دختر عمه از اولش راضی بود

1393/08/04

با سلام خدمت شهوانی های عزیز.
من عضو شهوانی نیستم،فقط گاهی داستاناتون رو میخونم . بی مقدمه میرم سره داستان تا زیاد وقتتونو نگیرم.در این داستان فقط اسمارو عوض کردم ولی به اصل داستان کاری نداشتم: اسم من مهدی 23ساله در یکی از شهرهای داغ زندگی میکنیم.من از همون بچگی کمی شیطون بودم و با دخترای فامیلمون بدجور صمیمی بودم.در بین این دخترا هم با یکی از دختر عمه هام به اسمه مریم ک 2سال از من بزرگتر بود از همه صمیمی تر بودم. من و مریم از همون کوچکی با هم بازی میکردیم،چن بار هم ک با هم تنها بودیم به هم جاهای بدمون رو نشون داده بودیم. وقتی هم ک بزرگ شدیم به هم اس میدادیم.مریم چون دختره شلوغی بود پدر و مادرم از اس دادنای من واون شاکی بودن و هی منو ملامت میکردن ک به اون اس ندم و رفته رفته رابطه منو مریم کمرنگ و کمرنگتر شد تا این ک تا چن ماه از هم خبر نداشتیم .اینم بگم ک من تقریبا پسره مذهبی بودم و هر هفته به هیئت میرفتم.

تابستونه سال 91 بود یه شبه 5شنبه از هیئت برگشته بودم و تازه رفته بودم توی رختخوابم ک دیدم اس اومد تا بازش کردم دیدم مریمه،بعد از کلی حالو احوال پرسی گفت ک باید براش یه کاری انجام بدم وگرنه آبروش میره،منم بدون چون و چرا قبول کردم آخه به گردنم حقه خواهری داشت.خلاصه قرار شد من هر روز براش یه کارت شارژ 2تومنی بفرستم.تا یه هفته باهم اس بازی میکردیم ک یه 5شنبه دیگه از راه رسید و شب داشتیم با هم میحرفیدیم ک سره صحبت سکسی رو باهاش باز کردم،آخه تا اون روز اصلا با هم همچین حرفایی نداشتیم.بهش گفتم دختر چرا نمیخوابی آخه،چرا نمیزاری عمه اینا کارشونو انجام بدن،بابا شبه 5شنبه هستش آخه؟گفت:نه بابا اونا راحتن اگه بخوان سکس کنن میکنن.یه لحظه هنگ کردم دیدم اعتراض ک نکرد هیچ،با منم همراهی کرد،پس منم موقعیتو مناسب دیدم و باهاش حرفیدم.گفتم من ک تا الان هرچی گفتی نه نگفتم تو هم بیا خواهری کن و نه نگو دا.گفت چی میخوای عزیزم.گفتم میشه ی بار سکس کنیم ؟آقا چشمتون روزه بد نبینه قاط زد اساسی .خلاصه به هر ترتیبی بود نرمش کردم ک شوخی کردم ولی برنامه رو واسه مخ زنی فردا شب آماده میکردم.اما فردا شبم نشد و ما تا یه ماه تو مخه این دختر عممون کار کردیم ک تقریبا راضی شد.شبا با هم سکس ایس میکردیم تا واسه روزه موعود آمادش کنم.خلاصه یه روز از دهنش پرید ک امروز تو خونه تنهاس ،منم تا اینو شنیدم پریدم یه ماشین گرفتم و به طرف خونشون راهی شدم .تو راه بهش گفتم ک میام ولی گفت نه آماده نیس امروز ولی بهش گفتم رسیدم دا درو باز کن بیام تو.اومد درو باز کرد دیدم با یه چادر اومده دمه در ک نمیزاشت برم داخل،گفتم بابا زشته همسایه ها شک میکنن ها ک دستش رو ورداشت رفتم تو.اومدیم حال پذیرایی دیدم با چادر وایستاده گفتم تو روزای معمولش با تاپ شلوار جلوم می ایستی حالا چادر از دستت نمی اوفته ؟گفت واقعا اومدی سکس کنیم؟گفتم پ ن پ اومدم ظرفارو بشورم و چادرشو گرفتم و بغلش کردم کمی تقلا کرد ولی وقتی از گونش بوسش کردم سست شد آروم برگردوندم و فیس تو فیس شدیم توچشماش نگا کردمو آروم لبمو گذاشتم رو لبشو خوردم.اروم تی شرتشو در اوردم یه سوتین کرمی داشت از پشت سوتین رو باز کر کردمو سینه هاشو بوسیدم .مریم ی دختره لاغر و گندمی بود ولی بدجور حشری بود.سینه هاش کوچیک بددن ولی خوش تراش بودن خلاصه کمی ک سینه هاشو خوردم از گوشش شروع کردم به لیسیدن،وقتی به نافش رسیدم یه آهی کشید و لرزید ک فهمیدم به ارگاسم رسید یه شلوارک پاش بود آروم درش آوردم .یه شرت صورتی پاش بو از رو شرت کسشو مالوندم بعد دستشو برد سمته کیرم و مالوندش اروم کمرمو باز کرد و کیرمو گرفت تو دستش ماهر نبو ولی خوب مک میزد .کمی ک برام ساک زد خوابوندمش به پشت رو زمین آروم همزمان ک روناشو لیس میزدم شرته صورتیشو از پاش در آوردم .وای چی میدیدم اصلا بهش نمیخورد ک همچین کسه بزرگ و خوشگلی داشته باشه سرمو آوردو پایین یه لیس به کسش زدم آه ونالش رفت هوا .عجب کسی بود خوشگل،کوپل،خوشمزه.یه نیم ساعتی کس و چوچولشو خوردم دیگه داشت از شدته حشریت میمرد بلندش کردم و چهاردستوپاش کردم کونش تنگ بود با خودم کرم داشتم آروم به کونش مالیدم و با انگشتو با کونش بازی کردم و چون میخواستم دردش رو نفهمه با دسته دیگم هم با کسش بازی کردم کمی ک کونش جا باز کرد کیرمو ک مثه سیخ شده بود گذاشتم دمه سوراخه کونش اما هرچقدر فشار میدادم تو نمیرفت .یه کمی دیگه کرم مالیدم به کونش و کیرمو تو خطه کونش بالا پایین کردم تا کیرم چرب بشه باز کیرمو گذاشتم دمه سوراخه کونش یه فشار دادم و سره کیرم ک رفت تو یه جیغی کشید و رفت جلو ک کیرم از تو کونش در اومد .گفت مهد ی تورو خدا درد داره بیخیال شد کمی قربون صدقش رفتم و رفتم سراغ کسش.آخه از ناحیه کس بدجور حشری بود کمی ک لیسیدمش باز چهاردستوپاش کردم و کیرمو آروم آروم کردم تو کونش درد میکشید ولی تحمل کرد تا همه کیرم رفت تو،کمی مکث کردم تا جا باز کنه و بعد آروم شروع کردم به تلمپه زدن.باز هم درد داش اما نه زیاد کم کم دردش به حال تبدیل شدو صدای آه ونالش بلند شد .دیگی داشت خودش عقب و جلو میشد بدجور بهش حال داده بود کمی ک تلمپه زدم کم کم داشت آبم میومد بدونه اینکه بهش بگم همشو خالی کردم تو کونش .چند تا تلمپه آروم هم زدم ک همه آبم رو تو کونش خالی کنم بعد آروم بغلش کردم و یکم از هم لب گرفتیم و ساعتو نگا کردم دیدم نزدیکه ساعته 13ظهره و نزدیک بود ک عمه بیاد باهم خداحاظی کردیم و رفتم بعد از اونم حدوده 5 باره دیگه هم سکس کردیم ممنون از وقتتون ک داستانو خوندید.اگه هم خوشتون نیومد ببخشید

نوشته: مهدی


👍 4
👎 2
88261 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

441889
2014-10-26 15:05:36 +0330 +0330

اگه مذهبی نبودی چیکار میکردی؟؟ biggrin

بدک نبود

0 ❤️

441890
2014-10-26 15:14:39 +0330 +0330
NA

داستان به این خوبی چرا نظرات کمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

441891
2014-10-29 07:03:28 +0330 +0330
NA

«ﻣﻦ ﻋﻀﻮ ﺷﻬﻮﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﯽ
ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﻧﻢ.»
جاکش همین که داستانتو فرستادی اینجا ینی شهوانی عضوی!
« ﮐﻤﯽ ﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺍﺯ
ﮔﻮﺷﺶ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﯿﺪﻥ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ
ﻧﺎﻓﺶ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺁﻫﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﮎ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﺭﮔﺎﺳﻢ ﺭﺳﯿﺪ» توی نود درصد این داستانای تخمی نویسنده این جمله رو بالا آورده!فقط بجای ناف کوسش بوده، دختر عموی جندت از ناف ارضاء میشه؟
کیرم سر در اون هیئتی که تو میری

2 ❤️

441892
2014-11-01 18:52:58 +0330 +0330
NA

خیلی خوب بود داستانت
.
.
.
.
.
.
.
(ستاد شادسازی کونی های شهوانی)

0 ❤️

441893
2014-11-06 08:33:45 +0330 +0330
NA

گفتم من ک تا الان هرچی گفتی نه نگفتم تو هم بیا خواهری کن و نه نگو دا.گفت چی میخوای عزیزم. khahr ha az kay tahala ba kos dadan khahary khodashon sabat mykona

0 ❤️

441894
2014-11-06 17:48:36 +0330 +0330
NA

اه کیرم رفت تو شکمم این دیگه چیه shok

0 ❤️

441895
2014-11-10 17:59:27 +0330 +0330
NA

kooooooooooooooooniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

0 ❤️

785301
2021-01-07 17:07:52 +0330 +0330

از شهامتت خوشم اومد افرین 😂😂😂

0 ❤️

862008
2022-03-03 20:00:56 +0330 +0330

اگه مذهبی نبودی چیکار میکردی؟

0 ❤️