خواهر زنم رو کردم

1391/01/20

يه مدت تو كف خواهرزنم بودم اين بگم زنم يك خواهر داره 5سال كوچك تر از خودش البته علاقه من به خواهر زنم بعد از خواندن داستان هاي شما وسايت هاي مشابه در من بوجود آمد خلاصه ما بد جوري تو نخ خواهرزن رفتيم البته آن موقع خواهرزنم 17 سال داشت يه روز بطور اتفاقي ساق پاشو در حالي كه داشت با پسرم بازي مي كرد مالش دادم متوجه شد ولي به رو خودش نياورد بع از چند لحظه ديدم تند تند نفس مي زند متوجه شدم كه خيلي حال كرده ترسيدم زنم متوجه بشه ادامه ندادم لازمه اين بگم زنم اون موقع درس مي خوند وخواهرش بعضي وقتا كه منم مي رفتم سر كار وپسرمون نمي برديم خونه مادرزنم مي مود از او مراقبت ميكرد. پسرم 3سال داشت.

يك روز كه زنم رفته بود كلاس براي كاري اون روز كار نرفته بودم وبعد از انجام كارم در بيرون به خونه رفتم خواهرزنم خونه بود تا رفتم گفتم بهترين فرصت همين حالا است بعد از اين كه لباسام رو عوض كردم (من تو خونه هميشه شلوارك مي پوشم وتاپ ) رفتم كنارش نشستم ودستش را گرفتم وگفتم عجب لاك خوشگلي زدي به ناخونات وتو همين شرايط آرام انگشتاش مالش مي دادم كم كم شروع كردم مالش ساعد وبازوش هيچي نمي گفت خيلي خوشش اومده بود و بعد رفتم اتاق خواب رو تخت دراز كشيدم پسرمو برداشت واومد لب تخت نشست من آرام آرام ساق پاشو مالش دادم وكم كم بالاتر رفتم داخل رونش مالش دادم پسرمو روتخت خواباند وكنارش دراز كشيد منم دستمو بردم رو شلوارش وكسش مالش دادم بعد دستم كردم توشرتش كاملا خيس شده بود اين بود آغاز كار مابا خواهرزنم بود بعد از يه مدت هر موقع فرصت مي شد باهاش لاپايي حال مي كردم البته هركار مي كردم از كون نمي ذاشت بكنمش تا اينكه دو سال پيش عروسي كرد فرصت كم پيش ميومد البته خيلي مورد اعتماد خانواده زنم بودم تا اينكه مهر ماه 90 بود خونه مادر زنم بوديم خواهرزنم اونجا بود مي خواست براي خريد چيزي بيرون بره شوهرش نبود هرچه به برادرزنم ميگفت كه ببرش مي گفت حوصله ندارو دست آخرزنم گفت شما ببرش يه كم نق زدمو گفتم باشه چاره چيه بريم رفتيم خريدشو انجام داد در راه برگشت نزديك خونه ما بوديم گفتم بريم خونه يه چيزي لازم دارم برداريم وسريع بريم خونه مامانت اينا گفت باشه رفتيم خونه الكي چرخي خوردم گفتم راستش تنهاييم تو كه منو كشتي از كونم كه به من ندادي بيا از جلوبكنمت يه مكسي كرد وگفت باشه اما نبايد زياد معطلي كن گفتم باشه ولخت شديمو مثل وحشي ها سسينه هاشو مي خوردم آخه سينه هاش خيلي محشره ديدم به اه اوه افتاد چند لحظه بعد گفت بكن توش داره ديرمي شه خلاصه ما كلاهك كرديم تو و شرووع به تلمبه زدن كرديم گفت من اين جوري تخليه نمي شم بايد بيام رو تاق باز خوابيدم رو كيرم نشست وشروع كرد به جلو وعقب كردن يهو ديدم بدنش يه لرزش خفيفي پيدا كرد تخليه كرد وبعد من اومدم بالا با چندبار تلمبه زدن گفتم كجا خالي كنم گفت توش وقتي داشتم تخليه مي كردم گفت چه داغه سوختم گفتم عوضش حال كردي بعد از اون موقع تا حالا فرصت پيش نيومده دوباره او را بكنم وهنوز منتضر فرصتم .

نوشته: کس کن


👍 1
👎 0
128797 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

316154
2012-04-08 22:51:07 +0430 +0430
NA

“البته علاقه من به خواهر زنم بعد از خواندن داستان هاي شما وسايت هاي مشابه در من بوجود آمد”
بدبختِ بی جنبه

0 ❤️

316155
2012-04-08 23:17:02 +0430 +0430
NA

بنام خدا
من یک بدبخت جغی هستم
صدق الله و العظیم العلیم

صلوات !!!

0 ❤️

316156
2012-04-08 23:55:18 +0430 +0430

بچه ها نخونید تو همون خط اول داستان ریده بدجور بو میده

0 ❤️

316157
2012-04-09 01:48:45 +0430 +0430
NA

فقط تا پاراگرف اول خوندم
اونجا كه گفتي:
" ساق پاشو در حالي كه داشت با پسرم بازي مي كرد مالش دادم متوجه شد ولي به رو خودش نياورد بع از چند لحظه ديدم تند تند نفس مي زند متوجه شدم كه خيلي حال كرده "
آخه كسمغز بچه كوني خر گير آوردي؟ ساق پاشو چند لحظه ماليدي حالش خراب شد؟
برو جلغتو بزن مادر جنده
كيرم تو اون كسي كه تو ازش متولد شدي
مثل اينكه خيلي دوست داري فحش خواهر مادر بخوري زن جنده
منم ميخوام ساق پاي زنت رو بمالم بعداز چند لحظه هم از كس و كون جرش بدم. آدرس ميدم زنت رو بفرست بياد

0 ❤️

316158
2012-04-09 02:18:06 +0430 +0430
NA

اولین نتیجه اینکه شهوانی رو بعضی ادما نتایج منفی میذاره.بعدشم که خواهر زنتو دست مالی کردی وبدبخت داشته سکته میزده تو میذاری رو حساب شهوتش،سومین وجالبترین نکته اینه که شما تو خونه تاپ میپوشی .همین سه تا بسه تازه غلط املاییهاتو نادیده گرفتم

0 ❤️

316159
2012-04-09 02:23:19 +0430 +0430
NA

سلامون علیکم
برادر داستانت کاملا تخیلی و تخمی بود ولی از اینکه وقت گذاشتی بازم دمت گرم
اللحساب کیر اسب عربی تو داستانت
السلام علیکم و رحمته الله و برکاته

0 ❤️

316160
2012-04-09 03:34:24 +0430 +0430
NA

آخه كسكش تومگه زني كه ازتاپ استفاده ميكني كسكش توهمي ريديا كيرم پسه سرت بي غيرت_0از10نمره 12:03

0 ❤️

316161
2012-04-09 04:51:25 +0430 +0430
NA

موضوع داستانت که خیلی مسخره است
اسمشم گنده
" خواهر زنم و کردم !!!
آخه اینم شد اسم که رو داستان نوشتی
ادبیاتت از 20 / 4 میدم

0 ❤️

316162
2012-04-09 05:45:04 +0430 +0430
NA

بیخی بابا

0 ❤️

316164
2012-04-09 07:33:16 +0430 +0430
NA
  1. ایشون تو خونه تاپ می پوشن! به امید روزی که چشم ما هم به دیدن تاپ مردونه روشن بشه!
  2. بچه سه ساله دیدی تا حالا؟! احتمالا بچه ایشون دچار منگلیسم بوده، چون بچه سه ساله حرف میزنه، راه هم میره، عقلش هم به یه چیزایی میرسه. الان اتاق بچه روز از یکی دو سالگی جدا می کنن. اونوقت شما بزاریش رو تخت، کنارش با خاله اش ور بری؟! خب، البته بعید نیست، ولی کاملا نشانه بی شعوری یک پدره! فردا دیدی بچه ات داره با عروسکش ور میره تعجب نکن.
  3. حالا ارضای آقایون یه جوری قبول، ولی ارضای خانم ها رو بنویسی تخلیه خیلی سوژه است! مگه بار کامیونه؟!!
0 ❤️

