من آلان 19سالمه. داستانی ک میخوام تعریف کنم مربوط ب15سالگیمه.
با اینکه بچه بودم اما اندام رو فرمی داشتم.البته آلان هم دارم.باسن پهن کمر باریک و سینه های درشت ک خیلی هم زیبا هستن.
خلاصه.
جمعه بود و من سارا رفتیم خونه ی ریحانه تا تا جمعه رو با هم باشیم…نیم ساعتی حرف زدیم و بعد سارا پیشنهاد کرد حقیقت و جرعت بازی کنیم.ریحانه ی شیشه اورد و گزاشت وسط.بازی شروع شد دور اول من باید از ریحانه سوال میکردم.گفتم:خقیقت یا جرعت؟.گفت جرعت.گفتم موزو با سیبو با خیارو باهم قاطی کن و بخور.با کلی ناز کردن و اصرار ما اینکار رو انجام داد. ولی چون ادا اصولش طول کشید من عصبانی شدم و گفتم:جرعت نداری بگو ندارم چرا ادا در میاری. ریحانه: مثلا تو خودت خیلی جرعت داری؟من:معلومه…مثل شماها ان بازی در نمیارم.سارا و ریحانه نگاهی ب هم انداختن و باهم گفتن:باوشه.نوبت به ماهم میرسه.
خلاصه.چند دور زدیم تا نوبت ب سوال کردن سارا از من شد…برای اینکه حرصشونو دربیارم گفتم.جرعت…دیدم ریحانه بلند شد و رفت.من:بگو دیگه.سارا:لخت شو.(من تو بهت موندم)ریحانه با دوتا خیار سالادی.از ین قطور بلندا اومد.من با اخم گفتم:چتونه…چی کار میکنید(راستش تا اون موقع فکر میکردم کیر مردا فقط لای پای زنا میره.نمیدونستم ی جایی اون ته مها هست)سارا:بگو جرعت ندارم…من:خوب بگید چیه.من جرعت همه چیو دارم.سارا:پس لخت شو…خلاصه بعد از کلی جروبحث لباسامو دراوردم.البته سوتین و شورتمو در نیوردم…سارا:چ ستم کردی.من:خوب بفرما.ریحانه نشست رو صندلی و گفت ک حلوش زانو بزنم.این کارو کردم.سرمو لای پاش گرفت و دستمامم همین طور.
من:چ گوهی میخوری روانی…خفه شدم…بدون اعتنا ب حرفم احساس کردم داره شرتمو میده پایین…چیزی نگفتم…سارا:هر وقت درد داشتی بگو.من:درد؟…بدون اینکه چیز دیگه ای بشنوم ریجانه دستشو برد تو کوسم و شروع کرد ب مالیدن…
من:همینو میخواستی…خوب مگه خودت نداری…
ریحانه خندید…
بعد وازلین اورد و ب خیار ها مالید…اول نوک یکی از خیارا رو گزاشت دم کسم…
من:آیی…چ غلطی میکنی…
سارا:دهنتو ببند…خودت میفهمی…
کم کم احساس کرگدن بیشتر داره فشار میاره…من آی بلندی کشیدم…
سارا:ریحانه روانی…اول با انگشت…
ریحانه…آها آها…بعد انگشت وستشو نم نم کرد تو کسم.منم هی آی آی میکردم…خیلی برام درد داشت.بعد دیدم در اورد.ایندفعه دو انگشت…دیگه داشتم پاره میشدم.خیلی خیلی برام دردناک بود…آی آی کردم…
سارا گفت:انقدر کولی بازی در نیار.جرعت نداری چرا قبول کردی؟منم از حرصم دم نزدم…انگشتاشو تا ته کرد تو کسم…بعد دراورد…ایندفعه نوبت خیار بود…خیلی آروم آروم میکرد…ینی کسم داست جر میخور…اون خیار ب اون بلندی رو کرد تو کونم…
سارا:خون اومد؟
ریحانه:نه…
بعد چند بار خیارو جلو عقب کرد.سارا یکی از دستامو ک نگه داشته بود گزاشت زیرش و با دست خودش خیارو تو کوسم نگه داشت.بعد ریحانه خیار دوم رو خیلی یهویی کردن تو کونم…جیغ بلندی کشیدم…خیلی درد داشت…
یعد سارا اون یکی دستمم گزاشت زیرش و اون یکی خیارو نه داشت…ریحانه.گوشیشو دراورد و ی عکس از کوسم گرفت.
از اون ب بعد کارامون بیشتر شد…هر جمعه میرفتیم و باهم میکردیم…بیچاره اون خیارا
نوشته: ؟
چرا داستانها بیشتر ترجمه شده است فقط اسمها ایرانی شده
اصلا نیم درصد هم فکر نمیکنم حتی قسمتی اش هم واقعیت باشه
همش کس شعر
کیرم تو فانتزی میو تره باریت
میخای بدی خو بگو کیرمو با اسپری سبز کنم بدم دستت :D
ما نفهمیدیم جنده بلاخره خیار رفت تو کونت یا تو کست. فاحشه دوزاری اول جملاتت رو بخون اشتباه نداشت هباشه بعد ذخیره کن ما بخونیم.
همین یه خط رو خودت بخون قضاوت کن لاشی: “انگشتاشو تا ته کرد تو کسم…بعد دراورد…ایندفعه نوبت خیار بود…خیلی آروم آروم میکرد…ینی کسم داست جر میخور…اون خیار ب اون بلندی رو کرد تو کونم…”
ننویس جنده ننویس
چیزه جیز و چیزت که اینقد چیزنگی.
معلومه بچه سالی حشر زدی خواب دیشبت و نوشتی چیزتیرانایسایروس تو چیزت وقت ماروگرفتی
ميگم خيار كرد تو كست يا كونت؟؟؟:s
بعدشم درزم من به اين نتيجه رسيدم كه هم كردن تو كونت هم كست.
بعد چطور پردت پاره نشد؟
حیف کیر ِ من و بچه های شهوانی که بخواد بره تو کس و کون تو و دوستات جنده ات یه قرونی ننویش
داش احسان مگه نمیدونی ای جنده ها همشون پرده ارتجاعی دارن LOL
سارا:چ *ستم *کردی.من:خوب بفرما.ریحانه نشست رو صندلی و گفت ک حلوش زانو بزنم
سارا گفت:انقدر کولی بازی در نیار.جرعت نداری چرا قبول کردی؟
یحانه…آها آها…بعد انگشت وستشونم نم کرد تو کسم.
ینی کسم داست جر میخور…اون خیار ب اون بلندی رو کرد تو کونم…
بشین از هر کدوم 2 خت بنویص بے ثوات
بعد کرد تو کست پردتم باره نشد ؟؟؟ باو خیلی خود ارضایی میکنی
آخه شاسکول، اومدی اینجا فانتزی های تخمی تخیلی تو نوشتی که چی بشه مثلا؟
خوب فهمیدیم که جنده ای، دیگه این داستانا رو نداره که. یه کلام بنویس من جنده ام، اینم شماره ام. حالا شبی چند میگیری بدی؟
یه نکته دیگه، هنوز باکره ای تو با اون خیار کیری که رفت تو سوراخات؟
جای جنده گری برو اکابر ثبت نام کن سواد تخمیت رو بهبود بده
از اون ب بعد کارامون بیشتر شد…هر جمعه میرفتیم و باهم میکردیم…بیچاره اون خیارا
ایشالا کارتو گسترش میدی، از چهارراه استانبول شروع کن، نه از خیار
برا تمرینم میتونی از خود استانبولی شروع کنی… آخه تو که چهار ساله سابقه داری باید از پس اونم بر بیای
دیگه ننویس به فاحشه گریت برسی بهتره
بیچاره کاربرای شهوانی که باید این تخمی تخیلیا رو بخونن
ریدم تو داستانت، جنده
خیار قطور سالادی که بهت کار نکرد
با این حساب کیر خر ملانصرالدین هم بلند میکنی جنابالی
شاشیدم تو مخت
:| خیار قطور سالادی رو کرد تو کست،پرده ات پاره نشد؟؟
دیوث :|
…ینی کسم داست جر میخور…اون خیار ب اون بلندی رو کرد تو کونم…
اخه مادر سگ کست داشت جر ميخورد چون خيار به اون بزرگيو کرد تو کونت ؟
اخر کست يا کونت ؟
جنده دروغ مينويسي جمله بنديت درست باشه
فکر نکن يني رو يادم رفته بد بخت معلم کلاس اولت کي بود ؟ برم بکنمش که به تو کسشر ياد داده
بچه ها یه چیزی یادتون رفت وازلین دم دست بود رفت و وازلین آورد . خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
dash1 DASH WALL
خیارو تا ته کرده تو کست بعد بعد تو بخاطر رو کم کنی چیزی نگفتی
برو جلقتو بزن مجلوق
الآن تکلیف خیار چی شد؟ توی کوست رفت یا توی کون گشادت؟!
اولا این که خیار پاییزه بود یا بهاره ثانیا نگفتی خیار رو سم پاشی کرده باشند دمار از روزگارت در بیاره . قابل توجه دخترا اگه با خیار الوده به سم سیستمیک خود ارضایی کنید داخل مهبلتون تاول میزنه اندازه ی یه خرما اگه باور ندارید برید تو اینترنت سرچ کنید خوشگلا
بچه ها هی نگین پس چرا پرده ات پاره نشد!خب حتما پردهء عادی نبوده,شاید لووردراپه بوده,یا یه چیزی ترسناکتر از اون…اما داستان,منهای فحشها,خوب نبود
dash1 help
اینم مدرک!!
biggrin :-D :D +D =D :biggrin: