سلام بر تمامی دوستان عزیزم
من آرموند هستم.متولد ۱۳۷۷.قد ۱۷۰ وزن ۸۵ و چشمای سبز و هیکل بسیار ماهیچه ای و درشتی دارم.
تابستان ۹۵ بود که فهمیدم از دانشگاه با رشته دلخواهم قبول شدم.انقدر کیف کرده بودم که یه شام دست جمعی همه ی فامیل رو مهمون کردم.البته من دو تا دختر دایی دارم که با اونا هم رشته بودم و با هم در یک دانشگاه بودیم.
خلاصه اوایل مدرسه شد با دوستای جدید به دانشگاه رفتیم.فضای داشنگاه با بقیه جا ها کلا فرق داشت.همه جا از هر نوع آدمی پر بود.مذهبی ممتنی سکسی و …
داشتیم وارد دانشگاه میشدیم که اون دو تا فاحشه رو دیدم(دختر دایی ها)با اه و کوفت گفتن از بقیه جدا شدم و رفتم با اونا برم تو و وضعییتشو نو جویا بشم.اونا هم طوری وانمود کردن که انگار من باهاشون رابطه دارم.
خلاصه رفتیم تو کلاس و نشستیم از اولین جلسه چشام به جایی خیره شد.ردیف جلویی سمت چپ چند تا دختر نشسته بودند.منه کسخل هم با فامیلای احمقم که آویزونم بودن نشسته بودم. پسرا هم هی بهم اشاده میکردن و میخندیدند. خلاصه کلام این که حسابی کفری شده بودم.
منم منتظر بودم که جلسه زبان انگلیسی فرا برسه تا بتونم خود نمایی کنم(آخه من تافل دارم)
خلاصه لحظه ای که منتظرش بودم فرا رسید هنگام ورود استاد به کلاس یک سلام طولانی و ادبیاتی بهش احسان کردم.بعضیا واقعا تعجب کرده بودند ولی بعضی ها هم بی خیال.تو اون حلسه میتونم بگم که بیشترین کلام زندگیم رو زدم.بعد از کلاس دخترای خر خوان کلاس اومدن و جند سوال پرسیدن و منم به تندی ردشون کردم.بعد رفتم پیش اون چند تا دختر که دیدم اون جنده ها هم باهاشون حرف میزنن خلاصه وارد جمع شدیم و شروع کردیم به صحبت خیلی خودشونو گرفته بودند منم از زیر زبونشون اسمشونو کشیدم.آیناز.سارا.لاله.بعد هم فهمیدم که زبان رو در حد هیچ بلدن.چند ماه گذشت پدر و مادر هی از وضع داشنگاه میپرسیدن منم میگفتم عادی و گذرا.
دور و بر آذر بود که استاد زبان خبر داد امتحان زبان داریم.
میخواشتم برم خونه که متوجه شدم دختر داییم داره با اون سه تا جیگر قرار میزاره که بیاین خونشون.
شب که رسید اون یکی دختر خالم بهم زنگ زد و گفت آرموند مشکل درسی داریم میایی کمک؟ منم با یک بهانه عالی پدر و مادر و پیچوندم و زنگ زدم بچه ها و هماهنگ کردم که گندش در نیاد.
خلاصه خوشتیپ کردیم و آماده ی رفتن ماشین بابا رو هم گرفتم و راه افتادم.
تو راه چه فکرایی که از سرم نمیگذشت.پنج تا جیگر اوفففففففف.
راستی اسم دختر دایی هام الهه و مینا است و هم سن من و بدن معمولی از هر لحاظ دارن.
رسیدیم.رفتیم تو قبل از اینکه در خونه رو بزنم مینا در رو باز کرد.
