سلام برام مهم نیست چی فکر میکنین اینجا مینویسم ک خالی شم فقط همین این داستان نیست خاطره زندگی منه و قسمت سکسیشم زیاد نیست پسری 21 ساله ام شروعش از یکسالو نیم پیش اون موقع به سختی ورزش میکردم قدم 188 وزنم 90 بود عاشق ورزش بودم مغازه داشتم صبح تا ظهر مغازه بعدش باشگاه بعد تا شب مغازه یک روز یک از همسایه های مغاره شماره یک دختر داد گفت زیدش بوده ولش کرده من فقط تو فکر کار بودن انقدرم مغرور بودم ک هیچکسو در حد خودم نمیدیدم ولی همین غرورو باعث شد بهش پیام بدم کم کم مخش کردم بعد فهمیدم همون پسره میخاسته به دختره تجاوز کنه رفتم پسررو له کردم ک یک مدتم فراری شدم کم
کم دیگه دختررو بوس میکردم تو بغلم میومد بهم اعتماد داشت منم داشتم 17 سالش بود تا یکبار رفتیم خونمون اتفاقی نیفتاد دفعه دوم هی گیر میداد من واقعا نمیخاستم سکس کنم باهاش اما همش میگفت نمیتونی من میگفتم میتونم نمیخام بازم همون غرور لعنتی از پشت باهاش سکس کردم همینجوری ادامه داشت سکسامون تا من هر شدم ولم نمیومد درد بکشه کم کم دیگه دستمالی از جلو تبدیل شد به سکس کامل گفت باید منو بگیری دیگه دوسش داشتم زنگ زدم مادرش هر روز زنگ میزدم اما اونا سنی بودن و هربار جواب رد میشنیدم گفتم پول کم در میارم مغازه جمع کردم زدم تو کار دیگه یک روز زد زنگ گفت رگمو زدم منم
کل یک دستمو با چاقو زدم یک روز گفت دوسم نداری اسمشو خال زدم دانشگاه سربازی نرفتم ک کار کنم اینم بگم ک وضع مالیش خوبه عید امسال گفت دارن شوخرم میدن منی ک لب به سیگار نزدم سیگار میکشیدن مشروب میخوردم گفتم بیا فرار کنیم خواستم بدزدمش ولی شهرستان رفته بود منم ادرسشو نداشتم از عید یکی دوبار دیدیمش ازدواج نکرد فهمیدم همش دروغه الانم پیام میده دیگه تمومه خسته شدم دیگه از زندیگم دوماه فقط تو خونه ام ده بار خواستم خودکشی کنم ولی تک پسرم پدر مادرم پیرن میترسم دق کنن هر روز خودم میکوبم درودیوار دیگه باشگاه نمیرم شدم دمبه 100 کیلویی از زندگی زده ماشینم رفت نشس
تم خونه همش تو اتاقم مهراب گوش میدم فقط اینو بگم بهتون تو اوجم مغرور نشین من خیلی کار را کروم ک نگفتم برا رسیدینش یک زمان یک خیابونو میبستم الان حال ندارم در اتاقو ببندم موهام سفید شده حالاک نوشتم حس خالی شدن دارم یک جا حرفامو زدم
نوشته: م
آقا لاته ، شورتت پاته
لات ۷منطقه بی آب و علف و خالی از سکنه ، حالا شده نویسنده
تعریف تو از غرور کلا یه چی دیگس په بقیه رو نصیحت نکن واس این قضیه خخخ
آخه کونی تو که انقد هول بودی دیگه غرور چیه ؟
در ضمن جقی لات ندیده بودیم که اونم اینجا دیدیم کمتد بزن وحید مرادی ???
تا “سلام برام مهم نیست چی فکر میکنین” خوندم.
حال فش دادن ندارم.
چه خودشو تحویل میگیره شافه کیون !
عاخه کیر بعده جق
اوزگل جقمنش
کیر کسگم تو غرورت
ریدم تو توهمای کیریت
به پشم زیر خایه قاطر حضرت عباس که پشمات سفید شدن
نمیدونم چی میگی ولی اگر به خاطر یه دختر اینطوری قاط زدی ک داداچ اشتباه میزنیی تو از پشت بوم افتادیی زندگی تو بکن حالشو بردی نوش جونت دیگه خود ازاری چرا
اخه لاشي تو اگه مغرور بودي كه اين نبود وضعيتت بعدشم جنده پدر رفيقت ميخواسته به يارو تجاوز كنه دختره فرار مرده افتاده دست توي پدر حوني از كو ن كرديش بعدشم داري خيابون ميبنيد حواست باشه درست اندازه بگيري نخت به قول ايرج ميرزاي عزيز كم نياد در ضمن كي ر گروه خمر هاي سرخ توي كونت اينا تاثيرات جق زياده مغزت سوخته زدي به توهم در ضمن جاكش خان يكدستي ننويس و در اخر مواظب چاقو باش دستتو نبره كوني ننه اب كي ر دزده حرومي ريدم به شرف ابجيت كيرم تو حيثيت مادرت شا شيدم تو ريشه بابات بي بته
قبلانا طرف غرور داشت خودشو بالاتر از همه میدید ی سری کارارو نمیکرد الان تو غرور داشتی هم بهش اس دادی هم کون طرف گذاشتی تو فک کنم بیشتر جلوق داری بچه
اینکه ایم متن نوشته کسخله ، ولی ادمین چرا تایید میکنه
یه چیزی از غرور شنیدی فقط
این کارا از رو غرور نبوده از سگ حشریته
یه جقه تک دست استقامتی بزن این کسشرایی که گفتیو میشوره میبره
من خیلی مغرورم که برات کامنت نزارم ولی همین غرورم باعث میشه بگم خارکصه چیه اینا نوشتی؟
چی میگی انقد زجر میدین خانوادتونو خودتونو بکشین خلاص زندگی نکبتیتونو اینجا چرا توضیح میدین عشق و عاشقی دیگ چه کوفتیه باید با عقل زندگی کرد
قدت ۱۸۸ وزنت ۹۰
کییر تو قد و وزنت مادررجنده لااشی
لاتی؟ بچه کوونی میخای بشمارم چند نفر کوونت گذاشتن چقدر آب تو کوونت خالی کردن
ننه لز حرومزاده ننه قاشقی ننه لامپی
خاطره سکسی نوشتی یا بیوگرافی زندگیتو
جمع کن بابا ریدی تو حال و احوالمون
به فرض که داستان واقعی باشه…مغرور نیستی .یه کوسخول کوسمغزی که مغزت رشد نکرده.درسن پانزده شانزده سالگی مونده.رفتارت شبیه اون رنج سنیه بیشتر.
می خوای خودتو خالی کنی حتما باید بریزیش تو مغز ما
چاقوئه تو کونت گیر کرده بود که انقد تند تند توضی دادی؟