سلام به بچه گل شهوانی امیدوارم حالتون خوب باشه
این داستان اولین و تنها سکس منه که چند وقت پیش اتفاق افتاد.از خودم بگم من 18 سالمه تقریبا خوشتیپم.تو دبیرستان همش حرف کس و کن بود ولی هیچکی جرات سکس رو نداشت همه بولف می زدن منم همین طور همش خودم رو با فیلم و عکس خالی می کردم و هی تو فکر و خیال کیرم رو تو کون زنا می کردم تا اینکه اون اتفاق افتاد.ما تو یه اپارتمان زندگی می کنیم که بابای من مدیرشه . علی اقا سرایدار اپارتمانمونه یه روز امد جلو درو به بابام گفت دیگه نمی تونه کار کنه بابامم بعد از تشکر از زحمتاش گفت اشکال نداره یکی دیگه رو می اره که علی اقا گفت میشه یه خواهشی بکنم که دخترم به جا من بیاد بابامم گفت چه بهتر خلاصه گذشت تا روز 2شنبه اخه همیشه 2شنبه ها و 5شنبه ها تمیز کاری بود من از دبیرستان می امدم که دیدن کف پارکینگ خیسه فکر کردم علی اقاس ولی رفتم جلو دیدم یه زنه فهمیدم دخترش قبلش بگم که من فک می کردم دخترش یه زنه 40 ساله با چند تا بچهس ولی وقتی سلام کردم و برگشت باورم نمیشد یه زنه جوان تقریبا 25 ساله بود بعدا فهمیدم یه بچه 4 ساله داره و از شوهرشم جدا شده خیلی قشنگ نبود بیشتر با نمک بود خیلی با گرمی جواب سلامم و داد خیلی ازش خوشم امد اون روز گذشت چند روز بعد تو دبیرستانمون حرف این پیش امد که زنای بیوه مورده مناسبی هستن واسه کردن چون خیلی حشرین که منم گفتم سرایداره مون بیوه است جوونم هست. که یهو یه سوزش عجیبی رو گردنم حس کردم دوستم زده بود پشت گردنم و گفت خاک بر سرت موقعیت به این خوبی رو از دس ندی گفتم چی میگی تو! راستش تا اون لحضه به کردنه فاطمه(سرایداره مون) فک نکرده بودم از اون روز رفتم تو فکرش تصمیم گرفتم هر طور شده بکنمش برا همین سعی کردم بهس نزدیکتر شم هر بار می دیدمش چند دقیقه ای باش می حرفیدم از هر درو پیکری که میشد سعی میکردم با تیکه هام بخندونمش.
چند ماهی به این روال گذشت دیگه تقریبا صمیمی شده بودیم پش سرم همسایه ها حرف می زدیم و می خندیدیم دیگه من کارم شده بود انتظار واسه 2شنبه ها و 5شنبه ها !یه روز داشت باغچه رو اب می داد منم ماشینو میشستم که یهو نمی دونم چرا سطل ابو ریختم روش یه جیغ کشید و برگشت با تعجب منو نگا میکرد منم اولش می خندیدم بعد فک کردم زیاده روی کردم که دیدم اونم شیلنگ ابو گرفت سمت من منم از خدا خواسته که شوخیم گرفته امدم اب بریزم روش ولی کدوم اب سطل خالی بود اونم شیلنگو همینطور گرفته بود رو من منم ناخوداگاه رفتم تا شیلنگو ازش بگیرم اونم ولش نمی کرد منم انگار که با دوستم شوخی می کنم قشنگ گرفته بودمش تو بغلم اولین باری بود که یه زنه غریبه رو بغل می کردم حس باحالی بود که تو این لحظه یکی از همسایه ها امد که تازه اون وقت ما به خدمون امدیم همسایهه یه نگای بدی کرد و رفت فاطمه خود شو جمو جور کردو رفت اون ورتر یه نگاهه عجیبی به من کردو رفت منم رفتم خونه داشتم از کیر درد می مردم فورا یه دس جلق زدمو رو تختم ولو شدم بد جوری رفته بودم تو کفش نمی دونستم چه کار کنم!