داستان کاملا واقعی! (طنز)

1390/05/23

خواهش میکنم داستان رو تا اخرین خط با دقت کامل بخونید,خودتون متوجه همه چیز میشید.
سلام.اسم من مهدی هست,میخوام براتون تجربه ی اولین سکثم رو تعریف کنم.این داستان دغیقا 2 روز پیش اتفاق افتاد.به جون داداشم که خیلی دوصتش دارم حقیقته . پس خواهشا با دقت کامل تا اخر بخونید.اسم من مهدی هست و 18 سال دارم,من تک فرزند یک خانواده ی مظهبی هستم و برادر و خواهر ندارم!!.خیلی باشگاه میرم به خاطر همین خیلی حیکلی هستم,همه بهم میگن زیاد خوشگل نیستی و قیافت معمولیه. یه دودول ریظه میظه که به زور 12 سانتیمتر شده و کلفتیش هم 1 سانتیمتر شده هم دارم.هیچ وقت جغ نمیزنم و فقط سکس.داستان سکسی هم اصلا نمیخونم و فیلم سوپر هم اصلا نمیبینم! اینم بگم که تا حالا با 20,30 تا دخطر سکس داشتم!!بیشترشون رو هم پدرم برام جور کرد چئون خانواده ی ما اصلا مذهبی نیست و مادرم بعضی وقتا لخت میاد جلوم!!! بازم میگم داستانم واقعا حغیقی هست و حدود 3 ماه پیش برام اتفاق افتاده!!

من راننده ی تاکسی هستم.یه روز یه دختری رو دربست سوار کرده بودم.اومد نشست صندلی جلو گفت اقا انقلاب میری؟ گفتم بیا بالا.یک خانمی بود 17-16 ساله.اندام خیلی سکسی,کون خیلی قلمبه که به طرز عجیبی وقتی روی صندلی نشسته بود کونش رو میدیدم,کونش داشت شلوال لی رو میترکوند! از روی شلوال لی راحت پیدا بود.قدش 194 سانتیمتر و 26 میلیمتر و وزنش هم 61 کیلو و 25 گرم بود.سایز سینه هاش 75 بود!!! وقتی نشسته بود همه اش نگاهش خیره به من بود,اخه من خیلی خوشگل و خوشتیپم.توی فامیلمون من خوشتیپ ترین و خوشگل ترین پسر هستم.یخورده که دقت کردم دیدم نگاهش به خودم نیست,نگاهش به کیرمه.اخه کیر من حسابی شق شده بود.من خیلی خرکیرم .کیرم با یک خط کش 30 سانتی برابری میکنه.البته دقیق اندازش نیست,کیر من 30 سانتیمتر و 29 میلیمتر و 64 میکرون هست و کلفتیش هم 3 سانتیمتر هست.دخترم از اون دخترا بود که اصلا پا نمیداد.یکم که گزشت گفت چرا راثت کردی؟ منم که توی فامیلمون و دوستام به خجالطی بودن معروفم سرم رو انداختم پایین. صورتم کاملا صرخ شده بود.یهو دستمو بردم روی زیر دامنش و کسش رو مالیدم و گفتم: کستو بخورم که تو اینقدر جیگری! مگه میشه ادم تو رو ببینه و راست نکنه؟ بعد گفت دوست داری مذه ی کسمو بچشی؟ گفتم بله و دستم رو بردم زیر دامنش.قبل از این که دستم به کسش بخوره دیدم کسش خیس هست!! شروع کردم به مالوندن کسش.بازم میگم به جون بچم این داستان واقعی هست!!یخورده که گذشت گفتم بیا کیرم رو بخورو شلوالم و شرطم رو دراوردم.یهو کیرم رو دید.گفت من اصلا از خوردن کیر خوشم نمیاد.تازه کیرت خیلی پرپشم هست.راست میگفت.اخه من از وقتی که 13 سالم بود پشمای کیرم رو نزده بودم!! یکم که اصرار کردم پرید روی کیرم و کیرم رو میخورد.توی دهنش عقب جلو میکرد و زیرش رو لیص میزد.زبونش رو میکرد تو سوراخش.یه جوری این کارو میکرد که انگار بار هذارمش هست!! وسطای کار بود که کیرم رو از دهنش دراورد و گفت فرزان جونم من عاشق خوردن کیر هستم.تازه کیر تو رو هم خیلی دوست دارم چون تمیز و بدون حتی یک مو هست!!! بعدش دوباره کیرم رو کرد تو دهنش. ما توی همه ی این مدت داشتیم رانندگی میکردیم!!! اون کیرم رو ساک میزد و منم فرمون رو چسبیده بودم که تصادف نکنیم!! بازم میگم که به جون بچم این داستان واقعی هست!! خلاصه رسیدیم در خونشون که ادرس داده بود ببرمش!! خونشون توی جردن بود. وقتی رسیدیم بهم گفت اسمش شحلاست و 23 سالش هست.بعدشم گفت بهش زنگ بزنم!هر کاری کردم شمارمو نگرفت گفت 6 ساله که شوهر داره و الان نمیتوتم برم خونشون.هرموقه شوهرش رفت بهم زنگ میزنه!!
وقتی رسیدم خونمون که توی محله ی جوادیه بود! انقدر خسته بودم که تا ساعت 8 شب خوابیدم!! به یاد شیلا جونم تا ساعت 6 بعد از ظهر 10 بار جق زدم!! تقریبا صاعت های 7:30 شب بود که مریم جوووووووووووووونم اس ام اس داد و گفت عاشقمه.منم براش نوشتم من عاشقشم. عاشق شده بودم و نمیدونستم عشغ چیه!! یاد کسش میفتادم! یاد اون رونهای سفیدش تو دامنش و کون قلمبش تو شلوال لیش!!! خلاسه ته عاشق بودم!! بازم میگم به خدا,به جون بچم,به جون ننم این داستان واقعی هست!! 10 روز بعدش بهم زنگ زد و گفت که شوهرش از طرف ادارشون رفته معموریت و تا یک ماه دیگه نمیاد.تو کونم جشن تولد مختلط شد!! منم پیاده دویدم خونشون و در زدم!! خدمطکارشون در رو برام باز کرد. پریوش اومد دم در استقبال م و لباش رو خوردیم.بهش گفتم توی خونه تنها هستی؟ گفت اره.هیچ کس غیر از من اینجا نیست!! خوب نگاهش کردم.یه تاپ صورتی و یه شلوارک صورتی و یه جوراب صورتی پوشیده بود!! رفتم نشصتم روی مبل.رفت توی اشپزخونه و دیدم با دوتا لیوان شربت البالو برگشت!! مشروبی که اورده بود رو خوردم! بازم میگم این داستان واقعی هست,به جون بچم! حالا دیگه مست شده بودم,من که خیلی حشری شده بودم افتادم به خوردن کسش از زیر دامنش.خیلی بوی خوبی میداد.حتی یک دونه مو هم نداشت.منم که تاحالا سکس نداشته بودم و نه فیلم سوپر دیده بودم نه داستان سکسی خونده بودم نمیدونم چجوری اینقدر حرفه ای یانه بلد بودم!! نمیدونید سکس با یه رن 40 ساله چه حالی میده!! لخت لخت بود حتی سوتین و شرت هم نپوشیده بود! هم کسش رو میلیسیدم هم با دو تا دستام با موهای کسش که خیلی زیاد بودند ور میرفتم و هم با دو تا دستام پستوناش رو میمالیدم!!! دیگه کم کم داشت ارظا میشد.سرم رو اوردم بالا.تقریبا صورتم با کسش نیم متر فاصله داشت که یهو ابش مثل فواره پاشید بالا توی صورتم!!! یک تکون ریزی خورد و شل شد. بعد سریع پا شد!!! گفت نوبتی ام باشه دیگه نوبت منه! کیرمو از تو شلوارم در آورد و وقتی دید گفت این کیر یا دسته بیل؟ بعدا فهمیدم شوهرشم خر کیر بود ولی نه مثل من!اخه گفتم که کیر من 37 سانتیمتر و 37 میلیمتر و 12 میکرون هست وقطرش هم 5 سانتیمتر هست!!! بازم میگم این داستان به جون بچم واقعی هست!!
هر کاری کردم ساک نزد و گفت چندشش میشه و این کارو برای هیشکی نکرده!!! منم معطل نکردم و سریع لختش کردم!!! عجب سینه هایی داشت.سایز سینه هاش خیلی بیشتر از 75 بود. های گرد و گوشتی و نوک تیز و سر بالا این همونایی که تو فیلم سوپراست.اینم بگم که من روزی 1 فیلم صوپر میبینم و 3 داستان سکسی میخونم و روزی 5 بار هم جق میزنم!!! بهش گفتم چرا سوتین نمیبندی گفت اخه هیچ سوتینی که اندازش باشه پیدا نکرده!!! شروع کردم به خوردن سینه هاش که هی آخ و اوخ میکرد.همزمان سینه هاش رو میخوردم و با دستم کونش رو میمالیدم!! بعد از یه مدت دیدم ارضا شد!!! یه تکون خیلی ریزی خورد و پاشد نشست!!! بعدش سریع گفت باید بکنی تو کسم,همش مال خودته!! منم سریع کشیدم پایین و مالیدم به کسش.تف زدم و اروم کردم تو.یهو یه جیغ خیلی بلند زد و گفت از جلو نهههههههههههههههه!!! بله دیدم داره از کسش خون قرمز میاد! حالا فهمیده بودم چه گهی خوردم!! بله اون باکره بود!!! مثل ابر بهار گریه می کرد . منم یکم نوازشش کردم دیدم گریش بند اومد!!! موهای لختش و اون چهره ی معصوم دخترانش عذاب وجدانم و زیاد کرد!!!بهش گفتم دوست دارم سمیه!! بازم میگم به جون بچم این داستان واقعیه!! منم دیگه بیخیال کسش شدم و رفتم سراغ کونش.اون کوناش که وقتی یکی زدم روی کونش لمبراش مثل ژله شروع کردن به لرزیدن!! کونش خیلی تنگ بود.دستمو کردم زیر میز و کرم کن کنی!!! رو اوردم و زدم به یه خوردش رو زدم به کیرم و هرچی تهش مونده بود رو خالی کردم تو کونش!!! یهو کردم تو کونش و دیدم داد زد گفت جرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررخورررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررردم!! لامصب کونش چقدر تنگ بود,با این که یه کرم رو کامل خالی کرده بودم!! همزمان کیرم توی کونش بود و سینه هاش رو میخوردم!! یخورده که زدم دیدم ارضا شد!!! بعدش سریع پاشد و گفت واکنون ادامه ی ماجرا!!! منم دوباره کیرم رو کردم توی کونش و دیدم داره ابم میاد.بهش گفتم نیلوفر داره ابم میااااااااااااااااااااد.گفت نگهش دار.منم ابم رو نگه داشتم و نزاشتم بیاد!!! گفت کیرت رو بکن توی کسم.کیرم رو کردم توی کسش.خیلی خیلی راحت رفت توی کسش!! بعد گفت حالا ابتو بریز!! منم ابم رو ریختم.یهو گفت نکنه بچه دار بشم؟ منم گفتم نه نترس اسپرمام مرده!!! یهو صدای کلید اومد و شوهرش اومد تو. از ترس کیرم خوابید,صدای خر و پف کیرم به گوش میرسید!!! من گفتم الان میاد خشکه منو میکنتم ولی دیدم شلوارش رو دراورد و اومد باهم هال کردیم!!! اون از عقب میکرد و من از جلو! سارا جونم هم همش اخ و اوخ میکرد. بعد 8-7تا تلمبه کیرم راست شد بعد 34 تا تلمبه آبم اومد!!! بعد با شوهرش سه تایی خوابیدیم.از اون روز به بعد هم هر روز میرم خونشون و با شوهرش سه نفره سکص داریم!! من هنوز ازدواج نکردم!!!

