خونشون خالی بود

1396/09/15

سلام این داستان منه برام مهم نیس که باور میکنین یا نه در هر حالت به تخمم اسمم امیره شونزده سالمه خوشگلم موهام خرمایی روشن پوستم سفیده میخوام داستان گی دادن خودمو به رفیقم مهدی بگم که یکسال ازم کوچیک تره قبلا هم بهش میدادم اما کیرش کوچیک بود خب بریم سر اصل مطلب یه روز داشتم از کوچه قبلیمون میگذشتم که هوس کردم برم دوستامو ببینم رفتم داخل کوچه چند نفرو دیدم سلام احوال پرسی کردم رفتم باغ بالای کوچمون دیدم مهدی و چند تا دوستای دیگم هستن مهدی تا منو دید چشاش برق زد و هی میگفت امیر بریم دور بزنیم منم که فهمیدم میخواد منو بکنه یهجوری پیچوندیمو رفتیم من دوچرخه داشتم و مهدی رو سوار کردم توراه گف بریم خونمون خالیه منم اول گفتم نمیامو از این حرفا بعد باهم رفتیم خونشون کسی نبود خونشون منم میدونستم که میخواد منو بکنه گفتم میرم دستشویی رفتم دستشویی خودمو خالی کردم کونمو انگشت کردم که یکم باز شد شق کرده بودم بدجور میخواستم سریع مث سگ منو بگاد اما خیلی ضایع بود خودمو جمو جور کردم رفتم داخل خونشون دیدم نشسته مسخره بازی در میاورد میگفت خب حالا چیکار کنیم گفتم نمیدونم که گفت مول بازی در نیار خودت میدونی پاشو گفتم ول کن گفت زود باش منم شدید دلم میخواست کونم بزاره یکم ناز کردمو گفتم باشه بعد گفتم گوشیتو بزار همینجا چون میترسیدم فیلم بگیره بعد دستمو گذاشتم رو شلوارش کیرش شق شده بود از دفعه قبل که خیلی میگذشت بهش داده بودم درشت تر شده بود بعد بهم گفت که امیر جون رفتی منو گذاشتی با کف دستی بعد باهم خندیدیم گفتم الان بهت حال میدم شلوارشو کشیدم پایین کیرش خیلی خوش تراش شده بود کلفت شده بود اوووف بعد یکم مالوندمش خواستم بخورم که گفت بریم تو اتاق رفتیم تو اتاق من نشستم رو تخت شلوارشو کشیدم پایین شروع کردم به خوردن کیرش خیلی حال میداد یکم خوردم گفتم بیا بکن گفت باشه پشت کن منم از تخت اومدم پایین سگی نشستم کونمو دادم بالا یکم کونمو ناز کرد یکم تف زد سر کیرش منم یکم تف زدم سر سوراخم بهش گفتم اروم بزار درد میاد گفت باشه بعد کیرشو با کونم تنظیم کرد اروم فشارش داد داخل اووف حشرم هزار برابر شد درد نداشتم چون خودمو یکم انگشت کرده بودم همینجوری تلمبه میزد منم اه اه میکردم بهش گفتم بیا حالتو عوض کنیم گفت باشه گفتم برو روغن بیار روغن رو اورد مالیدم به سوراخم بعد زدم به کیرش گفت من پر روغن دوس دارم باهم خندیدیم من رو تخت دراز کشیدم رو شکم اومد روم من عاشق اینم که اینجوری گاییده شم بعد کیرشو فرو کرد تو تا اخرش رفت داخل منم نالم در اومده بود میگفتم جوووون فدای کیرت شم بکن اووووف بگا منو اوووم اآههه اونم حشری میشد و میکرد پنج شیش دقیقه تلمبه زد ابش داشت میومد اههه کشید درش اورد ریخت تو دستش گفت عالی بود امیر جون منم گفتم قربونت بعد لباسمو پوشیدم گفتم به کسی چیزی نگه و رفتم اگه طولانی بود شرمنده خواستین باور کنین نخواستین هم نکنین اما این حقیقت بود اگه خوشتون اومد بقیه دادن هامو هم میزارم .

نوشته: dead man


👍 4
👎 16
3112 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

664552
2017-12-06 22:05:34 +0330 +0330
NA

كون گنديده فاسدت رو ازاينجاببر
١٦ساله بيسواد ورودممنوع رونديدى دلت كيرميخواد
كيرخرملانصرالدين
توبصل النخاعت

2 ❤️

664614
2017-12-07 06:52:06 +0330 +0330

ببین پسرم،اولا به جای اتلاف وقتت برای کسشعر نوشتن برو و درستو بخون تا سر کنکور جر بخوری و بعد بری دانشگاه و دوباره اونجا هم جر بخوری!(:/)

دوم،مهم نیست که کونی بازیات حقیقت داره یا نه،برای خیلیا این نوع محتوای داستان خوشایند نیست و ازطرفی هم چون داستان رو یک فقره بچه کیونی جقی نوشته پس از لحاظ نوشتاری هم جذابیتی نداره…

سوم،ادمایی که کامنت میدن معمولا برای یه داستان وقت میذارن و چون وقت صرف میکنن حق نظر دادن دارن،ترجیح من اینه که این نظر دادن مودبانه باشه ولی در مقابل این حجم از کسشعر و مثال های مشابه نمیشه از لحن خوبی استفاده کرد…

خب پس…دیس چهارم تو کونت…

1 ❤️

664620
2017-12-07 07:52:44 +0330 +0330

عزیزم بمن پیام خصوصی بده کارت دارم

0 ❤️

664630
2017-12-07 10:29:35 +0330 +0330

جیگرمی عزیزم قربونت برم من بهم پ.ی.ا.م.خ.ص.و.ص.ی بده عزیزم جیگرکم

0 ❤️

664668
2017-12-07 19:27:52 +0330 +0330

مگه بچه کونیا تخم دارن که میگی به تخمم؟ اصلا گوه خوردی با این سنت میای سایت

0 ❤️

664786
2017-12-08 20:14:57 +0330 +0330

از قدیم گفتن هرکه کون داد مرد میدان شد، کلأ کون برای دادن است آفرین بر تو ای سرمایه ملی،درضمن چند تا از داستانهای مامان جونت رو هم بنویس

0 ❤️

664830
2017-12-09 00:24:06 +0330 +0330

من که باور کردم
هرکی باور نکنه مخش تاب داره
خودت با زبون بی زبونی داد میزنی ملت من کونیم . گیم . همجنسبازم . همجنسگرام
تو افتخار آفرینی با این کون دادنات
خاک تو سر کونیت کنن گی بدبخت

0 ❤️

664838
2017-12-09 03:44:48 +0330 +0330

ماهم عضو شدیم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها