داستان همجنسگرایی

1392/02/02

من با پسری که در شهرک غرب زندگی میکرد از طریق چت آشنا شدیم و تمایل ابتدایی او برای دوستی و دیدارمون در خیابان منتهی به خانه شد که در کنار هم بشینیم و چیزی که میخواستیم رو در کنارهم در خانه او راحت بیان کنیم آرش از همه نظری که فکر میکردی سر بود هم از زیبایی و هم از لحاظ بدن و هم از نظر تیپ و قیافه و آداب که علاوه برمیل ظاهریم که میخواستم بات باشم اما مقابل او تصمیم گرفته بودم که تاپ باشم او ازمن خوشش آمده بود کاملا مطیع گفته هایم بود و خیلی تمایل به خواستن من میکرد اما در مقابل خواسته ام پافشاری میکرد و خیلی هم مصمم بود وضع مالی خوبی داشت وموقع که دید من خیلی رو خواسته ام پافشاری میکنم کمی کوتاه آمد و من هم نمیخواستم که همچین دوستی را برای یک سکس از دست بدهم و با حالی که لخت بودیم کلی لب و خوردن کیرهمدیگه گذروندیم من با چرب نمودن سوراخ کونش با یک انگشت و بازی دادن اون تو سوراخ تنگش و کم کم دومین انگشت رو هم اضافه کردم و اون دردش گرفته بود و من بهش گفتم مگه کودک هست که نمیتونه و ناز کردن های اونو حساب بچگی میگذاشتم و آنقدر بازی کردم تا کم کم دیگه دو انگشت رو راحت قبول میکرد و آنروز تا همانجا بیشتر ادامه ندادم . جلسه ای بعدی از چرب کردن سوراخش و بازی دادن سوراخش کم کم به نتیجه ای که فکرکنم وقت کار باشه رسیدم و ازش خواستم که برام ساک بزنه و کاندوم بدون خار و شیار ساده ای را که با طعم اکالیپتوس همراه بود رو روی کیرم کشیدم و روی اونو با کمی روغن چرب کردم و بهش گفتم اگر موقع کردن خودش رو سفت کنه باعث درد گرفتن خواهد شد و خدایی کیرم هم کلفت و قد درازی هم داشت که وقتی پشت اون بودم براحتی تو دستم روی سوراخش بازی میدادم و هنگام مالوندن کیرم هم مرتب باهم حرف های مختلفی میزدیم که حواسش رو پرت کرده باشم و دوبار که سرشو فشار دادم تو هردوبار سفت کرد و همین باعث قطع برنامه ای کردن میشد چاره نبود راهی که فلانی برای کردن کون طرفش را انجام داده بود رو منم مجبور شدم انجام بدهم تمام روی کاندوم رو چرب کردم و داخل جیب یک سنجاق قفلی ریز داشتم که آنرا برداشتم حین صحبت بازش کردم روی او دراز کشیدم و سر کیرمو توی دستم وروی سوراخش تنظیم کردم و با دست دیگری سنجاق رو گرفتم و فشاری به روی سوراخ کونش آوردم و طبق گذشته اون خودش رو سفت کرد و من فشار را قطع نکردم و همچنان برفشار برکونش وسوراخش تاکید داشتم که با دست چپ سوزن رو یک ضربه ای خیلی جزیی به پشت گردنش زدم از جا پرید و من که روی او بودم هم تکان خوردیم و همان تکانی که باعث شد کیرم از فرصت استفاده کند و در حالت انبساط بدنش راه خودش را به داخل سوراخ کون دوستم تا نصف هم کمی بیشتر داخل سوراخش شد و تازه فهمید که چه بلایی بر سرش آمده و هرچی التماس کرد که از توی سوراخش کیرمو بیارم بیرون من توجه نکردم و همانطور بدون تکان کیرمو تو کونش نگه داشتم تا کونش به کیرم عادت کنه حدود پنج دقیقه بدون کوچکترین تکان دادن ثابت نگه داشته بودم که آرش هم آرام شده بود و نه حرفی نه نالیدن و نه چیزی و من کمی عقب آوردم و دوباره جلو بردم وهمونطور آرام آرام با جلو و عقب بردن تلمبه زدن رو شروع کردم و اوایلش آرش از دوباره به گریستن و ادا و اطوار کودکانه رو آورد که من دلم بسوزه و از کردن منصرف شوم اما من حیله های فریب کارانه او را خوب بلد بودم و به او میخندیدم وقتی کمی سرعت ضربه زدن هامو بیشتر کردم و بیشتر از قبل داخلش بردم هنگام کردن آرام صدای لذتی که از کیر داشت رو ته نفس کشیدنهاش حس میکردم و هنگام نگه داشتن یا توقف کیر کاملا خودش میخواست که من ادامه بدهم و من هم میکردمش ولی کاملا میدانستم اگر دربیارم دیگه نمیتوانم بکنم بنابراین ادامه دادم تا اینکه دوسه دقیقه آخرشو حسابی تند و محکم به تلمبه زدن ادامه دادم تا اینکه آبم توی کاندوم ریخت و کم کم با آرامش کیرمو از توی سوراخش درآوردم و از روی او برخاستم و انتظار همه نوع برخورد بی ادبانه ای را داشتم و کار خاصی نکردم که بیشتر ناراحت شود ولی بسرعت از آنجا بیرون آمدم و راهی خانه شدم در راه هم شاد بودم که کردم هم ناراحت که دوستی مثل اورا را رنجاندم که باعث ناراحتی و قهر و جدایی شود . اما با گذشت تنها چند روز پیامکی داد و خواست تا باهم در خانه اش همدیگر رو ببینیم و من هم با گرفتن چند شاخه گل و روبوسی و ابراز علاقه و بوسیدنش برای مرتبه های سکسی در آینده گامی محکم برداشتم . من با آرش مدت یکسالی است که بی اف هم هستیم و نتنها من بلکه او از اینکه بامن هست و حتی هرزمانی که از سکس و عشق و علاقه به هم کمی فاصله میگیریم دوباره به هم ابراز علاقه میکنیم و من کاری نمیکنم که او ناراحت شود و در کنار هم با ادب و احترام مقابل دوستانمون در مجالس و مهمانی ها طوری برخورد میکنیم که انگار زن و شوهر هستیم و چون در ایران نمیتونیم ازدواج کنیم تصمیم داریم به یکی از کشورهای آزاد برویم و آنجا ازدواج کنیم و درضمن اینو هم بگویم که آرش و من علاوه برسکس و زندگی عشقی که داریم در کار هم باهم باعث رشد و تکامل کارمون شدیم و برای هردویمان هم همین خوب است که زندگی یکی و یکدلی و یکرنگی عشقی است و ما باهم به آن رسیدیم امیدوارم همه به آن برسند چه مثل ما گی یا غیر از گی هرکی که عشقی دارد به معشوقش برسد .

نوشته:‌ امیر سیکن


👍 0
👎 2
49262 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

376545
2013-04-22 02:08:19 +0430 +0430
NA

چه قدرت تخیلی داری تو.

0 ❤️

376546
2013-04-22 02:28:00 +0430 +0430

من برای گی هاو هر نوع گرایشی احترام قائلم … ولی این داستانت هیچ تحریک کننده نبود دوست من <):)

0 ❤️

376547
2013-04-22 02:40:42 +0430 +0430
NA

داستانت بيشتر آموزنده بود تا تحريک کننده. ولي خوب بود، دمت قيژ.

0 ❤️

376548
2013-04-22 02:45:35 +0430 +0430
NA

چہ نگارش خندہ داری فقط بہ خاطر طرز نگارشش نصفیشو خوندمو خندیدم
دمت گرم
بچہ شھرستانی؟

0 ❤️

376549
2013-04-22 03:02:27 +0430 +0430
NA

ترشحات كس خر به دهنت

0 ❤️

376550
2013-04-22 04:10:12 +0430 +0430
NA

هوی لز بین منظورت چی بود گفتی بچه شهرستانی؟؟؟
مرد رو مرد گفتن.از گی خوشم نمیاد

0 ❤️

376551
2013-04-22 06:14:02 +0430 +0430
NA

اصلا نگارشت خوب نبود بهرحال خوشبخت بشید ما که بخیل نیستیم

0 ❤️

376552
2013-04-22 06:37:29 +0430 +0430
NA

:| دوس نداشتم خو!!!

0 ❤️

376554
2013-04-22 07:23:57 +0430 +0430
NA

بگو برات قرمه سبزی هم درست کنه

0 ❤️

376555
2013-04-22 10:52:47 +0430 +0430
NA

نوشتي اون خوشتيپ خوش هيل و همچي تموم بود اون موقع خوابيد زير توي جقي

0 ❤️

376556
2013-04-22 11:19:40 +0430 +0430
NA

kashki yeki mese in peyda mishod.manam kheyli dust daram k ba ye hamjens basham.ye hamjense fael.va onghadr ba ham samimi va asheghone bashim k hichvakht hamdigaro tark nakonim.va hata age beshe mese ina az iran berim va ba ham ezdevaj konim.yani mishe??

0 ❤️

376557
2013-04-22 12:29:10 +0430 +0430
NA

نگارشت به افغانی ها میخوره

0 ❤️

376558
2013-04-22 13:12:54 +0430 +0430
NA

واقعا دم قدیمیا گرم
طب سوزنی تو همه جا کاربرد داره حتی تو سکس

0 ❤️

376561
2013-04-22 15:27:53 +0430 +0430
NA

لزبین جان کیرم تو کون جد و ابادت بچه تهرون!

0 ❤️

376562
2013-04-22 17:39:54 +0430 +0430
NA

سلام الهه یه جوری پیام دادی انگار کردهستی آره؟؟

0 ❤️

376563
2013-04-22 18:25:31 +0430 +0430
NA

اولشو خوندم كيري بود

0 ❤️

376564
2013-04-22 20:00:52 +0430 +0430
NA

واقعا تخیلی بود حالم بهم خورد گی بودن بد نیست ولی از این که کسشعر مینویسی حالمون بهم خور قکر کنم آرش جونت تا الان سوراخ سوراخ شده با اون سنجاقت.واقعا حالم بهم خورد.

0 ❤️

376565
2013-04-23 01:49:29 +0430 +0430
NA

تو چی ؟کردی؟؟mohamady

0 ❤️

376566
2013-04-23 02:07:52 +0430 +0430
NA

دوستان توجه بنمایند که این داستانی که به سمع و نظرشان رسید برای سالهای 1250 الی1251هجری شمسی می بوده که از کتب تاریخی معتبر اداره میراث فرهنگی به چاپ رسیده است.
کونده انگار از دوران ابو علی سینا برگشته با این ادبیات کیریش…

0 ❤️

376567
2013-04-23 07:56:20 +0430 +0430
NA

کونی داستانت خیلی کیری بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها