خجالت رو گذاشتم کنار

1392/11/13

زیاد نمیترسیدم چون اولین بارم نبود ک با مهدی سکس میکنم امااا هیچوقت به اندازه اونروز خواهان این نبود ک دیگه خجالتو بزارم کنار
خیلی خوب درکم میکرد یعنی اینجوری تظاهر میکرد.همیشه اون پیش دستی میکرد.وقتی لخت میشدیم از اینکه حتی سعی نمیکردم ک تکونی ب خودم بدم ناراحت میشد
خوب سخت بود واسم.مهدی دومین دوس پسرم بود.با اولیه در حد لاپاییم سکس نداشتم.
بدنم زیاد وقت نمیبرد تمیز کردنش.موهای فرفریمو:D مثله همیشه بستم بالا سرمو یکم ب خودم رسیدم که زیاد لاغر شدنم به چشم نخوره ک باز بخوام غرغراشو بشنوم
این دومین مرخصیش بود تو دوران خدمتشوخیلی دلم واسش تنگ شده بود .دوس نداشتم مثله دفعه پیش با ناراحتی از هم جدا شیم
اماده شدم وبا تاکسی رفتم سمته خونشون
اولین باری نبود ک میرفتم اونجا.زن باباش منو میشناخت همینجور داداشش.مشکلی واسه رفتن ب اونجا نبود
وقتی در و باز کرد خندم گرفت :O همیشه اینجوری میشد.هر وقت ک میخواستم حرکتی نکنم اماا زرتی خندم میگرفت
نگام میکرد :"> واسش زبون در میاوردم.گفت میرم قلیون میزارم و میام
متنفر بودم از این همههه قلیون کشیدنش
پا کامپیوترش نشسته بودم ک امد تو اتاق .یه دستشو گذاشت زیر پامو اون یکی دستشو گذاشت دوره کمرم
بلندم کرد رو دستاشو تو چشام نگا میکرد
وااای چقدر دلم میخواست ک اون لحظه لباشو بزاره رو لبام
اماااااا اینکارو نکرد:Dبدجنس بود.میدونست ک چی میخوام
برعکس مهدی من خیلی سفیدم .خیلیم هاتتتتتتتتت.سکس و دوس داشتم مخصوصن با اون
نشوندم رو پاشو حرف میزد
دوتامون داغ بودیم.دیگه واقعا داشتم غلبه میکردم رو خجالتم
صورتمو نزدیک تر کردم ب صورتش
فهمید منظورمو…لباشو گذاشت رو لبام
هر بار ک زبونشو میچرخوند تو دهنم ته دلم خالیی میشد
حس خوبی داشتم…عاشق لبه پاینش بودم.اااااااااف
اگه ی عمرم این کارو میکرد من سیر نمیشدم
بلند شد و رفت چراغارو خاموش کرد
مانتو و شالمو وقتی امده بودم داخل اتاق در اورده بودم
افتاد رومو دستامو برد بالااا سرم و محکم گرفتشون
چشام دیگه باز نمیشد
دااااغ کرده بودم
امد سمت گوشموو شرو کرد ب لیس زدنش
میدونس خیلی حساسم
ساااراا
جووونم مهدی
ااااااوف چته عزیزم؟
اااای یلا دیگه
یلااا دیگه چی؟ بگو من ک غریبه نیستم
اااااه مهدی یلا دیگه خودت میدونی چی میگم
باشه عشقم
گردنمو لیس میزد.
در حد کبودی میخوردشون
پیشرفت کرده بودم
منم گردنشو لیس میزدم .تو گوشش اه و نالهه میکردم
دیگه وحشی شده بودد.خودش خوابید زیر و من امدم روش
تاپمو در اوردم . اون ک فقط ی شلوار پاش بود
لبامو گذاشتم رو لباشوووو میخوردمشون
میدونستم قدمه بعدیم چیه
اماا دو دل بودم
کش موهامو باز کرد
با سینهام بازی میکرد
دیگه وقتش بود.امدم پایین پاش و شلوارشو در اوردم
از رو شورتم پیدا بود ک شهوتش زده بالاااا
شورتشو در اوردم و پاهاشو واا کرد
تا حالا بهش دس نزده بودم
اما اینبار دل و زدم ب دریا
گرفتمش تو دستونگام سمته مهدی بود .لبامو گذاشتم رو سرشو بوسیدمش
چشاشو بست و اه کشید
ب کمرم قوس دادم طوری ک باسنم تو دیدش باشه
زبونموو میکشیدم روش.خودمم خوشم امده بود.زیاد فیلم دیده بودم میدونستم باید چ کنم
خیلی بزرگ شده بود…نمیتونستم کامل بکنم تو دهنم .تا جایی ک جا میشد تو دهنم گذاشتمشو لبامو فشار میدادم روش
با زبونم روشو لیس میزدم وو میخوردمش واسش
صدا خودمم در امده بود
کشیدم بالا و لبامو بوس کرد.خوشحال بود ک این کارو کردم واسش
شلوارمو در اورد
رو بدنم دس میکشید و بوسم میکرد …
ساراااا
هااا چیه:D
وقتشه؟!
ارههههه.زودتر مهدی
جونننننن باشهه عزیزم
سوتینمو در اورد و شورتمم همینطور
اینقدر هول بودیم ک فقط لیسش زد واسم
زیاد خوشم نمیومد از اینکه بخورش واسم
رو شکم خوابیدم و از پشت گذاشتش جلو
واااااااای خیلی تنگ شده بود.خیسیشو با دستش پاک کرده بود.خشکه خشک بووووووود
این بار دومی بود ک میذاشتش جلو.باره اول ک این کارو کردیم دیدیم خون نیومد و فهمیدیم ارتجاعیه
وااایی مهدی فشار میداد و من ناله میکردم
ته دلم میلرزید وقتی عقب و جلو میکرد
سرعتش بیشتر شده بود.خیلی تند تند این کارو میکرد
دیگه کامل خوابیده بود روم .سرمو برگردوندم عقب و لبامو گذاشتم رو لباش
واااااای داشتم میمردم
گریم گرفته بود خیلییی حال میداد
هنوز داشتیم همون مدلی سکس میکردیم.باسنمو اوردم بالاترر
دیگه داشت جیغم در می امد
میزد رو باسنم و محکم عقب و جلو میکرد
هنوز ابم نیومده بود.ولی خیسه خیس شده بوود
درش اورد و این بار رو کمر خوابوندم…یکم رو چوچولم مالیدش بعد ی دفعه کردش داخخخل
ااااااااااااااخخ جرم دادی مهههههدیی
گوش نمیکرد
دیگه داشتم جر میخوردم
ابم داشت میومد
ماله اونم همینطور
سرعتش بیشتر ه قبل شده بود
سفت بغلم کرده بود
وااایی داشتم خفه میشدم
بدنم شل شد
ابم امد
2ثانیه بعدشم ماله مهدی امد
کشیدش بیرون و ریختش رو شکمم
تا رو سینمم اب ریخته بوود
دیگه جون نداشتیم
لبامو بوس کرد و گرفتم تو بغل

نوشته: Ceraw


👍 0
👎 0
57743 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411541
2014-02-02 04:31:27 +0330 +0330
NA

خوب چرا متنفر بودی از ازینکه قلیون بار بذاره؟ لا اقلش می تونستی از این بابت خوشحال باشی که نمیره برات “شربت” بیاره بلکم یکم باور پذیر باشه داستانت

0 ❤️

411543
2014-02-02 07:55:36 +0330 +0330
NA

باز هم یک متوهم جقی
khaste03_Axnaz_ir_.jpg

0 ❤️

411544
2014-02-02 16:09:05 +0330 +0330
NA

آره خون خودت

0 ❤️

411545
2014-02-02 17:06:30 +0330 +0330
NA
1009848_724821864210196_695490833_n.jpg داستان رو ولش کنید..الان تو این وضعیت هستم
0 ❤️