دختر عرب

1391/05/16

سلام بروبچ من تاحالا خاطره سکسی ننوشتم اگه زیاد خوب نبود دیگه ببخشید.راستی این خاطره واقعی واقعی هستش خوب بریم سر داستان.
این قضیه بر میگرده به 3سال پیش اون موقع من سی سالم بود .راستی بزارین یکمی از خودم بگم قد 178 وزن 73 رنگ پوست گندمی چهره متوسط هیکل همه میگن خوبه بگذریم. من تو سایت کلوپ عضو بودم ولی زیاد اونجا سر نمیزدم تا اینکه بعد از مدتی یک سر به سایت زدم دیدیم یک درخواست دوستی دارم وقتی باز کردم دیدیم یک دختر با ارایش خلیجی هستش بدم نمیومد ادش کردم اسم کلوپ ایدیش باران بود خلاصه ما هم از اون روز ببعد بیشتر میرفتم تو سایت تا یک روز یک پیام برام گذاشته بود که وای چقدر عکساتون قشنگ هستن اخه من عکاسی حرفه ای میکنم از طبیعت خلاصه این گذشت تا اینکه یک روز بطور اتفاقی اون که تو سایت بودم دیدیم اونم چراغش روشن شد سریع بهش پیام دادم که اون هم سریع جواب داد با سلام و احوال پرسی شروع شد از اینکه از عکسام خوشش امده بود ازش تشکر کردم چقدر هم از عکسام استقبال کرد. بلاخره کار به دوستی معمولی رسید از خودش گفت دوتا خواهر بودن از عربهای اهواز بودن ولی 15 سال بود که تو کویت زندگی میکردن خلاصه این باران خانم ما یک جورایی از ما خوشش امده بود دیگه کار بجایی رسیده بود که هرروز ساعتها تو سایت بودیم که خودش از من شماره منو خواست منم بهش دادم بعد از چند ساعت زنگ زد با یک لهجه عربی فارسی خوب صحبت میکرد نمیدونستم یک جورایی بمن وابسطه شده. تو این مدت کم دیگه کار خانم شده بود روزی چند بار زنگ زدن و حرفهای عاشقانه زدن مادرشم در جریان دوستیمون قرار داده بود چند بار هم با مادرش صحبت کردم زن خوبی بنظر میرسد.

سرتون را درد نیارم این باران خانم یک دل نه صد دل عاشق ماشده بود البته منم از قضیه ناراضی نبودم یک دختر متولد 63 از زیبایی میشه گفت خدا براش سنگ تمام گذاشته بود خیلی ناز و باربی بود. دیگه کار بجایی رسیده بود که اگه میخواست برای خودش چیزی بخره نظر منو هم میپرسید.گذشت تا اینکه این باران ما خواست بیاد ایران میگفت این بارو فقط بخاطر تو دارم میام که اگه خدا خواست باهم ازدواج کنیم منم کمو بیش خانوادمو در جریان گذاشتم که شاید همچین جریانی اتفاق بیوفته همه چی محیا بود تا اینکه شب موعود رسید گفتم میام فرودگاه دنبالت بکسی نگو بیاد فرودگاه راستی یادم رفت بگم که این باران خانم یک عمه تو تهران داشت و هروقت میامد ایران یک راست میرفت خونه عمش البته بگم عمه اش هم از جریان ما باخبر بود.شب ساعت 1 بامداد پروازش مینشست.ساعت11:30 از خونه حرکت کردم رفتم سمت فرودگاه امام رسیدم فرودگاه ساعت 12:15 بود.بالاخره ساعت یک پرواز کویتیه نشست من که تا اون موقع فقط چندتا عکس ازش دیده بودم.هنوز از نزدیک ندیده بودمش.مسافرا اومدن استرس داشتم یکم از رو پله های برقی دیدمش ولی اون منوندید چی بگم ازش یک تیپ خلیجی زده بود که فکر کنم همه براش راست کرده بودن میشد دید که چشمها بطرفش هستن که ببینن بطرف کی میره منو دید اومد سمتم نگذاشت نه برداشت منو بغل کردو زد زیره گریه همین منو فشار داد بخودش دروغ چرا راست کردم حسابی نگبن ندید بدید بود ها نه ولی تا بحال دختر عرب منو بغل نکرده بود.سوار ماشین شدیم امدیم سمت تهران رسوندمش در خونه عمش از قبل یک گوشی بایک خط ایرانسل براش گرفته بودمدادم بهش چون از وقتی که کویت بود میگفت من اومدم تهران باید منو فرداش ببری شمال بیچاره تابحال شمال نیامده بود.منم بهش قول داده بودم که ببرمش فرداش بهش زنگ زدم دیدم جواب نمیده گفتم شاید خوابه ولی هرچی زنگ زدم دیدیم نه خبری ازش نیست خلاصه ساعت 4 بعدظهر اس داد که بیا سر میرداماد منم رفتم اونجا دیدیم اومد سمت ماشین سلام کردم جوابمو نداد ناراحت بود گفتم چیه گفت هیچی اسرار کردم دیدم گوشیمو داد دستم گفت اس ام اس ها چیه تو گوشیت تازه فهمیدم چه گندی زدم من یادم رفته بود اسهای گوشی رو پاک کنم از دوست دخترم بود توش دیگه شروع کرذیم به ماستمالی که این برای خیلی قبل هستش کسی بغیر از تو تو زندگی من نیستش و از این حرفها بخیر گذشت ساعت 12شب بسمت چالوس حرکت کردیم دوستم اونجا یک ویلا داشت که کلید ویلارو ازش گرفته بودم.بعد از تونل کندوان یک بارون قشنگ هم شروع به بارش کرد داشت هز خوشحالی سکته میکرد سانروف ماشینو زده بود کنار بارون میخورد بصورتش که یک دغفه لپم داغ شد یک ماچ ابدار از من گرفت رفتم رو هوا.ساعت نزدیکای 5صبح رسیدیم ویلا باران شدیدی میامد راستی فصل ابان بود رفتمیم تو ویلا سریع اماده شدم برای خواب داشتم میمردم از خواب رفتم روتخت اونم امد پیشم موهاشو باز کرده بود تا باسنش بود بت یک شلوارک سبز رنگ و یک تاپ سورتی کمرنگ خیلی ناز شده بود خودشو چسبوند بمن منم بغلش کردم و گرفتیم خوابیدیم تا ساعت 11 صبح از خواب بلند شدم رفتم بیرون کمی خرید کردم امدم دیدیم رفته حمام دوش بگیره چای اماده کردم دیدیم صدام میزنه رفتم گفت از بس عجله کرده حوله یادش رفته برای خودش بیاره منم حوله خودمو براش بردم دادم از لای در بهش امد بیرون دیدم حوله پیشه گفتم برو کنار شومینه تا برات چای دارچین بیارم گفت اخه چیزی تنم نیست گفتم خوب نباشه اینجا که بغیر از منو تو که کسی نیست.گفت اخه روم نمیشه گفتم ناز نکن برو تا برات چای بیارم با هم بخوریم رفت رو مبل کنار شمینه منم براش یک چای لب سوز و لب دوست بردم حوله از رو شونش اویزان بود رفتم پیشش همینطوری نگاهش میکردم گفت هیزبازی بچه شیطون رفتم براش سشوار اوردم گفتم میتونم خودم برات سشوار بزنم قبول کرد گفتم بنشین پایین منم نشستم پشتش یک جورای از پشت چسبیدم بهش خوش فهمید ولی بروی خودش نیاورد.کیرم بدجور راست کرده بود پاهامو باز کردم گفتم بیا وسط تر تا بهتر بتونم موهاتو شونه کنم کیرم از پشت خورد به کمرش فهمید گفت میبینم حالت زیاد خوب نیست شیطون بلا بوی شامپوی موهاش داشت دیونم میکرد خودشو بهم بیشتر میچسبوند دیگه خودشم حالی به حالی شده بود سشوار زدن تمام شد سرشو بوسیدم برگشت بدون مقدمه لبامو گرفت به لباش اتیش بود لباش دروغ نگم بیشتر از 20 دقیقه لبای همو خوردیم حوله رو از روش زدم کنار کاملا وای چی میدیدم یک بدن سبزه لایت زیاد سبزه نبود میشد گفت همرنگ پوست خودم بود سینهاش سایزه 80 سر بالا دیگه چیزی نفهمیدم سر سینهاشو میمکیدم داشت دیونه میشد همش ناله میکرد یک کس نازو خوش فورم چه کپلهایی داشت صاف صاف من زیاد با کس سرو کار داشتم ولی این یک چیزه دیگه بود یک کون خوش فرم قوس کمر هم داشت دیگه نگو رفتم لای پاش کسشو بو کردم بو صابون میداد زبونم لای کسش کشیدم ناخنهاشو تو بدنم فرو کرد از شدت شهوت یک 10 دقیقه ای کسشو خوردم دیگه داشت ناله میکرد برش گردوندم تازه چشم افتاد به کون خوشگلش لای کونشو باز کردم یک سوراخ کون قهوه ای کمرنگ بدون مو زبونمو دور سوراخش میچرخوندم ذیگه از حشر زیاد داشت گریه میکردتازه یادم افتاده بود که لباسهای خودمو در نیاوردم خواستم در بیارم نذاشت گفت خودم در میارم تو یک چشم بهم زدن لختم کرد تا شورتمو در اورد گفت مگه تو عربی با این کیر کلفت یادم رفت بگم من کیرم 18 سانته و کلفتم هست سر کیرمو لیس میزد خودش میگفت که بار اولش هست و اینهارو هم از تو فیلمها یاد گرفته و یک بار هم با دوستش که دختر هم بوده لز داشته کیرمارو میمکید داشتم خالی میکردم دیگه فهمید کیر مارو از دهنش در اورد گفت که دختر نیست وقتی که با دوستش لز میکرده دوستش یک دعفه دوتا اتگشت میکنه تو کسش و پردش پاره میشه سر همین قضیه هم با دوستش بهم میزنه ولی نذاشت بزارم تو کسش گفت میخوام برای شب اول ازدواج بکنی توش ولی از کونم میتونی به شکم خوابوندمش لای کونشو باز کردم سر کیرمو گذاشتم در سوراخش همین که سرش رفت تو جیغی زدو از زیرم در رفت گفت چشام سیاهی رفت از درد کمی سبر کردیم گفتم بیا سرپا بزارم نو کونت دردش کمتره یک تف جانانه انداختم رو کیرمو کمی هم دولاش کردمو سر کیرمو میزون کردم بایک فشار تا نصفه کردم تو کونش خواست خودشو خلاص کنه که نذاشتم ناله میکرد کمی سبر کردم دیدم اروم شده گفتم حاضری برای بقیش گفت مگه تا ته نکردی گفتم نه تا امد بگه تا همینجا بسته با یک فشار تا خایه کردم تو کونش پاهاش سست شد اروم خوابوندمش داشت مثل ابر بهار اشک میریخت شروع کردم به تلمبه زدن دیکه دردش براش لذت داشت یک 10 دقیقه ای کردمش دیدم داره تختو چنگ میزه فهمیدم داره ارضا میشه یک دعفه یک ناله کردو بدنش شل شد منم دیگه داشت ابم میامد گفتم کجات بریزم گفت بریز تو دهنم ولی نمیدونم خوشم بیاد یا نیاد منم گفتم امتحان کن کیرمو در اوردم همین که ابم امد ریختم تو دهنش تا مزش کرد حالش بد شد و بالا اورد سریع رفت سمت دستشویی رنگش مثل گچ سفید شده بود براش اب قند اوردم ازش معذرت خواهی کردم که گفت اشکال نداره خودم خواستم ولی دیگه تا زنده هستم نمیزارم ابتو بریزی حتی رو صورتم خلاصه ما 3روز شمال بودیم وقتی هم برگشتیم تهران چند روز هم تهران بود تو این چند روز هم باهم سکس داشتیم و برگشت کویت چند روز بعد هم زنگ زد گفت ما برای هم ساخته نشده ایم و از این جور جفنگیات و رفت پی کاره خودش امیدوارم که خوشتون امده باشه فقط جون مادراتون فحش ندیدن اگه خوشتون نیامده تا باز هم براتون بنویسم شاد باشد…

نوشته: ؟


👍 1
👎 0
83307 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

328802
2012-08-06 15:09:32 +0430 +0430
NA

چراغعلي به زنش اصرار میکنه که باید بخوریش.زنه در حال خوردن شروع میکنه گله که: ای خدا ما زنها چه بدبختیم بیچاره ایم و…لره میگه:گفتم بخوریش نه میکروفونش کنی حرف بزنی!

1 ❤️

328803
2012-08-06 17:43:43 +0430 +0430
NA

یارووو با توام اوهههههها بیا بیشین یه 2 دقیقه باهات حرف مردونه دارم نه ناموسا مارو کس مخ فرض کردی ؟ نه حالا خودمونیم
نه تورو جونه اون حوری عربه هاااان ؟ د بنال دیگه تا با لامبرگینی رونتون نکردم تو کونت کسکش ماشین دنده هاش رو بلدی ؟
دنده 3 کجا میشه ؟ حالا بریم سره خوشمزه فحش

اخه خلیج فارس تو کونت …
کل کلوپ .com تو کونت …
مغزت پوچ شد از بس کف دستی رفتی بسه دیگه
فک کنم مغزت خالی شده دیگه یه سیم مونده گوشات رو نگه داشته
یه شعرم بگیم :))

در حد شعر نیستی اخه کس شعرم بسته

جونه مادرت خواستی بنویسی اسم کیریتم بالاش بزار نخونیم

0 ❤️

328804
2012-08-06 17:54:45 +0430 +0430
NA

عزیزم آخه به تو چی بگم فحش که این کسو شعر تورو جواب نمیده فقط میخام بدونم از کدوم روستایی و سوار کدوم الاغی بودی که این کسو شعرا رو به خورد این سایت به این قشنگی میدی بابا به گند نکشین سایتو جون مادراتون

0 ❤️

328805
2012-08-06 22:06:28 +0430 +0430
NA

تا وسطاش بیشتر نخوندم خیلی خیلی چرند بود
درضمن یکجا گفتی “راستی فصل ابان بود”
چه جالب من تاحالا فکر میکردم که آبان ماه نه فصل نگو یه عمر اشتباه فکر میکردم
غلط املایی هم که کولاک بود از سورتی گرفته تا …
“بدنش سبزه لایت بود” این دیگه واقعا آخرش بود میشه دقیقا بگی سبزه لایت یعنی چه رنگی
مثل این میمونه که بگیم مشکیش سفید بود
یا قرمزش آبی بود

0 ❤️

328806
2012-08-07 05:08:41 +0430 +0430
NA

من عاشق فحش دادناتونم خیلی باحال میفحشین
دادا سعید مرسی از جوکت خیلی خنده دار بود
در مورد داستان هم نظری ندارم بخاطر نظر بچه ها میام :love:

0 ❤️

328807
2012-08-07 06:07:46 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت هنوز نمیتونی ماه سال رو از فصل سال تشخیص بدی <<سورتی>> نه صورتی
هرچی دوربین عکاسی حرفه ای تو دنیا هست به اضافه ی کیر کلفت هر چی عربه تو کون خودت و ننت کسکش دیگه ننویس وقت ما رو نگیر و کمتر فحش بخور
دختره از کویت میاد تهران به خاطر تو بعد میره و میگه ما به درد هم نمیخوریم کس شعر محض بود هر چی کیر تو کویت هست به اضافه کیر تمام بچه های شهوانی تو کونت

0 ❤️

328809
2012-08-07 06:46:19 +0430 +0430
NA

تو کوس زن خودت اخه زنا زاده چرا به مردم فحش میدی خوشت نیامد بگو خوشم نیومده فحش دیگه چیه اینو حواله خودت کردم که دیگه به کسی فحش ندی راستی اگه زن نداشتی بکن تو خواهرت یا مادرت

0 ❤️

328810
2012-08-08 00:41:43 +0430 +0430

جالب نبود ولی بهتر بنویس. . . . . . . . . . . . .
اینکه این همه راه اومد و تا زمانی که با هم بودید سکس کردید و رفت و گفت به دارد هم نمیخوریم واقعا مسخره بود. یعنی یه جورایی شاشیدی تو داستان. جریان کون کردنش هم خالی بندی بود. راستی گفتی براس یک گوشی و سیم کارت گرفته بودی که بیاد بدی استفاده کنه ولی تو اون گوشی نو و سیم کارت نو پر بود از شماره تلفن و متن اس ام اس؟ این هم خیلی ریدمون بود. خلاصه از اول تا آخرش ریدمون بود و یک داستان کیری نوشته بودی. صحنه های سکسی هم جالب توصیف نکردی میتونستی خیلی بهتر بنویسی. در کل کیر تو داستانت. سعی کن دفعه بعدی رو داستانت بیشتر وقت بذاری و بیشر فکر کنی شاید بهتر از آب در بیاد. خلاصه اینکه کله کیری از من میشنوی دیگه ننویس. ولی اگر بهتر میتونی بنویسی باز هم بنویس.

0 ❤️