دختر آبادانی

1389/08/17

سلام من داستانهاتونو خوندم بعضیهاش کمی دروغه ولی داستانه من واقعیه.سال 82 وارد کاری شدم که همش ماموریت تو شهرستان و سرو کله زدن با دانشجوهای دختر رشته پرستاری و ماماییه خلاصه سال 83 یه ماموریت رفتم آبادان تو دانشکده پرستاری نمایشگاه داشتم روز دوم دختری که به نظر 2سالی از من که 25 سال داشتم بزرگتر بود اومد پیشم یه سری کتاب میخواست ولی معلوم بود پول نداره و رفت منم که از هیکل و اون قیافه سبزه آبادانیش خوشم اومده بود با اینکه کیرم بلند شده بود چیزی نگفتم.روزه بعد همون خانم که اسمش میترا بود با یه دوسته تپلش که الحق خیلی کس بود اومدن پیشم و سر حرفو باز کردنو هی کسشر تحویل دادن. میترا رفت بیرون منم به دوستش گفتم دوسته خوبی داری کاش مارو تحویل میگرفت اونم گفت فقط شمارتو بده. دادم و رفت.خلاصه شب تو هتل خواب بودم که یکی زنگ زد نشناختم خودشو معرفی کرد و فهمیدم همون میتراست.شروع به حرف زدن کرد از اینکه مادرش مرده و نامادری داره از این که سر سفره عقد پسر عموشو قال گذاشته و از اینکه پول برای خرید کتاب نداره.بعد قرار گذاشتیم فرداش همو دم هتل ببینیم منم که از قبل آماده بودم یه تراول 50تومنی دستم بود همین که اومد دست بده گذاشتم تو دستش رفتیم گشتیم و کلی حرف زدیم .خلاصه وقتی داشت میرفت فهمیدم خونشون خرمشهر و منم گفتم میبرمت که یه دربست گرفتم نشستیم عقب تا خرمشهر کیرمو میمالوند منم نامردی نکردم دستمو کردم تو شرتش شاید باورتون نشه راننده فهمید ولی چیزی نگفت منم انقدر ادامه دادم تا آبش اومد کسش خیس خیس بود جوری که کل کف دستم جیس شده بود خلاصه رسیدیم و رفت .بعد از 2 روز که همینجوری رابطه داشتیم برگشتم تهران.رابطمون تلفنی ادامه داشت و شبها من پشت تلفن از کردن از کسش از کیرم باهاش حرف میزدم اونم دستشو میذاشت رو کسش و با حرفایه من خودشو ارضا میکرد.بعد از یکسال قرار شد خونمون واسه یک هفته خالی باشه زنگ زدم به میترا اونم به بهانه دوره پرستاری خونه رو پیچوند با اولین پرواز اومد تهران با دوستم رفتیم فرودگاه دنبالش که دیدم یکی از دوستاشم آورده .رفتیم خونه تا شب کلی خندیدیم.موقع خواب شد دلم تاپ تاپ میکرد رفتیم اتاق من و دوستامون اتاق داداشم نشستیم رو تخت شروع کرد گفت تو این یک سال فقط تونستم با تلفن ابمو بیارم و حالا منتظرم.بغلش کردم چند دقیقه همو بو کردیم بعد شروع کردم به بوسیدنش لباشو میخوردم انگار عسل بود بهم گفت گوشمو بخور شروع کردم گوششو خوردن دستمو بردم لای پاش کمکم کسش اومد تو دستم با انگشت وسط نازش میکردم اونم داشت از حال میرفت لباساشو دراوردم مال خودمم همینتور وای باورتون نمیشه یه کس سبزه شیرن تپل کنارم بود حتا الانم به یادش کیرم بلند شده خلاصه بعد از گوشش شروع کردم از گردنش لیسیدن بعد پشت کتفش دستمو بردم رو سینه هاش مالوندم گفت بخور شروع کردم انگار دو تا لیمو ترش بودن انقدر خورم تا سرخ شدن بعد رفتم سراغ نافش کمکم رفتم پایین رسیدم لای پاش خیس خیس بود بو کردم وای آروم نوک زبونمو زدم بهش پاهاشو جمع کرد دور کسشو خوردم اومدم سراغ لبای کسش یه گاز کوچیک دیوونه شده بود سرمو محکم گرفت فشار داد به کسش منم تا تونستم خوردم بعد خوابیدم روش گفت بکن گفتم نوبت تو شرو کرد به خوردن باورتون نمیشه فقط تو فیلما دیده بودم کسی اینجوری ساک بزنه گفتم بسه اینبار کیرمو گرفت سرش مالید به کسش بعد با دستش یه مقدار کیرمو گذاشت داخل منم که تو اوج بودم فشار دادم رفت تو جیغ زد محکم بغلم کرد منم تا تونستم تلمبه زدم نیم ساعت طول کشید انقدر کسش گرم بود که میخواستم بخوابم با اینکه تپل بود ولی تنگ تنگ بود ار هرچی کون که کرده بودم تنگتر بود جاتون خالی انگار تازه متولد شدم دیدم ابم داره میاد ریختم رویه نافش دیدم دور کیرم قرمزه تازه فهمیدم چرا داد زد اون شب سه بار آب من اومد و پنج بار اون ارضا شد تا صبح تو این اتاق ما کیف کردیم زندگی کردیم تا 2 سال هروقت خواستم اومد تهران تا اینکه از کشور خارج شد حیف شد خوب کسی بود.

نوشته:‌ الکس


👍 0
👎 1
51529 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

268963
2010-11-08 15:39:40 +0330 +0330
NA

3بار و 5بار … 8}
یه خانم متعهل وباحال ازاندیشه کرج واسه دوستی سالم ;) ایمیل لطفا

0 ❤️

268964
2010-11-08 18:58:29 +0330 +0330
NA

dokhtar abadani ke khunashoon khoramshahr bood va dokhtari ke poole ketab nadasht ba avalin parvaz oomad teh
kose nanat kos kesh,mikhay doroosh begi dorosto hesabi begoo

2 ❤️

268965
2010-11-09 14:02:10 +0330 +0330
NA

=)) in nazar balae’ye kheili bahal soti gerefte

0 ❤️

268966
2010-11-10 08:42:43 +0330 +0330
NA

?Shoghlet Chie Daghighan

0 ❤️

268967
2011-03-27 00:47:02 +0430 +0430
NA

هههههههههههههههههههه
حجب سوتی گرفته این نظر بالاییه دمش گرم

0 ❤️

268968
2011-03-27 16:02:27 +0430 +0430
NA

D:

0 ❤️

268969
2011-07-25 00:12:07 +0430 +0430
NA

just bullshit :D

0 ❤️

268972
2013-12-01 15:11:12 +0330 +0330
NA

سنشم به راحتى تشخيص دادى.آره !!!؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

268970
2014-11-03 20:39:56 +0330 +0330
NA

دختر ابادنی تماس بگیره لطفا9335643424

0 ❤️

268971
2015-02-06 13:43:21 +0330 +0330
NA

توبااین سوادت نوی نمایشگاه کتاب چه گهی میخوردی

0 ❤️