خاک بر سر بی عرضه ام کنن (2)

1393/09/24

…قسمت قبل

دوستان عزیز در داستان یا در حقیقت واقعیت قبل که خیلی هم قدیمی نیست و در همین تابستان قبل یعنی دو ماه پیش اتفاق افتاد براتون گفتم که نتونستم حاجی رو روانه حجره ثریا خانم کنم ! البت بعضی از دوستان گفتند کاربرد واژه حاجی در این مقوله شاید درست نباشه و به بعضی بر بخوره پس طبق رسم معمول که مثلا علی اقا به کیرش میگه علی کوچولو منم به کیرم میگم اوس محمود !! چون واژه کیر همچین جالب نیس وقتی ادم میگه کیر یهوی دهنش پر میشه و اب چکه میکنه لذا عزیزان بدونن منظور بنده از اوس محمود چیه !! منم که معروفم به محمود کله خر خیلی از خودم متشکرم و در شهر کوچکمان که برابر شهر تهران دهاتی بیش نیست ولی از کلیه امکانات یک شهر بزرگ برخوردار است از لحاظ علمی بروز هستم بطوری که از تمام امکانات نرم افزاری و سخت افزاری همزمان با شهرهای بزرگ بهره میبرم مثلا یادمه یه روز زنگ زدم به پسر عموم که تهرانه گفتم واتس اپ داری? گفت چی? گفتم وایبر داری? اسکایپ داری ? گفت برو بابا ما اینقدر اینجا گرفتاریم که از این قرتی بازیا نداریم !!! بهر حال فکر نکنین ما در دهات بیسوادیم ?? ولی بازم هر کار کنیم دهاتی هستیم و کاریش نمیشه کرد !!! سرتونو درد نیارم بریم سراغ ثریا خانوم !! روز بعد اون وقایع هر وقت به ثریا نزدیک میشدم یا گوشه ای گیرش می اوردم مثل جن زده ها فرار میکرد و خودشو به مادرش یا خواهرم میرسوند که نتونم دستمالیش کنم یا انگولکی !چیزی !! خیلی حرصم گرفته بود با ایما اشاره بهش میگفتم !! کوس و کونتو یکی میکنم جنده خانوم و او هم پوزه شو یه وری میکرد و کونشو از من میکرد یعنی که هیچ گهی نمیتونی بخوری !!! القصه که شب همه دور هم رقصیدیم و شعر خوندیم و باز من کوسخولبازی میکردم و بریک میزدم و کله ملق و بقیه هم میخندیدن ! ولی اون شب ثریا نرقصید ! نمیدونم دلش از من پر بود یا چی !!! بهر حال شام خوردیم و هر کس رفت سر جاش که بخوابه !! بابام و مامانم اتاق خودشون !! ثریا و خواهرم اتاق خواهرم که روبروی اتاق من بود و پدر مادر ثریا هم توی هال براشون جا پهن کردن !! من لای در اتاقمو نیم چاک کردم که اتاق خواهرمو زیر نظر داشته باشم بابا و مامان ثریا هم که توی هال زیر رختخواب وول میخورند در دید بودن !! ساعتای ۱۲ دیدم چراغ اتاق خواهرم هنوز روشنه ! یه تقه به در زدم یواش یالا دادم و رفتم تو ! دیدم ثریا با خواهرم پشت میز کامپیوتر نشستن تا من وارد شدم زود صفحه رو عوض کردن ! فکر کنم عکس سکسی میدیدن !! گفتم خانوما شما نمیخواین بخوابین ? خواهرم گفت چرا تو برو میخوابیم !! گفتم اینترنت حجمی گرفتم زود تموم میشه لطفا خاموش کنین ! منظورم این بود که زودتر بخوابن که وقت داشته باشم برم سر وقت ثریا !!خواهرم گفت ! برو گمشو بیرون دیگه !!! رفتم اتاق خودم ! ولی در اتاق اونهارو نبستم ! گفتم اگه بخوام برم توی اتاق در قیژ قیژ میکنه ممکنه کسی بیدار بشه نیم ساعت بعد چراغ خاموش شد و از لای در نور چراغ خواب مشخص بود ! دل تو دلم نبود ! نفسم تند میزد ! حس میکردم دل و روده ام داره میاد تو حلقم !! یواش در اتاقم باز کردم سرمو اوردم بیرون دیدم بابا و مامان ثریا هنوز دارن وول میخورند !! ای بابا این کس کشا نمیخوان بخوابن ?? سریع نشستم و از لای در اونهارو زیر نظر گرفتم !! بیشتر از یکساعت همونجوری نشسته بودم نمی دیدم زیر پتو چیکار میکتن ولی هر چه که بود تمام شد !! بابای ثریا روش به من بود و مامانش پشتش به من !!! میخواستم برم گفتم نکنه مرتیکه بیدار باشه ! ترسیدم و باز همونجور چارچنگول نشستم !! خون توی پاهام جمع شده بود !! بد جوری خوابم میومد ولی مصمم بودم که برم سر وقت ثریا و دلمو خالی کنم ! نمیدونم ساعت چند بود که بابای ثریا یه خرناس کشید و پشتشو به من کرد !! نفس راحتی کشیدم پاهامو مالش دادم تا خون به جریان بیفته و چند بار نفس عمیق کشیدم و سریع در اتاقمو باز کردمو با سه قدم مثل اونایی که پرش سه گام میکنن خودمو به در اتاق خواهرم رسوندم !! اهسته درو هل دادم خوشبختانه بیصدا باز شد !!در نور چراغ خواب خواهرم که پتو روش بود و ثریا با شورت و سینه بند تاقباز خوابیده بود و پاهاش جمع کرده بود و پتو روش نبود !! اندام قشنگش با اون سینه. های نوک تیز و شکم تو رفته و رونهای نازش در نور چراغ خواب قرمز رنگ واقعا چه زیبا بود با خودم گفتم چی میگن ?? احسنت الخالقین !!! ای خدا با این گلی که افریدی واقعا ای ول داری اب دهنم بد جوری خشک شده بود ! دست و پام میلرزید !! اهسته بغلش نشستم !! خواهرم پشتش به ما بود !!! با خودم گفتم نکنه الان کسی بیاد یا خواهرم بیدار بشه !! وااااااااااااای چه ابرو ریزی میشد??? هی چند دفه خواستم منصرف بشم و برگردم ولی اون لعبت و اون تن و بدن دیونه ام کرده بود ! دل به دریا زدم و اهسته دستمو روی شکم ثریا گذاشتم !!! وااااااااااااای چه نرم !! وااااااااااااای چه گرم !! انگار حریر بود !!! نفس نفس میزدم !!! این بار اوس محمود بد جوری کله میزد و میخواست شلوارمو جر واجر کنه یواش یواش دستمو بردم رو کسش !! اهسته اهسته مالوندم حالا نمال کی بمال !! نفس ثریا هنوز طبیعی بود مثل اینکه خواب بود !! دست دیگرم را روی سینه اش گذاشتم ! اونم شروع به مالش کردم !! عجب خواب سنگینی داشت !! چون از طرز نفس کشیدنش معلوم بود که هنوز خوابه !! دستم که از روی شورت روی کسش بود یواش یواش بردم داخل شورتش !!! چه کس ناز بی مویی داشت و چه چو چول کوچولویی !!وااااااااااااای انگار روی ابرها سیر میکردم !! یکدفه ثریا نفس بلندی کشید و چشماشو باز کرد معطل نکردم و لبم رو روی لبش گذاشتم د بخور بخور !!! سرشو چند بار تکون داد و لباش ازاد کرد و گفت چیکار میکنی دیوونه ? گفتم تو منو دیونه کردی قربونت برم و بلافاصله بین دو تا پاش زانو زدم و کونشو بالا دادم و شورتشو در اوردم ! سریع شلوارمو کشیدم پایین و اوس محمود که داشت از شدت ورم میترکید در اوردم و دم کوسش گذاشتم !! خودشو جمع کرد ویواش گفت مسخره من دخترم ! جنده که نیستم میخوای زرتی توش کنی ?? گفتم خر که نیستم خودم میدونم یه درش میمالم !! چیزی نگفت !! اوس محمود و بادست گرفتم و به لبه کسش مالیدم هنوز دو سه دفه نشده بود که دیدم اوس محمود میخواد استفراغ کنه زود گذاشتم رو شکم ثریا و فیرت فیرت فیرت ! اوس محمود رید به خودش !!! بلند شدم و شلوارمو کشیدم بالا و از اتاق زدم بیرون !! رفتم اتاقمو یه سیگار که چند وقت پیش یکی از بچه ها داده بود از کشو ورداشتمو رفتم پنجره روباز کردم و سیگار اتیش زدم و مثل حرفه ایها چند پک زدم و سرفه ام گرفت !! درهمین حین دیدم اس ام اس برام اومد !! گفتم باز تبلیغات !! کس کشهااین وقت شب ول نمیکنن !! گوشی رو برداشتم دیدم ثریا اس داده که !!! یه بار دیگه بیا یا من میام اتاقت !!! ای جااااان !! اس دادم الان سیگارمو بکشم نفسم بالا بیاد چشم ! شما بیا اتاق من !!سیگار رو کشیدم چند دقیقه گذشت نیومد یواش رفتم در اتاق خواهرم تا خواستم دروباز کنم ثریا نگذاشت !! گفت برو گمشو بیشعور می خواست صبح بیای دورو محکم بست !! باز خاک بر سر بیعرضه ام کنن اخه یکی نبود به من کسخول کله خر بگه وقتی یه دختر هوس میکنه بلافاصله باید لبیک بگی نه که بری سیگارتو بکشی و یه گردش هم بکنی بعد بری !! شما هم از این خریت من عبرت بگیرین چرا که یک لحظه غفلت موجب یک عمر پشیمانی است !!! هر چند که کون ثریا خانومو اخرش اباد کردم !!! و اگه تشویقم کنین و بهم فحش ندین در قسمت بعد اگه حالشو داشتم تعریف میکنم !! بدددوووددورررود!!!

