خدا لعنتت کنه

1392/05/07

سلام.این داستان واقعی هست و برای اثبانش دلیل دارم.راستش من یک دختر ۲۵ ساله بودم که خیلی خیلی ساده بودم با اینکه دانشجو بودم ولی اینقدر تو تربیتم یادگرفته بودم که از پسرها دروی کنم که هروقت یک پسر سلام هم میکرد بهم من قرمز میشدم و جوابشو به زور میدادم حالا بریم سر اصل موضوع این ادم از طریق نت با من اشنا شد چون من تازه یاد گرفته بودم چت رو و برام جالب بود بعد از مدتی شماره تلفن داد و زنگ زدیم بهم شاید باورتون نشه ولی چند شب تا صبح با من حرف میزد و کم کم با حرفهاش خرم کرد و شعر میخوند و از کوروش کبیر برام حرف میزد تا هرچی فکرشو کنید بعد از مدتی گفت میخوام بیام دیدنت منم هیچی نگفتم اونم با هواپیما امد اصفهان و صبح بود رفتم سی و سه پل دیدمش ظاهرش رو دوست نداشتم و پای راستش هم یک کوچولو میلنگید که من فکر کردم اسیب دیده بعد فهمیدم مادر زادی بوده.

خلاصه یک کم حرف زدیم و راه رفتیم چندبار خواست ازم عکس بگیره ولی انگار یک چیزی میخواست کمکم کنه نذاشتم و دستمو میگرفتم جلو صورتم یا دوربین بعد به بهانه اینکه کیفم سنگینه گفت بریم خونه بابام سپاهان شهر بذارمش و برگردیم من قبول کردم یک تاکسی گرفت و رفتیم وقتی وارد اپارتمان شدیم من نرفتم تو گفت بیا نترس در رو باز میذارم منم با کفش رفتم داخل و همه خونه رو گشتم که کسی نباشه که نبود بعد در رو بست و نشستیم و یک کم حرف زدیم یهو دیدم صورتشو اورد و لبامو بوسید من که تا حالا دست یک پسرو نگرفته بودم خشکم زده بود و هنگ کرده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم اصلا نفهمیدم چی شد که دیدم هردومون لخت هستیمرفت از تو اتاق یک ختخواب اورد پهن کرد وسط پذیرایی و منو خوابوند روشو یک کم لب و سینه و از این چیزها به قران محمد قسم که اصلا من هیچ حسی نداشتم وکلا گیج بودم از شدت خجالت دستمو گرفتم جلو صورتم که نببنم هیچی یهو دیدم یک چیزی وارد بدنم شد اصلا درد نداشت فقط حسش کردم خودم به سمت بالا عقب کشیدم دیدم بدنش خونی شده از شدت ترس بلندشدم دیدم زیر پام چند لکه خون هست مونده بودم چه کنم تازه فهمیدم چه خاکی به سرم شده اینقدر خودمو زدم و گریه کردم که دیگه حال نداشتم اون بیشرف هم دستامو میگرفت فقط بلند شد رفت دستشویی خودشو بشوره من رفتم اشپزخونه چاقو برداشتم تا بردم بالا بزنم از پشت سر دستمو گرفت و برم گردوند زد تو صورتم گفت اشغال میخوای چیکار کنی؟بعد بغلم کرد برد بیرون اشپزخونه من نشستم رو سرامیک ها و پاهامو تو بغلم گرفتم و گریه میکردم گفت خدا لعنتت کنه خدا ازت نگذره اونوقت اون جواب داد اینجا نشین عفونت میکنی فکرشو کنید چقدر یک انسان میتونه پست باشه بعد اجبارش کردم بردم دکتر تو امادگاه دوتا دکتر رفتم هردوگفتن در ناحیه هفت اسیب دیدی و دیگه دفعه بعد خونریزی نخواهی داشت تو رابطه بعد یک تاکسی گرفت اورد سرکوچه پیاده ام کرد موقع پیاده شدن بهش گفتم میدونم برنمیگردی دیگه ولی تقاص اینکارت با خدا چون من کثیف نبودم و رفتم الان سه ساله که میگذره و من از همه مردها متنفرم و هرگز دیگه با هیچ مردی حتی دوستی ساده هم نداشتم و همه خواستگارهامو رد کردم چون میترسم از ازدواج و از مردها.میدونم سادگی خودم نابودم کرد ولی ایا وجدانی ایا این حق پاکی من بود؟ایا من واقعا باید اینطور به خاطر یک بچگی نابود بشم؟این اولین و اخرین سکس من بود پس دیگه نمیام چیزی بنویسم حلال کنید اگر اذیت شدید ولی بدونید به اسم جلالله خدا قسم پاک پاک بودم و نابودم کرد که امیدوارم خدا نابودش کنه.اهان یادم رفتم بگم که بعدشم فهمیدم زن داشته و یک دختر که زنش زنگ زد تهدیدم میکرد که اگر دست از سر شوهرم برنداری من اطلاعاتی هستم میدم بکشنت و من از ترس دیگه پیگیر نشدم.خدا لعنتش کنه و تا ابد مدیون جوانی و پاکی منه که نابودش کرد وروحمو کشت.از همه مردها متنفرم چون وجدان ندارن .خداحافظ برای همیشه.

