ختنه من

1388/08/23


من فرهاد هستم والان 17 سالمه خاطره ای رو كه می خوام واستون بگم خاطره من و خالمه كه دو سال پیش اتفاق افتاده یعنی زمانی كه من تازه 15 سالم شده بود و خالم كه اون موقع 24 سالش بود و یك سالی می شد كه شوهرش گذاشته بود و رفته بود و معلوم نبود كجا رفته هنوز هم پیداش نشده و یه پسر 6 ساله به اسم رامین داشت . مادرم هم وقتی كه من بچه بودم رفته بود آمریكا . و من با پدرم و خواهر دوقلوم بهنوش زندگی می كردیم . اسم خالم ناهید و یك خانم چادری تو دل برو كه از خوشگلی آدم یاد خانم مجری های جوان و خوشگل تلوزیون می افته. یك روز مدرسه ما به علت تعمیرات تعطیل بود و من مونده بودم خونه تنها . منم فوری از خدا خواسته فوری رفتم فیلم زندان زنان رو با دو سه تا فیلم سوپر گرفتم و اوردم كه نگاه كنم . شلوارمو درآوردم زیرش یه شورت سفید چسبون پوشیده بودم و با همون حال و یه زیر پیرهن نشستم جلو كامپیوتر كه زندان زنان رو نگاه كنم . فیلم داستان چند تا دختر بود كه تو تركیه بهشون تهمت قاچاق مواد مخدر زده بودن و انداخته بودنشون تو زندون و هربار به یه بهونه مثل جستجوی بدنی لختشون می كردن . یكی از دخترا خیلی از بقیه خوشگلتر بود . فیلم رسیده بود به اونجایی كه رییس زندان دختره رو برد تو دفتر خودش و خمش كرد رو میز و دامنشو زد بالاو دست انداخت شورت دختره رو از لای كونش گرفت و شورتشو كند و شروع كرد به گاییدن دختر تو همین حال بودم كه دیدم در می زنن . به شانس و اقبالم یه لعنتی فرستادم و رفتم دم در در رو كه باز كردم دیدم خاله ناهید با پسرش رامین جلو در وایسادن . خالم بادیدن من لبخندی زد و اومد تو صورتمو بوسید و بغلم كرد . منم كه از دیدن خاله خوشگلم خوشحال شده بودم دعوتش كردم اومدن تو و تو حال نشستن بعد به خالم گفتم خاله یه دقیقه صبر كن من برم شلوار بپوشم بیام كه خالم گفت نمی خواد فرهاد جون بیا بشین و منم از خدا خواسته رفتم كنار خالم نشستم . به خالم گفتم خاله این ورا خالمم گفت هیچی رامین سال دیگه می ره مدرسه گفتم دیگه وقتشه مسلمون بشه اوردمش محل شما ببرم مسلمونش كنم. منم با تعجب پرسیدم ا خاله مگه رامین مسلمون نیست. خالمم كه فهمید منظورشو نفهمیدم خنده ای كرد و گفت نه خاله می خوام رامین ببرم ختنه اش كنم. می خوام ببرمش پیش همون دكتری كه تو رو ختنه كرد.منم كه اینو شنیدم یه ذره از خجالت قرمز شدم. بعدش خالم در حالی كه با پاهام بازی می كردیه دفعه شورتمو یه ذره بالا زد وقتی دید كش شورت رو رونم جا انداخته بهم گفت خاله چراانقدر شورت تنگ می پوشی بیضه هات درد نمی گیرن بعدش بدون اینكه منتظر جواب بشه گفت بلند شو وایسا جلوم ببینم خاله منم همین كارو كردم . خالم هم دوطرف شورتمو گرفت و شورتمو كشید پایین تا سر زانوهام و سر كیرمو كه حالا یه خورده دراز شده بود رو گرفت دستش بعد در حالیكه یه كم از بزرگی كیرم تعجب كرده بودبا خنده قشنگی گفت فرهاد خاله چقدر بزرگه البته تعجبی هم نداره نوزاد هم كه بودی دودولت از نوزادهای دیگه بزرگتر بودتوهم همسن حالای رامین من بودی وقتی ختنه كردیمت ولی خدا پدرشو بیامرزه چه خوب ختنه كرده ولی خاله حالا دیگه بزرگ شدی باید موهاشو بزنی بیا بریم حموم بهت یاد بدم منم ازخدا خواسته دنبالش رفتم حموم.

