من وحید هستم
با یه خانواده آشنا شدم که دو تا دختر داشت و من عاشق مهرانه دختر بزرگتر شدم
در همین حین احساس کردم که دختر کوچیکتر یعنی مریم به من علاقمنده و سعی میکنه بهم نزدیک بشه
توجهی نکردم و دنبال احساس خودم رفتم هر چند مریم از نظر سکس جذابتر بود و اندام بهتری داشت ( قد بلند و سینه های بزرگ و کمر باریک و یه کون گنده جذاب) ولی من دنبال سکس نبودم بلکه به ازدواج فکر میکردم
بالاخره با مهرانه ازدواج کردم و مریم هم کلی توی عروسی ما خوشگل کرد و رقصید
یکی دو سال که گذشت اختلافات من با مهرانه اوج گرفت چون اصلا محبت حالیش نبود
یه زن سرد و بی احساس و آروم و البته من عاشق کون بودم و اون به هیچ عنوان زیر بار کون دادن نمیرفت
و کم کم من کمبود محبتم رو با حرف زدن و گشتن با مریم جبران میکردم و البته اون هم از خداش بود تا اینکه به مرور احساس کردم جلوی اون کون گنده نمیتونم مقاومت کنم و یواش یواش حرفامون رو کشوندم به سمت سکس و این مسائل
اوایل راه میداد و قاطی میکرد اما کم کن با لمس کردن بدون دلیل و بی هوا تحریکش کردم تا اینکه رابطمون به بوسه و لب و بغل واینا کشیده شد
یه روز ازش سکس واقعی خواستم و اون که هیچ تجربه ای نداشت گفت از کمر به بالای من مال تو و از کمر به پایین کاری نداشته باش . گفتم میدونی از کمر به بالا چیکار میشه کرد؟ جواب داد بوس و بغل و فشار دادن پستونام و من گفتم میتونم کیرم رو بذارم لای پستونات یا اینکه بذارمش توی دهنت
تعجب کرد و گفت تو با من همچین کاری نمیکنی یعنی روت نمیشه و من گفتم تو قبول کنی حتی میکنمت و روم هم میشه و کم کم راضی شد به یه سری کارا
یه روز با هم رفتیم بیرون شهر یه جای سرسبز و وسط درختا شروع کردم به خوردن و بوسیدن و مالیدن سینه اون و دستم رو از روی شلوار گذاشتم روی کس نازش و دست اون رو هم آوردم گذاشتم روی کیرم ، واقعا سختش بود و خجالت میکشید
بیشتر استرس داشت تا اینکه تحریک بشه ، ولی من ادامه میدادم
برش گردوندم به سمت یه درخت و شلوار سفیدش رو کشیدم پایین البته همراه شرتش
واقعا کون سفید و گنده و نازی داشت ، از توی کیفش کرمش رو برداشتم و مالیدم به کونش و سر کیرم و شروع کردم به مالیدن کیرم روی اون کون جذاب
بهش گفتم اگه خیلی درد داشت بگو که ادامه ندم و اون هیچی نگفت
یواش یواش فشار دادم و کیرم رفت توی کونش اون خیلی دردش اومد ولی انگار خجالت میکشید خیلی نشون بده ، باورم نمیشد داشتم میکردمش ، یه کم جلو و عقب شدم و خیلی زود حس کردم آبم داره میاد کیرم رو درآوردم و ریختم بیرون
شلوارش رو کشید بالا و بدون اینکه منو نگاه کنه یه کناری نشست
من هم خودمو پاک کردم و رفتم کنارش و بوسیدمش و یه کم حرفای سکسی زدم
احساس کردم دوباره دلم میخواد بکنمش ولی اون نمیتونست چون واقعا اذیت شده بود
من هم ازش خواستم کیرم رو بذارم لای پاش و اونم چیزی نگفت و با همون مدل قبلی گذاشتم لای پاش و یه کم جلو و عقب کردم البته خیلی بیشتر از سری قبل
همین که کیرم لای پاش بود و کونش هم میخورد به بدنم حال میکردم ، بالاخره آبم اومد و بعد خودمون رو جمع کردیم و رفتیم کنار چشمه اون نزدیک
احساس کردم حالش خوب نیست و فشارش افتاده گفتم چی شده عزیزم؟
جواب داد : اگه کون خودت هم همچین کیری میرفت حالت بد میشد و من حس کردم حق با اونه
ادامه دارد…
نوشته: وحید عاشق کون گنده دخترا
خخخخخخخخخخخخخ ااااااارررررررر
وای ننه گوردم جان چی؟
اوایل راه میداد و قاطی میکرد کردی تو کونش خجالت میکشد داد بزنه
خوب برادر من طرف از اسکیزوفرنی حاد رنج میبرده چه بهتر قبل از این که بغل کنده درخت تمون بابارو بکشی پایین ور بکشی به کون بچه مردم میبردی یه روان پزشکی چیزی نشونش میدادی .
در پایان شما اقا وحید توهمتم تخمیه.
برینم من بر ان تاریخ زادت
بر انکس که در این دنیا نهادت
بر ان شهری که پروردست چون تو
بر ان منزلگه و ان جا نمازت
بهتره چرنديات ذهن پريودت رو جاي ديگه اي خالي كني
می بینم که آخرین جقی سایتم خواهر زنشو کرد ! اگه کسی مونده که تو فانتزایاش با خواهر زنش سکس نکرده زودتر بزاره تا بیشتر از این خز نشده :دی
“چو کونش را نداد کم شد علاقه
به قرآن دیگه هنگام طلاقه”
به این افکار کیری در سر تو
فقط تا ته میخواد کونت ملاقه
یه نفر یه داستان قشنگ بزاره . بابا بعد از جق داستان بنویس که تخمی از کار در نیاد
من داستان سکس و فقط به خاطرنظربچه ها میخونم بعدشم بچه ها که نظر دارن کیف میکنن هرجا که که هرکسی که اعصابشونو خورد میکنن میان اینجا سرهرکسی که داستان مینویسه خالی میکنن
دوست نا عزیز و بیمار.حتما نگران سلامتی روانت باش.جدی می گم.این مدل تخیلات اصلا نرمال نیست .
الهی من برم یک زن بگیرم / که بعدش خواهرش رو مخ بگیرم /تو رویا کون اون خیلی بزرگه / خوراک کیرمن که ،مثل گرگه /الهی من برم با اون به صحرا /
بگیرم توی صحرا باسنش را /زنم هرگز نگه شوهر کجایی /چرا با خواهر و از من جدایی /زنم اونقد تلمبه تا سه ساعت /که بعدش من برم تو استراحت /خلاصه نونو که زیر کبابه ،ببینم کونشو که پر ز آبه
کله کیری، چون زنت بهت کون نمیداد، کمبود مجبت داشتی؟ شاشیدم تو احساسات تخمیت. من موندم چرا این دیوثها همون اول با خواهر زنشون ازدواج نمیکنن! آب منی سگ هار تو مغزت، دیگه ننویس.
تو از کمبود عشقت در فغانی
چرا بر خواهرِ زن، چشم چرانی؟
خیالت شد پریش از کونِ چاقش
ولی تو قدر همسر را ندانی
میدونی e=mc*c یعنی چی :یعنی اگه کیر من و همه ی بروبچ شهوانی رو با مجذور سرعت نور بفرستیم تو کونت .اونقدر کونی و بی ناموس هستی که باز هم جا برای کیرای دیگه خواهی داشت .fffffffffffffffffuuuuuuuuuuuuucccccckkkk
من عاشق گاییدن خواهر زنمم مخصوصا اگه خاب باشه ولی میدونم چکار کنم
بابا یک مقدار اب و تاب بده به داستان …هی میخوام چیزی نگم …نمیزارین که
معلومه که ادامه داره .خوب دروغ که بیاد پشت سرش هی دروغ میاد وادامه داره …