خبرنگاری که دیر پا داد

1397/07/22

دختری خوش صورت را تصادفی ملاقات کردم دیدم صورتی گرد و خنده رو است با 29 سال سن ولی کمتر میخورد شغلش خبرنگار روزنامه وقتی شلوار لی و مانتو بلند میپوشید دلم را با خودش میبرد کم کم با هم گرم گرفتیم ولی پا بده نبود کار به شکایت زندانی شدنم کشید باز نمیتوانستم چندین بار شکایت کرد که بلاخره تسلیم شد چون اسمم بعنوان شوهر رویش سنگینی میکرد با پدر و مادرش قرار محضر گذاشتیم عقد همدیگر شدیم که بعداز عقد خیال داشت بروم منزل خودم از دفتر که بیرون آمدیم دستش را گرفتم جلوی پدر مادرش رفتیم منزل خودشان بعدازظهر بود پدر مادرش رفتند استراحت من بودم خانم خبرنگار دیگر زیاد نزدیکش نشدم تا شب شد شام را مادرش درست کرد که بعداز شام زن وشوهر دیدند من از آن خانه بیرون برو نیستم چاره کار را تشخیص دادند که کاری نداشته باشند چون دخترشان شده بود40 ساله که 10 سال را با من درگیر بود رفتند اتاق خودشان منهم دست خانم را گرفتم بردمش اتاق خودش که تخت یک نفره داشت بهش گفتم چه بخوای چه نخوای زنم هستی این همه سرکار منزل باهم مشکل داشتیم بلاخره باید همدیگر را پذیرا باشیم دست چپم را انداختم گردنش با دست راست سینه های کوچکش را بازی میدادم که بغل به بغل شدیم رو در رو به آرامی آمدم رویش که دیدم دستانش رفت پشتم گره خورد که مطمئن شدم آمادگی داردچون با کلاس بود اول اجازه گرفتم تا لباس هردومان را درآورم که قبول کرد وقتی وسط پایش را باز کردم تا چشمم به چوچولش افتاد با زبان رفتم سراغش که خیلی تحریک شد چون به گوشم چنگ میزد آمدم بالا سرش را میزان کردم در ش ولی تا نگفت فشار ندادم که لبهای کوچکش را در دهانم مک میزدم موهای نرم بابلیس شده اش را میاوردم بین صورتمان متوجه شدم که دو دستش را مانع کرده نمیگذاشت جا بزنم مرا عقب هل میداد که با تشر که زدم گفت فقط آرام خودش کنترل مرا بدست گرفت 4 سانت که رفت مرا عقب زد احساس گرمی کردم ولی خودش دستمال خواست که دستمال را از زیر گذاشت بمن گفت بکش بیرون که دیدم بله پرده بکارتش را زدم که بعداز پاک کردن با اینکه سوزش داشت دیگر جایز نبود زیاد عذابش دهم داشتم میترکیدم دستانش را بالا اوردم با چندین فشار تا آخر جازدم نگه داشتم دیگر تلمبه نزدم فقط لبهام روی لبش بود که کمی از سینه هاش خوردم بعد آنقدر از چشمهاش بوسه گرفتم که بدون تکان خوردن تمام خونی که در ده سال جمع شده بود در بدن خانم خالی شد به آرامی بیرون کشیدم تا صبح در بغل هم بودیم که چون هردو مرخصی داشتیم تا ظهر بیرون نیامدیم که من رفتم دوش گرفتم ولی خانم چون سوزش داشت نگذاشتم تکان بخورد رفتم از بیرون برایش غذا آوردم داخل اتاق فقط مادرش پرسید حال دخترم چطور است که گفتم خواب است تا دو روز پرستارش بودم تا کمی روبراه شد ولی دیگر مثل همه زن شوهرها زندگی میکنیم
نوشته: شوهر خبرنگار


👍 1
👎 20
29426 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

723867
2018-10-14 21:44:28 +0330 +0330

والا ما که چیزی نفهمیدیم از این کسشری که نوشتی، بعدشم تو ننه بابا نداری یا مثل قارچ از زمین در اومدی که تنها رفتی طرفو عقد کردی؟؟؟؟ بعدشم رفتی خونه پدرزن جاکشت پرده طرفو زدی؟

4 ❤️

723878
2018-10-14 22:26:04 +0330 +0330

این چی بود؟

0 ❤️

723928
2018-10-15 07:18:17 +0330 +0330

عنتر
بزغاله
خاک بر سرت
چی میزنی خدایی
تو نابودی

1 ❤️

723930
2018-10-15 07:21:21 +0330 +0330

فکر کنم قرصهات را پشت و رو خوردی…!!!

1 ❤️

723947
2018-10-15 09:33:30 +0330 +0330

🙄 🙄 🙄

2 ❤️

723962
2018-10-15 11:02:58 +0330 +0330
NA

سفرنامه ناصرخسرو:این قسمت کس کردن در تهران

0 ❤️

723971
2018-10-15 12:21:11 +0330 +0330
NA

بسیار گران بود که اینرا بنویسم که بنویسم یا ننویسم و تصمیم خود را گرفتم
.
.
.
ننویس لطفاً (dash)

0 ❤️

723984
2018-10-15 15:40:10 +0330 +0330

چه اصراري داري وقتي بلد نيستي ادبي بنويسي

اگه مي خوايي فعلات كامل باشند ديگه “ميزان كردم درش” چه صيغه ايه

به نظر مياد هنوز سنت براي داستان نويسي خيلي كم باشه

سوژه داستانت هم چيز جديدي بجز كليشه نداشت

ديسلايك نمي دم چون زحمت كشيده بودي ، اما خوشم هم نيامد

1 ❤️

723994
2018-10-15 17:39:58 +0330 +0330

شوهر خبرنگارا
آلات تناسلی مردانه کل بزرگواران عضو شده در این سایت وزین به داخل سوراخ باسن خودت و خانم خبرنگارت و اقوام سببی و نسبی شما ورود کند زیرا که داستان شما بسیار کیری همی‌بود.ضمنا نفهمیدی که آب قطعه و ریدی، حال باید با زبانت آن را پاک نومایی…

0 ❤️

723999
2018-10-15 18:55:01 +0330 +0330

اي خواهرتو گائيدم

0 ❤️

724103
2018-10-16 01:02:35 +0330 +0330

ببین دیگه تو چه عنی هستی که دختر ترشیده برات ناز می‌کرده
ازون تیپ آدمها که در جمع رفقاشون میگفتن هنوز دم به تله ندادم
ولی در واقع خودشون تله هستد اونم از نوع عمر حروم کن.

0 ❤️

724828
2018-10-19 18:06:23 +0330 +0330

کمی بس بسیار کیری بود

کل دیس لایکهای شهوانی تو کونت خودتو زنت

0 ❤️