نوشته:‌ محمود کله خر


👍 0
👎 0
26896 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

447298
2014-12-15 04:09:58 +0330 +0330
NA

clapping mail1 blush pleasantry

0 ❤️

447299
2014-12-15 04:13:04 +0330 +0330
NA

khaharet ajab khab sangini dashte… manam bayad ye sar biam otaghesh…

0 ❤️

447300
2014-12-15 05:11:16 +0330 +0330
NA

کسکش کمتر خالی ببند جلقیه بدبخت.کیرم تواین داستانت همش گه خوری و خالیبندیه

0 ❤️

447302
2014-12-15 08:29:33 +0330 +0330

خیلی دادی …گوزو.

0 ❤️

447303
2014-12-15 10:03:46 +0330 +0330

بازم مارو کلی خندوندی و سر حال اوردی !! دمت گرم داش !! آخرش تعریف کن ببینیم تونستی یه غلطی بکنی یا همونجور که خودت میگی دهاتی دست و پا چلفتی هستی ?? اگه تونستی کون ثریا خانومو آباد کنی حتما بنویس فکر کنم خیلی باحال باشه

0 ❤️

447304
2014-12-15 13:56:32 +0330 +0330
NA

من که نفهمیدم راست بود یا کس شعر ولی جالب بود give_rose

0 ❤️

447306
2014-12-17 09:13:15 +0330 +0330
NA

واقعا تو فک کردی ما از پشت کوه اومدیم ایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️