سلام
من پاشا هستم و 27 سالمه مادر بزرگ و پدر بزرگ من سن بالایی دارن و هر دو مریض هستند چند ماهی است پدر بزرگ
از نوه ها و فرزند هاش خواهش کرده که هر شب یکی به خونشون بره . و همه قبول کردند و هر شب یکی خونه اونها میره
معمولا من و پسر خاله ها میریم پیششون بعضی از شبها با هم تا صبح فیلم نیگا میکنیم یا فیفا بازی میکنیم
بعضی از شبها هم دختر دایی م با با با ش میره البته خیلی کمتر از ما
یه شب خیلی حشری بودم رفتم سراغ دراور که کرم بردارم و به یاد سکس های قبلی یه کفت دست برم که چشمم افتاد به شرت و سوتیین دختر داییم .وقتی تصور کردم الناز با این ست چه جوری میشه بد جوری حشری شدم.با سرعت برداشتم و شروع کردم به حال کردن .بعد گزاشتمشون سر جاش با دقت زیاد که کسی متوجه نشه جا به جا شده
بعد از اون هروقت میرفتم اونجا سراغ شرت الناز هم میرفتم .بعد از مدتها تعجب کردم از اینکه اونها هنوز اونجاست
و الناز برشون نمیداره.بعد از 1 ماه که از این داستان گذشت الناز تو مهمونی دیدم
تحساس کرم بر خورذش تغیر کرده و همچون قبل خودشو نمیپوشونه جلوی من و احساس کردم خیلی به من نزدیک میکنه خودشو. یه جاهایی کنارم می نشست .قبلا از این خبرا نبود + اینکه ما بشدت با هم رودر بایسی داریم
شخصیت خود من جوری هست .با همه خیلی رسمی هستم . الناز منو شدیدا حشری میکرد از همه لحاظ خیلی معمولی بود ولی یه حسی به من میگفت خیلی حشری هست.
داستان رفتن به خونه مادر بزرگ شبها همچنان ادامه داشت و شرت و سوتیین به قوت خود باقی بود
یه شب من با بچه ها داشتیم خونه مامان بزرگ فیفا میزدیم و بازی به شدت داغ بود .یه هو صدای زنگ اومد
هیچکی نمیرفت در باز کنه تا اینکه یه لگد به پسر خالم زدم تا رفت در باز کرد.
در ضمن خونه مامان بزرگ من قدیمی و پاتوق ما واسه بازی تو زیر زمین هستش چون بالا که میریم .صر صدا باعث میشه مامان بزرگ خوابش نبره(البته هر دو قرص میخورن و به سختی بیدار میشن ولی اونجا آزاد تر هستیم)
بعد از اینکه برگشت پرسیدم کی بود گفت الناز. یهو چشام گرد شد گفتم اینجا واسه چی اومده گفت مامامن باباش
رفت شهرستان امشب او مده اینجا
چشام برق زد و رقتم تو فکر اینکه امشب چطوری … همین فکر ها باعث شد بازی رو باخت بدم
رفتم بالا دیدم بله الناز خانوم اومده و داره با پدر بزرگ صحبت میکنه. سلام کردم و اون هم سلام کرد
با خودم گفتم خدایا … بعد از خوردن شام هر کسی یه جا به انتخاب مامان بزرگ واسه خودش تصاحب کرد
من هم قرار شد تو حال بخوابم الناز تو اتاق. چراق ها رو خاموش کردیم من هم چسبیدم به کنج جوری که اگه کسی اومد مونیتور رو نیبنه. یه فیلم نیمه گزاشتم و ژص فیلم نیگا کردن گرفتم جوری که حواسم به هیچی نیست وبه این امید که الناز از اتاق بیاد بیرون و بپرسه چی داری نیگا میکنی تا اینکه الناز واسه مسواک زدن اومد بیرون و سوالی که منتظرش بودم پرسید. گفت چی هست که اینقدر محوش شدی منم شروع کردم به تعریف کردن فیلم. چنان تعریف کردم از فیلم که کارگردانش نمیتونست اینجوری تعریف کنه . مسواک زدنش که تموم شد دیدم داره میاد سمت من. تو دلم گفتم تعریف ها جواب داد. و مثل من که دمر دراز کشیده بودم اومد با یه فاصله منتقی دراز کشید دمر. و شروع کرد به تماشا من همم با اینکه زیاد نگذشته بود از فیلم زدم اولش واسش چون فیلم the American اولش با صحنه شروع میشه به صحنه که رسید گفت اینها چقد عجولن و با دقت نگاه کرد صخنه فیلم . من داق شده بودم جوری که گوشام قرمز شده بود .یه هو دیدم بلند شد. من پرسیدم پاز کنم گفت نه .دیدم با پتو برگشت و پتو رو انداخت روی دو تامون این کارو که کرد گفتم پاشا سیاست تو گاییدم و تو دلم داشتم میمردم از خوشحالی . زیر پتو من خودمو بهش نزدیک کردم کم کم و بعد از مدتی پاهامو چسبوندم به پاهاش زیر پتو جفتمون داغ شده بودیم چند مین گذشت پاهامو می مالوندم به پا هاش و اون هم نمیگهت نکن .تا اینکه جسور شدم و خودمو کاملا پسبوندم به بدنش. خیلی استرس داشتم از اینکه کسی بیاد .دیدم تو حال نمیشه با صدای لرزون و سر شار از شهوت بهش گفتم بریم ادامه ی فیلم تو اتاق بازی کنیم گفت بریم.برای طبیعی کاری لبتاب رو روشن گذاشتم و چراق دستشویی تو حیاط هم روشن کردم که اگه کسی اومد فکر کنه من تو حیاط هستم. رفتم تو اطاق و شورع کردو به در اوذن لباساش هیچی نمیگفت. بعد از اینکه خودم هم لخت شدم شروع کردم به خوردن لباش .همینطور که لباشو میخوردم با سینه هاش بازی میکردم زیاد بزرگ نبودن ولی
من حشری شده بودم و غافلگیر .کمکم اومدم پایین که به کسش رسیدم قصد داشتم بلیسم که سرمو بلند کرد .و مانع شد (همیشه خودمو فوش میدم چرا به حرفش کردم) پشت شو به من کرد و گفت مواظب باش.تو تاریکی سوراخ کونشو
با نور موبایل پیدا کرم و کردم تو. خیلی تنگ بود ولی همه حواسم به این بود کیرم از سوراخ در نیادش .هر جور بود کیرم فشار دادم تو کونش .و شروع کردم به گاییدن و عقب جلو کردن. خیلی نرم بود و خیلی حشری.پشت سر هم آروم میگفت
بکن
بکن تو کونم
و صدای آرومش منو حشری تر میکرد
نزدیک بود آبم بیاد ازش پرسیدم کجا بریزم گفت خالی کن تو کونم
تا ته کردم تو کونش و آبمو خالی کردم توش
بعد از گرفتن چند تا لب گفت بو رو تابلو نشه
رفتم چراغ توالت حیاط خاموش کردم و دراز کشیدم .چند مین بی حرکت دراز کشیده بودم
صدای ویبره گوشیم اومد. دیدم الناز اس ام اس زده و نوشته Forget forever و این بدترین اس ام اسی بود که
اونشب میتونست واسه من بیاد .از این داستان گذشت و بعد ار اینکه همدیگرو میدیدیم تو مهمونی مثل قبلا با من بر خورد میکرد و برو خودش نمی آورد چند ماه بعد هم ازدواج کرد با یه پسر خیلی خوب و دوست داشتنی .من هر وقت شوهر الناز میبینم حس بدی بهم دست میده
نوشته: پاشا
wow
این دیگه چی بود؟؟؟ چقدر غلط املایی داشت،مردم تا بتونم تا آخر بخونم؟؟؟ تو لبتاب داری؟؟ چه خوب من هم لپ تاب دارم،این روزها همه لبتاب (لپ تاب) دارند شما چطور؟؟؟؟
من نمی دونم اینا کجا مدرک پنجم ابتدایی گرفتن!
یادمون باشه از این به بعد تا یکی اومد خونمون،سریع بدویم و لباس های زیرمون رو از طناب برداریم،وگرنه به عاقبت الناز دچار میشیم…البته گمون نمیکنم کسی از فامیل های ما فتیش داشته باشه،آخه هنوز هیچ سرقتی از خونمون گزارش نشده…
خواهش می کنم دیگه ننویس،چون این سایت بخش ویراستاری نداره و هیچکس هم زبان عجوج مجوج بلد نیست
من تازه عضو سايت شدم
اينجا چرا انقدر درهم برهمه؟!
پسرا همه حشري
آخه چرا؟
چرا هی مینویسین راست نیست ودروغه ؟ مگه قرارنیست داستان باشه خوب داستان تراوشات مغز یکیه دیگه ،اگر قرار باشه فقط راست هاشو بنویسن که اسمش خاطره میشه ، عزیز برادر داستان های بزرگ دنیا هم حتما اتفاق
نیفتاده اند، پس بی جهت به این موضوع گیر ندید واز موضوعات دیگر صحبت کنید واگر انتقادی داشتید بگویید و هی ننویسید دروغه ! دروغه ! نکنه تصور می کنید ارشمیدس ویا حتی کریستف کلمب هستید با این کشفیات تخمی ؟
“تحساس کرم برخوذش تغیر کرده” یکی ترجمه کنه :)) خب خوشم اومد شراره خوب از خجالتش دراومدی…چه خوب که تو فامیل ما از این دست اتفاقا نمیفته…آمیرزا کجاس؟ جونی جونور؟
خیلی خوبه سکس با پسر عمه و پسر خاله منم میدم بهشوووون
خداییش دمت گرم!تو موفق شدی پارم کنی!اخه با این همه غلط املایی مرد میخواد داستانتو بخونه و پاره نشه!
سلام
آقا ما دور از جون شما پراید سواریم عمریه هم که وفادارشیم چه کنیم که گرفتارشیم چاره ای نیست.دوستان عزیز وشعرای با ذوق وسرورعزیزم آمیرزای گل که خودم چاکرشم دست همتون رو میبوسم
میرزا
عاقا سیخه
لایکتون دارم
خیلی قشنگ سرودین =)))))
ohohoh!!!zaman man zane sen bala hokme tala bod ke pidaham nemishod vali alan hame midan!!!on moghe kos tor kardan kare hazrate fil bod alan hame miad midan hata to khobeiy ke pore adame!!!KOUROSH ASODEH BEKHAB KE MA ZHANDARME MANTAGHIM!!!none akhone cheha ke nemikone!!!az ina aiandeh che shavad!!!
جونور و رپ کردنش برای پراید:
دوستان این شعر رو با ریتم 4*4 رپ بخونید
پراید بازی چه حالی میده *ما بچه مایه داریم
واسه سواری این خودرو ملی 40 تا خایه داریم
قشر مرفه شدیم خداییش برنجمون کمه
یه کیسه بخریم ببریم خونه واسه کوری چش همه
یه گوشی دارم نویز صداش یکم اذیت میکنه ولی خب
ته جیب گیر نمیکنهمنم براش اهمیت نمیدم میگم سگ خور
جونمی چه حال خوبی پراید تو دیوار
پرادو مدل فقیرونه ست *واسه بچه کونییاست
دوگانه یگانه نداره محسن و بچسب
برنج خوری شده یه حال دلچسب
مرغم داریم *کنارش نشسته تخمش
رو سفره همه جمعن و منم نشستم جفتش
از تحریما نترسیدیمو کونمون جر خورد
زیر کار اخته شدیمو کیرمون ول شد
جون داشی امشب جونور و ول کن
آمیرزا داستانت در چه حاله *یکم افکت قتلش رو خوشکل کن
گاییده شد دهنم از این همه حافظ و سعدی زیر داستان
ولی به خدا قسم سبک شعر برتر واس ماست
داش گوش کن تیز حرفمو میگم
شعرمو دوست داری از تو چشات دیدم
من یه جونورم با آرمان رپ خوندن
هنوز رفیقام تو ترانه سراییم موندن
شنیدم بروس گفته که من *آهنگ سازم
این حرفم حتما بوده از باسنت بازم
من با قلم و دفتر و ابیات کل کل دارم
واسه شعر از مُخم یه منبع دارم
داشته باش من اومدم باز روی کار
اگه مهلت بده این ارور 404
جونور :
جانا به وطن دیدم
خوابی از آشفتگی
نرخ ها رو به بالا
وما اندر گشنگی
دیگر بی ام و نرخی ندارد
پراید شد مایه سرگشتگی
شب نشینم تا به صبح
که رویای برنجم برده زندگی
اینجا و آنجا ندارد
ما هنوز هم زنده ایم
مردم گویند ما کنیم زندگانی
حرفت میدهد رنگ قشنگی
ما هم که زنده مانی میکنیم
عجب زندگی لجن رنگی
بچه ها من عرور داشتم نتونستم بیام! عذرخواهی به علت تأخیرو با تبریک یومولاح بیس دو بهمن
کاری به غلطو درسش ندارم ولی یا دختر داییت جنده بوده یا خودت مغزت پریود بوده که اومدی واس ما کس شعر نوشتی…
آنان که لب به طعم ساندیس آغشته دارند
خود رو کنند چند اوشروب ماهیانه دارند
حکم گشت سایبری برایشان نازل گشته
که در اینجا آنان هم حضور دارن
بوی بهااار میرسد ،دولت یار میرسد،پراید بیست ملیونی،از ته باغ میرسد،مژده دهید باغ را،آن مه ده چار را،چراق سو بالای آن،با رینگ اسپرت میرسد
لیدی سدیسور سیندرلا میشود
آدم برایش اغوا میشود
پراید سواری پیشه کرده است
برنج لای دندانش پیدا میشود
ای مرفه *ای بیدرد
چقدر آدم بی خبر از حال ما پیدا میشود
آمیرزا بیا رویم دو کید گندم از معبد بگیریم
الان زلیخا هویدا میشود
یوسفان پراید مشکی خریده اند
جز زن پوتیفار که آن هم برایش مهیا میشود
من که با پیکان جوانان به حال آیم همی
خوابم با دیدن پراید آشفته میشود
گوید که ادمین،دارد پرادو
از بهر قمپز،مائیده گارو
لیدی،آمیرزا،هم سیخ و ماتو
همه،یک صدا،
عشق است پرایدو!
بروس جان اگه تو آهنگ سازی برام بیت رو کن
من میخوام بخونم داداش ولی استودیدوشو خب
نیستم یعنی پولشو ندارم
اگه آشنا داری منو برسون به آرزویی که دارم
بیت ساز قرضی میشناسی دادا
منو بچسب بیخیال این لیدی پولدارا
عاقا منم سه شنبه ايرانم دنبال ماشينم كلا واس ماشين 10-12 تا به دلار :| دارم پرايد ميشه خريد؟ هيدروليك اتومات abs داره ايربگ دار :D؟
سر به بالین،سینه پر دردو غم است/از برای اینکه پول من کم است/کونده ی پررو بدزدید مال را/ او هم اکنون در خیال انتر است
اوچیکیم بروس علی
مریم مجدلیه و سامی نیستن چرا؟ آمیرزا شعره چطور بود؟ توروخدا تو ذوقم نزنیا از همتون کوچیکترم :))
بروس جان در خصوصی شماره خود باز گو برایم
خواهم امشب از سیلوی دلار ترانه سرایم
که یوسف ایرانمموتی
همه را اندر انبار جمع کرده است برایم
خانم مرفه که پز دهی هر شب به نوعی
مشتی از آن برنج بیاور برایم
اگر با پراید آمدی سویماین است آدرس سرایم
کوی بینوایان جنب خانه کوزتپلاک 13
آدرسم را به ژان وارژان ندهی*جانم فدایت
اه نشد 22بهمن دور هم ايستك بزنيم شنيدم از سانديس بيشتر جواب ميده :D
من نمیدانم چرا کار جهان اینجوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
هرکسی فرقون سوارشه رفتنش بدجوریه…ای دریغ از بس پرایدم کیریه
ساختن فرقون کلا" باعث کیفوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
رنگ خون این عربها ظاهرا" بد خونیه…ای دریغ از بس پرایدم کیریه
قیمت فرقون براشون مفت و کلا" کیریه…ای دریغ از بس پرایدم کیریه
نونشون تو روغن است و چایشون تو قوریه…ای دریغ از بس پرایدم کیریه
حقشون یک دولت اسلامی و جمهوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
حاصلش هم بهر عاقا باعث مسروریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
آخ راستی گفته اند دعوا شده در سوریه…ای دریغ از بس پرایدم کیریه
زرت بشار الاسد هم ظاهرا قمصوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
لاکن عاقا گفته مرز سرخ ما شد سوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
این خبرها بیخوده، بشار اسد گوگوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
این شلوغی کار امریکای بابا قوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
ای خوش آن، سوراخ موشی که چراغش توریه…ای دریغ از بس پرایدم کیریه
کار بیژن هم تمامه، زرت و زورتش زوریه …ای دریغ از بس پرایدم کیریه
بر دهانم مانده است انگشت حیرت،آمیرزا/دل ما پی دل تو افتاده بدجور،آمیرزا/اصطلاحا" انگاری من در کف اشعارتم/ای فدای قلمت،بنده کنیزت،آمیرزا!
خر سوارم خرسوارپول پراید ندارم
مرگ دیگه بر خودم بادپول ریکا و تاید ندارم
گرفتارم با گوشیمتا از جیبم در آرم
میمون فضانوردشمال هنوز نرفتم حتی یه بارم
ساندیس امروز چه تلخ بودکجا کشیده کارم
نون بازو خوردنشده مشکل کارم
از خدا نباید ترسیداین عقیده رو دارم
تو حرومزادگی فکر کنم شانس بیارم
شاید از این طریق همیه شانس خوب بیارم
پول بیاد توی جیبم یه کیسه برنج بیارم
بشم مرفه همچونلیدی بزرگوارم
آمیرزا فردابیا پیگاه کار دارم
بپرس ببین واسه استخدام پوشه هم نیاز دارم
بریم بچه بسیجی شیمگره باز شه از کارم
تو رو هم با خودم میبرم*داداش هواتو دارم
باهات موافقم عزیز.
ایشون معلوم نبوده شب قبلش چی خورده که اومده این کس شعرارو میزاره براش متاسفم
برای من همش حاصل جمعام دو رقمی میشه،فک کنم ادمین فهمیده رشته ام ریاضیه سوالای سخت سخت میپرسه :))
داداش خدا شاهده یه شب که هنوز برام عدد میاورد 11 بار پشت سر هم 1+0 رو نشون داد احساس کردم سیستم زد اسپم داره به شعورم توهین میکنه سیستم رو از برق کشیدم دیدم فرداش از شر عدد و جمع و تفریق و از این سوالات نجات پیدا کردم B)
کی بود کی بود سامی جونو صدا کرد
از بین صد تا بچه سامی جونو سوا کرد
من اومدم هوووووووووووو
سامی شهوتی با شهوت فراوان وارد میشود
آخه دوست عزیز کیروسماتیسم داری میای جو رو آشفته میکنی؟
بدم اسپمت کنن؟
اصلا بزنم بلاکت کنن؟
به جمع ما دوستان نیاید اگه پماد(آ د)ندارید
سلام بیژن الهی دورت بگردم با این استعدادت
خصوصیتو چک کن لامصب
آفتابه انداز آمد/ساندیس خور با ناز آمد/او چرت و پرتی گفت و/بهر فحش،طناز آمد
اخ اخ دست گذاشتین روی نقطه ضعف من
پـــــــــرایـــــــــــــد؟
یادش بخیر توی جونیامون منظورم سال 89 با هزار بدبختی یه دونه پراید خریدیم و انداختیم زیر پامون
به خوبی و خوشی زندکی میکردیم باهاش شش ماه پیش خانوم پیله کردن که بفروشش و 206 بخر گفتم خانوم پول ندارم
گفت حالا برو اینو بفروش بقیش جور میشه
ما این پرایده رو هفت ملیون فروختیم
دوگانه ، بدون رنگ ، تمیز
چشمتون روز بد نبینه انکار کونده پررو منتظر بود ما ماشین رو بفروشیم تا بزنه به سرش که برینه تو مملکت
پراید شد 19 میلیون و 206 سی و پنج میلیون
و این چنین شد که پای سامی شهوتی به شهوانی باز شد
حالا با هفت میلیون خر هم نمیتونیم بخریم
این بود داستان من
و کونده پررو از آحر یه بیلاخ نشون داد و گفت forget 4 ever
قصه ما راست بود کاسه تو بیار ماست بکیر
یکی قضیه این میمون فضایی رو واسه ما توضیح میده؟
آمیرزا تشریف بردید؟
بابا سامی تو باغ نیستی انگار
داداش احمدی نژاد که رفت خارج دیگه برنگشت و دولت برای شیره مالیدن سر محمود یه دونه کپی همون رو براش پیدا کردن
بروس جان بزار ملت هم یکم با این میمون شاد بشن
بخیل [(
خوب سلام دوستاى گلم، ميبينم كه حسابى اينجارو بدون من تركوندين! دم همتون گرم!
امیرزا دقیقا منم ۱۱ سال ۸۹ کرفتم و برج ۵ فروختمش
فروختمش به پسر عموی دوستم
چند روز پیش دوستم میگفت همون ماشین رو ۱۵ تومن میخرن نمیفروشه
رخشی بود واسه خودش
یادش بخیر
اقا جدی یه نفر درست و حسابی قشیه ممونه رو توضیح بده بفهمیم
بروس علی جان خوابت رو خوندم ولی میخوام کل قشیه رو بفهمم
آقا من يه ٢٠ تومن گذاشته بودم كنار كه بذارم رو پول ماشينم يه مزدا ٣ بخرم الان ديدم چه كاريه ،پول رو ميدم يه پرايد ميخرم ميذارمش براى مسافرت و مهمونى و كلا جاى با كلاس رفتن، همين كه دارم هم براى دم دستى نگه ميدارم!!!
منم معتادیم واسه خودم هااا
قشیه قشیه میکنم و متوجه نمیشم
میمون رو میکم ممون
میگم رو میکم میکم
چی شد اصلا؟
من کیم؟
اینجا کجاست؟
به به
قلب مسین
بابا پولدار
اگر حساب کنیم که زمان ارزونی مزدا 3 50 میلیون بوده و منهای 20 میلیونش کنیم به عبارتی میمونه سی میلیون
یعنی شما در موقع ارزونی ماشین سی میلیون تومانی سوار میشدی!
پس به عبارت دیگه ماشین شما توییتا کرولا میباشد!
سازمان نتیجه گیری سامی شهوتی با نیم قرن سابقه
رفته بودم بهر تعمير اتاقى سرد سرد
مشكلش بس حاد بودو بنده را عاصى بكرد
لیدی خانوم از کجا میدونی همه شوهرها بدن
من خودم اینقدر لطیفم
خانوم بچه ها در جریانن
اگر حرف بزنه چنان نوازشش میکنم که جای نوازشم دو روز بمونه!:D
نه سامى جون اشتباه حساب كردى!!! اون مزدا كه من ميخواستم بخرم مدلش ٨٩ بود، قيمتشم ٢٨ تومن بود ٢٠ كم كن ٨ ميمونه حالا اگه راست ميگى پيدا كن پرتقال فروش رو!!!
با این حساب میمونه یه دونه 206 وی 8 مدل 84 یا 85
ستاد تخمین مدل ماشین سامی شهوتی
یکی رو پشت بوم گفت: الله اکبر.
.
.
.
.
.
.
.
…
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یکی از تو حیاط گفت: ننت به عقد رهبر!
سه دوست در یك اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یك تصادف مرگبار باعث شد كه هر سه در جا كشته شوند یك لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد كه آنها را به بهشت راه دهد…یك سوال!!!_ الان كه هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا روی زمین بدن هاتون روی برانكارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند دوست دارین وقتی دارن از كنار جنازه راه می رن در مورد شما چی بگن؟اولی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن كه من جز بهترین پزشكان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده امدومی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن كه من جز بهترین معلم های زمان خود بودم و توانسته ام اثر بسیار بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارمسومی گفت : دوست دارم بگن : نگاه كن داره تكون می خوره مثل اینكه زنده است…
پیام احمدی نژاد به ملت ایران
▼
▲
▼
▲
▼
▲
▼
▲
▼من تا چهار ماه دیگر بیشتر میهمان شما نیستم.مدیون من هستید اگر
جایی مونده باشه که من نریده باشم و شما به من نگید!!!
