دختر روستایی

1391/01/20

سلام دوستان این داستانی که براتون مینویسم واقعیه.و دوسال پیش اتفاق افتاد.من متاهلم واهل این حرفا نبودم از وقتی که از دواج کردم دو سه بار بیشتر سکس با غریبه نداشتم اونم فقط برای رو کم کنی بوده. 2سال پیش یکی از دوستام چندتا شماره تلفن بهم داد.اتفاقی بهشون زنگ زدم که باعث شد دونفرشون رو بکنم. اولیش یه دختر روستایی بود به اسم فائزه اولش که باهاش تماس گرفتم یه کم برام ناز کرد.ولی بعد از چند روز شروع کرد به اس ام اس بازی یه مدت از آشناییمون گذشت اون خواست که منو ببینه من هم باهاش قرار گذاشتم ورفتم تو روستایی که خونه خواهرش بود تو ماشین نشسته بودم اومد جلو در یه نگاهی بهم کرد وبا تلفن باهام حرف زد اونروز گذشت تا دوسه ماه رابطه تلفنی داشتم از پشت تلفن حرفهای سکسی میزدیم وحال میکردیم اون میگفت دستم تو شورتمه دارم کوسمو میمالم من هم حرفهایی میزدم تا بیشتر حال کنه. یکبار ازم خواست براش فیلم سوپر ببرم ومن هم براش بردم خیلی حال کرده بود.

تا اینکه یک روز بهش گفتم بیاد بیرون تا چند ساعتی باهم باشیم که گفت نمیتونه ولی قراره که چند روز بعد خونشون خالی بشه ومنو دعوت کرد تا برم پیشش.روز موعود فرا رسید من هم تیپ زدم رفتم سر ظهر بود روستا خلوت بود باهاش تماس گرفتم وگفتم من نزدیک خونتونم اومد جلو در یه نگاهی به اطرافش انداخت وگفت بیا تو. منهم سریع رفتم توی خونه منو به سمت اطاقش برد توی اطاق بعد از یکسری خوش وبش یه لب ازم گرفت متوجه شدم که تو کفه. منهم ادامه کارو اومدم بعد دیگه کیرم بلند شده بود واینجا بود که دیگه نمیشد کاری نکنم بهش گفتم بیا یه حالی بکنیم اولش ترسید و گفت که من دخترم گفتم عیب نداره لاپایی میکنیم خلاصه با زبون بازی راضیش کردم لباساشو در آورد کیرمو دادم دستش و گفتم ساک بزنه کرد تو دهنش حالش بد شد خلاصه بلندش کردم نشوندمش رو مبلی که کنار اطاقش بود یه کم کوسشو مالوندم تا حسابی حشری شد بهش گفتم به حالت سگی بشینه تا از کون بکنمش قبول کرد. قمبل کرد وکونشو به سمت من داد بهش گفتم کمرشو چال کنه تا کونش یه کم باز تر بشه بعد با انگشت کس و کونشو مالوندم ومیکردم تو کونش تا باز بشه یه کم که باز شد گیرمو با کرم چرب کردم به کونشم مالیدم و بعد کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش همین که سرشو دادم تو جیغ و فریادش در اومد من هم محکم گرفتمش وکیرم تا ته رفت تو کونش یه کم گریه کرد وگفت درش بیار دردم گرفته منهم با روش خودم وزبون بازی آرومش کردم کیرم که جای خودشو باز کرد یواش شروع به تلمبه زدن کردم دیگه دردش براش کم شده بود وداشت لذت میبرد به کارم ادامه دادم تا جفتمون باهم ارضا شدیم لباسامو پوشیدم و از خونشون زدم بیرون که اس ام اس داد دیگه باهام حرف نمیزنه دوباره دردش گرفته بود و ناراحت شده بود تا دوسه روز باهام حرف نزد ولی بعدش که آروم شده بود چند بار دیگه منو دعوت کرد خونه مادر بزرگش که توی شهر بود وحسابی بهم حال داد منهم بهش خیلی حال دادم. اگر خوب بود بگید تا بقیه خاطراتم رو بنویسم. متشکرم که همراهی کردید.

نوشته: محمد


👍 4
👎 0
100945 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

316090
2012-04-08 22:06:48 +0430 +0430
NA

نخوندم ولي
اول شدم…

0 ❤️

316091
2012-04-08 22:20:59 +0430 +0430
NA

بنام خدا
من محمد هستم . در کلاس پنجم دبستان درس میخوانم.یکروزی کیرم را در اوردم و کردم .
این بود انشای من

بابا جان یه آبو تابی بده به قصه … از خودت تعریف کن …از بدن اون خانم تعریف کنن … از عطر بدنش …از لبهاش

…از نحوه بوسیدنش

و گرنه من دو شب توی هفته با همسرم سکس دارم …بیام بنویسم …بنام خدا …من میمی خانم هستم .متاهلم .میخوام قصه بگم براتون .من امشب دادم .اولش گفتم اخ ولی اخرش خوشم اومد .بازم میخوام سکس کنم.بای

0 ❤️

316093
2012-04-09 00:39:04 +0430 +0430

کیر خر میدونی چیه؟ نمیدنی؟
بیا میکنمش توکونت اون موقع میدونی چیه مادر به روستا

0 ❤️

316094
2012-04-09 02:50:55 +0430 +0430
NA

سلامون علیکم
داستانت رو نخوندم ولی از کامنتهای بر و بچ فهمیدم احتمالا باید تخمی تخیلی باشه
اللحساب کیر یکی از همون خرای اون روستا که معمولا زیادن تو کونت
السلام علیکم و رحمته الله و برکاته

0 ❤️

316095
2012-04-09 03:59:29 +0430 +0430
NA

انصافا داستانش خوب بود ديگه_درسته كم بود ولي انگارواقعي بوداماهيچ حالي توش نداشت به خاطر همين5از10بهت ميدم 12:29

0 ❤️

316096
2012-04-09 07:51:54 +0430 +0430
NA

این کیری ترین داستانی بود که تا حالا خوندم
اصلا خودت فهمیدی چی نوشتی؟این مثلا داستان سکسی نوشتی؟
واقعا متاسفم برات…

0 ❤️

316098
2012-04-09 11:51:21 +0430 +0430
NA

ایووووول خیلی باحال بود انشای تو قشنگ تر بود تا داستان اون

0 ❤️

316099
2012-04-09 13:22:03 +0430 +0430
NA

روستا خلوت بود …اااااااررررررررررررتوله سگ

0 ❤️

316100
2012-04-09 14:30:05 +0430 +0430

کجا زندگی میکنی که با یه دختر روستایی قرار میذاری بعد هم تیپ میزنی میری سر قرار؟روستای بغلیش نه؟خودت هم فهمیدی چی نوشته بودی؟نمیخواد بقیه داستانهای مسخرتو بذاری همین که نوشتی واسه هفت پشتمون بس بود

0 ❤️

316101
2012-04-09 16:52:29 +0430 +0430
NA

کامنت ها خوندنی تر از داستان هستن :))
حال کردم باهاتون.

0 ❤️

316102
2012-04-09 18:52:03 +0430 +0430
NA

یابو… مگه شاش داری تو؟ این چه طرز داستان سکسی نوشتنه…؟ سوژه به این خوبی رو که شاشیدی توش… باز آروم نگرفتی… دفعه بعد اول برو جیشتو بکن… بعد بیا بشین با حوصله بنویس… ببینم چه گهی خوردی تو آبادی بغلی!

0 ❤️

316103
2012-04-09 21:06:42 +0430 +0430
NA

He.Mimi khanum kheyli bahal enshaye kirisho tosif kardi.
Ridam to maghzet ba in dastan neveshtanet.heyfe vaghti ke gozashtam vase kho0ndanesh.
Kooni khan balad nisti dastan benevisi goh mikhori minevisi.

0 ❤️

316104
2012-04-10 14:12:35 +0430 +0430

baba jon ina dahati yan
ta dar miyaran bayad bokonan ja
jore dige ii balad nistan

0 ❤️

316105
2012-04-18 11:43:37 +0430 +0430

کوس کش دیگه ننویس . . . . . . . . . .
ببین بچه کونی توی شهرهای آمریکا هم دخترا به پسرا اینجوری راه نمیدن حالا این روستا کجاست که اینقدر دختراش روشنفکر و باز و صاحب موبایل و اهل کون دادن هستند؟ رفتی خونه دختره جکوزی و استخر و بار مشروب و این حرفا هم داشتند لابد. کیر هرچی روستایی به همراه یک فقره بیل تو کونت. جاکش زنت رو ول کردی میری دختر دهاتی میکنی؟ بد بخت معلومه که بچه روستا هستی اومدی شهر یک نوشابه بهت دادن و چند تا عکس تو اینترنت دیدی و کونت گذاشتن و درد داشتی این داستان تخمی رو نوشتی. برو روستای خودت و کشاورزی بکن و دیگه ننویس.

0 ❤️

316106
2012-05-21 05:14:46 +0430 +0430
NA

دادادادادادادادادادادادادادادادادادا داستان از این باهالتر نخونده بودم کیرم تو دهن کسی که مسخرت کرد؟

0 ❤️

316107
2014-09-22 18:38:04 +0330 +0330
NA

بابا کس کش این چی بود نوشتی خودت فهمیدی چی نوشتی؟به قول یکی از دوستان بچه روستایی اومده شهر چن تا عکس دیده یه نوشابه بهت دادن و کونت گذاشتن از دردش اومدی اینجا کس شعرمیگی آخه تو کدوم روستا میشه رفت تو خونه یکی همه میبینن و زود همه خبردارمیشن کی به کیه چی به چیه ننویس آقا ننویس لابد دختره هم آیفون5داشت؟؟؟؟؟؟ای بشاشم تو اون لوله های مغزت که باز بشه تا بفهمی چی میگی

0 ❤️

538504
2016-04-24 19:47:02 +0430 +0430

حتما ادامه بده چون جای پیشرفت داری ?
ولی سعی کن دیگه کسشر ننویسی
داستان واقعی بنویس باشه کسکش ؟؟؟

0 ❤️