خدمت به فرمانده گروهان در سربازی

1395/06/13

سلام به همه ایرانی ها و خصوصا سربازان خوب کشورم. من هم مثل همه جوونها به سربازی رفتم البته بعد از دوره لیسانس و با درجه ستواندومی در یک مرکز آموزش ادامه سربازیمو پیگیری کردم. از نوجوونی گی بودم و به دلیل صورت مناسب و بدن سفید و بی مو مورد توجه بودم. وقتی رسیدم پادگان منو به گروهانی معرفی کردند که یک سروان فرماندش بود و باید زیر نظرش کارمو انجام میدادم. میدونستم که افسر آموزش سخته و کلی هم از شهرمون دور شده بودم. وقتی رفتم گروهان و برای اولین بار سروان رو دیدم خیلی گرم گرفت و رفتار مناسبی داشت. بعد از چند روز منو به دفتر گروهان که جایی جدا از گروهان بود برد و در رو بست و خواست روی تختی که برای فرمانده و استراحتش تعبیه کرده بودند بشینم. حدس میزدم از رفتارش که به من چشمداشت داره اما بعید بود پیشنهادی بده اونم در اون محیط نظامی. بالاخره یخ حرفاش باز شد و گفت ببین متین اینجا برای خدمت به من دو ره داری یا اینکه در گروهان خدمت کنی و یا اینجا روی همین تخت. سکوتی بینمون حاکم شد و باز اون صحبتو شروع کرد و از صورت و لبای قلوه ایم تعریف کرد و گفت انتخابش با خودته. دستشو روی دستم گذاشته بود ضربان قلبم عجیب بالا رفته بود. تا اینکه دستشو روی رونم گذاشت و آروم میمالید. اما دیگه ادامه نداد و توی خماری منو فرستاد گروهان.
شبش حسابی حشری شده بودم و کون سفیدم عجیب میتپید. درسته همیشه منو میمالیدن اما کونی کسی نبودم از طرفی همیشه افکارم مفعول بود و باید یه روزی زیر کسی میخوابیدم. فرداش دلو زدم به دریا و بعد کلاسای سربازام رفتم دفترش. خوش اومدی گفت و روی تخت نشستم. اومد کنارم نشست و خیره شد بهم و گفت خوب؟ نظرت چی شد؟ گفتم پررویی نباشه اما تا حالا … گفت چیزی نگو. و سرمو گرفت روی زانوش گذاشت. سکوت و صدای نفس حشری دوتامون توی اتاق بود که می پیچید. روی شونه هام بعد پشتم، بعد کمرم و بعد کون و رونام دست می کشید. داغ شده بودم و با همه وجودم میخواستم منو بکنه. که کلفتی کیرشو زیر صورتم حس کردم. نمیدونستم چقدره و چقدر کلفته. راستش اگر میدونستم به زودی چطور گشاد و پاره میشم شایدم فرار میکردم. تا چشم به هم زدم کیرش تو دهنم بود و با همه وجود لیسش میزدم. زیاد تو دهنم نمیرفت چون کلفت و دراز بود. اما ساک زدنو دوس داشتم. کم کم خودش منو لخت کرد و قربون صدقه بدن سفید و بی موی من میرفت. وقتی لیس زدناشو لای کونم و سوراخ کونم حس کردم دیگه خودمو کامل باختم. بدجوری حشری شده بودم و حاضر بودم زیرش گاییده بشم. اولش لبه تخت زانو زدم و اونم پشتم رفت و لای کونم گذاشت و تلمبه زد. ازش خواهش کردم توم نکنه و فقط لای پایی خودشو ارضا کنه تا کم کم من آماده بشم. آماده شدنی برای یک کون دادن طولانی به فرمانده و خدمت به نظام. آماده شدن من تقریبا دو هفته ای طول کشید. تا با انگشت کم کم گشادم کرد و سانتی متر به سانتی متر توم کرد. به خودم اومدم بعد از یکماه البته با زرنگی فرمانده و کمک کرم لیدوکائین یک کونی شده بودم. به قول خودش آبشو توی کونم میریخت تا کونی تر بشم و واقعا هم شدم. روزی نبود که نرم و خودم التماس دادن نکنم. وقتی توی کونم تلمبه میزد وحشیانه لذا میبردم و گرچه درد بعد از حتی مدتها بود اما کون دادن و لذتش منو کونی اون کرد.
مرسی که خوندین

نوشته: متین


👍 8
👎 4
24884 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

554827
2016-09-03 20:35:43 +0430 +0430

کون دادن در نظام …عجب (hypnotized)

1 ❤️

554841
2016-09-03 22:03:52 +0430 +0430

جریان چیه!! روزی 2تا داستان کون دادن داره آپ میشه، از محارم کشیدن کردن تو کون دادن… احترام میزارم ب انتخابتون، اما کارایت چیزه دیگست، دادن ماله جنس مخالفه

0 ❤️

554876
2016-09-04 02:50:40 +0430 +0430

بعد از خدمت به کیا دادی

0 ❤️

554882
2016-09-04 04:52:54 +0430 +0430

خوش بحالت کاش منم میرفتم سربازی

0 ❤️

554902
2016-09-04 09:05:03 +0430 +0430

عجب!ماکه سربازی رفتیم نه گاییدنمون نه گاییدیم واقعا سوزن هادی ژ3 تو کونت …ما که رفتیم ولی شاشیدم تو او خدمت رفتنت (dash) لابد میخوان واست زن هم بگیرن چون به قول بابات الان دیگه مرد شدی خخخخ

1 ❤️

554962
2016-09-04 21:03:58 +0430 +0430

میتونست حقیقت داشته باشه! از این دست کثافت کاریا زیاده تو سربازی…
البت اینم بگم واس کونی شدنت شدیدا متاسفم ;)

0 ❤️

555025
2016-09-05 09:50:40 +0430 +0430

پس به نظام خدمت کردی لب قلوەیی؟! (clap)

0 ❤️

555045
2016-09-05 11:33:06 +0430 +0430

ازاول بگو کونی تشریف داشتی کوسم دهنت :-* >

0 ❤️

555356
2016-09-07 14:27:29 +0430 +0430

وقتمون رو گرفت فقط همین

0 ❤️

680553
2018-04-05 13:44:33 +0430 +0430

یه هم تختی داشتم اونم‌زار میزد من بکنمش یادش بخیر

0 ❤️

690304
2018-05-28 12:09:49 +0430 +0430

چه اراجیقی. کسشعرای فراوان . جقی برو جقتو بزن تو رو چه به داستان نوشتن

0 ❤️