دختر آتیش پاره

1400/07/02

من بچه ی شیرازم واین داستان مال حدود یکسال پیشه که براتون تعریف میکنم، طبق معمول عصر بودم و رفته بودم پارک دختر بازی تو پارک آزادی که تو شهربازیش دیدم یه دختری که حدود ۲۰ سالش بود خیلی پا میده اما تو جمع خونوادش بود و کم کم میخواستن جم کنن و برن ، منم شوتی شمارم‌نوشتم و بهش اشاره کردم کاغذ تو دستمو، حالیش شد و رفت سمت آبخوری و منم سریع رفتم و یه سلام دادم و شماره رو گذاشتم کف دستش ، بعد رفت پیش خونوادش و وسایلشونو جم کردن و رفتن،و تا چن مدت منتظر شدم پیام بده یا بزنگه که خبری ازش نشد یک ماهی شد و خبری ازش نشد و منم دیگه بکلی یادمم رفته بود ، تا اینکه بعد یه دختر زنگ زد و گفت من دوست همونی ام که تو پارک شماره دادی بهش گفتم پس خودش چی شد گفت کلا یه مشکلاتی داشت خودش نمیتونه و شمارتو داد من، منم گفتم اوکیه اقرار شد بریم بیرون همو ببینیم، ماشینمو تر و تمیز کردم و شوتش کردم به ادرسی که گفته بود اما تا دیدمش خیلی جا خوردم، اخه خیلی کوچولو بود، اسمش مهسا بود و ۱۶ سالش بود فقط، اما خیلی تخص و پر رو بود همون روز اول از پر رویی میخاست سوارم بشه، اما خیلی خوشکل و عروسک بود، اما یه عیبی که داشت خونه شون یه روستا نزدیک شیراز بود و خود شیراز نبود، بعد اون روز دیگه ندیدمش تا دو هفته بود که روزای محرم رسیده بود ‌و زنگ زد گفت بیا هیئت روستای ما، گفتم عمرا خودم تنها نمیام دوستتو با دوست من اوکی کن تا من با دوستم بیام بعد بشرطی هم میایم که بهمون حال بدین این همه راه میایم گفت باشه، شماره یکی از دوستاشو داد و منم با دوستم شوتش کردیم به روستاشون، وسط راه همش میگفت یعنی طرف من چجوریه خوشکله یا نه، من گفتم مال من که خیلی عروسکه، خلاصه رسیدیم و شب شده بود و اول رفتیم تو هیئت و همش تو دخترای هیئت نگاشون میکردیم، بعد گفتیم جیم بشین بیاین سوار شین بریم بیرون روستا،ما رفتیم، روستاشون هم خیلی کوچیک بود و خیلی ضایع بود، فقط یکی دو تا کوچه داشت، خلاصه رفتیم یه کوچه ی خلوت و تاریک و سوار شدن، دوس دختر دوستمم خوب بود ولی اونم خیلی کم سن، خلاصه رفتیم تو بیابونا ومن و مهسا قرار شد تو ماشین حال کنیم و علی دوستم با عاطفه دوستش هم پتو برداشتن و رفتن بیرون، مثه تشنه ها افتادیم به جون همو و لب خوردن و ممه های کوچیکشو خوردن،بعد لختش کردم و شروع کردم به همه جاشو لیسیدن و خوردن کص کوچیکش، نیم ساعتی کصشو خوردم که به خودش پیچید و آخ و اوخش بلند شد و میگفت بسه اما به زورگرفتمش و ادامه میدادم اونم جیغ میزد تا آبش اومد و میگفت بسه دیگه نمیتونم، گفت بذار برای چن دیقهدی دیگه الان فقط بغلم کن، یه کم بغلش کردم و دوباره لب و سینه و دیدم دوباره حشرش گرفت بعد رفتم با انگشت سراغ کونش ، اب کصش ریخته بود لای پاشو حسابی خیس خیس بود هم لباسش هم صندلی ماشین خیس شده بود، با انگشتم آب کصشو میمالیدم در سوراخ کصش و کم کم فشارش میداد توش آخ و اوخ میکرد و خوشش میومد،اونم کیر من تو دستش بود و فشارش میداد، کیرم شده بود انگار سنگ و داشت میترکید، بعد جوری خوابیدم که بتونه کیرمو بخوره، من سوراخ کونشو انگشت میکردم و سر کیرمو لیس میزد، بعد چن دیقه بلندش کردم وکونشو قمبل کردم و حالت داگی ، دیدم عجب استایلی داره، یه بدن لاغر و ظریف و کمر باریک اما کونش خوش فرم و بزرگ بود و اصن نمیخورد بهش کونش به این بزرگی باشه، اینقد حشری بود که همش کونشو میمالوند بهم، بعد سر کیرمو مالیدم لای پاش و کص خیسش و کیرمو خیسش کردم و لمبه هاشو باز کردم و با انگشت یه کم سوراخ کونشو خیس کردم و انگشت کردم و سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش اما