دختر دانشجوی همسایه

1391/11/30

سلام به همه دوستان شهوانی من کامبیز هستم (مستعار)واز شهر اردبیل وداستانی که میخوام براتون تعریف کنم از دوران دانشجویی من در یکی از شهر های گیلان است من تازه ترم 3شده بودم که موقع برگشتن به خونه از دانشگاه یه دختری رودیدم هلو انگار هیکل این دختر رو بادست درست کرده بودن ومن در همون حال که این هلو رو دید می زدم برگشتم به ترکی باصدای بلند گفتم کاش این یک شب در اختیار من بود وهمین طور داشتم میرفتم که صدای خنده این دختر منو به خودش جلب کرد برگشتم طرف دختر ودختر باصدای واقعأ زیبای که داشت رو به من گفت اگه یه روز مال تو باشم چی میشه ومن دیگه داشتم شاخ در می اوردم گفت بماند واز خجالت داشتم اب میشدم و از اونجا به سرعت به طرف خونه راه افتادم و اون شب که داشتم ذغال قلیونو درست میکردم دیدم همون دختر داره از پنچره روبه روی منو نگاه میکنه و من در همون حالت خشکم زده بود و داشتم اون دخترو نگاه میکردم که پرده رو کشیدو رفت و درست یک هفته بعد از اون ماجرا طبق معمول از کلاس داشتم میرفتم خونه که باز اون دخترو دیدم باور نمی کنید ولی انگار من اون دخترو میدیدم فقط به هیکل و صورت زیباش خیره میشدم در همون حال به خودم گفتم باید برم وبا این دختر حرف بزنم

