راستش این داستان از اونجای شروع میشه که من 10 سالم بود ها داخل یه ساختمون چهار طبقه زندگی می کردیم که توی اون ساختمون سه خانوار دیگه هم بودن که دوتاازاون خانوادهادارای دختر بودن اسم یکیشون سودابه ودوتا خواهردیگه الهام وخدیجه بود البته این روهم بگم که العان هرسه شون ازدواج کردن؟
اون روز از مدرسه اومده بودم خسته بودم نهارم روخوردم رفتم خوابیدم نمی دونم ساعت چند بود که مادرم از خواب بیدارم کرد کفت پسرم بلن شو خاله خدیج اومده کارت داره البته نگفته نمونه که خدیج 20 سال سن داشت ولی من بهش می گفتم خاله رفتم دم در گفت خاله سلام گفت خاله میای بریم خونمون با هت کار دارم منم گفتم باشه به مادرم گفتم مامان العان میام ودر رو بستم رفتم بالا وقتی وارد خونشون شدم الهام که18 سالش بود دستم روگرفت ونشون رو زمین بعد یه کم باهم حرف زدیم اون هی به پام دست مزد و کیرم رو میمالوند. یه هودیدم دامن و شلوارش رو در اورد منم که کیرم رو انقدر مالونده بود سیخ شده بود نمی دونستم چکار کنم گفت خاله شلوارت رو درکن وبیا بخواب روی من ولی من نگاهی به سودابه وخدیج کردم وخجالت کشیدم اونامتوجه شدن وگفتن ما ههم لباسامون رو در میاریم سودابه خدیج رفتن اون بر خونه وخوابیدن روی هم اونها هم دیگه رو می مالوندن وانگشتشون رو توی کس هم دیگه می کردن من که محو تما شا شده بودم دیدم یه هوالهام شلوارم رو کشید پایین راستش کیرم راست شده بود وتا حالا اینطوری نشوده بود الهام دستی کشید روی کیررم وبعد منو خوابوند روی خودش یک دفعه متوجه گرمای در کیرم شدم اون به من گفت همینطور کیرت رو جاکن تو وبکش بیرون من هم که خیلی ازین کار خوشم میومد این کاررو با شدت تموم انجام میدادم الهام هم که با انگشتاش اززیر کیرم کسش رو می مالون وبادست دیگش سینه هاشو دیدم داره داد میزنه و به اخ اوخ افتاده وهی میگفت محکم تر جاهکن تا اخر جاکن خوشم میاد دیدم ساکت شد وچند دقیقه بی حرکت موند بد گفت بسه بلند شو وقتی بلند شدم دیدم ابش تموم کیرم رو گرفته کیرم رو با دسمال کاغذی پاک کرد شلوارم رو پوشوند بعد بهم گفت در این مورد به هیچکس چیزی نگو منم بهش قول دادم وبرگشتم که برم دوباره چشام به سوراخ کون خدیج که دختر کون گنده ای بود افتاد عجب سوراخی بود ولی هیچ کدومشون به سفیدی خشکلی الهم نمی رسیدن بعدش خدیج وسوداب بلند شدن خدیج صورتم رو بوس کرد وازم قول گرفت که به کسی هیچی نگم بعدش منو تا خانه بردن .
الان9سال از اون ماجرا میگزره وما از انجا به تهرون اومدیم وتنها خبری که ازشون دارم فقط اینه که خدیج صاحب 2 بچه شده وهمنجان والهام هم ازدواج کرده وتهرون هستن واز سودابه خبر ندارم ولی فکر کنم العان 25سالش شده دوست دارم اگه بشه یه بار دیگه اونجا برگردم وبهش بگم می خوام بکنمت
دوستان عزیز با تشکر از این که وقتتون رو گذاشتین وداستانمو خوندید اگه دوست دارید ایمیلتون رو بدید براتون داستان های سکسی که ازصایت های دیگه براتون دانلود کردم رو بفرستم.
نوشته: حسین
همون فکر کنم ده ساله باشی این کس شعری پر غلطت اینو نشون میداد لطفا دیگه ننویس
داستانت تخمی بود
دستت درد نکنه اون داستان هایی که دانلود کردی نگه دار برا خودت.
کونده
Admin ozat kharabe!
admin chan salete? savad dari?
ina chie akhe?
aberuye khodeto mibari ba in cherto perta
نتونستم اینو نگمو بیخیالشم
آخه خنگ پسر بچه 10 ساله کیر داره؟دولم نیست.درست ببند
shahzadeye iran آخه بچه کونی زمانی که ما این کارها رو میکردیم تو داشتی جای پستونک کیر باباتو میمکیدی. مثلا اومدی کلاهبرداری خاک بر سر جلقیت کنن
عزیزم تو جدی جدی خسته نباشید !!! عمویی کلاس چندی !!!؟ اگه به بکن بکنه منم معلم علومتونو گاییدم!!!
نويسنده كس گفته بروبچ گل گفتن . منم همه معلماتو + خودتو بگام
خوبی عمو؟
اون داستانایی که از سایت گرفتی رو بکن تو کون معلم های بی سوادت
ااااا منم راجع به کسشعر این بچه ریقو نظر بدم.باشه حالا که اصرار میکنید یه چیز بهش میگم .نه بیخیال شدم خودش خجالت کشید ای (جووووووووووووووون)
يكي از چيزايي كه ارزش يه دختر رو ميسازه فحش ندادنه پس دختراي عزيزم حداقل شما فحش ندين هر چقدر هم كه داستان كيري باشه فقط بسپاريد به من فحشارو.(البته به جز سيما مجد چون شخصيتي نداره كه با فحش دادن تضعيف بشه)
حسين جون عمويي بستني ميخوري واست بكيرم؟
اولا كه اون الهامي كه شما ازش حرف ميزني با دودول 10 ساله ارضا نميشه-
دوما اكه تو اينقد شانس داشتي كه تو 10 سالكي كس حاضر و آماده بكني الان اينجا نبودي-
سوما معلماتو كه كاييدن من خودتو كاييدم با اين طرز تفكرت-
انقدر کس شعر ننویسید…
با اون املاء کیریت…
کونده خان بده بکنیم!
از عید که اومدم اینجا
اون اوایل باید برای داستانا کلی دلیل میوردیم که تخیلیه
اما الان…
أدمین فکر کنم وقتشه بازنشسته بشی
آتی جان عزیزم بالغ شدن در پسرها و دختر ها به خیلی عوامل بستگی داره که یکی از اونا شرایط محیطی هستش. یعنی میزان درجه حرارت محیط زندگی.
مثلا شما در شهرهای جنوبی که گرمتر هستند می بینید که یک پسر در سن 13 سالگی بالغ میشه و در کشورهای سرد اسکاندیناوی در اروپا می بینید که یه نفر به سن 17 سالگی رسیده و هنوز بالغ نشده.
در واقع این عامل یکی از دلایل بلندی قد نسل در کشورهای فنلاند و نروژ و … هم هست.
اما به طور کلی در کشور ما این سن در حدودا 14 سال می باشد.
خطاب به نویسنده داستان :
فقط می تونم برای جمع بندی بگم که مدیر مدرسه ات رو با کلیه اعضا هیئت امنا و والدین محترم دانش آموزان مدرستون رو بعلاوه کلیه فامیل های وابسته معلم هاتون رو در یک روز گاییدم.
اول هم از معلم ریاضیاتت شروع می کنم که کوچکترین اصول رو هم بهت یاد نداده.
در هر صورت این قدر غلط املایی داشتی که اولش تصور کردم به زبان شیرین افغانی داستانتو نوشتی.
اما شیطون راستشو بگو اون 3 تا دختر یک چیزی تو کونت نکردن؟
آخه کس کش ، وقتی بلد نیستی مگه مجبوری بنویسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خداييش اين داستان ديگه ته خالي بندي بود
10 سالت بود؟؟؟
الان چند سالته 19؟؟؟ بعد به جاي الان مينويسي العان؟؟؟؟
صلام هصین خوبی؟
من میخاصطم یک صعال اظ طو بپرثم
طو طا کلاث چندم درث خوندی؟
اسلا صواد داری؟
اگه نداری یه ثر به نحزط صواد آموضی بظن!
کیر طو دحنط
لطفا ازین به بعد حداقل دیپلمه ها به بالا داستان بنویسن