خواهرشوهر عجیب و غریب

1395/08/01

سلام . شبنم هستم سی و پنج سالمه . شیرازی هستم . کارگر یه کارگاه شیرینی پزی ام . قد و هیکلم خوبه صورتم معمولیه مثل خیلی از دخترا . تازه با این سایت آشنا شدم . داستانم مال فصل بهار همین امساله . یه پسر دارم پانزده ساله و یه دختر ده ساله که مریضه . به خاطر همین مریضیش هر چند مدتی مجبورم در بیمارستان بستریش کنم . یک شب که تو بیمارستان بالای سر دخترم بودم یه خانم تقریبا بیست و چهار ساله رو آوردن تو اتاق که سنگ کلیه داشت و از درد به خودش میپیچید .یه دختر خوشکل با بدنی آنتیک ک پوست صورتش برق میزد . یه چند روزی باید بستری می بود . من چون تو اتاق تنها بودم کم کم سر صحبت رو باهاش باز کردم و تقریبا تو این دو سه شب ک اینجا بود باهم خیلی آشنا شدیم . فهمیدم بچه اصفهانه و تو شیراز کسی رو نداره . روز اول شوهرش اومد باهاش بود یه جوون چهار شونه با صورت ریشی و سبزه . روز دوم مادر شوهرش اومد تا رسید به روز سوم که خواهر شوهرش اومد. یه دختر تقریبا هم سن و سال خودش که دانشجو بود . نمیدونم چرا وقتی عروسه خواهر شوهرش رو دید خیلی خوشحال بود . مثل اینکه عاشق معشوقن . اولش که اومد تواتاقش باهاش رو بو سی کرد و اینقد قربون صدقه هم رفتن که من حسودیم شد . تقریبا ساعتای سه نصف شب با صدای آه ناله از خواب بیدار شدم برقا خاموش بود ولی نور ضعیفی اتاق رو روشن داشت . تخت دخترم دقیقا اخر اتاق و تخت اونا اول اتاق بود . در اتاقم بسته بود . اول نگاه دخترم کردم ببینم اون که نیست ناله میکنه ولی متوجه صدای ناله از روی هوا هوسه نه از روی درد . آروم ک متوجه نشن سرم رو برگردوندم به طرف در که دیدم خواهر شوهر و عروس با همدیگه رو تختن و لباشون توهمه و حال میکنن عروسه همش میگفت توروخدا زود باش مردم .خواهر شوهره میگفت باشه . بعد یه دقیقه ای خواهر شوهره اومد پایین اول شلوار بیمارستان رو از پای دختره درآورد . خیلی تعجب کردم که دارن چیکار میکنن . خواهر شوهره هم لباساشو درآورد و با یه شرت و کرست رفت بالای تخت و شروع کردسینه های زن داداش رو خوردن . منم به این کارشون حسودی میکردم . یه بار دیگه عروسه گفت زود باش . یک دفعه دیدم خواهر شوهر شرتش رو کشید پایین یه چیزی تو اون تاریکی ازش آویزون بود نمیدونم کیر بود یا دیلدو تا اینکه خواهر شوهر گرفتش تو دستش و تکون داد مطمعن شدم کیره و دختره هم یه دوجنسه . شهوت سرتا پای وجودم رو فرا گرفت . کیرشو برد جلو و گذاشت تو دهن زن داداشش اونم با ولع شروع کردن به خوردن . یه کم که خورد گفت بکن توروخدا که دیدم خواهر شوهره اومد پاهای دختره رو داد بالا و کیرش که حالا شق شده بود وحدودا هفده سانت داشت رو گذاشت دم کسش و فرو کرد توکه آه زن داداشش بلند شد . شروع کرد به کردن و همزمان ک دختره رو میگایید با سینه هاش بازی میکرد. منم دستم رو برده بودم تو کسم و حال میکردم یه پنج دقیقه دختره رو گایید که با آهو ناله زن داداشش ارضا شد . کیرش رو درآورد رفت بوسسش کرد و گفت ارضا شدی اونم گفت آره . تشکر کرد وگفت نمیخای بکنی . خواهر شوهره گفت چرا و دوباره رفت رو تخت و کیرش رو کرد تو کس زنداداشه و با لذت اونو گایید . یه دو سه دقیقه ای که گذشت به زن داداش گفت داره میاد و همزمان با دو تا ضربه محکم آبشو ریخت تو کسش و همونجوری روش موند . یه کم که گذشت اومد پایین و لباساش رو پوشید و تخت و لباس زن داداشش رو مرتب و تمیز کرد و بوسش کرد و رو صندلی نشست . منم از بس کسم رو انگشت کرده بودم ارضا شدم و خوابم برد. صبح ک از خواب پاشدم زن داداشه رفته بود و دختره هم خواب بود .
اگه بد بود ببخشید بار اولمه داستان می نویسم .

نوشته: شبنم


👍 12
👎 7
71952 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

561746
2016-10-22 20:55:58 +0330 +0330

واویلاااااا
پناه بر خدا از شر پسر حشری…
آخه اینارو از کجاتون درمیارین؟؟؟ چه جور اصن این فکرا میاد به مخ نداشتتون؟!
کارگاه شیرنی پزی؟!
سنگ کلیه؟!
لز تو بیمارستان؟!
دوجنسه؟!
کستو انگشت کردی؟!
زن دادااااااااااشششش؟؟؟؟؟؟!!!
حداقل ذکر نکنین واقعیه توهینه به شعور مخاطب…!!!

3 ❤️

561751
2016-10-22 21:33:10 +0330 +0330

کدوم قنادی کار میکنی گلو چرا تو بمالی من میمالم برات

0 ❤️

561761
2016-10-22 22:25:08 +0330 +0330

تصویر کیر آویزون تو تاریکی عجیب و غافلگیر کننده بود . خوشم اومد

0 ❤️

561777
2016-10-23 00:46:09 +0330 +0330

کاری به کسشعرات ندارم ولی کدوم بیمارستان بودی که سوپر وایزر نداشت بعد چطوره که بچه تو رو بخش کودکان نبردن با زنه یه جا بود برام سوال شد اینا

2 ❤️

561790
2016-10-23 03:20:38 +0330 +0330

سلام از قضا منم شیرازی کاری به داستان ندارم از فضای بیمارستان ظاهرا بی خبری فقط اگه میدی تا بکنمت

0 ❤️

561802
2016-10-23 06:20:32 +0330 +0330

خخخ :|

0 ❤️

561805
2016-10-23 06:39:47 +0330 +0330

خدا همه ی مریض ها را شفا بده
الهی آمین

0 ❤️

561807
2016-10-23 06:41:52 +0330 +0330

آدم خندش میگیره ، دلم میخواد از این سایت برم ، بابا به شعورمون که دیگه توهین نکنین ، فیلم سوپر دیده قطعا گفته داستانش و بنویسم ، تخمی نکن با خودت اینکارو

0 ❤️

561820
2016-10-23 09:14:17 +0330 +0330

من تو اين سايت داستان ها رو ميخونم دقيقا نميفهمم کي طرف داستان ميگه کي خاطره … اونا ک ميگن داستانه به خاطره شبيه تره … اونايي ک ميگن راسته و هزار تا قسم ميخورن به کس شعره محضه شبيه تره … خلاصه تکليفمون رو نميدونيم اينجا …

0 ❤️

561825
2016-10-23 09:53:16 +0330 +0330

AssLicker dqiqn… mn k migm hamash dastane ?

0 ❤️

561838
2016-10-23 12:24:37 +0330 +0330

نگو که با همون انگشت دست به شیرینی میزنی؟

0 ❤️

561843
2016-10-23 13:18:56 +0330 +0330
NA

تو تاریکی هفده سانت بابا چشم ادم نیس چشم عقابه

0 ❤️

561871
2016-10-23 19:56:01 +0330 +0330

د آخه تخمی
دنبال یه کیر هفده سانتی میگردی چرا داستان های کسشر مینویسی؟
مثل آدم بگو بهت کیر هفده سانتی بدن دیگه
میخوای فحش بشنوی؟
کونت میخاره؟
کیر آمیتاباچان تو کونت
کصخل چلکص

0 ❤️

561920
2016-10-23 23:31:45 +0330 +0330

واقعا ریدی بی سواد برو اول نوشتن یاد بگیر بد بیا اینجا چرت و پرت بنویس از اول تا آخرش دروغ محض بود گمشو بابا با این داستان آشغالت

0 ❤️

561927
2016-10-24 00:27:53 +0330 +0330

بجا اینکه ابگوشت بار بذاریو فکر سبزی خوردن باشی رفتی انگشت تو کست کردی ؟؟؟!!
حالا آبگوشت هیچی
این همه کیر ۲۰ سانت به بالای راست قامت
هست، درسته که زنگ زدن ولی از انگشت که بهتره
تازه شربت هم بت میدن
شوخی کردم
برو برو پیاز داغت نسوزه

0 ❤️

561972
2016-10-24 12:01:37 +0330 +0330

کسمغز جقی اصلا تو میدونی آنتیک یعنی چی؟؟
بدن آنتیک؟؟؟ کسخل، آنتیک یعنی عتیقه، قدیمی، کیر آنتیک تو کونت، کیر سائرون تو کونت متوهم.

0 ❤️