 


 

هنوز صحنه لخت شدنش یادمه پیرهن سفیدشو كه دراورد زیرشیه سوتین سفید پوشیده بود كرستشو كه دراورد پستونای سفید و شیپوریش كه به شكل مخروط بودن و زیاد هم بزرگ نبودن افتادن بیرون . دامنشو كه دراورد دیدم یه شورت مشكی طوری با رنگ های قشنگی به لطافت بال سنجاقك كه فقط جلوشو می پوشوند و كنارش هیچی نبود پوشیده خیلی زود اونو هم دراوردرو كسش یه كم موداشت ولی انقدر لبه های كسش به هم كیپ چسبیده بودن كه انگار كس یه دختر 14 ساله است و هیچوقت نزاییده كس بهنوش كه هنوز یه دختر باكره بود و من گاهی تو خواب سراغش می رفتم و دامنشو بالا میزدم و شورتشو پایین می كشیدم و كسشو می دیدم به این باحالی نبود. خلاصه خالم بعداز اینكه من و خودشو شست واجبین درست كرد وبه كس خودش و به كیر من زدو كس خودش و كیر منو حسابی تمیز كرد. از حموم كه بیرون اومدیم وقتی اون لباساشو می پوشید من اعصابم خورد بود كه چرا نتونستم بكنمش. بعد یه دفعه خالم گفت خاله وقتی من اومدم داشتی شیطونی می كردی . گفتم چطور. گفتش اخه كیرت سیخ شده بود منم از فرصت استفاده كردم و بهش گفتم اره داشتم فیلم سوپر می دیدم اونم گفت ای شیطون بیا بریم منم ببینم چی داری منم بردمش وهرچی فیلم داشتم بهش نشون دادم اونقدر حشری شده بود كه با یه تكون خوابوندمشو لباساشو فوری دراوردم و خودم هم شورتمو دراوردم و خوابیدم روش كیرمو توكسش گذاشتم و فرو كردم انقدر تنگ بود كه به اسونی تو نمی رفت مجبور شدم پاهاشو بالا بگیرم واز هم وا كنم نمی دونید چقدر خالم اون موقع قشنگ شده بود درست مثل اهویی كه شكار شده و حالا هم لنگاش رو هواست خلاصه حسابی خالمو كردم و بعد از اینكه حسابی پستوناشو خوردم ابمو رو شیكمش خالی كردم . بعد از اینكه كارمون تموم شد دوتایی دوباره رفتیم حموم . این بود ماجرای سكس من و خالم

 



👍 1
👎 3
91334 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

262888
2010-10-18 14:08:53 +0330 +0330
NA

koskeshe khali band pesarkhalat unmoghe koja bud ke hamum rafti sex kardi dobare hamum rafti vali az un khabari nashod?
boro jagheto bezan ta kalaghe nayumadeo sabuneto nadozdide

8 ❤️

262889
2011-07-20 14:24:43 +0430 +0430
NA

بسیار بسیار کیری

0 ❤️

262890
2011-08-01 05:36:57 +0430 +0430
NA

:O akhe mage khar koonet gozashte mage majboori koskesh biyai inja kossher benevisi boro jagheto bezan kooniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

0 ❤️

262891
2011-09-16 14:42:15 +0430 +0430
NA

بد نبود.دستت درد نکنه

0 ❤️

262892
2011-09-16 15:07:08 +0430 +0430
NA

Eyval baba Vaqean dastanet maskhare bud. Malume bad to kafe khalati
:-)

0 ❤️

262893
2012-05-01 02:18:11 +0430 +0430

اووووووف
از دست شما
عزیز من همه ما بچه ی کوچیک دیدیدم
اونم بچه ای که به قول تو 6 5 سالش بیشتر نبوده
بچه ها تو این سن بینهایت کنجکاو و سمج تشریف دادن و حسابی هم فضولن و تو هر سوراخ سمبه ای سرک میکشن و دهنشون هم چفت و بست خاصی نداره
حالا خودت برو یه خورده به بقیه ماجرا فکر کن.
یه خورده دقتت رو ببر بالاتر و سعی کن یه موضوع قشنگتر انتخاب کنی
سکس با محارم چیز درستی نیست
نمیخوام امروز فحش بدم
سکس با محارم رو رواج نده پسر خوب وگرنه به سیخت میکشم
با تشکر

0 ❤️

262894
2012-05-01 02:30:48 +0430 +0430

آخه بی ناموس بی خانواده تو که تاحالا پستون از نزدیک ندیدی به جز پستون مادرت موقع شیر خوردن ، اونم که گاز گرفتی . تو که تاحالا کس ندیدی گه میخوری تو توهمات مجلوقانت خالتو میکنی . شیپور و مخروط با هم تو کونت .
کسکش چرا سکس با محارم نوشتی .
سعی بیشتر از روزی سه بار جق نزنی مخت گوزیده بدبخت .

0 ❤️

262895
2012-05-01 03:52:21 +0430 +0430
NA

من این داستانو مرداد 90 خوندم
همین داستان بود فقط اسماش عوض شده
دقیقا کــپی کردی و فقط اسمارو تو این داستان تغییر دادی
سایت شهوانی چقدر خوار شده که داستان مال 1 ساله پیش و میذاره داخل سایت
از دوستان هم هیچکس نفهمید که این داستان تکراری!

0 ❤️

262896
2012-05-01 04:00:56 +0430 +0430
NA

تو دیگه خیلی اوضاعت بی ریخته، مخت پوکیده رسما

0 ❤️

262897
2012-05-01 04:04:51 +0430 +0430

کثافت دیگه ننویس . . . . . . . . . .
خیلی تخمی بود، خجال نمیکشی سکس با محرم مینویسی؟ بهتر بود از کون دادنت مینوشتی، همه بچه ها فهمیدن که جلقویی بیش نیستی، کم بزن پسر جان، اینجا جای بچه ها نیست سر درش رو نگاه کن. الان سالهاست که بچه ها رو در بدو تولد ختنه میکنن. هنوز تو سن 15 سالگی نمیدونستی که ختنه چیه؟ فکر کنم وقتی تو خونه داشتی با پسرهای همسایه کون کونکی میکردی شوهر خاله عزیزت اومده خونه و مچتون رو گرفته. ببین خیلی زشته که آدم در مورد خاله خودش اینقدر فکرهای منحرف داشته باشه. زن به این خوشگلی شوهرش ولش کرده رفته آمریکا؟ مامانت هم لابد به پسر خالت حال میده نه؟ ننویس پسر جان. ننویس.

0 ❤️

262898
2012-05-01 05:36:14 +0430 +0430
NA

شوهر خاله ات از کون کرده ات عقده کردی بچه کونی اخه تو هنوز ابی که تو کونت ریختن تخلیه نشده بعد میایی داستان مینویسی کیرم با خایه هام تو حلقت

0 ❤️

262899
2012-05-01 06:03:58 +0430 +0430
NA

جهت اطلاع
واجبی رو قبل از شستن و فقط به بدن خشک میزنن
اگه به بدن خیس بزنی خواهر مادرتو یکی میکنه
هرچند مال تو یکی هست
خالی بند کس مغز

0 ❤️

262900
2012-05-01 06:30:05 +0430 +0430
NA

مطمئنی مخت معیوب نیست ؟

0 ❤️

262901
2012-05-01 08:24:05 +0430 +0430
NA

کیر تو مغزت جلقوت با این تخیلای تخمیت
کیر اقا تو کونت دیگه راجع به سکس با محارم چیزی ننویسیها وگرنه کیر بدتری حوالت میکنم