رفتم تو گفت که ساکت باشم رفتیم طبقه بالا و در رو باز کرد دیدم جهار تا شون هم با لباس راحتی نشستن دارن درس میخونن و انگار دختر داییم بهشون نگفته بود که به من خبر داده که میام اینجا. وقتی من رو دیدم شروع به دستپاچه شدن کردن همه دنبال روسری و شال و روپوش و اینا که مینا گفت بچه ها آرموند پسر خوبیه و راحت باشین رفته رفته شل شدن و کت و در آوردم و نشستم که درس رو ادامه بدیم. هر یه کلمهکه درس میدادم کیرم شق تر میشد. از دخترا اجازه خواستم که برم دستشویی(تا جلق بزنم)رفتم تو و شلوار رو کشیدم پایین که شروع کنم که یکی در رو باز کرد و بست و دستشو از پشت چسبوند به کیرم(منم که قد بلند نبودم راحت تر این کار رو میکرد.نمیدونستم که کدوم یکی یه ولی کارش فوق العاده بود منو حسابی شل کرد و برد تو اتاق چشام مثل خمار ها بود که یا لحظه چشام رو باز کردمو دیدم دارن باهم لب میگیرن و لباس هم رو در میارن !!!
زود شلوار رو کشیدم بالا ولی این پنج تا دست از سرم بر نداشتن درازمکردن و شروعکردن به ساک زدن و لب گرفتن و خوردن تخم ها و غیره.انگار در وسط بهشت فرود آمده بودم.
بعد از ۲۰ دقیقه خوردن و تعویض جا و غیره نشستن رو هم پنج تا دروازه به بزرگی…
دونه دونه خوردمشون و عرقهم ازم سرازیر کلا لخت شدم و از بالار شروع کردم اومدم پایین
آخربش رو که کردم دیگه آدم داشت میومد زانو زدن و شروع کردن به ساک زدن بلد از ۳ ۴ دققه آبمون اومد مثل اقیانوس تا حالا اونوقت آب نریخته بودم.بعد هم ۶ تایی رفتیم حموم و همدیگرو شستیم دستشون درد نکنه یه دست هماونجا ساک زدن و آب خوردن و کلا کمر ما رو تخریه کردن و ساعت۱ اینا بود که رسیدیم خونه و دیدم سارا بهم اس ام اس داده هفته ی بعد مکان از من…
نوشته: Armond
khodaya khodet khejalat nemikeshi??
in che mojodie ke khalgh kardi !!!
age in ensane man hazram Boz basham :|
دختر خالت زنگ زد رفتي پيش دختر دايي !!! ريدي كه
بابا دس خوش اگه تمامه خیالات ممکن و غیرممکن و حقیقی و غیرحقیقی برای جق رو جمع بریزی تو مخلوط کن هم بزنی، اگه همچین کسشعری ازش دربیاد (dash)
سکسی نبود داستانت ولی از بس کص بود کیرم پاشد (dash)
حالا عمت میخاد بیاد جواب کیره منو بده؟؟؟ هان؟؟؟ (dash) (dash) (dash)
۱-“ﻣﻦ ﺁﺭﻣﻮﻧﺪ ﻫﺴﺘﻢ.ﻣﺘﻮﻟﺪ ۱۳۷۷. ﻗﺪ ۱۷۰ ﻭﺯﻥ ۸۵”
آرموندجان شما خودتو با آرنولد اشتباه گرفتی! فقط اسماتون شبیه همه. شما یه خپل کون کلفت هستی!
اون کمپوت که دوستمون گفت تو کونت!!
۲- “ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺁﺩﻣﯽ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ .ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﻤﺘﻨﯽ ﺳﮑﺴﯽ”
ممتنی چیه؟ تورو خدا یکی به من بگه!!
۳- “( ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﺗﺎﻓﻞ ﺩﺍﺭﻡ )”
آخه کیرم تو سردر اون آموزشگاهی که به تو تافل داده، تو فارسی رو درست بلد نیستی حرف از انگلیسی میزنی؟ یه نگاه به کصنوشته ات بنداز بعد گوه مفت بخور!!! :|
۴- الف) “ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﯾﮏ ﺳﻼﻡ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻭ
ﺍﺩﺑﯿﺎﺗﯽ ﺑﻬﺶ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ”
احسان کردی؟ یعنی چی دقیقا؟ منم کیرمو به تو احسان میکنم!! چند تنه درخت هم به کونت احسان میکنم :|
۴-ب) “ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﮐﻼﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ”
گوه نخور
۴-ج) “ﻭ ﻣﻨﻢ ﺑﻪ ﺗﻨﺪﯼ ﺭﺩﺷﻮﻥ ﮐﺮﺩﻡ”
ببین ایهام داره. یعنی به سرعت ردشون کردی یا با اخلاق تند و کیریت ردشون کردی!