نوشته: بهار


👍 0
👎 1
70881 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

394364
2013-07-29 16:34:35 +0430 +0430
NA

خدا رحمت کنه ناحیه هفت رو … O:) O:) O:) O:) O:) O:) O:) O:)
خوب نظر:
تو همش دم از پاکی میزنی درسته؟ :? :? :? :? :? :? :? :? :? :? :? :?
خوب جواب این سوال رو بده اگه واقعا پاکی تو این سایت چکار میکنی؟ X( X( :^o :^o :B :B /:) /:)

0 ❤️

394365
2013-07-29 20:27:05 +0430 +0430
NA

چطور طرف مي خواسته ازت عكس بگيره جلوي صورتتو مي گرفتي
اما ازت لب گرفت لختت كرد گذاشت توش صداتم در نيومد؟؟؟
از اينها گذشته دختري با خصوصياتي كه تو از خودت تعريف كردي
با يه مرد غريبه نميره تو خونه خالي
تو اگه راست ميگي بايد همون اول كه بوست كرد گريه و داد و بيداد مي كردي
نه بعد از چهل دقيقه كمر زدن طرف…
حرف اخر اينكه يكي ديگه نقطه هفت و به هشت تبديل كرده چرا از همه ي مردها متنفري؟؟؟؟

0 ❤️

394366
2013-07-29 23:14:15 +0430 +0430
NA

به جاي نشستن و نفرين
پاشو برو يك دكترخياط پيدا كن دوباره بدوزش
تا اون موقع ده بيست دفعه اي بده كه هم حال كني هم پول دوخت و دوزت دربياد

0 ❤️

394367
2013-07-30 00:01:59 +0430 +0430

به جلا اله و قران محمد و پنج تن، به چهارده معصوم و خورشید و آب و آینه و رسول، به … من نفهمیدم دلیل راست بودن داستان تخمیت چیه؟!!

0 ❤️

394368
2013-07-30 01:09:10 +0430 +0430

هفتی بود، دیگه ننویس. . . . . . . . . . .
حالا دیگه جنده‌ها هم جا نماز آب می‌کشن.
به تیر و به کیر و به کونت قسم
نباشد به مانند تو هیچ کسم (KASAM)
فرو کرد همی کیر در هفتِ تو
تو گویی که رستم بود در پَسم ( پَسم = به دنبالم )

میم بده

0 ❤️

394369
2013-07-30 03:41:39 +0430 +0430
NA

on madyone javani va paki shomas?
nakheir

u madyone havaso hemaghate khodeti

gonahe khodeto gardane kase dg nazar
khodetam moghaser bodi

0 ❤️

394370
2013-07-30 07:01:49 +0430 +0430

مرو را که کس داده ای چون هلو …دگر کیر وی کردی اندر گلو
چپاند به هفتت چماق گران… همی راه دادن خوش است بُر جلو

0 ❤️

394371
2013-07-30 07:59:46 +0430 +0430

جناب تكاور وجناب مستوفي جوابتو دادن . تواگه پاك بودي شلوارتو پائين نميكشيدي حالا هم كه كشيدي يه حالي به اين برو بچ شهواني بده بعد بكش بالا. بخدا ثواب داره

0 ❤️

394372
2013-07-30 10:10:47 +0430 +0430
NA

سلام. متاسفم برات واقعا چه مردي بدي بوده.11

0 ❤️

394374
2013-07-30 14:51:39 +0430 +0430
NA

روزی24عدد هر ساعت 1 عدد “آنتی هفتامین” مصرف کن باشه گلم؟آوریــــن
ننویس دیگه باحیا-نجیب-بامزه-مسلمون-حجیه-منزل-اختی-باکره ننویســـــــــــــ

0 ❤️

394375
2013-07-30 15:17:13 +0430 +0430
NA

Chi mishe goft

0 ❤️

394376
2013-07-30 20:54:54 +0430 +0430
NA

جرا اونو لعنت كنه ؟؟
بدم مياد ازاين دخترايى كه ادايه مريم باكره رؤ درميارن…!!
نكنه فكركردى تو زليخايى و اونم يوسف ها؟؟ از يه شهرديكه…نديده و نشناخته … اومده شهر شما… خوب كس ميخواسته ديكه!!! عهد بوق كه زندكى نميكنيم كه بابا قرن بيستمم ردكرديم…
اين داستانك بايين روهم بخون… أقايى ميكنم و در جواب تو وتمام اونايى كه مريم بازى و زينب بازىو زهرا بازى و… درميارن و حوصله بجه هاى شهوانى رؤ سرميارن مينويسم… بعدشم توكيرخواستى اونم كس خواسته جرا باى خدا ميزارين كارخودتونو ؟؟؟ اينم داستانك …
( دخترى به نزد قاضى شكايت كردكه بسرى مرا بعــــــــلــــــــه… قاضى تقاضاى نخ و سوزن كرد … سوزن رابه دختر دادو كفت نكه دارتا نخ را از أن رد كنم…ودختر انجام داد سبس قاضى كفت حالا سوزن را به من بده و تو نخ را از ان رد كن… اما در هنكام رد كردن نخ توسط دختر قاضى به عمد دستش را تكانى كوجك مي داد و دختر نميتوانست نخ را رد كند… سبس قاضى به دختر كفت بس جرا كارت را درست انجام نميدهى؟ زودباش من كاردارم … دختر كفت خوب تو نميذارى… قاضى هم كفت خوب تو هم نميذاشتى ان بسر سوزنت را نخ كند!!! )… جوابتو كرفتى خواهر بسيجى؟؟؟؟

0 ❤️

394377
2013-07-31 09:54:36 +0430 +0430
NA

برو پيش مشاورهاي بهزيستي راهنماييت ميكنن اينجا فقط مشتري گيرت مياد اگه داستانت نكته انحرافي داره كه به خودم خصوصي پيام بده وگررنه برو پيش يك مشاور هم جنس شنيدي هم جنس

0 ❤️