کیر من کجا و سوراخ کوچیک و تنگ اون کجا، کیر من خیلی بزرگ بود ، چن بار فشار دادم و هی سرش میخاست بره هی جیغ میزد و میپرید و نمیذاشت،دید دردش میاد گفت فقط لای پایی بکن، سوراخ کونش بد حشریم کرده بود و دوباره چن بار دیگه سعی کردم و هی پرید از زیر پام ، منم بیخیالش شدم و گذاشتم لای پاشو تلمبه کردم، نیم ساعتی تلمبه کردم و آبم اومد بعد چن دیقه ای هم تو بغل هم خوابیدیم و قربون صدقش رفتم بعد یادمون به بچه ها افتاد گفتیم بریم بالای سرشون اذیتشون کنیم تا رفتیم بیرون دیدیم اونا هم کارشون تموم شده دارن ، علی عاطی رو بغل کرده بود و اونم از کمرویی جلو ما هی میگفت بسه بذارم زمین دیگه، خلاصه برگشتیم و پیاده شون کردیم و برگشتیم شیراز ،از بس بدنش سکسی و خوشکل بود از تو فکرم بیرون نمیومد باز یکی دو هفته ای شد و پیام داد که داره میاد شیراز خونه ی خالش، منم شیراز خونه مجردی داشتم خودم و دوستامو همه دک کردم و رفتم دنبالش و اوردمش، ایندفه با ولع و حشر بیشتری چسبیدیم بهم و تو نور روز یه چیز دیگه بود، وقتی حسابی خوردم‌براش نزدیک ارضا شدن بود که گفت تو بخواب تا من بیام روت و یه روشی بلدم که پردم پاره نمیشه، گفتم مگه میشه ، این کیر من فقط سرشم بره پردت میشه گفت نه تو بخواب ، دراز کشیدم و اومد روم نشست و سر کیرمو تف مالی کرد و گذاشت رو سوراخ کصش و اول یه کم مالید بعد کم کم بازی کرد و بالا و پایین شد تا سرش رفت تو کصش ، اینقد تنگ بودکه به کیرم فشار میومد، آخ و اوخش رفت بالا و کامل نشست روش و تا دسته نشست، کیرم تا خایه رفت تو کصش، خیلی تنگ بود و کیرم داشت میترکید تو کصش چن تا جلو عقب کرد و بعدش اه نالش رفت بالا و بشدت افتاد به لرزش، همینجور که کیرم تو کصش بود چسبید به سینم و افتاد به لرزش زیاد ‌و آه و ناله من حسابی خوشم میومد و من آبم نیومده بودو خودم عقب و جلو کردم و اون بدتر افتاد تو لزره و سر و صدا هی میگفت بسه نمیتونم ، اما من نمیتونستم ادامه ندم حشرم زده بودبالا و میخاستم حالی کنم خودمو، اما از رو کیرم بلند شد و آب از کصش جاری بود، اما خبری از خون نبود، فهمیدم کلا جلوش باز بوده و روش نمیشده بگه بخاطر این اونجوری گفت، من دوباره چسبیدم بهش اما اون بیحال و شل و ول شده بود افتاد رو تخت گفت چن دیقه ی دیگه الان نمیتونم، گفتم حداقل بخور، گفت باشه، خوابوندمش رو تخت و نشستم تو سینش و کردم تو دهنش فقط سرشو میکرد تو دهنش اما من که خیلی حشر بودم فشار دادم و تا نصفه کردم تو دهنش و عقب جلو میکردم هی با دست اشاره میکرد که خفه شدم و صداش در نمیومد، اما خیلی حشر بودم و نمیتونستم دست نگه دارم، سرشو گرفتم و همینجور عقب جلو میکردن‌ تو دهنش ، آب دهنش در اومده بود و میریخت رو صورتش کل صورتش خیس شده بود و میخاست خفه بشه که در اوردم از تو دهنش و گفت خفه شدم، کیرت خیلی بزرگه تو دهنم جا نمیشه،گفتم دیگه نزدیک اومدنه دوباره کردم تو دهنش و دوباره سرو صداش بلند شد و با دستاش میزد تو سینه ی من و پسم میزد اما آبم در حال اومدن بود و محکمتر فشارش دادم تو دهنش که تا اخر رفت تو دهنش و تا حلقش رفت و نفسای آخرش زود که ابم اومد و خالیش کردم تو دهنش، بعد اوردمش بیرون و ریختم رو صورتش که پر از آب دهنش شده بود، حتی چشمامش باز نمیشد از بس خیس آب دهنش و آب کیر من شده بود، بعدش حالت بیهوشی افتاد ر‌و تخت و بغلش کردم و خوابیدیم، دیگه بعد از اون قضیه هم من هیچوقت به روش نیاوردم که جلوت باز بوده یا نه ، هر وقت پیش میاد که میاد پیشم میگم از همون روشی بکن که میدونی چجوری پردت پاره نمیشه،
این داستان ما بود، امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: امیر


👍 5
👎 12
32501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

833871
2021-09-24 01:03:35 +0330 +0330

امیر عزیز تنها شوتی واقعی این داستان خودت بودیو بس!! 😀

4 ❤️

833888
2021-09-24 01:31:16 +0330 +0330

داستان واقعی اینه که تورو بردن توی یکی از روستاهای شیراز تا جایی که راه داشته کردن بعد از همونجا شوتت کردن شیراز 😂

4 ❤️

833889
2021-09-24 01:32:00 +0330 +0330

بابا تو کس کن اصلا تو عموجانی مغزمون گوزید از بس کسشعر نوشته شده

0 ❤️

833896
2021-09-24 01:47:28 +0330 +0330

اخه شما کونکشا چی از اسم امیر میخاین بابا درارین دیگه اه
هرکی از راه میرسه میخاد یه کصشری تفت بده اسم خودشو میزاره امیر دیگه حالم از اسم هرچی امیره به هم میخوره
#درارین_از_امیر

2 ❤️

833934
2021-09-24 05:25:03 +0330 +0330

یکی ۲کوچه؟؟مگه بررس؟؟

0 ❤️

834015
2021-09-24 22:14:07 +0330 +0330

ببیم جقی اون زمان ک تو پارک با کاغذ شماره میدادن گذشت اون دهه هفتاد بود یکم کمتر جق بزن بابا بزرگ

0 ❤️

834016
2021-09-24 22:23:08 +0330 +0330

كيرمو شوتيدم تو مغز نداشته ت جقي خان خب مستقيم بگو به هواي كص كشوندنم روستا و دوتا كير كيركلفت كونم گذاشتن😂

0 ❤️

834019
2021-09-24 22:57:27 +0330 +0330

خود قرمساقت چن سالت بود که بچه ۱۶ ساله رو لخت کردی ، ولد زنا ؟

0 ❤️

834023
2021-09-24 23:11:28 +0330 +0330

کیر مردم همون روستا شوت به کونت

0 ❤️

834058
2021-09-25 01:35:57 +0330 +0330

رفتیم تو هیئت و همش تو دخترای هیئت نگاشون میکردیم، بعد گفتیم جیم بشین بیاین سوار شین بریم بیرون روستا،ما رفتیم، روستاشون هم خیلی کوچیک بود و خیلی ضایع بود، فقط یکی دو تا کوچه داشت، خلاصه رفتیم یه کوچه ی خلوت و تاریک.ولی اینو بگم بچه ها اون روستای خلوت ی کدخدا زرنگ داشت ک منو دوستمو گرفت و کیرش رو شوت کرد تو کونمون بعد گفت امیر برو مامان و آبجیت رو شوت کن واسه من.

0 ❤️

834075
2021-09-25 03:22:02 +0330 +0330

شوتیدی خاک تو سرت بعد به طرف گفتی که اینطوری نمیام با رفیقم میام باس دوستتم بره اون جور کنی حال بدید بهمون بعدشم کونش از رو شلوار معلوم نبود در آوردی فهمیدی طرفو دید زدی لخت کردی کردیش بعد میگی جون چه بدنی جمع کن دیگه کص ننویس به قول بزرگی بچه بیا پایین کمتر کص بگو

0 ❤️

834261
2021-09-26 02:49:01 +0330 +0330

کدوم روستا بردنتون تو کدوم دره یاد اون جوک افتادم که دختر قزوینیه پسره رو میبره خونه همین که میرسن درو قفل میکنه داد میزنه بابا بیا کادوی تولد آوردم واست

0 ❤️