خوابم یا بیدار؟

1393/07/17

سلام به همه ی اهالی شهوانی اسم من علی(مستعار)داستانی که براتون می نویسم حقیقی نیست اما اشخاص با نام های دیگری وجود دارند.راستش من اینو تو خواب دیدم خوب میدونید خواب هم یه نوع خاطره است دیگه شاید مسخرم کنید ولی من خیلی دوست دارم با محدثه(مستعار)اینجور سکسی داشته باشم که اون سکسو تو خواب دیدم. خوب شروع کنیم: راستش خانواده ی ما خیلی بزرگ و از نه تا عمو و سه تا عمه تشکیل شده(پدربزرگم چه کرده) وافراد آشنای خیلی زیادی رو در بر میگیره راستش رو بخواید اون شخص دختر دختر عموم هستش نمی تونم براتون توصیفش کنم هیکل خیلی رو فرم جذابی داشت چشامم آدمو مست می کرد یه روز رفتیم خونه عمه مینا که شبش اونا اومدن وقتی عمم به هم گفت محدثه داره میاد خیلی خوشحال شدم اما بروز ندادم تا اینکه اومدن باورتون نمی شه شال آبی وااااااااااایی عجب لباس های جذابی وقتی اومد یه جوری نگاش کردم که هرچه نگاه میکردم سیر نمی شدم یعد احوال پرسی کردیم و با هم دست دادیم فکر کنم کلا بدنش یه تار موهم نداشت. قبلا از دختر عمه هام پرسیده بودم محدثه چرا یکم سکسی گفت کجاشو دیدی این عکس ببین باورتون نمی شه فقط با سوتین بود و شرت گفتم این کجاست گفت پارتی تعجب کردم آخه من یکم پاستوریزم.

بعد از احوال پرسی با محدثه با خانوادش رو مبل نشستن و عمم براشون شربت اوورد منم خوردم لباشو وقتی لبه لیوان بود نگاه می کردم چقدر ظریف بود بعدش با دختر عمه هام پای فیسبوک و وایبر و اینا نشستیم تا صبح همه دختر جز من راستش تو کل فامیل نسبت به این مسایل من مورد اعتماد دیکه ساعت شش بود که تو اتاق جا انداختیمو خوبیدیم باورتون نمی شه اون کنار من شب هی میخواستم باحاش لب بگیرم گفتم شاید رو مود نباشه بی خیال شدم صبح ساعت ده پاشدم دیدم هیچ صدایی نمیاد عمم رفته بود سر کار بقیم بیرون خرید و اونم چون دیر خوابیده بود نرفت برگشتم سر جام یه لحضه دیدم تشک خونیه فهمیدم چیه چون محدثه نوار بهداشتی نداشت چون دیشب هی به دختر عمه هام میگفت اونام نداشتن مثل اینکه بعدش خودمو زدم بخواب دیدم خیلی با عجله اومد خم شد تا خون پریود شدنشو پاک کنه سینه هاشو از تو لباسش دیدم می خواستم بخورم گفتم دخترا که پریود میشن اعصاب ندارن. بعد پاشدم گفتم صبح بخیر رو رفتم دستشویی سطل آشغال دستشویی دیدم دیدم پر دستمال کاغذی خونی بعد اومدم بیرون فهمیدم می خواد بره حموم رفتم تو فکر که می تونم پشت هوله ها تو حموم قایم شم و دید بزنم در اولین موقعیت وارد حموم شدم خوب از اون ورم نگرانی نداشتم چون اونا دیر از خرید میومدن و عمم ساعت دو حلاصه قایم شدم که خانم اومد اول تاپ و سوتینش و در آورد خواستم بخورم گفتم بزار وقتش بعد شرت و شلوارش و در اوورد همون طور که گفتم یه تار موهم نداشت کسش خیلی صورتی بود(توش)چون داشت لاشه باز میکرد که تمیز کنه چوچولشم خیلی با حال بود عین نوار آویزون خلاصه کسش عالی بود خیلی خوردنی بعد برگشت لباسشو انداخت پشت هوله ها جایی که من بودم دیدم شرتش خونی نمی تونستم خون بخورم چون حالم بهم می خورد.بعد روشو کرد اونوریو خودشو میشست راستش من به کون علاقه ای نداشتم که بخوام نگاش کنم بعد با کیر خودم ور میرفتم اندازه کیرم شانزده سانته ولی وقتی خوایه شیش سانته داشتم باهاش ور میرفدم دیدم محدثه خانم داره خود ارضایی میکنه گفتم الان بهترین موقعیته رفتم بیرون منو دید دستش رو کوسش بودو میمالوندش اولش تعجب کرد گفت تو گفتم نترس میدونم چقدر حشری می خوام کمکت کنم چون حشری بود زود قبول کرد اول یه لب جانانه گرفت جوریکه لباش قرمز شد بعد سینه هاشو میخوردم اونم آهو اووه میکرد خیلی کیف میداد بعد همینجور که سینه هاش رو میخوردم دستمو کردم تو شورتش اول ازش پرسیدم پرده داره یا نه گفت نه اگه بدونید چقدر خوش حال شدم بادستم کسشو مالوندم بعد آرروم کردم تو کسش رو دستم ارضا شد زیر شیر آب شستمش وکسشم تمیز کردم گفتم نوبت تو عه گفت باشه بعد کیرمو گرفتو کرد تو دهنش اوفف چه کیفی میداد بعد ده دقیقه کیرمو گذاشت لای سینه هاش منم هی کیرمو بالا پایین کردم بعدسگی نشست کیرمو کردم تو کونش خیلی راحت معلومه قبلنم کردنش هی تلمبه میزدم داشتم ارضا می شدم نمی خواستم انقدر زود بیاد آیم حالا کس اول خوردمش بعد کیرمو کردم تو ش عجب حرارتی وقتی داشت آبم میومد کردمش تو دهنش چقدر آب داشت من من لباسامو پوشیدم رفتم بیرون خودمو زدم به خواب همه فکر کردن من اون موقع خواب بودم ولی نه مشغول چاه بازکنی بودم. حالا اون تازه شوهر کرده بعد از اون هیچ رابطه ای نداشتم.

نوشته:‌ علی


👍 0
👎 0
24281 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

439850
2014-10-09 16:06:49 +0330 +0330

از داستان واقعی رسیدیم به سوژه ی جق و از اون باز رفتیم تو خواب دیدنای شما :|
آخرش واقعا قراره چی تحویل بدید -_-

0 ❤️

439851
2014-10-09 18:45:09 +0330 +0330
NA

من رامین حسینی کوهپایی هستم
من و رنم دوست داریم یه کیرکلفت مارو بگاد

0 ❤️

439852
2014-10-09 18:45:29 +0330 +0330

خودت تخیلی سوژه‌هات تخیلی داستانت تخیلی. در کل با تخیل وضع شدی

0 ❤️

439853
2014-10-09 18:46:16 +0330 +0330
NA

من رامین حسینی کوهپایی هستم
من و رنم دوست داریم یه کیرکلفت مارو بگاد

0 ❤️

439854
2014-10-09 18:58:53 +0330 +0330

داستان بیخیال
رامین خاک توسرت بی غیرت

0 ❤️

439855
2014-10-10 02:32:52 +0330 +0330
NA

“رامین” خیلی احمقی حروم زاده که داری با حیثیت یه ادم اینجوری بازی میکنی
معلوم نیست اواتارت عکس کدوم ننه مرده ای هست

0 ❤️

439856
2014-10-10 07:34:40 +0330 +0330
NA

رامین یه پیام خصوصی بده تاتو وزنتاجربدم

0 ❤️

439857
2014-10-10 13:02:58 +0330 +0330
NA

چون بچه خوبی هستیو وقتی با تیپا از خواب بیدارت کردن رفتی چاه باز کردی چیزی بهت نمیپم دلت نشکنه سر خورده بشی

اما برو یه جنده پیدا کن خودتو از این وضعیت نجات بده ، آخه فک کنم اینجای داستان(( کردمش تو دهنش چقدر آب داشت من من )) یه سکته خفیف زدی

با تشکر از off boy و alpha king

0 ❤️

439858
2014-10-10 15:47:48 +0330 +0330
NA

یه خورده دود و مه هم به خوابت اضافه میکردی قشنگ تر بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها