خدا هم دوستم نداشت

1395/07/18

شاید خیلیا دوست نداشته باشن اما اینو واسه کسایی مثل خودم که توشهرهای کوچک و دور افتاده با فقر و فلاکت زندگی کردن مینویسم
همیشه تو خونه دعوا بود 9سالم بود که وقتی بعد از تعطیلی مدرسه تو کوچه ولو بودم یکی از این لاتای محل اومد جلو گفت پسر اصغر کچلی(پدرم کارگر ساده ساختمون بود که کچل بود و مشکلات زندگی قیافشو زشت کرده بود واسه همین بچه ها مسخرم میکردن) با ناراحتی بهش گفتم گه نخور کثافت اومد جلو ذستم وگرفت شروع به پیچوندن کرد وگفت نه به اون پدر پیزوری نه به پسرش که خوشکل محله و زبون دراز همونطور از پشت بهم چسبیدو چندتا بوسم کرد که با التماس و گریه منو ول کرد ازحرفاش چیزی سردر نمیاوردم ولی ناراحت بودم که کسی و ندارم بهش تکیه کنم
مدرسه برای من جهنم بود هیچ وقت هیچ پولی نداشتم که تو مدرسه خوراکی بخرم با اینکه درسم خوب بود ولی معلمها بیشتر بچه پولدارها رو دوست داشتن و بهشون توجه میکردن
چند روز بعد اون اتفاق همون پسر لاته که اسمش جواد بود جلومو گرفت و گفت بیا خونه ما اتاق گبوترا رو تمیز کنیم مزدت رو هم میدم همین که اسم پول اومد خوشحال شدم و بدون فکر وارد خونه شدم یه اتاق کنار حیاطشون بود که پر از کبوتر بود کفترا رو بیرون کردیم فضله ها رو جمع کردیم و ریختیم داخل چندتا گونی کارمون که تموم شد یه پتوی کهنه آورد و پهن کرد و گفت بیا تا مزدت رو بهت بدم 4هزار تومن بهم داد و گفت اکه پسر خوبی باشی پول بیشتری بهت میدم وبعد در اتاق و بست و از پشت بهم چسبید گفتم چیکار میکنی درگوشم گفت بین خودمون میمونه تازه تو محل هواتو دارم و هرچی پول بخوای بهت میدم بیشرف خوب میدونست که چقدر به پول نیاز دارم وقتی اسم پول و شنیدم پاهام شل شد وا دادم و دیگه کیرش و که یواش یواش شق میشد و رو کونم احساس کردم و شروع کرد گردن ولاله گوشم خوردن و هی بوسم میکرد و بهم گفت امیر جون شلوارت و درار به شکم بخواب من اول کمی خجالت کشیدم و سرخ شدم که متوجه شد و گفت خجالت نکش ما با هم دوستیم خودش شلوارم و تاپایین زانوم کشید پایین و من به شکم خوابیدم به عقب نگاه کردم دیدم شلوارش و کشید پایین کیرش و که خیلی بزرگتر از کیر من بود و تفی کرد لای کونم وباز کرد و باگفتن یه جون بلند چندتاتف نثار کونم کرد و روم دراز کشید کیرش و خیس و گرم لای پاهام احساس کردم شروع کرد بالاوپایین کردن بوسیدنم لای پام گرم شده بود وقتی بوسم میکرد احساس خوبی داشتم چون پدرم که احساس نداشت مادرمم فقط فکر گرفتن طلاق بود و بهم توجه ای نداشت اینبار کیرش و لای کپالام گذاشت و باهر با بالا پایین شدنش کیرش به دم سوراخم میخورد که یدفه سر کیرش داخل سوراخم شد که ازدرد زیاد پریدم جلو جواد هم که خودش هول شده بود ازم عذرخواهی کرد دوباره کیرش رو گذاشت لای پام و شروع کرد و کنار گوشم نفس نفس میزد که احساس کردم نفساش تندتر شد و کیرش و لای پام نگه داشت و یه مایع گرم ریخت لای پام روم دراز کشیدو بوسم کردوازم تشکر کرد. بعد از اینکه لای پام و تمیز کرد 5هزار تومن دیگه بهم داد که خیلی خوشحال شدم و رفتم برا خودم بستنی و پفک و هرچی که عقدش وداشتم گرفتم تا چند روز جواد پیداش نبود تا یه روز که تو محل دیدمش بهم گفت تا نیم ساعت دیگه بیا در خونمون ایندفه کسی خونه نبودو من و برد توی اتاقش نشستم روی تختش و به پوسترای روی دیوار که چندتا بازیگر خارجی و بهروز و فردینو… بود نگاه میکردم پیش خودم میگفتم کاش منم اتاق داشتم اما تو خونه کوچک و خراب ما امکانش نبود بااومدن جواد منم به خودم اومدم بستنی اورده بود موقع خوردن بستنی جندبار بوسم کرد و باهام شوخی میکرد که باعث خنده من شد و خوشم اومد ازش اومد کنارم خوابوندم رو تخت و از پشت چسبد بهم بوسم میکرد هی میگفت امیر مال منی کون منی عشق منی منم از حرفاش خوشم اومده بود بهم گفت امروز تو باید هر دومون و لخت کنی کنار تخت وایسادم اول لباسم و درآوردم بعد شلواروشرتم رو درآوردم که دوباره منو کشید تو بغلش بوسیدن وخوردن بدن سفیدم و شروع کرد تا رسید به کیرم و کرد توی دهش با اینکه هنوز به سن بلوغ نرسیده بودم اما حس خوبی بهم دست داد لبهاشو محکم دور کیرم گرفته بود ساک میزد وسرش رو میلیسید که حال خوبی بهم دست داد بعد بهم گفت یاد گرفتی تو هم باید کیر منو همینطوری بخوری منم با اکراه قبول کردم کیرش و بادست گرفتم و اول با سر زبونم چندتا لیس بهش زدم و سرش رو آروم کردم تو دهنم مزه خاصی نمیداد فقط کمی گرم بود چند دقیقه براش ساک زدم صداش دراومده بودو جون جون میکرد دستش گذاشت رو سرم تا سریعتر ساک بزنم چند دقیقه دیگه زدم که احساس کردم کیرش میخواد دل بزنه که کیرش رو از دهنم کشید بیرون و آبش و ریخت رو دستمال من و گرفت تو بغل و شروع به نوازش کرد
این داستان ادامه داشت تا اون نامرد به سه تا از دوستاش منو کرد تا 18سالگی زیرشون میخوابیدم حالا هم یه کونی بدبختم و به فکر خود کشی
وقتی میبینم اون 4تا که دوران خوب کودکی و زندگی و علایق جنسی منو خراب کردن زندگی خوب و موفقی دارن ولی من تو منجلاب غرقم میفهمم که خدا هم دوستم نداره خوش بحالتون که خدا دوستتون داره قدرشو بدونین
حالا هرچی میخواین فحش بدین چون فحش واسه شما که خدا دوستون داره دادنیه واسه ما خوردنی

