دختر عمو مرضیه کون گنده هیکلی

1394/12/11

امیدهستم 18سالمه.این داستان برمیگرده ب 1سال پیش.
ی دختر عمو دارم ب اسم مرضیه.مرضیه خانوم ی داداش هم داره ک 18سالشه هم سن خودمه.از مرضیه بگم ی دختر21ساله.قدش متوسط کونش بزرگ یکم هیکلی هست.سینه هاش هم متوسط.راستی اسم داداشش هم مجیده.بریم سراغ داستان.ی روز حوصلم سر رفته بود یعنی نمیدونستم باید چکار کنم هوا هم گرم بود.پای کامپیوتر نشسته بودم.یهو دیدم مجید زنگ زد.گفت سلام خوبی.بعد از احوال پرسی گفت.با بچه ها قراره بریم بیرون میای منم گفتم اره.میام.بهش گفتم ساعت چند گفت ساعت3.منم گفتم باشه.ساعت 2بود فیلم میدیدم ک 3شد.خلاصه زدم بیرون مجید با چندتا از بچه ها اومدن رفتیم مرغ گرفتیم نوشابه.از این چیزا گرفتیم.بعد تو این هوا گرم قرار بود با بچه ها بریم خونه یکی از دوست مجید.بعد بهم خورد.منم ب مجید گفتم.حالا ک قرار بهم خورد ما جایی نداریم تو این هوا گرمی بریم.ب مجید گفتم بیا بریم خونه خودتون.گفت باشه.خلاصه رفتیم با بچه ها خونه مجید اینا.هیچکس خونه مجید نبود فقط خواهرش بود خوابیده بود.ماهم بساطو انداختیم ک کباب کنیم.ما با خودم4نفر بودیم.خلاصه خواستیم کباب کنیم.ک زغال کم داشتیم مجید گفت بچها نیاز ب زغال داریم کسی میاد بریم.منم گفتم مجید من نمیشه بیام.بخاطر گراما بهش گفتم.من خیلی ب گرمایی هستم یعنی اگه گرما بزنه تو سرم دیگه تا24ساعت خونه دراز باید بکشم.خلاصه مجید رفت2تا از بچها باهاش رفتن.مغازه هم ی مقدار دور بود.ب من گفتن ما میریم نیم ساعت دیگه برمیگردیم.گفتم چرا نیم ساعت مجید گفت شاید مغازه ها بسته باشن بریم از ی جای دیگه بخریم.گفتم.اها پس باشه برین.خلاصه رفتن من تنها بودم.پیش بساط.یکم وایسادم پیش بساط دیدم خواهر مجید اومد بیرون اومد پیشم.گفت سلام مجید کجاست گفتم الان میاد رفته تا بیرون گفتم مرضیه چایی چیزی ندارین بخورم گفت چرا بیا الان برات میریزم.با ی پیرهن نازک اومد پیشم کیرم شق شده بود دیگه نمیتونستم چکار کنم.سینه هاش معلوم بود.چایی خوردم.مرضیه گفت پس مجید کی میاد.گفتم الان میاد.خیلی دیر کردن.گفتم چطور مگه کاری چیزی داری.گفت میخواستم بدم گوشینو درست کنه.گفتم چ مشکلی داره.اونم مرضیه گفت.هنگ میکنه.گفتم بده ببینم خلاصه گوشیشو گرفتم رفتم تو گالری ب نمونه این ک یعنی تو تنظیمات هستم.فیلم سکسی50یا60داشت.عکس سکسی هم داشت اصلا دهنم باز موند گفتم اینا چیه.منم بهش گفتم باید فلش بشه.اونم گفت بازگشت کارخانه کنم.گفتم بده.گفت وایسا فایلامو بزارم تو رم.رفت تو اتاق ک رمو دربیاره.رفتم تو اتاقش وایساده بود سرپا منم خواستم برم پیشش یهو کیرم خورد بهش منم گفتم ببخشید گفت اشکالی نداره.گفت میخوای ادامه بدی گفتم رمو دربیار گفت دیوانه همون چیزو گفتم کدوم چیز گفت.ک زدی بهم.گفتم ببخشید معذرت میخوام گفت.بیا دیگه گفتم میترستم مجید بفهمه.گفت ن.گفتم پس شلوارتو دربیار گفت سرپا.گفتم باشه.اونم گفت هواستو بده نزاری تو کوسم منم گفتم باشه شلوارشو اورد پایین یعنی عجبببببب کونی سفیدی داشت کیرمو کردم تو کونش گفت اخخخخخ یواش بکن.منم گفتم چشم اون گفت ابتو بریز رو سینه هم منم گفتم باشه 5دقیقه تلمبه زدم تا ابم اومد پیراهنشو زد بالا ابم ریخت رو سینه هاش.
بخدا این داستان واقعیه.حتی اتو هم ازش داشتم
نوشته: امید


👍 1
👎 4
71342 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

532269
2016-03-01 21:48:18 +0330 +0330
NA

کیر یاسر عرفات و موشک بالستیک قاره ای توکونت ملجوق خب مجبوری کس بنویسی ما هم کیر بارت کنیم

0 ❤️

532276
2016-03-01 22:57:43 +0330 +0330

بله بله؛ واقعیه! ?

2 ❤️

532279
2016-03-01 23:33:19 +0330 +0330

واقعیت محضه…
پسرک دیوانه به خودت رحم کن

0 ❤️

532280
2016-03-01 23:43:03 +0330 +0330
NA

تو فکر کنم موقع جق زدن هر یک بار که دستتو بالا پایین میبری یکبارم سرتو میکوبی تو دیوار!!! بدجوری مغزت تکون خورده کمتر بزن بچه جان

0 ❤️

532286
2016-03-02 01:48:16 +0330 +0330

هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

دهنت سرویس من گفتم اون گف
گفتش
گفتم
گفتش
گفتم خیلی باحال بودش

0 ❤️

532291
2016-03-02 03:27:38 +0330 +0330

آره آره تازه داستان منم با آبجیت واقعیه از مامانتم آتو دارم

0 ❤️

532301
2016-03-02 10:57:38 +0330 +0330
NA

عزیزم اینجا سایت سکس سایت چوپان دروغ گو دوتا کوچه اونور تر

1 ❤️

532304
2016-03-02 11:49:28 +0330 +0330

کیرم تو حلقت دروغ گو

0 ❤️

532353
2016-03-02 23:14:01 +0330 +0330

اصن اگ واقعی هم باشه طرز بیان تخمیت رید تو داستان

0 ❤️

532373
2016-03-03 07:12:35 +0330 +0330

به فرض فرمایش شما درست . و سکستون واقعیه . اونم اینطور یهویی .ولی من نمیفهمم این همه بگو مگو وسط سکس یعنی چی آخه . گفتم و گفت و ما میگیم و اونا گفتن و ایشان و همه گفتیم .
بچه جون ما خودمون پیر میخانه ایم . تو اومدی بشی ساقی ما

0 ❤️

532394
2016-03-03 12:48:02 +0330 +0330

کیرم دهنت نمی شد چهار نفری برین دنبال ذغال

0 ❤️

532424
2016-03-03 21:42:31 +0330 +0330

امید هستم ۱۸ ساله
بقیه شو نخوندنم

0 ❤️

532480
2016-03-04 08:39:36 +0330 +0330
NA

بجون سه تا بچه ی یتیمم این کصکش داشت جق میزد

0 ❤️

532506
2016-03-04 16:00:59 +0330 +0330

کیر علی دایی تو کونت

0 ❤️

537284
2016-04-14 13:16:26 +0430 +0430

گلنار با جوونهای ما چی کرده ? ? (dash) (dash)

0 ❤️