نوشته: Veela


👍 3
👎 0
35625 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

293533
2011-08-14 20:09:53 +0430 +0430
NA

بازم تو نظر دادن اول شدم. اول نظر دادم بعد ميرم داستانو ميخونم. ولي فكر ميكنم زياد جلق ميزن

0 ❤️

293534
2011-08-14 20:11:08 +0430 +0430
NA

دومي هم واسه خودم. هنوز داستانو نخوندم. ولي نافم تو چشمت

0 ❤️

293535
2011-08-14 20:14:47 +0430 +0430
NA

دو خط از داستانو خوندم. آخه تخمي كوني جلقي جنده از كي تا حالا كلماتو با غلط املايي نوشتن شده طنز. از مدير تقاضا دارم اين داستانا رو نزاره

0 ❤️

293536
2011-08-14 22:28:00 +0430 +0430
NA

خدایا منو ببخش که چند دقیقه از زندگی و عمری رو که تو به عنوان نعمتت به من هدیه دادی، برای خوندن این آشغال هدر دادم!

0 ❤️

293537
2011-08-15 00:22:51 +0430 +0430
NA

خوب بود مرسی بیشتر از بقیه نویسنده ها وقت گذاشتی

0 ❤️

293539
2011-08-15 00:39:04 +0430 +0430
NA

داستانت خیلی بچه گانه وبی سوادی وچرت بود.به جای طنز ،اعصاب خردکن بود…بروهمون جوادیه مسافرکشی کن جای داستان طنزبااونهمه غلط املایی …!

0 ❤️

293540
2011-08-15 00:52:49 +0430 +0430
NA

هدف و انگیزت خوب بود. ولی ببین کمی در غلط های املایی زیاده روی کردی که این خوانندرو خسته می کنه و یه کمی هم می تونستی بیشتر روش کار کنی و اصطلاحا به عمل بیاریش.
تلاشتو بکن حتما موفق می شی
شاد و سربلند باشی دوست من

0 ❤️

293541
2011-08-15 02:28:45 +0430 +0430
NA

واسه خنده بد نبود… ولي خيلي طولش دادي… ولي باز طوري بود كه بهت فحش ندم…

0 ❤️

293542
2011-08-15 03:53:37 +0430 +0430
NA

ارزش خوندن نداره.کیرم دهنت با این داستانت

0 ❤️

293543
2011-08-15 03:59:28 +0430 +0430
NA

بد نبود ولی دیگه خیلی لوسش کردی…

0 ❤️

293544
2011-08-15 04:17:17 +0430 +0430
NA

قسم خوردم به كسي فحش ندم ولي تو اولين كسي بودي كه از اني قسم منو پشيمون كردي… كاش قسم نخورده بودم و از خجالتت در ميومدم ميمون!!! (البته به قول سارا)

بي خيال… موفق باشي… ولي ديگه شرافتا ننويس!!!

========================
همه تونو دوست دارم فرزندان ايران زمين…

0 ❤️

293545
2011-08-15 04:42:18 +0430 +0430
NA

اگه تک فرزندی ، چطور به جون داداشت قسم میخوری ؟؟؟؟؟

0 ❤️

293546
2011-08-15 05:21:40 +0430 +0430
NA

آخه احمق… اول میگی خونواده مذهبی هستی بعدش میگی خونوادم مذهبی نیستن… میگی تک فرزندی و برادر خواهر نداری و لی بعدش میگی به جون برادر کوچیکم… اصلا پدر داری؟ اسکل خر… 4 خط اول خوندم سرگیجه گرفتم… برو جقتو بزن اینقدر هم بلف نیا
:W :W :W :W

0 ❤️

293547
2011-08-15 05:48:31 +0430 +0430
NA

خوب بود ok

0 ❤️

293548
2011-08-15 06:02:18 +0430 +0430
NA

کیرم تو طنزت
خیلی کیری بود
کیر اسب عربی تو کون veela جلقی

0 ❤️

293549
2011-08-15 07:04:46 +0430 +0430
NA

یه خط وسطشو خوندم حالم به هم خورد مسخره عوضی خالی ووود خدایا توبه از تلف کردن عمر نازنینم واسه همچین انگلی