نوشته: امیر


👍 5
👎 1
9029 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

559888
2016-10-09 22:27:29 +0330 +0330

خودکشی نکن،خودتو اصلاح کن و یه زندگی تازه شروع کن
از این به بعد کاری بکن که خدا دوستت داشته باشه!
موفق باشی

0 ❤️

559923
2016-10-10 01:20:29 +0330 +0330

خودکشی کنی ؟؟؟
برو خجالت بکش
اگه مشکلاتت ایناس که خوشبحالت
خدارو هم شکر کن
هه
بدبخت بودن نمیدونی یعنی چه
هنوز جا سفت نشاشیدی

1 ❤️

559924
2016-10-10 02:57:32 +0330 +0330

اگه نظر من رو میخونی، یه سوال رو پیش خودت هزار بار تکرار کن!!
سختتر از زندگی من هم بوده و هست؟؟؟!!! هر کس دچار مشکلاتی شد، باید خودش رو بکشه؟؟؟!!!
تو که بچه محل کردت، بدبخت از کودکی چه پسر و چه دختر که توسط محارم درجه یک، مورد عنایت قرار می‌گیرند!! و چقدر سیاهتر از زندگی تو که الآن بلند شدن و به گذشته فکر نمیکنند! در ضمن اگه هر کسی مشکل داشت، خودش رو میکشت!! دیگه نسل آدمی نبود که تو ازش عمل بیایی!!!
اما تهش میگم که نمیدونم چرا داستانت به حقیقت نمیخوره!!! یه موردی داره!!!

0 ❤️

559964
2016-10-10 12:44:48 +0330 +0330

عجیب ترفند خوبی بود که با جمله آخر تا الان فحش نخوردی.
اما عجیبتر اینکه اینهمه خدا دوست داریم. همه زدن تو کار ارشاد و اینها!

اما در مورد نویسنده عزیز،
داستانت بدک نبود اما شمام مزد دادنت رو گرفتی و کسی رو نباید مقصر بدونی. اگر اونها رفتند که شمام بزار کنار و بچسب به کار. واسه خودت بیخود بهانه تراشی خدا و فلان و بهمان نکن که تهش هیچی دستت رو نمیگیره.

خوش خوش مستونت بود. فکر زمستونت بود؟

بله …

1 ❤️

559968
2016-10-10 13:37:04 +0330 +0330

دوست عزیز ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست فقط کمی همت میخواد و جربزه توکل کن به خدا از نو شروع کن
موفق باشی

0 ❤️

559971
2016-10-10 14:17:27 +0330 +0330

mn age jat bodam y kar peyda mikrdm
azon shahr miraftam ye zendegi no shoro mikrdm
midonm kheilia nemitonn vaziateto drk konn mse khode mn
age b samtesh bri onam b samtet miad
motmaen bash
shoro kon az hamin emrooz

0 ❤️

559987
2016-10-10 18:18:14 +0330 +0330

خیلی متاثر شدم و کاملا درکت میکنم …

ما فقرا باید حقمونو از این پولدارای کثافت که همه رو به بازی گرفتن باید بگیریم …

0 ❤️

559992
2016-10-10 18:36:21 +0330 +0330

غصه نخور…کیر گوریل انگوری توکون اون جواد وبقیه…

0 ❤️

559995
2016-10-10 19:08:32 +0330 +0330

هیچ شکی نیست که هیچ چیز بدتر از تجاوز وسو استفاده نیست!اما تو حتما نیاز داری که به کمک یک سایکوتراپ یا روانشناس بالینی گرایش واقعی جنسی خودت رو مشخص کنی، به علت اینکه در کودکی این تجاوز همراه با محبت بوده و تو به شدت به آن نیاز داشتی شاید آنچه بیشتر برای تو خوشایند بوده ،نه رابطه جنسی بلکه آن توجه و محبت و … بوده باشد و در ضمیر نا خودآگاه خودت هنوز در این رابطه ها به دنبال آن محبتی می گردی که روزگاری از تو دریغ شده،شاید هم واقعا همجنس گرا باشی که بعید می دانم چون افراد همجنس گرا معمولا کسی را بابت گرایش جنسی خود مقصر نمی دانند و بیشتر علت افسردگی آنها عدم پذیرش جامعه هست! به هر حال برای شاد بودن و شاد زیستن اول باید دید رو به زندگی تغییر دهی!من با اطمینان می گویم که تو خودکشی نخواهی کرد چون فردی که قصد خودکشی داشته باشد جایی مطرح نمی کند اما تو به شدت به محبت و توجه نیاز داری و به همین دلیل هم از خدا نا امید شدی! شاید یک روز باید بپذریم که شادی زندگی ما دست خودمان است و خدا وظیفه ای در قبال ما ندارد…

