خیانت جذاب با زید داداشم

1392/11/13

سلام من اسمم امينه و توي کرج زندگي ميکنم اين داستان و تمام اتفاقاي توش کاملا واقعيه.من اينجا يعني تو اين سايت زياد اومدم و همه نوشتن واقعيه ولي نبوده اما مال من کاملا واقعيه.
خيله خب داستان من از اونجايي شروع شد که من 5سال با يه دختر اصفهاني دوست بودم و عشق واقعا کم يابي بين ما بود من ميرفتم مي ديدمش و بعد از 2 سال واقعا سختي کشيدن خانوادم راضي شدن بياد ببينمش و راستي من23 سالمه الان.هر کاري کردم واسه بهم رسيدنمون اما انگار اصلا خدا نمي خواست ما بهم برسيم و خلاصه کار بجايي رسيد که طرفم گفت اصلا نميخواد ما با هم ميمونيم تا آخر عمر و از اين دروغايي که همه پسراي شکست خورده از عشقاشون ميشنون.1/3يعني يک خرداد همين امسال واسش خواستگار اومد بهم گفت . منم حسابي ناراحت شدم.ميگفت تو اصلا غصه نخور.من مال توام و از اين حرفها.يواش يواش لحن حرف زدنش عوض شدو اين پيره مرده يعني خواستگارش کاري کرد تو2هفته که اين عشق ما 5 سال دوست داشتنو يادش رفت خلاصه منو ترکم کرد رفت.

من موندمو يه عالمه تنهايي و روز هايي که بايد بي اون سر ميکردم.گذشتو گذشت بعد 1 ماه زنگ زد هرچي فحش بلد بودم بارش کردم.خلاصه فاز تنهايي تا 2هفته بيش که امیر داداشم ضيدشو آورده بود خونه آخه مامانم اينا رفته بودن بروجرد.اسم ضيد امیر مريم بود و اسم خواهر مريم پرند امیر داداشم 3 سال ازم بزرگتره .اين پرند خانوم واقعا دختر زيبايي بود جان امين خ خوشکل بود.منم يواش يواش ميخواستم عشقمو فراموش کنم دوغ نگم سري اول که ديدمش رفت يکم بهش فکر کردم ولي هيچ کاري نکردم که مخشو بزنم فلان اما گوشه ذهنم داشتمش خلاصه سري بعد که اومدن.اينو بگم من بفک چرخي چيتوزو واقعا دوست دارم با قليون و چايي ميچسبه.سري بعد که اومدن رفتم بايين که بفک و تنباکو اينچيزا بگيرم اومدم بالا ديدم امیر بهش گفته ک امين ترو دوستداره و از اين حرفها.تا من رسيدم تو خونه خبر نداشتم اصلا فکرشو نميکردم اينطوري بشه ديدم مخ زده شده و اصلا خود دختره هم بعدا تو حرفهاش بهم گفت منتظر بوده من نور بالا بدم خلاصه من غافل از عشق و احساساته شکست خوردم قرق در بوسيدن از گردن ديدن چشا و صورت خوشکل اين يارو شدم.يادش گرامي عجب چيزي بود.اون سري که ديدمش با بوس و بغل خالي تموم شد و رفتن.چند روز زنگ نزد بعد از چند روز زنگيد گريه ميکرد که من ترو دوستدارم و بايد يه چيزي بهت بگم که بعد از کلي اصرار گفت که دختر نيست و برده نداره من خوشحال بودم و طوري رفتار کردم که مثلا ناراحتم فاز ازدواج گرفته بود ميخواست بيوفته گردنم و آخر همون تماسش کار بجايي رسيد که من گفتم بايد ببينمت و خلاصه با کلي مکافات اومدن.اين سري من ديگه خيلي حالم بد شده بود.لامصب عين اين کس ايتالياييا بود.سفيد کمر باريک سينه هاي کوچيک بدن گوشتي ولي بوست سينه هاش انقدر لطيف بود که نگو.تو اطاقم بوديم امیر و مريمم تو اون يکي اطاق بوس و بغلش کردم فاز لاو که بعدش گفتم من چشمم هرز ميبره جديدا و همين ترفنداي بسرونه براي مخ زني. نذاشت کار بجايي رسيد که مريم رفت امیر رو برسونه مغازه من و پرند خونه بوديم تو اين فاصله من خيلي خب حشري شده بودم کيليد کرده کردم روش.پرند واقعا به عنوان يه کس فوق العاده بود.انگار بهشت سوراخ شده بود اين از بهشت فرار کرده بود.کس خوار هوري بهشتي.خواهرش رسيد بايين تند تند زنگ ميزد منم بيش خودم گفتم جون امين اين بره من تو کف ا ش میمونم منم کليد کردم. زوري نشد بهش ميگفتم بهت نياز دارم درکم کن و اونم اصرار که خواهرم بايينه و مريمم بايين تو ماشين از بشت گوشي داد و بيداد ميکرد.راضي شد نيازمو براورده کنه.

