خوابی که حس منو به خواهر زنم عوض کرد

1390/02/24

این داستان که میخوام واستون تعریف کنم برمیگرده به یه سال پیش که بهترین سکس من بود.خواهر زن من با مامانش زندگی میکنند چون مامان باباش از هم طلاق گرفتند از همون موقع که من با خانومم دوست بودم با این خواهر زنم که اسمشم هم سارا هستد زیاد صمیمی بود طور بود که من به خانومم زنگ میزدم بیشتر شو با سارا حرف میزدم البته من نظری بهش نداشتم چون اون از من 3سال کوچیکتر بود (در ضما اسم من پویا هست و 24 سال دارم)خلاصه زد منو خانومم با هم ازدواج کردیم و ارتباط من سارا بیشتر از قبل شد طوری بود که سارا پیش من تو خونه راحت بود چون من هم خودمو بچه سر به زیری نشون داده بودم خیلی به من اعتماد داشتند این اتفاق من از یه خواب دیدن شروع شد شب خواب دیدم که با سارا دارم سکس میکنم دیدم که پیش من خوابیده و داره واسم ساک میزنه طوری که کوسش به طرفه صورته منه من هم داشتم کوسشو لیس میزدم که بعد این که کوسشو لیس زدم برش گردونم و کیر رو گذاشتم تو کسش و هی تلمبه میزدم که تو خواب ابم امد(اقا میدونند وقتی ما اقایون خواب سکس میبینم اگه تو خواب ابمون بیاد صبح پا میشم میبینم که شورتمون خیسه)خلاصه من که از خواب بیدار شدم یه حس عجیبی به سارا داشتم خلاصه صبونم خوردم از خونه زدم بیرون اصلا نمیدونم چم شده بود فقط داشتم به سارا و خواب دیشبم فکر میکردم گفتم بزار بهش زنگ بزنم وباهاش حرف بزنم شمارشو گرفتم همین که گفت بله دلم حوری ریخت پایین این همه که باهاش حرف زده بودم این طوری نشده بودم بازم فکرم رفت به خواب دیشب که یه دفعه به خودم امدم گفتم سلام حالت خوبه که گفت چرا حرف نمیزدی گفتم صدات نمیودمد بهش گفتم زنگ زدم حالتو بپرسم خلاصه یه کم با هم حرف زدیم بعد قطع کردم این خواب بد جوری حس منو به سارا عوض کرده بود شب شد یه کم زود تر رفتم خونه به خانومم گفتم پاشو بریم خونه مامانت اینا من حوصلم سر رفته که اونم قبول کرد ما رفتیم خونه مادر زنم همین که سارا رو دیدم بازحالی به حولی شدم خلاصه رفتیم نشستیم من که همیشه میرفتیم خونه مادرخانومم چشم فقط به تلوزیون بود فقط به تلوزیون نگاه میکردم اون روز چشم فقط دنبال سارا بود که از هر موقیتی استفاده میکردم که دیدش بزنم خانومم و مامانش رفتن اشپزخونه و منو سارا موندیم من هم یه چشم به تلوزیون بود یه چشم به سارا و هی اون خوابی که دیده بودم میومد جلوی چشام دوست داشتم همنچا بگیرمش ببوسمش که نمیشد اون که حواسش به من نبود که زیر نظرش دارم من هم که زول زده بودم به پاهاش بلوریش که نشسته بود رو مبل و پاشو انداخته بود روپاش شلوارش امده بود بالا من که همین طور به پاهاش نگاه میکردم یه لحظه سرم رو اوردم بالا که دیدم سارا به من داره نگاه میکنه زود خودمو جمع جور کردم سارا گفت چای میخوری واست بیارم گفت نه گفت پویا امروز چته حوصله نداری گفتم نه بابا یه کم خسته هستم خلاصه اون روز گذشت من هم تو این فکر بود که با سارا چه طوری ارتباط پیدا کنم وباهاش سکس کنم هر موقع میومدنند خونه ما لباسشو تو اتاق درمیاورد من هم میفرفتم سوراخ شلوارش و بوش میکردم وای خدای من میگفتم الان چند دقیقه پیش کوس سارا تو این شلوار بود هر وقت با خانومم سکس میکردم فکر میکردم که خانومم سارات که دارم میکنمش به خودم میگفتم من باید یه بار که شده سارا بکنم خلاصه زد خانومم من مریض شد من بردمش بیمارستان که بیمارستان گفت که باید یه روز اینجا بستری باشه من هم که به مامانش زنگ زدم امدنند بیمارستان به خودم گفتم امروز باید سارا بکنم موقیت خوبی بود ولی خدا خدا میکردم که مادرزنم پیش خانومم بمونه من هم سارا میبردم خونه و کارشو میساختم مادر زنم اینا امدنند بیمارستان که من بهشون گفتم دکترش گفته که امروز رو باید تو بیمارستان بمونه که یکی هم باید پیشش بمونه که مادر زنم گفت من میمونم دیگه تو کونم عروسی بود گفتم باشه من سارا هم میریم خونه ما سارا بره خونه تنها میترسه که مامانش گفت باشه خلاصه ازشون خداحافظی کردیم رفتیم سوار ماشین شدیم بریم خونه تو راه هی فکر میکردم که چه طوری باهاش سکس کنم با خودم گفتم اگه هم نشه تو خواب انقولکش میکنم بعد یه فکری به ذهنم رسید به سارا گفتم میخوای یه مشروب بگیرم ببریم خونه باهم بخوریم چون که میدونستم از مشروب خوش میاد ولی از ترس مامانش نمیتونست بخوره من هم از ترس خانومم گفتم که باشه من رفتم یه ویسکی گرفتم با کلی مزه اینا رفته خونه با خودم گفتم عجعب شبی بشه امشب رسیدم خونه که سارارفت لباساشو عوض کنه از اتاق امد بیرون دیدم یه تیشرت تنگ صورتی پوشیده با یه شلوار تنگ که از ساق پاش بود البته تو خونه خودشون هم میرفتیم این طوری لباس می پوشید ولی من زیاد توجه نمیکردم که برگشتم گفتم که این لباسا چقدر بهت میاد که یه لبخند زد امد پیش رو مبل نشست من هم رفتم ماهواره رو روشن کردم زدم کانال پی ام سی و رفتم ویسکی رو اوردم بامزه ها گفتم اجازه هست ساقی من باشم گفت بابا اختیار داری گفتم ولی سارا بایید پا به پای من بیای گفت پویا من ظرفیتم پایینه 2تا میزنم مست میشم من هم تو دلم گفتم که چه بهتر اقا خلاصه پیک اول رو ریختم به سلامتی 2تامون رفتیم بالا دومی سومی تو چهارمی گفتم من بس مه زیاد خوردم من هم اخرین پیک رو ریختم گفتم باشه این اخریشم بخوریم تموم بشه خلاصه اخرین پیکم زدیم دیدم سارا گرم شده ماهواره هم داشت اهنگ جدید منصور رو نشون میداد که این پاشد برقصه که دیدم اره مشروب کار خودشو کرده خانم سرخوش سرخوشه گفتم بیا بشین بابا الان سرت گیج میره میخوریزمین یه چیزیت میشه ها من هم پاشدم گفتم از این موقعیت استفاده میکنم بغلش میکنم پاشدم از پشت گرفتمش گرمای بدنش کل وجودم رو فرا گرفت دیدم داره میخنده داد میزنه من هم که بهش چسبیده بود کیرم داشت بلند میشدگفتم به درک هرچیزی میخواد بشه بشه این فرصت طلای رو از دست نمیدم دستم رو انداختم رو سینهاش که برگشت گفتم پویا داری چی کار میکنی گفتم هی چی گرفتمت تا نخوری زمین دیدم دوباره شروع کرد به رقصیدن من هم که خیالم راحت شد که چیزی نمیگه سینه هاشو دو دستی گرفتم فشار دادم از پایین هم کیرم داشت میترکید که چسبوندم به کونش که یه دفعه دیدم واستاد برگشت طرف من گفت پویا داری چی کار میکنی گفتم سارا من تو رو خیلی دوست دارم همین که خواست حرف بزنه لبابو گذاشتم رو لباش که دیدم اونم هیچ مقاوتی نشون نداد فکرکنم 5.6دقیقه همین طور ازهم لب گرفتیم بعد بخلش کردمش گذاشتم رو مبل لباسو از تنم کندم فقط موند شرتم رفتم روش و دوباره ازش لب گرفته بعد رفتم سوراخ گردنش لیس میزدم ارم مک میزدم که جاش سیاه نشه که دیدم اهوناله سارا بلند شد که میگفتم پویا منم دوست دارم میخوام امروز زنت باشم هر کاری دوست داری با من بکن من هم که با این حرفاش حشری شده بودم تی شرتشوبا سوتین شو از تنش در اورم رفتم سوراخ سینه هاش وای عجعب خوش مزه بود امد پایین رسیدم به نافش اونجا رو هم لیس زدم بدون اینکه شلوارشو از تنش دربیارم تا بالای کوسش دادم پایین واییییی انگار میدونست امروز قرار کارشو بسازم کوسش تمیز تمیز بود بالای کوسشو هی لیس میزدم سارا که داشت دادم میزد میگفت بخور برو پایین رو بخور من هم خواستم که بیشتر حشیری بشه شلوارشو شرتشو با هم از پاش در اوردم ولی نرفتم سمت سوراخ کونش رفتم سراغ پاهاش از نوک پاهاش لیس میزدم میومدم بالا وای خدا چه حالی میداد هر دو تا پاشو قشنگ لیس زدم که گفت نامرد بیا بخور کسم رو من هم گفتم اول بیاد تو بخوری زود شرتم رو از توپام در اوردم اون هم که رو مبل دراز کشیده بود خودشو کشید بالا که سرش امد روی دستهای مبل و دهنشو باز کرد من هم رفتم روش کیرم جلوی صورتش بود کیر رو کردم تو دهنش داشتم تولونبه میزدم تو دهنش چند بار دندوناش خورد به کیرم بد جوری اذیت شدم هی کیرمو تو دهنش عقب جلو میکردم بعضی وقتا همچین تا ته میکردم تو دهنش که حولم میداد عقب که گفت بابا خفه شدم بعد چند دقیقه کیرم رو کشیدم بیرون و رفتم سمت سوراخ کوسش زبونم گذاشتم رو کوسش اینه وحشایا داشتم کوسشو لیس میزدم سارا هم هی داد میزد میگفت دوست دارم پویا بعد این که چند دقیقه کسشو خوردم دیدم یه داد بلند زد شل شد گفتم بابا اروم الان همسایه ها میریزند اینجا گفتم الان نوبت منه اولش خواستم از کوس بکنمش گفتم سارا اوپن نیستی که گفت نه بابا اکبنده هنوز گفتم پس از کون میکنمت اولش گفت نه درد داره گفتم مگه نگفتی امشب مال تو هستم گفتم فقط اروم بکن گفتم چشم رفتم از تو اتاق واکس مو اوردم (بچه ها نه خندید ها)یه کم زدم سره کیرم یه کم هم زدم به سوراخ کون سارا اروم کیرم رو بردم دمه سوراخش که گفت پویا جان هر کی رو دوست داری اروم بکن گفتم نترس اروم سره کیرم رو گذاشتم دمه سوراخ کونش و با دستم کیرم رو گرفتم اروم سرش کردم تو گفت اروم بعد دوباره با دستم فشار دادم تو که یه داد زد تو رو به خدا اروم دیگه داشتم دیونه میشدم دستم رو از روی کیرم برداشتم و فشار دادم که یه جیغ زد گفتم الان همسایه ها میریزن بیرون دیگه کیرم تا دسته تو کونش بود شروع کردم به تولنبه زدن اینه وحشیا داشتم میکردمش فکر کنم دیگه درد نمکشید دستش رو کوسش بود داشت کوسشو میمالید دیگه داشت ابم میومد سرعتم رو بیشتر کردم و اب مو خالی کردم تو کونش و ولو شدم روش برگشت گفتم پویا عاشقتم من هم گفتم قوربونت برم من پاشدم دستمال کاغذی اوردم تا کونشو تمیز کنه بعد این که خودشو تمیز کرد بغلش کردم بردم تو اتاقمون خوابدمش رو تخت خودم رفتم دست شوی برگشتم دیدم داره گریه میکنه گفتم چته گفت من به خواهر خیانت کردم خانم تازه یادش افتاده بود بعد گرفتمش تو بغلم گفتم نه عزیزم تو هم به سکس احتیاج داشتی من هم خلاصه با هزار بدبختی ارومش کردم گفتم سارا میدونی رو این تخت چقدر به یاد تو با خواهرت سکس کردم گفت راست میگی گفتم اره خلاصه کلی ازم سوال پرسید که دیگه نمیخوام اونا رو بگم چون داستان طولانی شد
اگه هر اشکالی داشتم به بزرگی خودتون ببخشید چون اولین بارم بود که داشتم مینوشتم البته تو املاء انشاء همیشه نمرم کم بود بر هر حال به بزرگی خودتون ببخشید

نوشته: پویا


👍 1
👎 0
63027 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

280882
2011-05-14 15:21:53 +0430 +0430
NA

سوراخ گردنش!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

280883
2011-05-14 15:27:28 +0430 +0430
NA

چه جالب موفق باشی

0 ❤️

280884
2011-05-14 16:22:04 +0430 +0430
NA

سوراخ گردنش یعنی سراغ گردنش بد نبود ولی نباید به زن بیچاره ت که تو بیمارستان بود خیانت می کردی

0 ❤️

280885
2011-05-14 16:43:31 +0430 +0430
NA

سوراخ سینه دقیقن کدوم گوریه؟

0 ❤️

280886
2011-05-14 17:17:24 +0430 +0430
NA

البته من نظری بهش نداشتم چون اون از من 3سال کوچیکتر بود !!! چه ربطی داره گوز به شقیقه؟

0 ❤️

280887
2011-05-14 17:20:28 +0430 +0430
NA

حالا اومدی و این دری وریا رو به خورد ملت دادی تموم شد رفت . خودت بشین یه دور با خودت فک کن ببین چه جوری ریدی رو خودت ؟ خاک بر سرت که انقد جنبتو حتی تو تخیلاتت میاری پایین که با یه خواب اینجوری به گا میری

0 ❤️

280888
2011-05-14 17:29:13 +0430 +0430
NA

این سوراخ سینه که گفتی یعنیییییییییییی چه

0 ❤️

280889
2011-05-14 17:32:05 +0430 +0430
NA

Dastanike qalat emlayi dare arzesh khundan nadare

0 ❤️

280890
2011-05-14 17:33:24 +0430 +0430
NA

جوانان جلق نزنند.جلق بر جوانان حرام باد.کیرم توس خانومو خواهر زن جندت

0 ❤️

280891
2011-05-14 17:41:35 +0430 +0430
NA

fk nemikardam mardai moteahel ham jonob beshan chon vaghean rah nadare mage inka modate ziadi sex nakarde bashiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii!!!

0 ❤️

280892
2011-05-15 02:02:14 +0430 +0430
NA

تولومبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر جان کف کردگی زده به کله ات . کسخل شدی

0 ❤️

280893
2011-05-15 02:04:57 +0430 +0430
NA

واقعا که . بازم خیانت؟ هم به خانومت هم به اون خواهر خانمت که اعتماد داشت بهت .میمون خواهرزن جزء محارم محسوب می شه این 300 دفعست که گفتم

0 ❤️

280894
2011-05-15 02:05:52 +0430 +0430
NA

بعدشم ذهنیت ما رو خراب نکنید بذارید راحت باشیم با دامادامون این داستانا چیه می نویسین آخه

0 ❤️

280895
2011-05-15 02:08:54 +0430 +0430
NA

ولی ولی داستانت به نظر واقعی می اومد حداقلش دختره مست بوده که باهات بوده صحنه های سکسیو هم خوب تفسیر نوشتاری کردی موضوعو عوض کن باز بنویس

0 ❤️

280896
2011-05-15 04:08:00 +0430 +0430
NA

دمت گرم خوب نوشته بودی راستشو بخواهی من هم خیلی تو کف خواهر زننم اما لمصب پا نمی دهد بچه برام دعا کنید تا منم اه مرادم برسم حتماًداستانشو براتون میزارم

0 ❤️

280897
2011-05-15 05:19:02 +0430 +0430
NA

کیرم تو کوس زنت ، کونی آدم که خواهر زن خودشو نمیکنه ، آدم خواهر زنشو میاره ما میکنیمش :) دیوس این سوراخ سینه دقیقا کجاست ؟ زود باش بگو وگرنه میام هم خودتو هم زنتو هم خواهر زنتو هم مادر زنتو خلاصه کل فامیلتو میکنم

0 ❤️

280898
2011-05-15 06:31:07 +0430 +0430
NA

واقعن که خاک بر سر توام بکنن عوضی لاشی

0 ❤️

280899
2011-05-15 07:53:21 +0430 +0430
NA

تو زن نداري! محاله يه ادم متاهل كه حداقل هفته اي1بار سكس داشته باشه تو خواب خودش رو خراب كنه.نكنه ازاول خواب ابجيت رو ديدي ناقلا!

0 ❤️

280900
2011-05-15 08:05:58 +0430 +0430
NA

خاک بر سر
نسل مردهایی مثل شما اصلا بره زیر گللللللللللللل

اخه سوراخ گردن و سوراخ سینه چی بود این وسط؟ ابکش بودند؟

برو بمیر… باشه؟

0 ❤️

280902
2011-05-15 09:51:26 +0430 +0430
NA

برو خدا به دادت رسید که ادمین تصمیم گرفته تمام نظرهای من وارد نشه اشکین داشاقی.

0 ❤️

280903
2011-05-15 10:09:00 +0430 +0430
NA

برو خدا به دادت رسید که ادمین تصمیم گرفته تمام نظرهای من وارد نشه اشکین داشاقی.توباعلم غیبت که میگی انگار میدونستبا من سکس داره وبا کاسه واجبی تمیز کرده بود تو چرا قاشق یادت رفته بود که مجبور نشی کسی که ایشون با التماس سرت میکوبید که ای دیوس نامرد چراکسمو نمیخوری،ورداری ابشو بادست بخوری وهی هورت بکشی .اشکین داشاقی

0 ❤️

280904
2011-05-15 10:14:31 +0430 +0430
NA

بعدش آخه لانتوری یه جور میگی رفتم ویسکی با مزه اش خریدم که انگار مشروب فروشی این مصباح یزدی قرمساق سر کوچتون بوده.تو که گفتی ! میگفتی شامپاین خریدی. حالا با باقیش کاری ندارم که بچه ها بقدر کافی زیرت جک زدن.کیر تو بینی ات کنن اشکین داشاقی

0 ❤️

280905
2011-05-15 10:25:43 +0430 +0430
NA

دیگه جلو مردم با دست سوپ نخوری ها بی ادب بی نزاکت !حالمون بهم خورد.
کس لیس بالفطره.همون خواب اول بغل دستی اگه تو صورتت میگوزید.دیگه خواب نمیدیدی.اشکین گوتی

0 ❤️

280906
2011-05-15 10:51:25 +0430 +0430
NA

kiram to kose zaneto khharet ba on khahar zanet .
in khahar zanet chnta sorakh dare.
yebar dastaneto bekhon .
koskesh inghadr to kafe kosi ke har shab to khab abet miyado nemitoni be zanet nazdik beshi onam inghadr kos be daro hamsayaton dade ke mariz shode.albate ba pishnahade man rafte kosesho tang kone .
rasti khahar zane jendat ye mojode fazaeiye .in hame sorakh dare

0 ❤️

280908
2011-05-15 17:46:25 +0430 +0430
NA

عجب چیزایی نوشته این جور دخترا تازه اومدن
که گردنشون سوراخ داره سینه هاشون سوراخ داره
تولمبه میزنی هههههههههههههه

0 ❤️

280909
2011-05-15 23:56:12 +0430 +0430
NA

قدرت تخیلت کم هست. مخت گزیده انگار…

0 ❤️

280910
2011-05-16 03:57:30 +0430 +0430
NA

سلام به دوستان عزیزم من پویا هستم نویسنده این داستان
اولش در مورد سوراخ سینه اشتباه نوشته بودم منظرم سراغ سینه بود

0 ❤️

280911
2011-05-16 04:05:46 +0430 +0430
NA

به اون کسی که گفته تو گفتی شامپاین خریدی اول برو داستان رو درست بخون بعد حرف بزنم من کجای داستان گفتم شامپایین .

0 ❤️

280912
2011-05-16 04:08:09 +0430 +0430
NA

به اون کسی که گفته تو گفتی شامپاین خریدی اول برو داستان رو درست بخون بعد حرف بزنم من کجای داستان گفتم شامپایین

0 ❤️

280913
2011-05-17 16:14:06 +0430 +0430
NA

بی ناموس خوبه زنت و تو بیمارستان با قوطی سرم بگان که دیگه اولا کس شعر نگی مادر قهبه ثانیا اگه 0.0001 درصد راست بگی از اعتماد زنت و مدرش سو استفاده نکنین ننه سه پستون

0 ❤️

280914
2011-05-17 18:40:37 +0430 +0430
NA

پسر تو جدا نابغه هستی.البته از ادبت خوشم اومد خدایا این شازده رو از ما ومادر زن گرامیش نگیر .بابا مجسمه غیرت اینهمه فحشهای گوش خر سرخ کن ناراحتت نکرد! به من گیر دادی چرا تهمت خریدن شامپاین بهت زدم؟!!!

0 ❤️

280915
2011-05-17 18:51:34 +0430 +0430
NA

من نه !خودت یکبار دیگه بخون .من نوشتم که توکه گفتی !منظورم به این بود که تو که خالی بستی اقلا میگفتی شامپاین خریدی…!من بگور سید علی گدا و پدرش کیشمیش خورش خندیدم که به شما تهمت زدم!!شهوانی های عزیز من دیگه تامین جانی ندارم .باید برم یه جامخفی بشم.تا غیرت این بابانکشتم.
بوغوا چکیم

0 ❤️

280916
2011-05-17 18:57:30 +0430 +0430
NA

من منظورم این بود که :تو که خالی بستی !اقلا میکفتی شامپاین خریدی!انهم به این سرعت.شهوانی های عزیز من دیگه تامین جانی ندارم.! از تهدیدهای این غیورباید برم یه جا مخفی شم.یکی به من لامصب نگفت که شامپاین یعنی چی وگرنه من به گور سید علی آغا میخندیدم بگم…بوغوآ چکیم اوشاق.

0 ❤️

280917
2011-05-21 23:49:24 +0430 +0430
NA

اولا اگه داستانت تخیلی بود که به احتمال زیاد بود ریدم تو ذهنت کثیفت

0 ❤️

280918
2011-05-21 23:52:57 +0430 +0430
NA

ثانیا اگه واقعی بود که واقعا هیچ جمله ای رو مناسب وضع آدم خیانتکار کثیفی مثل تو نمی شناسم

0 ❤️

280919
2011-05-21 23:56:30 +0430 +0430
NA

ثالثا این قدر ذهنت رو کثافت گرفته که نمی تونی یک داستان رو بدون غلط بنویسی
تو که فرق سوراخ رو با سوراغ نمی دونی گه می خوری که می نویسی کونی

0 ❤️

280920
2014-03-04 03:58:55 +0330 +0330

برو کونکش دروغگو آدم وقتی آرزوی سکس با یکی رو داره وقتی موقعیتش جور میشه نمیگه بیا اول کیر منو بخور منتم میکشه که اول کوس لیسی کنه اینو گفتم واسه دفه بعدت سوراخ گردن

0 ❤️

724125
2018-10-16 05:17:05 +0330 +0330

دیوث جرقی هر چی رو میبنه سوراخ میبینه

0 ❤️

733611
2018-12-03 20:58:35 +0330 +0330
NA

سگ تو روحت دیوث

0 ❤️