0 ❤️

293550
2011-08-15 07:34:50 +0430 +0430
NA

فقط به خاطر این نوشتتون من عضو شدم که بگم: ای ول

0 ❤️

293551
2011-08-15 09:36:05 +0430 +0430
NA

kiram to dahanet! RIDI

0 ❤️

293552
2011-08-15 10:08:22 +0430 +0430
NA

aliiiiiiiiiiiiiiiii boood
be ina ke fohsh dadan , tavajooh nakoon
choon hamashoooon , azoonan ke dastanaie chert mizaran
aliiiiiiiiiiii boood, khode tanz boood

0 ❤️

293553
2011-08-15 10:45:19 +0430 +0430
NA

كوني اين داستان بود ؟

0 ❤️

293554
2011-08-15 13:17:41 +0430 +0430
NA

تو برو کیرتو بمال Kiiiiir Gonde . ولی آبشو نخوریا… :)) :))

0 ❤️

293555
2011-08-15 13:52:44 +0430 +0430
NA

cheghadr shoma ha kos maghzin
in badbakht ina ro vase tanz gozashte
bad shoma ha fek mikonin dastane
cheghaaaaaaaaaaaadr kosgholin
agha damet garm]
tanzet bahal bood

0 ❤️

293556
2011-08-15 14:18:18 +0430 +0430
NA

:)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
mersi khodaya cheghad khandidam bahal bod faghat dg nanvis :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
kheiliam tanze bahali bod
az kheilia behtar neveshte bod :))

0 ❤️

293557
2011-08-15 14:19:50 +0430 +0430
NA

کیرم تو طنزو هیکلو زنو بچتو داداشتو داستانتو کونتو و سه نقطه بگیر تا فک و فامیلت
ننویسی نمیگن چلاقی :$

0 ❤️

293558
2011-08-15 14:30:12 +0430 +0430
NA

salam
in avalin nazarame va faghat vase tojihe …:D
fek konam age ye adam andaze ye nokhod maghz dashte bashe mifahme ke in dastan dare onayi ke dastane mozakhraf va drogh minevisan bad migan bejone felan kasam raste ro maskhare mikone

hala bazam nafahmide fohsh bedid

0 ❤️

293559
2011-08-15 15:14:11 +0430 +0430
NA

يه زماني ملت مي رفتن به سايت آويزون و سكاف و شكاف و غيره و ذلك ناخنك ميزدن و داستان كش ميرفتن و ميذاشتن اينجا اما حالا ديگه شرم رو خوردن و وقاحت رو ريدن! داستان از شهواني مي دزدن و مي ذارن تو شهواني! يعني از اين جيب به اون جيب.
جناب ادمين مد ظله العالي بايد جوابگو باشه آخه ايشون حتما داستانا رو قبل از اينكه بذاره رو سايت يه بار ميخونه. شايد نفهميده كه اين داستان، بزك شده ي داستان نازيلاست!!! اينم لينكش:
http://shahvani.com/content/نازیلا-طنز

ريدين بابا ريدين

0 ❤️

293560
2011-08-15 16:27:14 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت با این داستان نوشتن

0 ❤️

293561
2011-08-15 16:53:41 +0430 +0430
NA

سلام به همه ی عزیزانی که لطف کردید و نظر دادید.چه دوستانی که مثبت و چه دوستانی که منفی نظر دادند.
حس میکنم اون دوستانی که فحش میدن داستان رو نخوندند یا شاید هم نفهمیدند منظور از نوشتن این داستان چی بوده.هدف من از نوشتن این داستان زدن یک تلنگر برای کسایی هست که داستان دروغ مینویسن.من قبلا هم یه داستان طنز با اسم نازیلا نوشته بودم.اما از نظرات دوستان پیداست که داستان قبلیم بهتر بوده و توی این داستان یکم خسته کننده نوشتم.
ادمین عزیز هم لطف کردند به بنده و متن اخر داستانم رو حذف کردند.متن رو یکبار دیگه این جا مینویسم:

اسمم رو درست گفتم.مهدی هستم.این رو برای عده ای از اون عزیزان که هنوز ماجرا رو نفهمیدن عرض میکنم.خواهشا این چند خط باقیمونده رو هم بخونید. حتما در جریان این هستید که سایت شهوانی چند وقتی هست که تبدیل شده به یک دفترچه یادداشت انلاین تا کسانی که ارزو به دل برای سکس کردن موندن بیان و تخیلاتشون رو بنویسن. این داستان رو نوشتم تا کسانی که این ها رو مینویسند شاید عبرت بگیرند.من در درجه ای نیستم که هیچ کسی رو نصیحت کنم,ولی حرف های من رو به عنوان یک برادر بزرگتر گوش کنید.من هم روزی مثل شما بودم,ارزوی سکس داشتم.ولی به جای نوشتن داستان در سایت های اون روز مثل سکاف و اویزون سعی کردم یاد بگیرم.شما هم از تجربیات سکسی دیگران استفاده کنید تا وقتی که اولین سکستون رو انجام دادید چیزی بلد باشید تا طرف مقابلتون لذت ببره.این روهم بگم از این به بعد حس کنم هر داستانی دروغ هست همین حرف ها رو به نویسنده اش میزنم.به خدا ارزش ایرانی بیشتر از شنیدن داستان های سکسی دروغ سکس با محارم و خیانت به همسر که پر از غلط های گرامری و املایی هستند هست.سایت شهوانی هم جزو ایران هست و تمام کاربرانش ایرانی.شما هم شخصیتتون خیلی بالاتر از فحش خوردن هست.داستان دروغ نوشتن و فحش خوردن تا به کی؟
توی این چند روز که میام شهوانی به قدری خندیدم که باورم شد شهوانی بهترین سایت از نظر خندیدن و شهوت هست.اغرار میکنم بچه های این جا باحال ترین بچه های دنیا هستند ونظرات خیلی باحالی میدن.به خصوص فریجاب,سایناجون,لاور و فری151.تعجب نکنید من توی این چند روز فقط توی شهوانی بودم. فکر میکنم دینم رو به شهوانی ادا کردم و تونستم دل شما رو شاد کنم.حتی اگر یک لبخند کم رنگ بر لب هایتان نشسته مایه سرور و خوشحالی من هست.حتما انتقادات خودتون نسبت به داستانم بگید تا اون ها رو برطرف کنم و در داستان بعدیم واقعا خنده دار بنویسم.متن داستان را با لحن عامیانه نوشتم.حالا اگر نظرتون درباره ی داستان مثبت باشه سکس های واقعیم رو هم براتون توی داستان های سریالی تعریف کنم…خواهشا خواننده ی صرف نباشید.نظر بدهید.ممنونم.ببخشید که زیاد حرف زدم.به نظرم لازم بود.شرمنده ی همتونم.
چاکر همتون,مهدی

0 ❤️

293563
2011-08-15 17:15:23 +0430 +0430
NA

general arshia
عزیزم شما شعور نداری؟ انسان نیستی؟ چرا بدون این که داستان رو بخونی یا حتی نظرات رو بخونی میای میگی نافم تو چشمت؟ واقعا که…
Gladiator56th
خیلی ممنونم از این که گفتید.میخواستم داستان سکسم رو هم بزارم ولی این طور که معلومه اگر بزارم به قول شما کونم با کیر شهوانیون اشنا میشه
:d
sinaoo7
پس لطف کنید و برید داستانای کاملا واقعی سایت رو بخونید که بیشترشون نویسنده شون 15 سال یا پایین تر دارند.
sara sweet
ممنونم سارای عزیزم.
SHERVINKIRKOLOFT
ببخشید اگر از داستان خوشتون نیومد.من استعداد نویسندگیم همین هست.به قول دوستان دهاتی هستیم و تا کلاس پنجم بیشتر نخوندیم:p
ensane bad
ممونم که اینقدر خوب و بدون عقده نظر میدی دوست من.حتما از پیشنهاداتت استفاده میکنم و در داستان سومم همش رو رفع میکنم.
f.r1988
ممنون از این که نظر دادی دوست من.حتما داستان بعدیم رو کوتاه تر مینویسم.
Arash M.I.S
چرا ارش جان؟ چون داستان نوشتم و خواستم یکم چرت و پرت نویسای به بلوغ نرسیده ی سایت رو نصیحت کنم باید فحش بخورم؟ البته من در حدی نیستم که کسی رو نصیحت کنم.
roozi-rooz
عزیزم شما منظور داستان رو بفهمی اینو نمیگی.
no name22
رجوع کنید به نظرات بالا
neflak
خوشحالم به خاطر من یه عضو به شهوانی اضافه شد
mamad and1
ممنونم.والا خودم بعد از 2 روز دیدم داستانم نیومد فکر کردم دیگه نمیاد وگرنه خودم میگفتم به دوستان.
روپاس
عزیزم نویسنده ی اون داستان هم من بودم.ولی دیدم بچه ها استقبال کردند منم گفتم بنویسم ولی موضوع اون داستان خوب بود گفتم همون رو ادامه بدم و یکم بامزه ترش کنم ولی مثل این که زیاده روی کردم و خسته کننده شده.حتما داستان بعدی رو بهتر مینویسم.

0 ❤️

293564
2011-08-15 18:10:33 +0430 +0430
NA

برو بابا… تو یه کس خل لاشیه چاقال هستی. دیوث دروغ گو

0 ❤️

293565
2011-08-17 01:19:41 +0430 +0430
NA

خیلی قشنگ بود کلی خندیدم بهت تبریک می گم . قوی بودن یا نبودنش مهم نیست اما خنده دار بود و به قول خودت تلنگری به کسایی که همش کس شعر می نویسن و 4 تا داستان دیگه رو با هم ترکیب می کنن می شه یه داستان . اونایی که فحش دادن یا اصلا داستان رو نخوندن یا اینکه فقط می آن شهوانی سوژه جقشون ردیف شه . یه مشت کس ندیده بدبخت روان پریش . آدم اگه شعور داشته باشه فحش نمی ده .

0 ❤️

293566
2011-08-18 05:56:32 +0430 +0430
NA

ببین . ننه تپل. سعی کن تو تمام زندگیت داستان ننویسی.
مخصوصا تنظ!!!

0 ❤️

293567
2011-09-12 15:36:58 +0430 +0430
NA

اخش…نمرديمو معني طنزم فهميديم…واقعا كيرم لاي فرق سرت كون قلابي با اين داستانت…اصلا گناه تو نيست…گناه اين امريكا و اسرائيله…

0 ❤️

293568
2014-09-11 21:12:08 +0430 +0430
NA

بیسواد من 8خط اولو بیشتر نخوندم خاک تو سرت

0 ❤️

543480
2016-06-02 22:59:11 +0430 +0430
NA

(ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻈﻬﺒﯽ ﻫﺴﺘﻢ )

تاهمینجا خوندم انم گرفت

ببخشید برم سرمزار پدر بزرگوارتون قبرش را مزین کنم به سبزینه سبز وبروم دنبال مادرتان که احتیاج دارد به ک.ی.ر طلای پلنگ

0 ❤️

562957
2016-11-01 10:56:45 +0330 +0330

چرت به معنی واقعی کلمه
چندخط اولشو خوندم معلوم بود کس شعره.میگه از یه خانواده مذهبیم بع چند خط بعد میگه بابام برام جور میکرد.مامانم تو خونه کس و کونشو میندازه بیرون.استدعا داریم دیگه ننویس.مرسی اه

0 ❤️

589227
2017-04-13 16:09:48 +0430 +0430
NA

حالا متوجه میشم چرا نویسنده های خوب سایت دیگه اینورها افتابی نمیشند…
این بنده خدا بخوبی حرفش رو زده و بازهم امده توضیح داده اما باز هم خیلی ها تو باغ نیستند !
داستان 5سال پیش نوشته شده …اما نویسنده اش هر کجا که باشه …میگم خسته نباشی //کارت خوب بود.

0 ❤️

662012
2017-11-15 00:49:18 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود و واقعا تلخ خندیدم. واقعیتهای این روزهای شهوانیه. البته حیف که من تازه خوندمش. اما برام تر و تازه و جالب بود

0 ❤️