316166
2012-04-09 11:22:46 +0430 +0430
NA

ريدم تو كس مادرت با داستان نوشتند

0 ❤️

316168
2012-04-09 11:45:17 +0430 +0430

سلام به همه دوستان تاحالا واسه داستانی نظر ندادم ولی اگه اینجا چیزی نمیگفتم حرصم میگرفت
آخه گوزو,جغی, زاقارت,… چرا جنبه نداری داستان سکسی میخونی بعدش جوگیر میشی ومیای این خوزعولات وتحویل ملت میدی به قول دوستان بروجغتو(جلغ)بزن بچه

0 ❤️

316170
2012-04-09 14:10:00 +0430 +0430
NA

اخه مشنگ نمی دونم چرا این جمله مد شده واکثرا" می نویسن که تا ابمو ریختم توش گفت وای سوختم درصورتی که تو واقعیت ممکنه طرف اصلا" متوجه ریختن منی تو بدنش نشه .

0 ❤️

316171
2012-04-09 22:10:22 +0430 +0430
NA

خیلی خوب بود. بعد از داستان کریس از دوبی که رو باد تکیه زده بود، تا الان به حماقت یک نفر تا این حد نخندیده بودم.

0 ❤️

316172
2012-04-09 23:40:03 +0430 +0430
NA

به نظرم شوهر خواهرت تو رو کرد.

0 ❤️

316173
2012-04-10 01:28:24 +0430 +0430
NA

…!!!
کیر تمامی دوستان یکجا تو کونت کیر پیازی

0 ❤️

316175
2012-04-10 16:11:13 +0430 +0430
NA

خیلی گوساله ای.والا کوساله سواد داشت از تو بهتر کسشر میبافت

0 ❤️

316176
2012-04-11 06:40:23 +0430 +0430
NA

اسهالیدم به این ذهن کیری، تخیل کیری، نگارش کیری، املا و انشای کیری

0 ❤️

316177
2012-04-11 09:44:07 +0430 +0430
NA

احساس میکنم یه دختر اینو نوشته. یه دختر هات بی جنبه تازه به دوران رسیده با صورتی که یه خورده جوش زده . به هر حال امیدوارم روزهایش سبز و تاپ اش همیشه خوشبو باشد

0 ❤️

316179
2014-09-11 05:27:27 +0430 +0430
NA

مگه مردا تاپ دارن؟
من شنیدم اسمش رکابیه ولی فکر کنم واسه کونی ها اسمش تاپ باشه.
راستی من آجر میخوام واسه خونم شما چند تخلیه میکنید؟

0 ❤️

934922
2023-06-26 16:42:06 +0330 +0330

خواهر زنم مجرده ،همه خواستگار هاشو رد میکنه،وقتی میرم خونه مادر زن هی به بهونه ها ی مختلف با من می‌ره بیرون بریم خرید خانومم هم میگه ببرش،یه بار که رفتیم خرید بردمش کافی شاپ ،کم کم بهم وابسته شده .ولی بخاطر خواهرش زیاد پیشروی نمیکنه،تو ماشین براش بستنی میخرم میدم میخوره،کیف میکنه،تا حالا به بهانه آموزش رانندگی کلی میزنم روی رونش ،قشنگ معلوم دلش میخواد ولی میترسه،یه بار مشروب گرفتم تو ماشین دادمش خورد گرم که شد دیدم چشمام شهلاست،وقتی دیدم اماده است لب تو لب شدیم ،الان خوب ساک میزنه،ولی از سکس میترسه،گفته بزار شوهر کنم بعد کسم جر بده.به هر حال خیلی هاته،ولی هنوز نکردمش

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها