درد عجیبی توی سرم احساس میکردم انگار کل دنیا رو روی سرم خراب کرده بودند، خوب به من چه ربطی داشت که امیر مونگله رفته فاطی کس مشنگ رو کرده ؟؟!
چرا من باید کتک هاش رو میخوردم!؟
قضیه از این قرار بود: پسر همسایمون ( همون امیر مونگله) رفته مخ دختر مش ماشالله رو زده و یک جورایی از خجالت هم در اومدن، دهن سرویس بعد از دو روز که باهاش دوست شده بود، کارش رو ساخته بود. این کارش دست مریزاد داشت ولی مونگل بودنش رو ثابت کرده بود و به دختره نگفته بود که به کسی نگه باهاش چیکار کرده:… دختره هم که اسمش روشه دیگه، اگه کس مشنگ نبود که با امیر مونگله دوست نمیشد ((از همون قدیم ندیما این دختر اسگول میزد و همه هم اسگولش میکردن یادش بخیر وقتی بچه بودیم میومد خونمون بازی میکردیم ،مثلا هم بازی بودیم بچه سال بودیم ها مثلا ده دوازده ساله ماشاالله همه مسائل جنسی رو هم میدونستیم…
یک بار اومده بود خونمون داشتیم بازی میکردیم یهو شلوارشو کشید پایین وای چی میدیدم یه کس سفید بی مو!!!
اااا ببخشید اشتباه شد چیزی ندیدم چون زود کشید بالا و فرار و بر قرار ترجیح داد یک روز دیگه اومده بود خونمون…
از این چادرا هست که بچه ها میرن توش بازی میکنن!! ما هم رفتیم تو چادر شروع کردم به مالوندنش حال میداد واقعا ! شلوارشو کشیدم پایین و خوابوندمش و رفتم روش و کیر ببخشید دودول پنج سانتی مو گذاشتم وسط پاهاش یکم جلو عقب کردم دیدم قرار نیست اتفاقی بیفته! شلوارشو کشیدم بالا ولی دهن سرویس تلافیشو سرم در اورد. اون که مثل من دودول نداشت، به خاطر همین از یک تیکه چوب استفاده کرد و چوب رو فرو کرد در ما تحت بنده…
میخواست یه جورایی جواب های رو با هوی بده!
وای حالا که فکرشو میکنم جاش میسوزه!!))
از موضوع اصلی داستان دور نشیم، این امیر مونگله ی داستان ما میبره میکنه بعدشم ولش میکنه، این دختره هم میره به مامانش میگه:" مامان امیر جلوشو کرد تو جلوی من" خلاصه یک آبروریزی و دعوا توی کوچمون راه افتاده بود که بیا ببین، امیر مونگله داشت رگباری از مش ماشالله سیلی میخورد …منم چون کشته مرده رفاقتم رفتم ازش دفاع کنم ، کلی کتک خوردم …یکی نیست به من بگه اخه کسخول خان کسش رو یک دیگه کرده , حالشو یکی دیگه کرده , آب یکی دیگه اومده تو چرا باید بری کتک بخوری الان قراره فاطی کس مشنگ بشه زن امیر مونگله خخخخخ
چقدر بخندیم به امیر مونگله!
به نظرتون بچه این دوتا چی میشه؟
خخخخخخخخخخخحخ
در مورد اولین تجربه سکسیم هم بگم اول دبستان بودم خونمون خالی شده بود با پنج تا از دوستام رفتیم خونمون هممون لخت شدیم و یکی یکی روی هم خوابیدم، حالا فکرش رو بکن شش نفر آدم روی هم خوابیدن، من نفر آخر بودم بیچاره نفر اول چون علاوه بر تحمل وزن پنج نفر کیرشم با فرش مماس میشد و در اثر اصطحکاک کیرش با فرش جرقه میزد و آتیش میگرفت به قول معروف هم کونش میسوخت هم کیرش!!!