رفتيم رو تخت تند تندم گوشيش زنگ ميخورد.لب و گردنشو خوردم و بعدم اروم سينه هاشو اينارو تو اطاق خودم ديده بودم عادي بود.خ حرفه اي واسش خوردم آه و اوه ميکرد.واي شلوارشو دراوردم بچه ها باورتون نميشه 2تا کلوچه بهم چسبيده لاي باش بود.اصلا از اين گوشت حال بهم زناي اضافه لاي کسش نبود…واقعا دختر تميزي بود.نزاشت بخورمش و نخورد واسم ميگفت سري بعد.
باهاشو باز کردم کيره کلفتمو گذاشتم دره کس سفيدش آروم فشار دادم تو ميگفت آي و راستم ميگفت واقعا تنگ بود.واقعا کسش سفت کيرمو گرفته بود.نگاه به هيکلش ميکردم باورم نميشد کس به اين نازي رو دارم ميکنم.يکم کردمش شهوتم به اوج رسيدنزديک بود بياد کشيدم بيرون و باهاشو چسبوندم بهم دادم بالا کسش قلومبه زد بيرون واي رواني شدم کيرمو با فشار و محکم يهو تا ته دادم تو گفت امينم چته دوسش داري؟ گفتم حرف نزن نميتونم جوابتو بدم يهو بهت چرت و برت ميگم.يه فکر کنم 40 تا تلمبه زدم گفت امين ديرمه زود باش.حالت overam دستو با4 هميشه هست و خواهد بود.4 دست و باش کردم بلد بودم کردم توش تا ته نگه داشتمو دولا شدم سينه هاشو ميماليدم آخه ميخواستم نهايت لذت وببرم اينم استرسي شده بود هي خواهرش از بايين زنگ ميزد اما من اصلا متوجه نبودم.خلاصه با فشار محکم کردمش نگاه به سوراخ کونش افتاد فهميدم از کونم قبلا داده دراوردم گذاشتم در کونش اصلا نذاشت منم کردم تو کسش دوباره و يه 2 دقيقه کردم که آبمو با تمام فشار ريختم رو کمر سفيد و باريکش.با دستمال تميزش کردم بلند شد گفت نامرد حموم لازمم کردي گفتم خوبت شد خوشکلم.بعد از بوس و بغل با استرسي که داشت خ سريع آماده شد و رفت.تو راه زنگ زدم بهش کلي خواهرش باهاش دعوا کرده بود.گفت در خونه ام عزيزم قطع کن تا حساب اينو برسم خبر شو بهت ميدم الن 10 روزه که نزنگيده.منم سعي کردم بهش زنگ نزنم اگه ام رفته با يکي ديگه که به تخمم.
بچه ها جون هرچي مرده واقعي بود.اميدوارم خوشتون اومده باشه.
شخصيت داشته باشد فحش دادن معني نداره.نديدن و نداشتن سکس فکر ميکنن همه مثل خودشون دروغ گو هستن.اينم داستان داش امين

نوشته: امین


👍 0
👎 0
62678 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411530
2014-02-02 01:22:05 +0330 +0330

فقط به خاطر این جمله امتیاز ضعیف ندادم مشتی:
“بچه ها جون هرچي مرده واقعي بود.اميدوارم خوشتون اومده باشه.”

0 ❤️

411531
2014-02-02 02:51:03 +0330 +0330

یعنی ریدی، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
آخه لامصب، شاشیدم تو تک تک نمرات مهد کودک، پیش دبستانی، دبستانی و راهنماییت، دیگه ننویس. ابله، تو که سواد خوندن و نوشتن نداری مگه خر کیرت رو گاز گرفته که خاطرات تخمی خودت رو اینجا می‌نویسی؟ واسه کی می‌نویسی؟ عملا شلوارت رو از پات در آوردی و صاف ریدی تو این صفحه از شهوانی، دیگه نرین. مگه اینجا مستراحه؟ نرین آقا، نرین. دیگه ننویس.

0 ❤️

411533
2014-02-02 05:49:08 +0330 +0330
NA

تو رو باید خشک خشک گایید

0 ❤️

411534
2014-02-02 07:21:37 +0330 +0330
NA
avatarb712af79-e494-4713-a32d-68a08be10ece.jpg imagesP920GSYN_0.jpg images.jpg
0 ❤️

411535
2014-02-02 15:38:11 +0330 +0330
NA

من که باور کردم جون امین. به نظر من داستانت هم خیلی واقعی بود هم خیلی جالب و متفاوت ، بخصوص که با قلم زیبایی به رشته تحریر درآورده بودیش که اونم ریشه در تسلط شما به ادبیات فارسی داشت. من مخصوصأ اون قسمت هیجان انگیزش رو خیلی دوست داشتم که خواهر دختره هی زنگ میزد وای قلبم اومد تو دهنم…( فقط بخاطر واقعی بودن، با اسم بردن از اون چند شهر و افراد دیگه، ممکنه کسی بشناسدت و از خونواده ت دور بیافتی،خیلی مواظب باش).

به حرف هیچکسی هم گوش نکن. اینا چون گیر خودشون نمیاد چش ندارن افراد موفقی مثل تو رو ببینن

فقط اون قسمتی که خیانت بودو خیلی نپسندیدم…

0 ❤️

411536
2014-02-02 16:45:44 +0330 +0330

خاک بر سرت …برو همون چی توزت رو بخور کوچولو…بعدش برو مدرسه مجدد درس ادبیات فارسی و دیکته مربوطه رو پاس کن…قلیون مال بزرگتراس به تو چه ربطی داره که تو کار اونا دخالت میکنی…توی استرس کیر همه میخوابه… تو انتر خواب مرگ رفته بودی و انقدر معطل کردی که داداشت بره و خواهره دختره برگرده و زنگ بزنه . تازه تو یادت امد که هدف والا رو فراموش کردی…راستی یادم رفت تا حالا کس دیدی کوچولو چی توزخور…دیگه ننویس…
سوال:زید…ضید…ذید…ظید…کدومش درسته بزمجه؟

0 ❤️

411537
2014-02-02 17:09:07 +0330 +0330
NA
5eac134a902c1e67227139410d5de016.png
0 ❤️

411538
2014-02-03 00:15:35 +0330 +0330

کس کش ریدی ریدی ننویس به قول کامنت بالایی چیتوز خور خاک بر سرت

0 ❤️

411539
2014-02-03 12:29:15 +0330 +0330
NA

Ridi dige nanevis

0 ❤️