از اون ماجرا چند هفته گذشت تابستون شده بود یه روز صبح که مامانم خونه نبود فاطمه هم امده بود بد جوری شق کرده بودم نمی دونستم چه کار کنم نمی تونستم منتظر یه اتفاق باشم یه دس جلق زدم ولی خالی نشدم زده بودم به سیم اخر یاد حرف دوستم افتادم که زنایه بیوه خیلی حشرین گفتم یا اونم می خواد یا نمی خواد رفتم پایین گفتم بهش بیاد بالا کارش دارم فاطمه هم امد گفتم بیا تو گفت نه کار دارم کارتو بگو دسپاچه شده بوده می گفتم چی ؟بیا بکنمت!!!خلاصه با کلی اصرار بردمش تو بنده خدا بد جور به وسایلامون نگا می کرد یه لحضه دلم واسش سوخت درو پش سرش بستم با خودم گفتم الان کارتو کردی کردی وگر نه دیگه هیچی بد جوری به lcd مون نگا می کرد زنه ساده ای بود برگشت به سمت منو پرسید این چند اینچه یه لحضه نمی دونم چی شد بدون اینکه جوابشو بدم رفتم سمتشو محکم بغلش کردم بعد از چند ثانیه که ازش جدا شدم مات و مبهوت نگام می کرد و گفت یعنی چی این کارا نمی تونستم چیزی بگم کیرم شق کرده بود چند ثانیه تو چشاش نگا کردم و بعدش باز ناخود اگاه شروع کردم لب گرفتن منتظر بودم خودشو جدا کنه ولی مصه اینکه حرفه دوستم درست بود دیدم اونم بدش نمی اد چند دقیقه ای لب گرفتیم بعدش سریع لباسامونو در اوردیم واااااااییییی چی می دیدم نمی دونم بگه قشنگ بود یا نه چون اون اولین زنه بود که لخت از نزدیک می دیدمش خوابوندمش زمین اصلا نه انگار که 7 سالی ازم بزرگتر بود انگار من ازش بزرگتر بودم گفتم که زنه ساده ای بود شروع کردم همه بدنشو خوردم وااااااییییییی کس از نزدیک می دیدم همینطور مثه منگولا واساده بودم نگا کسش می کردم که برگشت گفت منتظره چی هستی بکن توش دیگه منم کیرمو مثه تو فیلما چند بار کشیدم رو کسش که چند تا اه اه خیلی باحال گفت کیرمو تا ته کردم توش باز یه اهههه اساسی کشید وااااااییییی چقدر داغ بود شروع کردم تلمبه زدن متاسفانه تازه کار بودم زود ابم امد که ریختمش رو شکمش فک کنم اون ارضا نشد چون بد جور نگام می کرد بعدشم زود پا شدو لباساشو پوشیدو رفت منم اهمیت ندادم چون رو ابرا بودمو کلی خوشحال بودم که کس کردم از اون روز به بعد دیگه زیاد بهم رو نداد حقم داشت شاید با خودش فکر می کرد چه خریه که با یه پسر 18 ساله سکس داشته منم کلی حسرت خوردمو با خودم میگفتم ای کاش اینقدر که به فکر خودم بودم به فکر اونم بودم حیف شد دور اندیش نبودم واسه من کیس خوبی بود الانم شبا کلی حسرت می خورم که زیاد با سینه هاش بازی نکردم چرا از کون نکردمش و … به هر حال روش کار می کنم که راضیش کنم اگه خوش شانس بودمو باز کردمش اگه خواستید داستانشو باز می ذارم واستون …
نوشته: mehrdad007
خاطرۀ یه بچه پولداره که یک کارگر بدبخت رو که از شوهرش جدا شده و به کار نیاز داشته، میکشونه توی خونه و اون بیچاره هم تحت تأثیر سماجت بچۀ ارباب و فضایی که توش قرار گرفته، خودش رو تسلیم خواستۀ اون میکنه . . . بچهای که لذت سکس و خودارضایی برایش یکیه و بیش از اون که نیاز به سکس داشته باشه، احتیاج داشته که سرش رو پیش همکلاسیهایش بالا بگیره و افتخار کنه که به زنی تجاوز کرده.
اگه والدیناش هم روزی متوجه این اتفاق بشوند، خیلی بیسر و صدا با سرایهدار تسویه حساب میکنند و با یه اردنگی از خونه میاندازنش بیرون تا خدای نکرده دامن آقازادۀ «کُلفتبازشون» آلوده نشه . . .
داستان واقعی که در آن پسرک شخصیت منفی و عوضی ماجراست، با بدبختیهای زن (که مدتی بود با سرایهداری به آرامش رسیده بود) تازه از اینجا شروع میشه!!
داستان نويس خوبي هستي انصافا قشنگ مينويسي خيلي جذاب بود اي كاش اولش مينوشتي كه اين فقط يه داستانه نه واقعيت ولي از نظر داستان نويسي و تحرير و جمله بندي حرف نداشت كلا دمت گرم
داستان نويس بدی هستي انصافا افتضاح مينويسي خيلي یخ بود اي كاش اولش نمينوشتي كه اين واقعيته ولي از نظر داستان نويسي و تحرير و جمله بندي چیزی برای گفتن نداشت كلا دمت گرم با این همه غلط املایی
X( خیلی معذرت میخوام از بچه های گلی که نظر دادن بخصوصsinaoo7.از نظر اجتماعی کاملا باsinaoo7موافقم.اگه این داستان واقی نباشه باور کنیدروزانه خیلی از این جور حدثه دها به وجود میاد وبازنده میدان هم اون کسیه که زیر دسته. از نظر ویراستاری که نگاه داستانت کردم در حد افتضاح و همون آقازاده های دیوس هستی.امیدوارم به زمین گرم بخوری و خدا دهنتو توسط یکی از بنده های کلفتش بگاد
خوب نبود چیز خاصی تو داستان نبود به نظر واقعی هم میومد خیانتو زور و فریبی هم توش نبود که بد باشه ولی نوشتن هم نداشت تو نه سکس بلدی نه داستا نوشتن فقط وقت ما رو گرفتی
بچه عقده ای تو به همین یکی رضایت بده من قول میدم دختر سرایدار میبخشه هر چند خیلی کثیفی که واسه این نقشه ی از پایه خودخواهانت از جلب اعتماد استفاده کردی و بعدشم بابات بابات مکه…ولی لطفا هوس نکن دوباره سرتو جلو هم کلاسیات بگیری بالا
به یزدان که ما گر خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم
مادر هر چی اقا زادست بچه های اینجا با کیرای فضاییشون بگان :)
الان خیلی خوشحالی که باهاش سکس کردی ؟و ناراحتیت از اینه که چرا باسینه هاش بازی نکردی و کونشو نکردی؟حتی یه ذره هم عذاب وجدان نداری که با اون زن بیچاره این کارو کردی؟چقدر پستی تو پسره جلقی خاک بر سر حالم از تو و داستانت بهم خورد با این قلم یخت
اول یه سوال قضیه این 007 چیه خیلی از کاربریا تهش اینو داره یه جورایی شده مثل جون تو کاربری دخترا
داستانتم خیلی خوب نبود ما همکلاسیای دبیرستانت نیستیم که بیای پز بدی که چیکار کردی و خیلییییی آبکی بود
بچه ها ولش کنید این بیچاره رو !هنوز معلوم نیست هیجده سالش شده باشه بچه ست نادانی کرده
koskesh khodam in dastano vasat tarif kardam tu mahal bebinamet mikonamet hala esmet mehrdad shode jadidan :d=))
به: ساینا جون
توی این صفحه که من 007 ندیدم؟ واقعاً زیاد شده؟ به هر حال، انتهای ID من که 007 نیست.
mani_vahshi
تو هم یه دیوث زاده مثل این داستان نویسی که خیلی دقیق و با ادله و اثبات ازش جانبداری میکنی!!
اگه ننه تو هم مجبور باشه نونتو بده حتما بخاطر تو با پسر صابخونه کنار میاد تا کارشو از دست نده !!
007 کد مخصوص مامور در سری فیلمهای جیمزباند بوده. ایشون به مامور دوصفر7 معروف بودند و در دوران خودش بسیار فیلمهاش سر و صدا کرد. احتمالا این دوصفرهفتهای آخر اسم بچه ها هم تاثیر گرفته از همون فیلمها باشه
آقايون محترمي كه دم از مرام و معرفت مي زنند بايد به اين نكته توجه كنند كه ابتدا به ساكن رعايت عفت كلام و حرمت قلم رو داشته باشند و هرچي كه ازدذهن ودلشون ميگذره مي نگارندو خواهر و مادرو…بنده خدانويسنده داستان رو سرويس ميكنندشما اول خودتو اصلاح كن بعد راجع به كسي نظر ايده ال ومناسب يه سايت عمومي كه احتمال داره يكي از محارم جنابعالي از بينندگان پروپاقرص اين سايت باشه كه زشته الفاظ متين شمارو بخونه وببينه…بعدش هم برو فردين بازي رو بزن كنار يارو سكس با محارم رو واسه خودش كرده يه فرهنگ تو دلت واسه كسي ميسوزه كه خودش پايه بوده كه تن به اين كار داده اگه تمايل اوليه اون خانم سرايدار نبود هيچ احدي جرات نميكرد چپ نگاهش كنه ويارو چند ساله ان كارو انجام ميده ويه زن بيوه نميدونه يه پسر 18ساله واسه چي ميگه يه دقيقه بيا خونه كارت دارم؟لازم نكرده شما دنبال اين آقا بگردي تا خفه اش كني بشين سر جات بذار مردم كارشون رو بكنن
من اگه جای اون دختره بودم یک چوب باتون یا وردنه پیدا میکردم وتوی کو… میکردم. چون مطمئنم بیشتر حال میکردی وبیشتر ارضا میشدی!!!
sinaoo7 درسته ای دی شما صفر نیست ولی اینجور احساس میشه و ای دی نویسنده 007 داشت که برام سوال شد و چند تا ای دی دیگه اینطور بودن
بچه ها بهش گیر ندین واقعاً خواب خوبی دیدی امده واسه خودش داستان نویس شده بنویس خوابات با حالند ، یه خواب در موضوع جزیره ببین که تو و اون دتر سرایداره تنها اونجا باشین دیگه حسرت نمی خوری چرا پسونهاشو نخوردی …
چطور ندیدی اسم mehrdad007
به: sinaoo7
توی این صفحه که من 007 ندیدم؟ واقعاً زیاد شده؟ به هر حال، انتهای ID من که 007 نیست.
پاسخ
sinaoo7 تو می گی 007 ندیدی ؟
این داستان رو mehrdad007 نوشته چطور ندیدی ؟
نوشته: mehrdad007
با نظر شما کاملا موافقم و امیدوارم که هه ما بتونیم به این نکته مهم توجه کنیم و به همدیگه احترام بگذاریم.
چي بگم،تاآخرارزش خوندن نداشت،داستان جنده هاقشنگ ترازاين،