کون سوزی به کنار کیر سوزی بد دردیه،
یه بار مقداری آبجوش آلتم رو نوازش کرد چنان سوختم که هنوز ردش هست…
باور نداری بیا ببین…
نظر و امتیاز یادتون نره
سامی شهوتی
سامی جان دست به قلمت خوب شده .
24 ساعته می نویسی؟ :D فقط قربونت احساس لحظه فرو کردن چوب به ما تحت مبارک را کاملا تشریح کنید .
:D
امتیاز نمی دم تا توضیح ندی .باید کامل برام احساستو توضیح بدی .حالا خود دانی.صحنه به این مهمی رو واسه چی
حذف کردی؟
سامى داستانت تموم شد زدى تو كار آلته شعر (به قول آميرزا)؟
سلام
ادمین جونم دوستت دارم عزیزم
دوستان امتیاز یادتون نره
من بعد از ظهر میام جواب تک تکتون رو میدم
ببخشید فعلا
داستان هدف مشخصی نداشت
ولی برای کسی که میخواد با خوندن یه داستان برای لحظه ای بخنده خوب بود
من که خندیدم!!!
ولی سعی کن شیوه روایت کردن داستانو تغییر بدی
دمت گرم
همین که تخم داشتی یه همچین داستانی رو منتشر کنی باید بهت دست مریزاد گفت!
;-)
امتیاز بدم؟ هههههههههههههههههههههههه. 2 بار امتیاز می دم سامی جان؟
تا تکلیف این چوب با شما مشخص نشه عمرا اگه امتیاز بدم. >:)
با یه تیر دو نشون بود دیگه؟
اولش به اخرش چه ربطی داشت؟
اولش بحث منگل بود بعد رسیدی به یه دروغ شاخ دار
اول دبستان؟
حداقل میگفتی پنجم دبستان
بچه اول دبستان اون دو جا رو واسه جیش و پی پی (خخخخخ) میدونه.
به هر حال
ها ها ها.
با مازمازک موافقم!
واسه منم جالبناک بود :)
قبول دارم که نوشتن طنز کار خیلی سختیه
ولی خب کسی که طنز مینویسه، باید پای چوبشم وایسه :D
اینجا جا داره که بگم با پروازو موافقم :D
کلفتیه چوبه چند سانتی متر بود؟ طولش چی؟ :D
داستانتم یکمی خیلی کوتاه بودش!
داستانکی-اس ام اسکی :D
ولی همین داستان میتونه پله ای باشه واسه نوشتن داستانای طنز بهتر
منتظر اثرای دیگت هستم
موفق باشی رفیق ;)
:D خب خداروشکر مثل اینکه گلی هم با پروازو موافق هستش.
مازمازک و مرگ!
پروازی
ممنون به خاطر گلی!
:LOLL:
مازیار خان : نه حال کردی تورو خدا :D
الان می یاد منفجرم می کنه. :D
سامی جان سلام
داستانت بد نبود عزیزم ،فقط به قول ماز مازک جون خندیدیم
ممنون از داستان طنزت داداش گلم ،به قول پارسا جان : داستانکی ،اس ام اسکی
به هر حال موفق باشی دادا
خخخخخ ،مهندس ،خدا خفت نکنه
ماز مازک رو با حال اومدی
خب داداش پارسای خودمی دیگه عزیزم
خخخخخ ،ماز مازک
مخلصیم مازیار جان
آقای به نظر با مزه طنز مینویسی یه کم سعی کن خنده دار باشه
آخه این کجاش طنز بود؟ هر کس شعر که طنز نمیشه ،هجو وهزل وفکاهی و… خیلی دازیم
آقای کینگ نود بی زحمت اگه جونت رو لازم داری شماره نذار اینجا شبکه های سکسی خارجی نیست که شماره بدی اگه میخوای خودتتو به گاییدن بدی بده اصا بده به من چه صلاح کار خویش … جای خالی رو پر کنید .
بگذریم سامی دمت گرم ولی یه کار مکردی بهتر بود همون اول میگفتی عاشق دختر همسایه شدی اونم که فکر کرده تو منگلی گفته لابد دیده بچگیات جنست خراب بوده سامی جون واقعا هنوز میسوزه
anahit-tala khanom
ممنونم که خوندی
parvazi
چیکار به چوبش داری چند سانتی بود؟؟
کلفت بود دیگه
چنان دردی کشیدم که هنوز ردش هست
میخوای نشونت بدم؟؟ >:)
امتیازم رو بدی بهت نشون میدم جاشو !!!
فردا هم داستان بعدیم اپ میشه
ladyseducer
ممنونم که وقت گذاشتی
ghalbe mesin
یه شاعر میگه کس شعر نگی کس شعر میشنوی
پس بگی بهتره
مرسی خوندی
Mato The Great
مرسی
princessirani
:X
مازیار خان دوست خوبم
میبینی چقدر تخم دارم؟؟
مهندس بهم میگه دوجنسه
تخم دارم اندازه هندونه <:P
:D :D :D :D :D :D :D :D :D
آميرزا
ممنونم با وقت گذاشتنت داستانم رو خوندی
حکایتش رو هم گفتی اشکال نداره ~X( :X
MISS RAMESH
باور کن اول دبستان همه چیز رو میدونستم
مهندس گل پسر
مهندسک
ملوسک
عروسک
دوست دارم لواشک
مهندس جون من قبل چوبش در ماتحتم فرو رفته
از اینکه ارزوی موفقیت واسه دوست دخترت کردی ممنونم
پسر غیرتی
علیرضا جان باعث افتخار منه که شما از داستانم خوشت اومده باشه
بچه ها سامی رو دادم ادمین اسپمش کنه تا عشق از خشتکش بزنه بیرون :D
یه ذره بچه دم از عشق میزنه :D
.
پروازو جان گلی عمته :D
مازمازک توم ببندش :D
.
علیرضا جون ;)
مهندسکم اومدکم!
ادمین جونم میخواد فردا داستان بعدیم رو بزاره
:D:D:D:)
گلی جان من عمه ندارم عزیزم.یعنی اسمی برات گذاشتم که فقط باید کاربریتو حذف کنی
تا از شرش خلاص شی. :D ;)
سامی به داستان فردا هم امتیاز نمی دم تا تکلیف این چوب مشخص نشه. حالا خود دانی.
هواپيما جان(استعاره از پروازك) واسه من اسم بسازي واست اسم ميسازما :-D
جاييم كه زورم بهت نرسه ميدم ادمينم بلاكت كنه :-D
خيليا بخاطر كل كل كردن بامن بلاك شدن، آخرين نفريم كه بلاك شد همين افسونك بود :-D
سر تعداد پست ها بامن كل كل ميكرد بچه پررو :-D
پروازی گلی جوون راست میگه منم داد بلاک کردن و مسبب تغییر جنسیتم همین مهندسه
مثل بچه ادم سامی شهوتی بودم اومد و کرد نازنین
پروازی چه چیزی از اون چوب میخوای بدونی؟
چوبهایی بستنی دایتی رو دیدی؟
از اونا که خوشگل و … است!
مثل همون چوبها یه دونه پیدا کرد.
شلوارم رو کشید پایین دو طرف را واسش باز نگه داشتم و …
این تیکش رو نمیتونم توضیح بدم
سوراخ ماتحتم زخم شد!
خیلی درد داشت
خدا نصیب هیچ کس نکنه!
:))
گلی جو ن می دونی سوتی می گیرم در حد تیم ملی حالا خود دانی.
سامی جان امتیاز منظور شد .دیگه حذف نکنی قسمتهای به این مهمی رو. :D
آقا منم اومدم
سامی جان طوری تعریف کردی قضیه رو خیلی دوس دارم دو طرفشو واسم باز نگه داری تا من هم یه
ولش کن هر وقت واسم باز کردی میگم
>:D< =))