خفت گیری کارآموزم با دوست پسرش

1397/12/05

خفت گیری کارآموزم با دوست پسرش…
من آموزشگاه کامپیوتر دارم و طرف قرارداد آموزش و پرورش ام که هر سال دانش آموزان پسر و دختر سوم دبیرستان رو برای گذراندن درس کارورزی میفرستن پیش من… امسال هم دو تا پسر فرستادن و دو تا دختر… طبق معمول هر ساله کارهای بیرون و تبلیغات رو سپردم پسرا چون دلم نمیخواست دم پر دخترا و مراجعین بشن… دوتا دخترا هم براشون شیفت زوج و فرد گذاشتم که بیان کارهای دفتری… یکی از این دخترا اسمش عاطفه بود و در همون اولین جلسه ای که معرفینامه شو آورد کلی تیپ و آرایش کرده بود و بعدن گفت چون چندجا رفته قبولش نکردن… جای من اونطوری اومده بود تا مخ منو بزنه که پذیرشش کنم… دختری خوشگل و بلوند و تپل-سفید و قد بلند …اصطلاح عامیانه اسب…خوراک سواری…همون اولین جلسه تصمیم گرفتم اینو بکنم…
ولی بعد اینکه پذیرش شد…طاقچه بالا گذاشت و اصلا محل نمیداد…اگه شوخی میکردم…جدی جواب میداد و منم حسابی تو ذوقم خورد… ولی گاهی اوقات با شال میومد و چاک سینه ش رو میشد دید بزنم و پاهای قشنگش…
این گذشت و فهمیدم گاهی اوقات کرکر خنده داره و دوست پسر داره… سر حسادت بهش تذکر دادم که اینجا مکان همومی و اموزشیه و نبینم با دوست پسرات خلوت میکنی… اونم منکر شد و مثلا ناراحت…
این گذشت و یه بار بهش گفتم دارم میرم جلسه تا ظهر نمیام…در رو ببندی دیگه… رفتم و تو راه یادم اومد فلش و مدارک برنداشتم و یه ربعی شد که برگشتم… دیدم در آموزشگاه بسته س…تعجب کردم…چرا این وقت صبح در رو بسته و ناراحت شدم…و رفت مداخل… اموزشگاه حالت خانه ویلایی هست و دیدم درورودی بازه… آرام رفتم داخل و دیدم دو جفت کفش در نمازخانه س و صدا ی آه و ناله کردن و دادن میاد… شصت کیرم خبردار شد که بعععله… اینقدر مست کردن بودن که متوجه من نمیشدن… یه دقیقه ای جلو در واستادم و از دیدن اون صحنه کیرم داشت راست میشد… پسره دختره رو داگی گرفته بود و تو کسش تلمبه میزد… تعجب کردم یه دختر هفده ساله چطور میتونه اپن باشه …پسره هم انصافا بچه سال بود… جیغ زدم و با مشت زدم به در… چه غطی میکنید اینجا… که دوتایی پریدن هوا… و گوشه اتاق گیر افتادن… پسره داشت میرید به خودش و دختره دستش روگذاشته بود روی کس و سینه ش که مثلامن نبینم… یکی زدم تو گوش پسره و گفتم واستا خسابت رو برسم که عین گربه لباساشو قاپید و فرار کرد… دیدم داره گوشه حیاط لباساشو پوشید و فرار کرد… من موندم و عاطفه که بس داشت گریه میکرد… حق حق میزد و مانتو رو پیچیده بود دور خودش… بهش گفتم…مگه من نگفتم اینجا دست از پا خطا نکنی… الان زنگ میزنم پدر و مادرت و مدیرت که تکلیف ت رو روشن کنن.داری با آبروی چندین ساله آموزشگاه من بازی میکنی… نیم خیز و شد و به پام افتاد. تو رو به این و اون قسم…منو میکشن… ببخشید …غلط کردم…التماس میکنم
دیدم بهترین فرصته… گفتم به یه شرط که تا آخر کارآموزیت باید بذاری بکنمت… یه دفعه ساکت شد و با تعجب گفت… آخه… گفتم آخه نداره… دیگه ساکت شد… حتمن با خودتون فکر میکنید من دیگه چقدر دیوث م… درست فکر میکنید… من خیلی دیوث م…خخخخ
برگشتم… در حیاط رو بستم… اومدم تو… لباسهامو کندم… بهش گفتم بلند شو ببینمت… واقعل استیل خوبی داشت…با سینه های درشت و سر بالا… کس تراشیده سفید پف کرده… وکون قلمبه… ومن میگفتم خاک تو سر من کهتا حالا نکردمت…ظاهرا اولش داشت خجالت میکشید و اضطراب داشت…بغلش کردم و بوسیدمش…گفتم اینکار به نفع هر دو مونه… هم من حالمیکنم…هم آبرو تو نمیره… حالا برو پایین یه ساک حرفه ای بزن… گفت…من ساک نمیزنم…بدم میاد… گفتم . چطور برا اون یارو میزنی…گفت برا اونم نمیزنم… گفتم غلط زیادی نکن…برای من باید بزنی جنده و بزور مجبورش کردم کیرم رو بخوره… اصلا بلد نبود و هی دندون میزد…ولی چنگ انداختن تو موهای بورش و فشاردادن سرش روی کیرم حسابی داشت بهم حال میداد… … خوابوندمش و کیرم رو گذاشتم دم کس سفید و صورتیش… کسش حسابی خیس بود با اینکه چند دقیقه پیش کیر خورده بود حسابی تنگ بود… معمولا تپلا کس تنگی دارند…شروع به تلمبه زدن کردم و دیدن بدن سفید اون زیرم حسابی داشت حال میداد… سینه هاشو چنگ میزدم طوریکه رد دستم میفتاد رو سینه هاش بس که سفید و نرم بود… اونم خودش داشت با چوچوله ش بازی میکرد… و آه و ناله ش تو فضا بود… دمرش کردم وکون قلمبه ش رو دادم بالا… بس که پاهاش بلند بود…کسش با کیرم تراز نمیشد و باید خودم نیم خیز میشدم… کیرم رو گذاشتم دم کسش… و اونجوری داگی کردن واقعا توصیف دیگری داشت… با هر ضربه کیرم…یه موجی تو کون سفید و بزرگش میافتاد… و صداش شلب شلوب تخمام …به گوش میرسید… که یه دفعه افتاد رو زمین و فهیمدم ارضا شده… منم وهمزمان آبم داشت میومد و کیررم رو گذاشتم دم سوراخ کونش و آبم به شدت همونجا خالی شد… با یه فشار کوچولو…سر کیرم رو با آبش دادم تو کونش که دادش بلند شد…آی کووووونم و گفتم باشه… ادامه نمیدم… چند دقیقه ای همونجا تو بغل هم خوابیدیم… و گفتم من میرم جلسه…نبینم دوباره اون یارو رو اینجا… اتفاقات امروز هم پیش خودمون میمونه… تو هم تا اخر کارورزیت هر موقع خواستم میدی… گفت چشم. آقای رئیس… یک ماهی اونجا بود و من حسابی می کردمش. تا اینکه رفت ودیگه هم پشت سرش رو نگاه نکرد…