0 ❤️

559996
2016-10-10 19:12:03 +0330 +0330

بهترین قدم برای شروع بخشیدنه! سعی کن افرادی که به تو بدی کردند رو ببخشی و ذهنت رو رها کنی! می تونی از پدر و مادرت شروع کنی و یکی یکی افراد رو از ته دلت ببخشی! اونوقته که رها می شی و می تونی راجع به زندگی خودت تصمیم بگیری!موفق باشی!

0 ❤️

559997
2016-10-10 19:21:20 +0330 +0330

اینو نگو. به خودتم برچسب نزن… چون رسمن داری به همجنسگراها توهین میکنی!!
اگه فک میکنی زندگیت با کون دادن تباه شده (چررررررتتتت) بحثش جداس اما اگه فک میکنی خدا دوست نداره وقتی خودکشی کردی سلام منو بهش برسون بگو خودت کونیم کردی!! اگه همه چی دست اونه تو نباس دوسش داشته باشی نه اون!

1 ❤️

560046
2016-10-11 06:06:29 +0330 +0330
NA

چه باشی چه نباشی، دنیا ادامه داره و هیچکس تخمشم نیست

0 ❤️

560075
2016-10-11 12:28:24 +0330 +0330
NA

ای داد بی داد،باید بری سمت خدا(برنامه سمت خدا با حضور حاج اقا)تا بت یاد بده کسی ک کرده شده میتونه یه مملکت رو بکنه،پس خودتو دست کم نگیر…

0 ❤️

560086
2016-10-11 13:39:14 +0330 +0330

هیچ فهش نمیدم و اگه امروز تو کونی شدی هم تقصیر جامعه و محله و پدرو مادت و پول نداشتن هست و اینکه دوستداشتی مشکلات خودتو جوری دیگه حل کنی خدا همه مارو دوستداره و گفته چکارهایی بکنیم تا اینده خوبی داشته باشیم خب تکدوی و در عوض رفتبی زیر چندتا کیر کلفت خوابیدی و حال کردی و پولش و گرفتی اینها دیگه حرف زدن و گله و شکابت نداره حالا که دیگه ترو تازه نیستی که هرکسی بخواد توجه کنه و دیگه بدرد کردن نمیخوری ابنها رو میگی

0 ❤️

560104
2016-10-11 19:20:18 +0330 +0330

از قدیم گفتن که کونیا خوش شانسن تو یا دروغ میگی یا کونی نیستی! سعدی علیه رحمه در این زمینه میگه:
بس اثرها به کون و کیر بوَد/ مرشد کامل، آنکه به زیر بوَد
هرچه مرشد تو بینی اندر دهر/ جمله از کون شوند شهرە شهر
هرکه کون بیشتر بدادندی/ نام مرشد بر او نهادندی ?

0 ❤️

560109
2016-10-11 20:28:44 +0330 +0330

seven جان اصولا بعضی چیز ها رو نمی شه فراموش کرد ولی می شه بخشید!بخشش در واقع رهایی روح فرد هست!شاید با خودت بگی خوب پس حقی که از من ضایع شده چی می شه؟ مهم اینکه آدم بفهمه آزادی روح و روان اون چیزیه که به دست میاری و خیلی مهمه!اصولا روح انسانها نیازربه خاتمه یا Closure داره و این خاتمه دو راه بیشتر نداره یا انتقام یا بخشش! که البته انتقام خیلی مسیر امنی نیست چون ممکنه به جای اینکه مسله خانمه پیدا کنه بیشتر ادامه پیدا کنه و افراد بیشتری آسیب ببنند و از لحاظ درمانی هم هیچ وقت اثر بخشش رو نداره!

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها