المیرا و سر کیرشو گذاشت روی کس المیرا و با یه فشار کرد تو. باورم نمیشد که خواهر خوشگلم اپن باشه ولی دیدم که داره کس میده، نمیدونید چه لذتی میبرد از کس دادن به هومن. بعد از چند دقیقه که تلمبه زدن دیدم جیغ وداد المیرا هوا رفت.
بعد ازچند دقیقه ، هومن المیرا رو برگردوند و شروع کرد به لیسیدن کون المیرا و کیر کلفتش و کرد توی کون خواهرم المیرا یه جیغ محکم کشید و آروم شد . من ترسیدم ولی نمیدونم چرا دست از فیلمبرداری بر نمیداشتم.
بعد هومن آروم کیرشو کشید بیرون و دوباره کرد تو و المیرا آروم تر شد و شروع کرد به آه و اوه کردن و یواش یواش سرعت کردن هومن بالا رفت اونقدر بالا که احساس کردم الان خواهر قشنگم جر میخوره.
سر وصدا شون بالا رفت و یهو هومن پاشد و وایساد بالا سر المیرا و آبش ریخت تو صورت المیرا و بازهم کیرش کرد تو دهن المیرا.
بعد بلند شدند و لباساشونو پوشیدند، اینجا بود که من بالاخره تونستم تکون بخورم.
خیلی سریع از خونه رفتم بیرون که من رو نبینن.
رفتم توی پارک سر کوچه و مات و مبهوت به گوشیم نگاه میکردم.
کاملا گیج شده بودم، همین جور تو فکر بودم که یهو موبایلم زنگ زد. دیدم المیراست، گوشی رو برداشتم گفتم سلام. گفت سلام داداش گلم پس کی میای منو از صبح تنها گذاشتی؟
خواستم بگم آره جون عمت ولی حرفمو خوردم و گفتم دارم میام سر کوچه ام . گفت واسه آجی پفک میگیری گفتم گرفتم و رفتم خونه.
زنگ زدم درو باز کرد و طبق معمول همیشه پرید تو بقلم و صورتمو بوسید و گفت سلام داداش عزیزم.
رفتم تو همین جوری مبهوت بودم و از یک طرف هم با دیدن اون صحنه ها و بوسیدن الانش یهو حشری شدم. بهش گفتم بیا بشین کارت دارم. طبق معمول همیشه اومد نشست روی پام و گفت جونم عزیز دلم که یهو ازجاش پرید آخه برای اولین بار با نشستنش من شق کردم.
پا شد گفت خاک بر سرم این چی بود؟ یهو از دهنم پرید گفتم تو که… سریع حرفمو خوردم.
اخماشو کرد تو هم و گفت من که چی؟ منم عصبانی شدم گفتم تو که نباید بترسی ، بزرگتر از ایناشو خوردی.
یهو زد تو گوشم و گفت خفه شو به مامان میگم چه گهی خوردی.
منم که عصبانی شده بودم گفتم اونوقت منم یه چیزایی رو میگم.
گفت مثلا چیو میگی؟
گفتم بیا ببین و گوشیمو در اوردم و فیلمشو بهش نشون دادم.
یهو اشک تو چشمامش جمع شد و گفت تو اینجا بودی… گفتم میبینی که. گفت تو که نمیخوای به مامان بگی، منو میکشه و زد زیر گریه.
دلم خیلی براش سوخت ولی از یه طرف عصبانی بودم و از طرف دیگه حشری.
گفتم شرط داره . گفت باشه هر چی بگی قبوله.
گفتم منم میخوام بکنمت. گفت آخه…گفتم آخه نداره تو که نمیخوای مامان اینو ببینه.
سر شو انداخت پایین و گفت باشه قبوله ولی جون مامان… گفتم باشه بهش نمیگم . یالا که دارم میمیرم، یالا تا نیومده مامان.
اومد و زیپم و کشید پایین و کیرم از شلوارم در اورد. سرشو انداخت پایین و گفت چیکار کنم برات. گفتم همه کارهایی که واسه هومن کردی.
شروع کرد به ساک زدن…وای تازه میفهمیدم که هومن چه لذتی میبرد. نمیدونید که چقدر عالی ساک میزد. بعد از چند دقیقه حس کردم آبم میخواد بیاد بخاطر همین بهش گفتم بسه بکنش تو کست. اونم پا شد و شلوارکش از پاش در آورد و نشست رو کیرم.
یهو کیرم سر خورد تو کسش و یه جیغ کوتاه کشید…وای نمیدونید چه لذتی میبردم. این اولین باری بود که کیر من تو کس رفته بود اونم چه کس گرم و نرمی شروع کرد به بالا و پایین رفتن و آه کشیدن.
نزدیک به 10 دقیقه رو کیرم بالا و پایین رفت و من شصتمو کرده بودم تو کونش و اون آه واوه میکرد.
سرعتش بالا تر رفت و نفس هامون تند تر و تندتر شد که یهو یه جیغ کشید و کیرم داغ شد. ثابت وایساد و گفت من ارضا شدم بذاربا ساک زدن بیارم آبتو. گفتم باشه پاشد و شروع کرد به ساک زدن بعد از 3دقیقه دیدم آبم میخاد بیاد. سرشو با دستام گرفتم و شروع کردم به فشار دادن کیرم تو دهنش و با سرعت تلمبه زدم که یهو آبم اومد و همش ریخت تو دهن المیرا و اون هم همشو خورد.
بلندش کردم بوسیدمش و بهش گفتم ممنون عزیزم. گفت خواهش میکنم. کسری تو به مامان نمیگی نه؟
گفتم نه عزیزم ، من خواهر گلم رو دوست دارم ، قول میدم به کسی نگم .
اون هم منو بوسید و گفت پس منم قول میدم که هر وقت دلت خواست بهت حال بدم. منم خندیدم گفتم اگه اینجوری باشه منم بهت قول میدم که اگه خواستی با هومن حال کنی ، کمکت کنم و شرایط رو برات مهیا کنم.
خندید و گفت مرسی داداش گلم.
عصرش من رفتم خونه هومن و بهش گفتم که مشروب میخوام اونم یه لیوان واسه من ریخت و یه لیوان هم واسه خودش.
همینجوری که مشروب میخوردیم من رفتم تو فکر کیر هومن و با خودم فکر کردم که این کیر چیه که المیرا اینقدر با لذت میخوره.
گذاشتم خوب که مست شدیم جفتمون به هومن گفتم ، هومن میشه شلوارتو در بیاری ، خندید گفت چرا؟ نکنه میخوای بکنی منو؟
گفتم نه میخوام کیرتو ببینم.
زد تو سرم گفت خفه شو بچه این حرفا چیه میزنی؟
گفتم درار میخوام ببینمش.
گفت نمیشه، گفتم چرا؟ گفت آخه اگه بیدار شه باید از شرمندگیش در بیام، الان هم که کسی نیست بکنمش.
گفتم من آبتو میارم.
گفت چی میگی پسر دیوونه شدی؟
گفتم نه جدی میگم، گفت آخه تو چطوری میتونی آب منو بیاری؟
گفتم واست ساک میزنم، خندید گفت شوخی میکنی، گفتم نه جدی میگم ، گفت اگه نیومد باید بهم کون بدیا.
گفتم باشه.
کیرشو در اورد دیدم وای عجب چیز خوشگل وبزرگیه. گفت یالا دیگه مشغول شو.
منم شروع کردم به ساک زدن، وای تازه فهمیدم که المیرا هم حق داره اینجوری میخوره، خیلی کیرش خوشمزه بود. واسم خیلی جذاب بود سرم رو گرفته بود روی کیرش بالا پایین میبرد و منم محکمتر و محکمتر مک میزدم و اون میخندید و حال میکرد بعد از چند دقیقه گفت بخواب که وقت کون دادنه. ترسیدم گفتم کون نه، ساک میزنم فقط. گفت نه . من که گفته بودم به این شرط.
گفتم آخه این خیلی کلفته پاره میشم گفت نترس من به کارم واردم.
و شلور منو از پام دراورد. منم دیدم مقاومت بیفایده است . گفتم پس یه لیوان دیگه مشروب بده درد نکشم.
یه لیوان مشروب خوردم و خودمو سپردم دست هومن.
مست مست بودیم. ازم پرسید مستی؟ گفتم آره گفت دمر بخواب.
منم به حرفش گوش کردم و شورتم از پام کشید پایین.
یه نگاه به کون سفید و گوشتی و بدون موی من انداخت و زد زیر خنده و گفت به به، درست مثل…
گفتم درست مثل کی؟ گفت وقتی کردمت بهت میگم . اومدم بگم میدونم المیرا ولی چیزی نگفتم.
یه کم کرم زد به انگشتش و یه تف انداخت رو سوراخ کون من و انگشتشو کرد توی کونم. …وای… یه کم دردم اومد ولی زیاد نبود. یه چند باری انگشتشو عقب جلو کرد و سوراخ کونم یه کم باز شد. بعد دو انگشتی این کار کرد و من داشتم گشادتر میشدم. بعد از چند دقیقه که خوب سوراخ کونم باز شد. گفت حالا وقتشه و سر کیرشو کرد تو دهنم کرد تا خیسش کنم و بعد گذاشت دم سوراخ کونم و آروم فشار داد تو. خیلی دردم اومد خودمو جمع کردم و یه آی محکم گفتم.
لپمو بوسید و گفت خودتو شل بگیر فقط اولش یکم درد داره بعد آروم میشی و حال میکنی.
به حرفش گوش دادم و خودمو شل کردم ولی دردش هنوز زیاد بود آخه من اولین بارم بود که کون میدادم و هومن فوق العاده کیر کلفت.
خلاصه آروم آروم کیرشو تا ته کرد توی کون من. و همونجا نگه داشت دردم کمتر شد. گفت من واردم نترس و آروم باش. گفتم چشم. بعد یواش یواش کشید بیرون و دوباره کرد تو آروم آروم شروع کرد به تلمبه زدن و کون من سر شده بود و دردم به لذت تبدیل شده بود . بعد یواش یواش سرعتشو زیاد کرد و من دیگه داشتم حال میومدم تا جایی که بعد از چند دقیقه گفتم بکن بکن محکمتر محکمتر و اون شروع کرد به تلمبه زدن محکم و من نفس نفس میزدم و یهو آبم اومد ولی هومن همچنان ادامه میداد و سرعتش بیشتر بیشتر شد و یهو یه داد کشید آبش ریخت تو کونم وای سوختم.
پاشدم گفتم چرا این کارو کردی، من میخواستم بخورم ببینم چه مزه ایه.
خندید و گفت نترس وقت زیاده باید اولین بار میریختم تو تا کونت عادت کنه و مشتری شی.
گفتم هومن حالا بگو چرا می خندیدی؟ کونم مثل کون کیه؟
گفت قول میدی غیرتی نشی گفتم آره گفت کونت مثل کون مامان و خواهرته و تازه اون موقع بود که من فهمیدم که چرا مامانم میگه هومن پسر خوبیه.
گفتم مگه مامانم هم کردی؟ گفت آره اول اون بعدش هم المیرا الان که تو فقط مونده آقا سعید…
بهش گفتم المیرا رو امروز دیدم، منم کردمش. خندید گفت پس از این به بعد با هم بیاین تا سه تایی حال کنیم. یواش یواش مامانت هم بیاریم توخط . گفتم نه بابا نمیشه گفت میخوای یه آتو هم جور کنم مامانتو بکنی…
گفتم یه سوال: المیرا رو تو اپن کردی. گفت حالا. گفتم بگو گفت برو ازخودش بپرس . گفتم اعتراف کن گفت وقتی با هم کردمتون همه چیزو واست تعریف میکنم.
از اون به بعد هم که من هر وقت کس میخوام المیرا جونم زحمتشو میکشه. هروقت کیر میخوام داداش هومن میده بهم و هر وقت هم نیستن فیلم سوپر المیرا و یک فیلم هم از مامانم که هومن بهم داده میبینم.
فقط از مامانم تعجب میکنم که چطور این کارا رو کرده…
بچه ها ببخشید سرتون درد اوردم . این داستان زندگی من توی 4ماهه بود.
لطفا نظرتون رو واسم offبذارید.
این آیدیمه
Man_kir_e_koloft_mikham@yahoo.com


👍 3
👎 0
106386 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

275250
2011-03-30 00:55:58 +0430 +0430
NA

چرا اینقدر بعضی ها بی غیرت اند که خودشون خواهرو مادر خودشونو میگان؟؟

راستی به جناب سرلنگ هم سلام برسون!

0 ❤️

275252
2011-03-30 04:59:17 +0430 +0430
NA

از بی غیرتیت اشکم در اومد.اعصابمم ریخت به هم.شما ملت همون کورشید که دنیا زیر خوابش بود ولی غیرت اون کجا شما کجا.بچه های پایین شهر میفهمن من چی میگم .اگه داستانت واقعی بود تف به غیرتت .تف

0 ❤️

275253
2011-03-30 05:21:35 +0430 +0430
NA

jooooooooooooooooooon

man ghadam185
vaznam80
sen23
kiram20cm koloft

id mo add kon

navid.b3da

age bekham ba khaharet sex konam id ya telesho midi behem>?

0 ❤️

275254
2011-03-30 05:23:28 +0430 +0430
NA

مردم بی کارن که این کس شعرا رو مینویسن؟ خوب اگه کیر میخوای بورو پارک داشجو خودتو تامین کن دیگه این کس شعرا چیه مینویسی؟

0 ❤️

275255
2011-03-30 05:23:47 +0430 +0430

ajab khar kosdeyiye in madar jende bi gheirat man onja bodam ba chagho zamen daram kire hooman ghat mikardam mindakhtam dahanesh khar kosde chaghal madar jende inja +18 boro koneto bede admin kiram dahanet inja 17 saleharoo nabayd rah bedi kir to namose hame onayi ke khonevadegi sex mikonan kirrrrrrrrrrrrrrrrr to kose kharo madareton

0 ❤️

275256
2011-03-30 06:05:58 +0430 +0430
NA

بی شعور خیال پرداز

0 ❤️

275257
2011-03-30 06:50:59 +0430 +0430
NA

فقط میتونم بگم نهایت بی غیرتی
یعنی چی رفتی خواهرتو، عزیزتو…
بعدش رفتی با آدمی که خواهرتو…

یادمان باشد کاری نکنیم که به قانون زمین بر بخورد.(سهراب سپهری)

0 ❤️

275258
2011-03-30 08:03:52 +0430 +0430
NA

دیدم یک کیر کلفت و دراز نزدیک به 30 سانتیمتر از تو شرتش در اومد
آخه مادر جنده چرا كس شعر ميگي
بي غيرت

0 ❤️

275259
2011-03-30 08:13:32 +0430 +0430
NA

اینا همش کوس و شعره

0 ❤️

275260
2011-03-30 16:45:17 +0430 +0430
NA

ببین این اشخاص با خیال پردازی وبیماری که دارن آبروی این سایت بااین داستانهای کس شعر خودشون میبرن آخه مادر کونی اگه مامانت بخوادکس بده میاد به پسرهمسایه که دخترش می کنه کس بده کیرتودهن پدر خرت مادر جنده خودت خری اون کیر 30 سانتی بکن توی کون ننت

0 ❤️

275261
2011-03-30 17:56:45 +0430 +0430
NA

fek konam ini ke khodet va khahareto gaid narrrre khar boode, akhe koskesh kire 30 santi ?