نوشته: سهیل


👍 15
👎 28
77695 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

750390
2019-02-24 21:51:15 +0330 +0330

فرق مست با حشری میدونی چیه؟

0 ❤️

750399
2019-02-24 22:11:24 +0330 +0330

چرت و پرت
آموزشگاه داری خفت گیر
هق هق نه حق حق
سهیل قشنگ معلومه دوس داری فحش بخوری

1 ❤️

750405
2019-02-24 22:19:44 +0330 +0330

خاک عالم تو سرت جقی کونی

0 ❤️

750413
2019-02-24 22:28:14 +0330 +0330

نمی دونم چرا سهیلا اینجورین

1 ❤️

750422
2019-02-24 22:45:01 +0330 +0330

به خاطر ترمی چهار نفر اموزشگاه زده بودی. پسرا که سر چهار راه گدایی میکردن هیچ وقت نبودن دخترا هم یک روز در میون بودن. یعنی هر روز صبح تا شب تو با یه دختر تو اموزشگاه تنها بودی!! یعنی چوپون ها هم اینقدر دورو ورشون خلوت نیست!!
اصل ماجرا چلقوزو پسر یکی از این وانتیا که گوسفند جا به جا میکنن همش اویزون باباش میشده که وانتتو بده برم عشقو حال!! باباشم میگفته گواهینامه نداری!! میره اموزشگاه ثبت نام کنه میبینه منشی خیلی خوشگله!! به صاحب اونجا میگه عجب کسیه اهل حال هم هست؟ اکبراقا میگه اره!! میخوای برات جورش کنم؟ امشب میگم تا دیر وقت وایسه بیا باهاش حال کن فقط از مو بدش میاد حسابی تر تمیز کن!! اخر شب چلقوزو میره اموزشگاه میگه پس منشی کو؟ اکبراقا میگه دخترمو میگی؟ خونس!! تو هم اگر شل کنی زود میری خونتون!!!
صبح روز بعد !!
مربی های اموزشی متوجه شدن دنده تک تک ماشین های اموزشگاه گم شده که در نهایت به طرز مشکوکی تو سطل اشغال اطاق جراحی درمونگاه محله پیدا شدن طبق گزارش پلیس معمای دنده های خونی هرگز حل نشد!!! ?