0 ❤️

262902
2012-05-01 10:16:54 +0430 +0430
NA

خالت خجالت نمیکشه بی مقدمه شورتتو در میاره؟
بگو بیاد به ما هم یه حالی بده

0 ❤️

262903
2012-05-01 11:05:35 +0430 +0430
NA

کلا خاطرات جغ بود دیگه

0 ❤️

262904
2012-05-01 11:13:35 +0430 +0430
NA

کرم تو کس خاله جندت و ننه کونیت که تو مادر جنده رو زایید ////

0 ❤️

262905
2012-05-01 11:56:54 +0430 +0430
NA

خیلی تخمی بود حیف وقتم که برا خوندنش گذاشتم کسکش جلقو

0 ❤️

262906
2012-05-01 16:39:37 +0430 +0430
NA

عمو جون گفتی کلاس چندی؟ اونجایی که نوشته بود مثل مجریهای تلویزیون میشه فهمیدم یه کسمغزه که با دیدن مجری اخبار جلق میزنه،یاد یه پیرمرده افتادم که یه بار یواشکی دنبالش رفتم دیدم بیچاره داره از پشت تلوزیون با خاله شادونه لب میگیره،دیگه دور و برش آفتابی هم نشدم،بگذریم.
آخه کسخل رفتی یه کرست از رخت چرک های مامانت و یه سی دی زندان زنان از تو کمد بابات دزدیدی اومدی داستان تعریف میکنی؟تو تا دیروز نمیدونستی اون شلنگ لای پات به جز شاشیدن به درد دیگه ای هم میخوره،اومدی داستان سکس تعریف میکنی؟تو فرق کس رو با میدون آزادی میدونی؟
اینقدر میگیم داستان سکس با محارم رو ننویسید بد آموزی داره، اینم یه موردش،این بچه هنوز شوشولش دودول نشده داستان سکس با خالش رو مینویسه.

0 ❤️

262907
2012-05-01 17:17:47 +0430 +0430
NA

بابا ادمین خان چرا این بچه های 15 ساله رو راه میدی تو سایت.
تا این کس شعرا رو تلاوت کنن خواهشا موقع اپلود داستان خودت یه دفعه داستانو بخون ببین ارزش اپلود داره.

0 ❤️

262908
2012-05-01 18:00:58 +0430 +0430
NA

چند خط اولو فقط خوندم! خاله ات 24 سالشه یه پسر 6 ساله داره یعنی 18 سالگی زاییده گیریم هول بوده اجاقش کور بمونه سه سوته هم بعد ازدواج بچه دار شده یعنی 17 سالگی ازدواج کرده؟؟؟؟ تو کدوم ده کوره ایی هستین که دختراتون تو این سن ازدواج میکنن؟؟؟؟
تو حلبی آباد زندگی میکنی که چشت فقط به جمال تلفیزیون ملی روشن میشه تازه مجری های بقچه پیچ گرگوری ما به چششتون الهه وجاهت میان؟! لابد بیاد مجری های صداسیما جلق هم میزنی!؟!

0 ❤️

262909
2012-05-01 18:05:20 +0430 +0430
NA

یه سؤال: این که دم در نوشته اگه زیر سن قانونی (18-) هستی سایتو ترک کن یعنی کشک؟؟؟ چون این بدبخت خودش داره میگه 17 سالمه تازه مطمئناً زیادی هم حساب کرده اونوقت ادمینم میاد با افتخار داستانشو اینجا میذاره؟!!!

0 ❤️

262910
2012-05-01 21:04:41 +0430 +0430
NA

مادر اون کسی رو گاییدم که تو رو آزار جنسی داد که مخت از اونقدری که با جق زدن معیوب شده بود ، معیوب تر بشه…

0 ❤️

262911
2012-05-01 22:52:22 +0430 +0430
NA

اگه خالت اینجوریه ما هم هستیم ها بگو بیاد

0 ❤️

262912
2012-05-02 01:54:49 +0430 +0430
NA

کیر تو مخ جقیت بدبخت کس کمبودیشن!!!

0 ❤️

954963
2023-10-28 17:48:56 +0330 +0330

خواخه کیرم تودهنت پودر واجبین؟؟؟هرکی میتونه اینو تلفظ کنه بکنت تا دوگند
بچه کونی واجبی اگه بدن خیس کنی که کونت پاره میشه البته کون توکه همین جوریش هم پاره است کیر مسلمو عام ابول توکونت

0 ❤️