رفتم طرف دختر و سلام کردم واو فقط نگاه کردو رد شد من که بهم برخورده بود برگشتم به ترکی بهش گفتم افتخار اشنای رو به من میدین بعد دختره برگشت وگفت چه جور اشنایی گفتم معمولی و رفتم طرفش بدون این که حرف بزنه شماره رو گرفتم طرفش و او قبول نکرد ومن شماره رو انداختم کیفش و خدا حافظی کردم ورفتم خونه شب فقط به طرف پنچره اتاق اون دختره خیره شده بودم وموقع خواب که رفتم گوشیمو بزنم شارژ دیدم یک اس از طرف ناشناس اومده ومن خودمو فوش میدادم که چرا گوشیمو تو حالت بی صدا گذاشته بودم دل زدم به دریا جواب اس رو دادم و یه اس دیگه اومد که اگه میتونی بزنگ و من شماره دختره رو گرفتم و با هم صحبت کردیم خودشو ساناز (مستعار) معرفی کرد وهمین طور که داشتیم صحبت میکردیم بهم گفت تو منو برای چی میخوای فقط راستشو بگو ومن که در لحظه برخورد اول سوتی داده بودم دل زدم به دریا و گفتم به خاطر سکس و گوشیو قطع کرد و من که باخیال این که این هلو از دستم پرید خوابیدم وصبح که داشتم میرفتم دانشگاه گوشیم زنگ خورد و شماره رو اول نشناختم و بعد ازاین که برداشتم وصدای زیباش رو شنیدم زود شناختم و احوال پرسی کردم و از بابت دیروز ازش معذرت خواهی کردم که گفت عیبیی نداره و کی اماده ای گفتم یعنی چی گفت حرفهای دیروز یادت رفته من که اول فکر میکردم داره منو دست میندازه وبعد از این که حرف زدیم گفت فقط یک روز قبل بهم خبر بده و گوشیو قطع کرد من که داشتم شاخ در میاوردم و رفتم کلاس و برگشتم اون شب فقط تو فکر این دختره بودم که هم خانه هام که هم شهری هم بودیم گفتن که چهار شنبه ما میریم تو نمیای من گفتم نه شما برین من هفته دیگه میرم و گذشت و روز چهار شنبه رسید و من یه اس به دختره فرستادم و گفتم فردا خونه خالیه وان هم گفت باشه وشب هم خانه ایهام رفتند و من رفتم حمام و به خودم حسابی رسیدم و خوابیدم صبح رفتم یه صبحونه عالی خوردم و ساعت 12 دختره اس داد که ساعت 16 بیا دم در وبعد از نهار ساعت 15ونیم 2تا ترا انداختم بالا و ساعت 16 رفتم پایین یه 10دقیقه که اونجا بودم دیدم داره میاد و رفتم طرفش و باهاش دست دادم و در رو باز کردم ورفتیم داخل و بعد از پذیرایی رفتم کنارش نشستم و چشمهامون در هم گره خورد وبی اختیار رفتم طرفش و شروع کردم ازش لب گرفتن وای باور کنید از عسل هم شیرین تر بود و کم کم رفتم پایین و روپوشو از تنش در اوردم وای یه تیشرت چسبون قرمز با یه شلوار سیاه چسبون و همون طور که داشتم باسینه هاش ور میرفتم شلوار منو داد پایین ودر یک چشم به هم زدن منو لخت کرد ومن هم شروع کردم به لخت کردن اون تیشرتو که دادم بالا واز تنش در اوردم وبا کشیدن شلوار شرت هم باهاش امد پایین وای داشتم یه بدن بی مو وکس پف کرده ای رو میدید م که داشتن بهم چراغ میدادن که بیا منو بخور و دوباره شروع کردم ازش لب گرفتن و همزمان کرست رو هم در اورنم نوک سینه هاش از شدت شهوت سیخ شده بودن و ارام شروع به خوردن سینه هاش شدم که صداش در امد ومن فهمیدم که به سینه هاش حساسه و هر کاری با سینه هاش کردم که شروع کرد به لرزش که فهمیدم ارضاع شد و رفتم پایین تر و به کس پر از ابش رسیدم انغار که لوله اب ترکیده باشه و شروع به خوردن کردم و بلند شدم و گیرمو جلو دهنش گرفتم که شروع کردبه ساک زدن مثل یه جنده داشت برام ساک میزد که گیرمو از دهنش گشیدم بیرون که اگر 2دقیقه دیکه ادامه میداد ابم امده بود و رفتم یه کرم اوردم و گفتم قنبل کن و شروع به کرم زدن به کونش کردم وقتی کرم میزدم انگشتمو داخل کسش فرستادم که راحت رفت تو فهمیدم خانوم انگار زیاد داده و بلا فاصله گیرمو گذاشتم در کونش وچون سر گیر من زیادی بزرگه به زحمت رفت تو که دختره داشت از زیرم فرار میکرد که با زور گرفته بودم و گذاشتم عادت کنه و کم کم شروع کردم به تلمبه زدن و دو سه باری گه روش گایدن رو تغیر دادم و احساس کردم که ابم داره میاد زود گشیدم بیرون که برام بخوره گفت بریز تو کونم من هم قبول کردم و کیرم رو کردم تو کونش و بعد از دو سه تلمبه ابم امد و ریختم تو کونش و بی حال شدم دختره 4بار ارضا شده بود و به کمک من لباساشو پوشید و بعد ازاین که من ازش پذیرایی کردم و حالش به خودش امد بهم گفت هر وقت خواستی بهم بگو که بیام ورفت امید وارم که خوشتون امده باشه ومن هم سکس بعدی خودم و دوستانم رو که با ساناز داشتیم رو براتون می نویسم

نوشته: کامبیز


👍 0
👎 0
92152 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

362067
2013-02-18 02:23:01 +0330 +0330
NA

باور کن اینطوری به نویسنده روحیه مضاعف میدی

1 ❤️

362068
2013-02-18 02:56:36 +0330 +0330
NA

دمت گرم بهش حال دادی دختره جنده بود

0 ❤️

362069
2013-02-18 03:06:50 +0330 +0330
NA

ریدی کامبیز جان آبم قطه :>

0 ❤️

362071
2013-02-18 03:48:15 +0330 +0330

دختره جنده بود عزیزم بگو چقد ازت پول گرفت؟

0 ❤️

362072
2013-02-18 03:51:27 +0330 +0330
NA

یاشاسون

0 ❤️

362073
2013-02-18 03:53:34 +0330 +0330
NA

به سلامتی امروز همش داستان راجع به سکس دانشجوها و نوجوونا میخونیم …مبارکه …باید یه روز از ماه رو توشهوانی بذارن به اسم روز دانشجویان سکسی !!! =)) و همش داستان اونا رو بذارن !!!

0 ❤️

362074
2013-02-18 04:15:15 +0330 +0330

فانتزیهای ذهنت خیلی کیریه عین کمر جقیت شل و وله
آخه کسمغز آدمی که دوتا ترامادول با هم میخوره اگه سالم باشه که کلا اور دوز میکنه اگرم عملی باشه کیرش راست نمیشه بعد تو چه جوری وقتی داشت ساک میزد نزدیک بود ارضا شی؟
از همه اینا گذشته نگفتی همشهریت که خونش روبروی شما بود تو اون شهر چه غلطی میکرد و از کجا داشت میومد؟
ببین کمتر جق بزن برات خوب نیست

0 ❤️

362076
2013-02-18 04:25:23 +0330 +0330

چهار خط اولشو خوندم مجلوقیت از سر و روی داستان میبارید!
نام کامبیز (مستعار)
دقیقا از چی میترسی؟

0 ❤️

362077
2013-02-18 04:36:05 +0330 +0330
NA

انگار هیکل دختره رو با دست درست کردن؟آره بقیه شون با دستگاه درست شدن،
کامبیز ریدی با ر دسته دار با این داستان تخمیت

0 ❤️

362078
2013-02-18 04:46:29 +0330 +0330

سلام
اگرکمترجق بزنی وبیشترتمرکزکنی ،اونوقت ازخودت سوال میکنی که دختره که ترکیش هم فول
بوده تک وتنهاتواون شهرچیکارمیکرده؟یعنی واقعاریدی اداره آب هم کنتوروبرده که هیچ وقت
آب وصل نشه!

0 ❤️

362079
2013-02-18 05:33:47 +0330 +0330
NA

من با نظرات دوستان بیشتر حال میکنم تا خود داستان! از اینکه نوشتی گوشیم بیصدا بود نه سایلنت خوشم اومد— در ضمن من تا حالا فکر میکردم ترکی یه زبونه نمیدونستم صداست

0 ❤️

362080
2013-02-18 06:02:22 +0330 +0330
NA

عجب دانشجو های فعالی. چرا دوران دانشجویی ما از این کیرای خجالتی پیدا نمیشد. پیشنهاد سکس میدی اونم با خجالت. بابا بکن خودتو با این داستانت.

0 ❤️

362082
2013-02-18 06:22:33 +0330 +0330
NA

منم مثل بقیه دوستان کیر خر رو حوالت میکنم بد بخت
بهم اس داد که باهاش تماس بگیری و تو هم شمارش رو گرفتی و زنگ زدی؟
آخه کونی وقتی اس داده دیگه شماره گرفتنت چیه.
بعدش یارو کسش باز بوده تو به زور کونش گذاشتی کونی.
بهتره دیگه از این گوه ها غرغره نکنی جلقی ترک

0 ❤️

362083
2013-02-18 06:28:23 +0330 +0330
NA

خاک توسرت دختره جنده بوده برو یه آزمایش ایدز بده!!

0 ❤️

362084
2013-02-18 07:26:41 +0330 +0330
NA

نویسنده جان امیدوارم دپرس نشی از این نظرات. ولی خوب یه کمی باید حق بدی بهشون. اسلحه گذاشتن رو کلت که داستان سکسی تخیل کنی. خوب ول کن دیگه حداقل با عجله ننویس و برای نوشته خودت ارزش قاءل شو.
من فک کنم چند باری ارضا شدی موقع نوشتن این داستان. و این اصلا عیب نیست عزیزم.

