دختر حشری اما کوچولو

1393/11/04

ماجرا واقعی می باشدومربوط به 9 سال پیش می باشد.درست همسایه دیوار به دیواردختر سیزده ساله ای نظرمو جلب کرد.وقتی رو بالکن خانه مشغول کشیدن سیگار بودم مهتاب بادیدن من با یه کارهای عجیب وغریبش منو ماتو مبهوت کرد من ازخجالتم فوری رفتم تو خانه، ولی ازپشت پرده نگاش می کردم که با دامنش ور میرفت نتونستم از پشت پرده ادامه بدم بازم آمدم توبالکون،دوباره وقتی منودید بازم شروع کرد دامنشوبالا زدن و رون و باسنشو مالیدن، تواون زمان من یه پسرسه ساله داشتم که خانمم رفته بود خانه پدر ش، لعنت برشیطون گفتم و رفتم تو افکارم کاملا متلاشی شده بود آخه بابا خیلی کوچیکه؟خلاصه دوماهی گذشت چند روزی مانده بود برای تحویل سال نو قرار بود خانمم چند روزی بره کرج خانه برادرش، خلاصه برادر خانمم اینهارو برای مهمونی برد. سه روزبود خانمم رفته بود هنگام آمدن به ناهار مهتاب جلوی درایستاده بودانگار منتظرمن بود،وقتی رسیدم نزدیک سلام کرد، گفتم سلام،وقتی خواستم درو واکنم گفت ببخشید لنگه کفشم افتاده توحیات شما می تونم بردارم؟ گفتم بفرمائید. یه چیزی میگم یه چیزی می شنوید هنگام برداشتن کفش چادرشو انداخت زمین وای خدایا چی میدیدم باسن سفید رنگ مثل شیر سفید،وکونی نسبتا بزرگ،وقتی اون صحنه رادیدم نا خداگاه کیرم سیخ سیخ شد.گفتم کار نداری من میرم خانه، گفت آقا بیژن خاله اینا خونه نیستن؟ گفتم نه رفته اند مسافرت یکی دوهفته میمونند. گفت هرچی لازم داشتین من بیارم تشکر کردم مهتاب رفت. فردای آنروز که آمدم خانه مرغ خریده بودم یه کمی می خواستم سرخ کنم وبخورم مهتاب فکرمو مشغول کرده بود کیرم سیخ شده بود وازشلوارک کاملا مشخص بود که زنگ خانه به صدادرآمد،گفتم کیه؟گفت منم مهتاب،دروبازکردم آمد بالاگفتم کاری داشتی؟گفت نه آمدم خانه راجارو کنم.خدایا مانده بودم که منظورمهتاب چیه؟آخه این بچه است؟خودم جلوشو نگرفتم ببینم منظورش چیه،چادرشو وا کرد گذاشت رو کمد، گفت بیژن جاروکجاست؟ گفتم نمیدونم شاید تواون اتاق باشه،واویلا وقتی راه میرفت کونش انگارمثل ژله بود. گفت جارونیست وقتی می رفتم دنبال جارو ایستاده بود جلوی درمن هنگام رد شدن کیرمو مالیدم به مهتاب وای چیزی نمونده بود آبم بیاد، گفتم والا نمدونم کجا گذاشته، گفت پشت اون میز نباشه؟ رفتم نگاه کنم دیدم من از پشت گرفت،گفتم مهتاب چیکار می کنی؟هنگام برگشتن دیدم مهتاب توخودش نیست، یکباره دیدم دست برد به کیرم، دختراین کارا چیه توهنوز خیلی بچه ای، گفت من بچه ام ثابت می کنم. گفتم مرغ گذاشته ام میسوزه بزاریه نگاه بکنم بیام،وای وقت برگشتم به فقط یه شورت توتنش بود، نشستم پیشش روتخت آخه عزیزم این چه کاری ؟پدرومادرت می فهمند؟توگفتن این حرفها بودم که یکباره دست کرد به کیرم،کیرم چه کیری مثل دسته بیل،دیدم دیگه از حشریش می میره مجبور شودم خابوندمش روتخت سینه مثل تخم مرغ خدایا چیکار کنم؟تمام البو دماغشو کردم تودهن داشتم می خوردم رفتم تو کار سینه هنگامی که دستمو بردم طرف کوسش احساس کردم شاشیده خیس خیس بود شورتو کشیدم پائین وای صاف صاف مثل کاغذ،رفتم لای پاهاش لبمو گذاشتم رو کوسشو شروع کردم به خوردن وقتی لبم میخورد به چوچولوش باور کنید شکمش نیم متر میاوردبالا، بچه از خود رفته بود شلوارکمو کشیدم پائین باور کنید وقتی کیرمو گذاشتم روی شکمش ازروی کوسش کم فاصله داشت با سینه هاش،کیرمو یواش بردم سمت دهنش سرکیرم ازدهن مهتاب کلفت بود،فقط سرش میرفت تو دهنش، گفتم مهتاب حاضری بکنمت؟ گفت باشه کرم جی رو میز بود یه کمی زدم سرکیرم دولاش کردم سرکیرو گذاشتم سوراخ کون کوچولوشوقتی کمی فشاردادم دیدم رنگ صورت طفلک سرخ شد از فشاری که دادم،گفتم مهتاب برگرد بخواب وقتی برگشت سینه هاشو می خوردم وبا دستم جق می زدم بعداز ده دقیقه تمام آبمو ریختم روی سینش وبا دستام ماساژ دادمو یه بوس ازلباش برداشتم. لازم به ذکر است تا برگشتن خانمم چهارباربامهتاب سکس لاپایی کردم ولی نا گفته نماند مهتاب در18 یا 19 سالگی واقعا محشر می شود…

نوشته: بیژن


👍 2
👎 6
260025 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

451479
2015-01-24 16:54:52 +0330 +0330
NA

khak bar saret:|

0 ❤️

451480
2015-01-24 17:08:38 +0330 +0330

haroomzade

0 ❤️

451481
2015-01-24 17:21:44 +0330 +0330
NA

جدای خارکستگیه یارو بچه 13 ساله چه جنده ای بوده.بزرگ بشه کجارو خراب کنه خدا میدونه

0 ❤️

451482
2015-01-24 17:22:46 +0330 +0330
NA

خوب بود،باورکن مادرمهتاب کسه! ک این توهمین سن میخاره تونکنی یکی دیگه میکنه.بالاخره این توش میافته . مال کردن روبایدکرد.

0 ❤️

451483
2015-01-25 03:07:45 +0330 +0330
NA

حاج انگل بازم اومدی پای داستانها ؟

0 ❤️

451484
2015-01-25 03:40:10 +0330 +0330
NA

همه چی رو ول کن کرم " جی " رو بچسب biggrin
هه هه کرم جی اسپانسر داستانت بود ؟ lol

0 ❤️

451485
2015-01-25 05:59:21 +0330 +0330
NA

من دختر 11 ساله دیدم از زن 40 ساله حرفه ای تر بوده.

0 ❤️

451488
2015-01-25 15:57:45 +0330 +0330
NA

منم تجربشو داشتم .نوش جونت .خیلی حال میده .

0 ❤️

451490
2015-01-25 17:00:07 +0330 +0330

منم دختر تو همین سن امار داده ک بکنمش ولی خب دختر سیزده ساله بزارمش کجاش اخه

0 ❤️

451491
2015-01-26 01:32:02 +0330 +0330
NA

خاک بر سرت کسکش

0 ❤️

451492
2015-01-26 16:05:18 +0330 +0330
NA
84135.jpg
0 ❤️

451493
2015-01-26 16:37:15 +0330 +0330
NA

باید همچین از کون میکردیش تا دیگه سراغ کیر نیاد !

0 ❤️

451494
2015-01-28 18:35:45 +0330 +0330
NA

ادبیات داستان من را کشته کرد خخخخ

0 ❤️

451495
2015-02-07 14:25:19 +0330 +0330
NA

ای جووووونم بگردمش یاد نوجوونیای خودم افتادم البته من اینقد دریده نبودمااااا من با همسنای خودم میپریدم!!!

0 ❤️

451498
2015-05-20 01:00:03 +0430 +0430

منم یه همچین تجربه ایی دارم من27 سالم بود اون دختر13 سالش ولی من نکردم راستش ترسیدم بر ه خراب بشه.
خیلی هم نه گفتن سخته

0 ❤️

451500
2015-05-31 06:44:26 +0430 +0430
NA

واقعا کسکشی برازندته.ماد کونی

0 ❤️

564491
2016-11-14 19:21:39 +0330 +0330

اوایلش به شکل وحشتناکی شبیه افغانی ها حرفیدی

0 ❤️

578560
2017-02-10 11:12:58 +0330 +0330

نوش جونت کردنی رو باید کرد مخصوصا وقتی خودش میخواد

0 ❤️