0 ❤️

275263
2011-03-30 19:22:03 +0430 +0430

راست می گن بچه ها مایه افتخارته که خواهرتو جلوت گاییدن پس فرق تو و مادرت و خواهرت با این جندهای خیابونی چیه ؟

0 ❤️

275265
2011-03-31 06:37:03 +0430 +0430

داستان بود و داستان زاییده ی ذهن نویسنده است

0 ❤️

275266
2011-03-31 10:43:51 +0430 +0430
NA

بچه ها خبر دارید جریان این چیه؟ بابا بیچاره دروغ نمیگه، شما چرا حواستونو جمع نمیکنید؟ این یه الاغه که توی باغ وحش زندگی میکنه و با مدیر باغ وحش هماهنگ کرده و این داستان رو واسه ما فرستاده. اخه کیر 30 سانتی رو فقط خر داره و اونه که احتمال داره با خواهر و مادرش سکس کنه. البته بعید میدونم هیچ حیوانی اینقدر بی غیرت باشه. شاید نسل جدیدی بوجود اومده که از حیوان هم بدتره!
خلاصه پیدایش نسل جدید را در ابتدای سال نو به همه تبریک میگیم.
حیفم اومد بدون فحش برم، همون کیر 30 سانتی تو … خواهر و مادرت بی غیرت.

0 ❤️

275267
2011-03-31 11:55:57 +0430 +0430
NA

فقط میتونم بگم کییرم دهن بی غیرتت
حتی اگه خالی بندی هم بود بازم کی ری بود مث غیرت تو مادر جنده

0 ❤️

275268
2011-03-31 12:57:23 +0430 +0430
NA

nدوستان به اين ميگن داستان سكسي چرا جوش ميزنيد
داستان جالبي بود موفق باشيد

0 ❤️

275269
2011-03-31 17:44:05 +0430 +0430
NA

jaleb bood be onvane yek dastane fantezy

0 ❤️

275270
2011-04-02 14:25:27 +0430 +0430
NA

از خایه های آقا هومن نگفتی هتمن به اندازه پیکنیکه آخه کی میاد این کارو بکنه و واسه برادر و بچه طرف تعریف کنه کدوم مادری میات این خیانت رو کنه بعد پیشنهاد کنه بچش با هم خوابش بگرده اگه واقعی باشه که ریدی به کیر هرچی خوش غیرته اگرم دروغ باشه می گیم خواهر نداری تخمی مادر که داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

275271
2011-04-06 17:35:09 +0430 +0430
NA

?!?emrooz chandome

0 ❤️

275272
2011-04-07 01:06:49 +0430 +0430
NA

کیرم تو روح بابات .کس کش رزل.اینهمه دریوری ننویسین .ابروی سایت رفت بابا.

0 ❤️

275273
2011-04-13 17:33:17 +0430 +0430
NA

تف به شرفت.

0 ❤️

275274
2011-05-12 06:16:04 +0430 +0430

در هر صورت واست متاستفم بی غیرت

0 ❤️

275275
2012-09-14 11:02:15 +0430 +0430
NA

کیر زرافه تو دهن هفت جدو آبادت
احمق خیال باف معلوم نیست سنت دو رقمی شده یا اصلا پسری
خاک تو سرت
یه داستان درست و حسابی نیست تو سایت

0 ❤️

275276
2014-11-28 03:27:52 +0330 +0330
NA

كير كلفت يه بوفالو ايدزي بيمار كه اب دماغشم راه افتاده از عمود تو كون خودت و مامانت كه تورو زاييده…مرتيكه لاشي aggressive

0 ❤️