خیر خواه کوس

1393/07/01

سلام این اولین داستان من تواین چیزهاست من یک کارگاه تولیدی دارم تومشهد تازه از تهران اینجا اومدم همه کارگرهام دخترن به همیه خاطر همسایه ها خیلی بامن خوب رفتارمیکنن اولین کسی که توعمرم کردم به سال80 برمیگرده دختر از مینو دشت دانشجو بود اومده بود پیش من کارکنه یه روز به من گفت صاحب خانه اش اذیتش میکنه ونمیزاره شبه بخوابه منم رفتم تاپولش را بگیرم و بیارم تو اتاق نگهبانی یه جابهش بدم تا جایی براش گیر بیارم خلاصه رفتم منزلش بااون یارو حرف زدم ولی گرد گلفتی کرد منم حسابی زدمش کوس درستش کردم وباهم اومدیم کارگاه شب شد براش شام بردم با پسرم رفتم که تنها نباشم چند دقیقه ای که گذشت پسرم که 5 سالش بود خوابش برد رفت برام پتو بیاره که برگشت دیدم چیزی تنش نیست وخودشو انداخت روم ومثل دیوانها بوسم میکرد منم التماسش میکردم ولم کنه ولی فایده نداشت حلاصه به خودم اومدم دیدم همه کیرم تودهنشه کیر من به هیکلم نمیخوره قد من 160 سانته ولی کیرم 18سانته دورکیر18سانته دورست مثل یدونه اب میوه رانی انقدر خورد تا ابم اومد منم که بی حال شده بودم وتازه ترسم ریخته بود ایندفه خودم شروع کردم ولی چون تجربه نداشتم و اون پزشکی میخواند اون منو میکرد بهم یاددادچطوری 69 بشیم بهم یاداد وقطی جلوم زانو زده چطوری کوسشو بخورم واز کون بکنم ومن به همه هرفای که میزد عمل میکردم وفهمیدم اون خیلی داده بود همان طور که میکردمش همش میگفف اره اینه بکن توش منو جنده خودت کن ومن بیشتر شهوتی میشدم وبیشتر فشار میدادم برای بار دوم داشت ابم میامد که دیگه نذاشت بکنم رفت برام شامیکه اورده بودم اورد بخوریم من خجالت میکشدم وچیزی نمیخوردم که اون باقاشق مثل غذا دادان به بچها به منم میداد بهم گفت باید به یه مردتکیه کنه به من پیشنهاد دادباهم باشیم طوریکه همسرم نفهمه منم قبول کردم فقط میخواسم فرارکنم روز بعد که رفتم گارگاه نیامده بود ولی عصر تماس گرفت گفت دوباره برم پیشش منم چون ازش میترسید قبول کردم تنها رفتم دیدم مهمان داره اخه اتاق نگهبانی دوتا در داره یکی ازدرپشت حاشیه خیابان جوری دختره را اورده بود که کسی ندیده بود ازش پرسدم این دیکه کیه گفت بچه شماله جای برای خواب نداره شبها تو حرم میخوابه اجازه بده ایهم اینجا بمانه که شبها تو کارگاه نترسه منم قبول کردم الان 13 ساله که باهمیم اون الان پزشکه خوبیه وهفته یکبار میرم منزلش باهم سکس خوبی دارم خودش میکه بخاطر اینکه همه خرجش راتادکتر شدن دادم به من وفاداره هر چند وقط یکبار کوس برام جور میکنه تا دونفره بکنم نظر بدین تا بازم براتون بذارم.

نوشته: فدایی کوس تنگ


👍 0
👎 0
28177 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

437411
2014-09-23 15:21:13 +0330 +0330

(همان طور که میکردمش همش میگفف اره اینه بکن توش منو جنده خودت کن ومن بیشتر شهوتی میشدم)
شما جقی هستین؟جق زیاد میزنی؟فیلم زیاد میبینی؟کون زیاد میدی؟
واقعا الان من چی بگم به این داستانت؟
سوای تخمی بودنش اصن سرو ته نداشت و نگارشتم تخماتیک بود
شاشیدم به سوادت لاشی
نظر میدم ولی دیگه گوه میخوری بزاری ازین کسشرا
کیر مومیایی تو کونت بره
سگ حنایی برینه رو صورتت ننویس
کاندوم شب جمعه ی جنتی تو حلقت ننویس
ننویس دیووووووووووووووووووووث

0 ❤️

437412
2014-09-23 17:39:47 +0330 +0330

این یادت باشه
جق بوس لالا

0 ❤️

437413
2014-09-23 17:59:13 +0330 +0330
NA

یه پسر داریو تجربه نداشتی پس بابای پسرت کاسب محلتونه

0 ❤️

437414
2014-09-23 18:46:24 +0330 +0330

عقب افتاده ی پشت کوهیه اوزگل حرمله !
تو رو بخاطر اسمی که انتخاب کردی (خیرخواه کوس) باید یک ماه از سردر کمیته امداد امام خمینی از خایه آویزون کنند و
تمام جامعه ی پزشکان و اعضای سندیکاهای کارگری و تولیدی ها و کارگران راه سازی استان خراسان و شهرداری مشهد و اداره آب و فاضلاب استان قزوین یک هفته خشک خشک از کون بکنند که این چرندیات رو به اسم داستان نوشتی

0 ❤️

437416
2014-09-24 03:40:24 +0330 +0330
NA

يه اسم بهتر انتخاب كنين واس داستانتون كه انگيزه واس خوندن داشته باشيم

0 ❤️

437417
2014-09-24 05:15:14 +0330 +0330
NA

دوستان من انتقاد نکنید من پیر مرد 70 ساله هم دیدم که تازه 2 تا زن گرفته بود و تازه میگفت مگر زن ارضائ میشه پس هر چیزی امکان داره جانم

0 ❤️

437420
2014-09-24 09:43:10 +0330 +0330
NA

ببین اونی که زدی توهمش خیلی بالا بوده… مختو به طور کل تعظیل کرده… مواظب خودت باش

0 ❤️

437421
2014-09-24 14:26:58 +0330 +0330
NA

زن داشتی ولی سکس بلد نبودی
پس حتما زحمت پسر 5 سالتو کسی دیگه کشیده بوده

0 ❤️