0 ❤️

362085
2013-02-18 07:56:44 +0330 +0330
NA

اخه چرا گلت میکنی من که ازین شانسا ندارم من خودم بچهاستارام تو اردبیل درس میخونم این دخترا یه بار نشد بهم بگن بیا منو بکن شما همتون عیاشین مادر گهبه

0 ❤️

362086
2013-02-18 08:41:56 +0330 +0330
NA

!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

362087
2013-02-18 08:53:18 +0330 +0330
NA

جنده هم به این راحتی پا نمیده

0 ❤️

362088
2013-02-18 09:33:14 +0330 +0330
NA

اول از هرچیز عرض کنم که این آقا کامبیز ترک تشریف دارن و خوشبختانه عذرشون موجهه
آقای کامبیز خان چرا وقتی که داری داستان رو مینویسی یه کم دقت نمیکنی که تخیلات ذهن داغونت رو یه کم سرجمع کنی تا یکم داستان منطقی تر بشه
آخه مگه میشه همینجور یه احمقی مثل جناب عالی توی خیابون راه بره و به دختره مثل پنجه آفتاب که شما میگی از اونور خیابون اونم با اون لهجه کیریت داد بزنی اگه یه روزی مال من بودی … واون دختره هم از اونور باز هوار بکشه که اگه مال تو بودم فلان و …
آخه پسر جون فیلم های هندی واغراق آمیز درام هم همچین اتفاقهایی توش نمیافته که شما داری در دنیای حقیقی ازش حرف میزنی
یا اون قسمتی که به دختره گفتی آبم داره میاد واون هم به شما گفته که بریز توی کونم و شما هم موافقت کردی؟؟؟؟؟؟؟این کلمه موافقت کردم یعنی چی ؟؟؟؟؟جون مادرت بگو موافقت کردم یعنی چی؟؟؟
اجازه بزرگترهای مجلس رو گرفتی که موافقت کردی که آبتو بریزی توی کون اون بدبخت ؟؟؟؟ اجازه پدر مادر وبزگترهای مجلس رو گرفتی؟؟؟؟
آخه احمق این چه جور داستان نوشتنه ؟؟؟مگه آبت آب طلای 24 عیار بوده که موافقت کردی؟؟؟
مرگه همون کس هلویی که کردی دیگه داستان ننویس
التماست میکنم ننویس

0 ❤️

362089
2013-02-18 10:30:42 +0330 +0330
NA

dorogh ham nazar dadan dareh!!!

0 ❤️

362090
2013-02-18 16:43:01 +0330 +0330
NA

اگه ی روز داستان چرت دادم بدونید فقط بخاطر اینه ک ساناز بهم فحش بده.
بعد میگم این همه هلو کجان ک ما ندیدیمشون. ننویس مخ جقی

0 ❤️

362091
2013-02-18 17:03:48 +0330 +0330
NA

سگ رید تو داستانت کس مغز جقی…

0 ❤️

362092
2013-02-18 17:43:42 +0330 +0330
NA

جمله بندی ورسوندن مفهومت اشکال داشت ولی باید بگم اون چیزی که من شنیدم حماقتی بیش نبود!

0 ❤️

362093
2013-02-19 16:56:31 +0330 +0330
NA

بیا دیگه آقا کامبیز جواب ملت ترک رو بده،اونا همین یه جا رو سالم گذاشته بودن که اونم تو به همت دولت نهم طوری ریدی توش که گندش شهوانی رو برداشته ،راسی صابون گرون شده به فکر خودت باش که جق رو ترک کنی،وگرنه برا داستانه تخمی بعدیت توف جواب تو رو نمیده ها… از من گفتن بود

0 ❤️

362094
2013-02-21 16:25:22 +0330 +0330
NA

cheghad piyade shodi?
to k gofti dokhtare as bode pas moft behet nadade kose sher nanevis

0 ❤️