750426
2019-02-24 22:55:15 +0330 +0330
NA

بهت فحش نمیدم ولی دیگه ننویس جقی??

0 ❤️

750427
2019-02-24 22:55:59 +0330 +0330

مهتاب هق هق و درست نوشته اتفاقا
همینجوری نوشته میشه اون که شما نوشتی حق است که میگن گرفتنیه نه دادنی.
دیس چهارمم من دادم بهش چون خوشم نیومد.

0 ❤️

750439
2019-02-24 23:48:17 +0330 +0330

هق هق /heqheq/
معنی
صدای گریه که در گلو افتد.

فرهنگ فارسی عمید
گوز گوز نکن علامه

1 ❤️

750440
2019-02-24 23:48:34 +0330 +0330

کافور بخور کمتر بزن

0 ❤️

750441
2019-02-24 23:50:18 +0330 +0330

استاد هومن استاد بزرگ
من نوشتم هق هق درسته
دیگه زر نزن برو داستان و بخون و جلقتو بزن
اره بابا جون

0 ❤️

750484
2019-02-25 06:13:36 +0330 +0330

مجلوق بدبخت توهمی

1 ❤️

750490
2019-02-25 06:33:44 +0330 +0330
NA

اهای سهیل کون بلبلی دور کونت استانبولی کیرم‌تو تخیلاتت چی نوشتی میخوایی بگی خیلی مردی کسقول برو تا خودم نیومدم‌خودت نکردم‌به روش سامورایی

2 ❤️

750526
2019-02-25 09:07:20 +0330 +0330

جیغ زدی؟؟؟؟؟؟ کونی تو باخودت درگیری فک کنم دوجنسه ای و تاحالا بدجور کونتو گاییدن

0 ❤️

750527
2019-02-25 09:25:24 +0330 +0330

نماز خانه مکان مقدس مسلمانان دنیاست بر فطرتت لعنت وتف خلطی افراد پیر سیگاری تو صورتت برای آموزش این لاشی بازهای خیالیت.

2 ❤️

750536
2019-02-25 11:18:25 +0330 +0330

خیلی کسشر مرتیکه سو استفاده گر

1 ❤️

750548
2019-02-25 12:13:50 +0330 +0330

سگ تو روح آدم دروغگو

تا حالا تو زندگیت یه آموزشگاه کامپیوترو از نزدیک دیدی؟

من با چند تا آموزشگاه همکاری داشتم و طراحی سایتشون یا گاها آموزش و کارهای مربوط به شبکشون رو انجام دادم
کمِ کم 5 نفر پرسنل ثابت دارن
حالا اساتیدشون رو فاکتور میگیریم

آموزشگاه رو سپردی به کارآموز رفتی؟

هر گوهی میخوری بخور اما با مهندسین رشته ی کامپیوتر شوخی نکن
2عدد مودم،4تا برد،و 3تامانیتور سی آر تی تو کونت

2 ❤️

750566
2019-02-25 13:42:14 +0330 +0330

کیر پدر پسرشجاع تو کون آدم دروغگو!!!کم بمال همیشه بمال،خشت رو میگم مستر سهیل

1 ❤️

750576
2019-02-25 15:12:22 +0330 +0330

کی جرات داره بگه تو خیلی دیوثی، تو اصلا دیوث نیستی، تو فقط یه کم بیش ازحد تو موسسه خفتت کردن…

0 ❤️

750604
2019-02-25 20:13:13 +0330 +0330

لباسات رو وندی مهندس ها؟مال کدوم دهاتی مگه؟

0 ❤️

750627
2019-02-25 21:47:05 +0330 +0330

خدایا نمیدونستم جلق زدن عین شیشه و روانگردانها عمل میکنه و باعث توهم میشه

1 ❤️

750718
2019-02-26 11:23:03 +0330 +0330

اره دقیقا حدس زدم چقد دیوثی … آموزشگاه کامپیوتر نماز خونه داره آخه؟؟؟؟

0 ❤️

751983
2019-03-04 12:06:21 +0330 +0330

من که کیرم شق شد همین خوبه دیگه.

0 ❤️

779151
2020-11-28 05:07:18 +0330 +0330

آقای رییس رو خوب اومدی چرت و پرت هم اندازه داری چاقال برو دستشویی کف دست بزنی زمین رو کثیف کردی

0 ❤️