سلام خدمت دوستان
من حمید هستم 28 سالمه و کارگر کشتی سازی هستم تو بندرعباس همسرم یا بهتره بگم همسر سابقم لیلا الان 26 سالشه چون دو سال از من کوچیک تره 2سال پیش که من تازه بصورت پیمان کار تو شرکت استخدام شدم چون خرج زندگیم زیاد شده بود مجبور بودم اضافه کار کنم لیلا هم برای اینکه تو خونه تنها نباشه همیشه خواهرش پیشش میومد.
چند وقت بود که برق خونه خراب شده بود تا اینکه لیلا بهم گفت زنگ بزنم به کریم تا بیاد وبرق خونه رو درست کنه.
کریم پسر خاله لیلا بود که قبل از ازدواج میشناختمش پس یه زنگ به کریم زدمو قرار شد روز سه شنبه بیاد من سه شنبه رو اضافه کار بودم برای همین به لیلا گفتم زنگ بزنه لادن بیاد پیشش اونم گفت باشه
تا اینکه روز سه شنبه رفتم سر کار ولی اضافه کارم رو به یکی از دوستان دادم شاید کار خدا بود خلاصه رفتم خونه در حیات رو باز کردم و رفتم داخل وارد حال شدم دیدم هیچ صدایی نمیاد اومدم بگم لیلا لادن (خواهر لیلا) هستین که یه صدایی از تو اتاق خواب منو لیلا اومد رفتم کنار در چند دقیقه ای گوش واستادم وفهمیدم که لیلا و کریم داخلن حرفاشونو گوش کردم و دیگه موضوع رو فهمیدم بعد از اینکه صدای لیلا بلند شد در رو باز کردم دیدم کریم روی لیلاس و…(بعد فهمیدم لیلا از قبل تو فکر سکس با کریم بوده چون به لادن هم نگفته بوده بیاد پیشش)
راستش اون لحظه خرد شدم یعنی به تمام معنا نابود شدم کریم سریع از رو لیلا بلند شد لباساشو پوشید منم دیگه نابود شده بودمو عصبی بهش گفتم که گورشو گم کنه اونم طوری در رفت که خدا میدونه من موندمو لیلا که خیلی دوستش داشتم و این خر کاری ها برا اون بود بعد از اون ماجرا با هم توافق کردیمو از هم جدا شدیم اونم مهریه شو بخشید تا به کسی چیزی نگم هر چند اینکارو هم نمیکردم و به کسی نمیگفتم.خیلی ها ازم سوال میکردم و میگفتم مشکل داشتیم وکسی هم دلیل اصلی جداییمون رو نفهمید.
دوستای گل من اولین بارم بود که داستان مینویسم لطفا راهنمایی کنید فقط ناسزا نگید غلط املایی داشت به بزرگواری خودتون ببخشید اسامی هم واقعی نبود یه چیز دیگه اگه نخواستم صحنه سکس یا اندام کسی رو شرح بدم مثل بعضی از دوستان معذرت چون دوست ندارم کسی که داستانو میخونه تصویری از لیلا یا هر کسی از داستان بیاد تو ذهنش.اینم بگم که من مشکل دارم و هیچ وقت بچه دار نمیشم خدایا به همه سلامتی بده
نوشته: حمید
اعصابم بهم ریخت داداش خدا بهت کمک کنه،دمت گرم من بودم همونجا ننه جفتشون رو میگاییدم.
کجا هستن اون آقایونی که وقتی یه مرد از خیانت به زنش مینویسه جیغ و هورا میکشن؟؟؟ همه خفه خون گرفتن ؟؟؟
خیلی روشنفکرانه ! برخورد کردی ، بیش از حد … :-/
دختر ایرانی عزیز، فال ما رو هم میگیری؟ خیلی احتباج دارم!.. یه کلاس کف بینی راه بنداز خو، درآمدش الان عالیه ها، عالی!
(الان دختر ایرانی میاد بهم فحش میده، ولی بخدا فقط شوخی بودا! جان من نیا از بالا تا پائینم رو بکش. فقط یه شوخی خواستم باهات بکنم!)
والا خدمتون عارضم که بر اساس آمار شما در حال حاضر تقریبا (چطوری دختر ایرانی جون) … بله عرض میکردم ، تقریبا داستانت رو برای یه چیزی حدود ده هزار نفر گفتی. نه اینکه نگفتی. من برای اتفاقی که برای شما و احیانا افرادی مثل شما افتاده متاسفم اما واقعا نیاز بود با روان اینهمه آدم بازی کنی. چون که جوک یا لطیفه تعریف نمیکردی که … حتی اگه ما برات ذکر مصیبتم را بندازیم گمون نکنم ذره ای از درد تو رو کم کنه با توجه به چیزی که دیدی… پس مرض داری آیا. خوبه یکی بیاد زنگ خونتونو بزنه در بره. تنها کسی که به تو کمک میکنه همونه که دوستم ایرانی به تو معرفی کرد
بهترین کارو کردی…زنی که جنده اس لیاقتش همینه که مث سگ ولش کنی،برو واسه خودت با دخترای دیگه باش…تازه اول آزادی ـه
من یه سوالی برام پیش اومد. جناب مورگان میشه بفرمایید با آقایونی که فیلشون عوض ایران اقامت دائم کشور هندوستان و داره چیکار باید کرد اونوقت؟
باید فیلشون رو کشت…وقتی نمیخوای با یکی باشی رک و راست بهش بگو…ببین مونیکا خانوم توی ایران!(نه همه دنیا) خیلی ها چندتا دوست پسر و دوست دختر دارند،ولی قضیه ازدواج فرق داره،وقتی ازدواج کردی
یه سندی رو امضا میکنی که همیشه با هم باشید و به هم خیانت نکنید!
فرق نداره زن باشه یا مرد…اگه مرد هم بود باید همین بلا رو سرش بیاری
کیفم بدجور کوک بودولی با خوندن این داستان خورد شد کاش موجودی به اسم زن وجود نداشت هرچی بلا میکشیم از دست ایناس اگه زن کرم نریزه هیچ پسری جرات نمیکنه بهش نگاه کنه چه برسه سکس قربون همتون
خیانت بدترین کار دنیاست ! که خوب همیشه نامردا خیانت کردن و بازم میکنن !!
ولی تو که خیلی مردی … کارت درسته دیگه راهنمایی چی میخوای !!!؟
سلام. متاسف شدم روشنفکری نبوده باعقل تصمیم گرفتی فوقش. میزدی میکشتی به خاطر دوتا کثافت تا آخرعمر پشت میله زندان اون دیگه خیلی مفت بازی هست. خدا قدرت مجدد زندگی کردن رو میده بهت تا قیامت گردنت بالاهست و اونها سرشون پایین جوانها شما رو به خدا ارزش داره اینطور دل شکستن، من هم همین درد رو کشیدم خدا کمک میکنه نگران نباش رفیق
در اون شرایط بد تونستی بهترین تصمیمو بگیری. آفرین به عقلت
وای از هوس…