۴-د) “تخریه” = تخلیه
۵- “ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ
ﭼﺴﺒﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﯿﺮﻡ”
جاکش فیلم سوپری که باهاش چق زدی واس ما تعریف میکنی؟!
۶- کلن هرچی به آخر کصنوشته نزدیک میشيم غلطهای املایی و اغراق بیشتر میشه که نشون میده در حال جق زدن بودی !
۷- مرتیکه کون طاقال! ?
مگه فیلم سوپره؟ ۵ نفری ریختن روت بیست بارم ارضا شدی؟ امثال تو رو باید از موی خایه آویخت تا ياد بگیری دیگه کص ننویسى! ?
فاحشگاه هم اون مغز توعه!
مجسمه ابوالهول تو کونت
برج کج پیزا راست تو کونت
دیگه ننویس
تو باعث شدی من به خدا ایمان بیارم. امکان نداره وجود داشتن کسی مثل تو تصادفی باشه. حتما حکمتی داره.
به سوراخ کونت سر بزن احتمالا کون را لو دادی بچه کون // لیاقت تو جلقو فقط (( برو مادر به خطا خوار کونی )) دیگه اینجا کوس ننویسی کونی
دیگه ننویس باشه ده خط خوندم خواستم خودم بیام جرت بدم (dash) (dash)
ريدي اخه پلنگ صورتي ارنولدم مث توفول اپشن نيس بعدم همون قراراول گاييدي رف؟ چوب درخت بامبوباروغن اويلا توكونت
من موندم اینا چ فکری میکنن این جور کس شرا رو میگن خب مجبوری مگه دیوث ننویس کسکش خان ننویس مغزت گاییدم
کس نگو نفهنیدین دختر داییت بود یا دختر خالت
کامنت مازیار خان لایک دمت گرم خیلی خندیدم
خود داستان هم دوستان نظر شون گفتن من دیگه حرفی ندارم
اسب آبيه فوق ليسانس با مدرک تافل به مدت ده دقيقه اندرون مقعده پاره پارت خميازه بکشه تا قدر کون سالم رو آگاه شوى
طنز خوبي بود تو برنامه چند شنبه با سينا دعوتت ميكنن حتماً
جاکش ما خودمون کارگردانیم تو برو خودتو فیلم کن.
نصیحت:فیلم پورن کم تر ببین.
دی زی دی زی داداچ.
این حجم کس گویی در این خشکسالی بیسابقه بود
sami_sh / chiman1396
جملگی چشید (چشم مایید) خخخخ :-D
من آرموند هستم.متولد ۱۳۷۷.قد ۱۷۰ وزن ۸۵ و چشمای سبز و هیکل بسیار ماهیچه ای و درشتی دارم.
تا اینجا خوندم… ر****دم به چشمای سبزت
شفا پیدا میکنی اخرش>
مردم از خنده اینا از کجا پیدا میشن (dash)
حروم زاده جقی متوهم مغز پریودی تو خوار فیلمای برازرز رو گاییدی یعنی نویسنده سناریو های برازرز هم نمیتونست همچین کسشری بنویسه کونی کیر تمام اعضای شهوانی دهنت
تو کونیو خود خبر نداری بنگر به سوراخ که در نداری
کونی
حتما خواهرتم در همون شب درمکانی دیگر در حال درس خواندن با دوستانش بوده دورهمی کون داده
با قد ۱۷۰ و وزن ۸۵ تمام عضله و فول اپشن شبیه کمپوتی صد درصد
در ضمن کس نگو کمپوت این همه حجم کسشرگویی واقعا بی سابقست باشد تا بقیه دوستان نیز کونت بگذارند
در پناه کیرم