دوستان برید عددتونو جمع کنید که ادی نزنه اسپمتون کنه
بروس جان شما هم با این میمونت بابا نمودی مارو
ديدمى ياران بدون من چه غوغا كرده اند
شعرهاى نو حوالت بر پرايد ليدى اغوا كرده اند
ماتو كه بازم بسنده بر سلامى داشته
حاج ميرزا و بروسلى خاك بر پا كرده اند
جانور را كه نگو شعرش تك است
حاليا بيژن پرايدش را چه رسوا كرده اند
خانمى ميگفت من هيچم ندانم شاعرى
بس كه شعر خوب گفت نامش رومينا كرده اند
دوستى دارم كه نامش سامى است
بهر او كل پرايد ها نور بالا كرده اند
گر كه من نامى نبردم نيك از ديگر كسان
علتش اينست اينجا سيخ آنجا كرده اند
من جانور نیستم *جونورم
مشتی دوست شاعر ریخته دوروبرم
ای خدا دیگر هیچ نمیخواهم
سایه دوستان تو نگیری از سرم
سيخ عزيزم توضيحاتش رو با تفسيرات خودت درياب!!! مهم اين بود اسمت از قلم نيافته!
شما تاج سرى ميرزا منم پولدار نيستم !!! از پرايد هم بدم مياد هيچ وقت نميخرم!
آغا همه دارن به لالا رو میارن بیاید برید بیرون میخوام در قفل کنم کسی داخل گیر نکنه :B
سيخ جان اون ٢٠ تومن ماله الان نبود ٨ ماه پيش رفت به حساب تعاونى مسكن براى پيش خريد خونه، كلى هم قسط اضافه شد كه نتيجش اينه كه ديدى ٢ ساعت پيش از سر كار اومدم خونه اونم روز تعطيل!!!
دوستان ما تونستیم با این کارمون اون نویسنده داستان رو در حد رضا استادی که داستان “ماهیچوقت نامزد نبودیم” رو نوشت مشهور کنیم جان من بیاید بریم هر کدوم یه رای بدیم که قسمت نظرات داستانش شد مکان برای مشاعره ما =D>
مثل اينكه من بايد در رو ببندم! سام سام اين ريموت كركره رو كجا گذاشتى؟!
پپسى جان دير اومدى همه رفتن لالا، منم داشتم در رو ميبستم.
دوستان داستان مورد حمله فردا شب رو برام پیام کنید من برم تاپیک عکسم رو آپدیت کنم بای
زحمت در موند گردن شما ببخشید دیگه :B :H
آره سامى جون آخه شباى ديگه تو كركره رو ميكشيدى پايين!!!
قلب مسین خوندم شعرتو خوشمان آمد :) بابا من فردا امتحان دارم تعطیل کنید دیگه :))
کسی دیگه نبود؟
با اعلام ساعت شش کرکره ها رو پایین میکشم
باشد تا رستکار شوید
کسایی که میان اینجا ببینن خبری هست یا نه برای شرکت توی بحث فردا یا همین امروز به لینک زیر مراجعه کنند
با تشکر سامی شهوتی
http://www.shahvani.com/content/موضوع-بحث-امشب-میمون-فضایی
بابا بروس تو چقدر رو این میمون ملی تعصب شخصی داری ~X(
افسانه جان چشات قشنگ میبینه
کاربرد داشت ترفند ضد اسپم؟
ولی به کسی نگی
يالله!!! حاجى جيگر سياه سوسك دارين؟ حال ميمونم اصلا خوب نيست دكتر گفته براش بخرم!!!
اسپم بیدم
در جای خود گوزیدم
چون میمون را بدیدم
همانجا من ریدم
بسم الجونور والیدی والآیم بیش و لعن الامزاده فی مدخل المعقد الکاتب الهذه ِ الداستان فی امر الگایش الدختر الخال “الالناز” ومکانهم فی اسفل السافلین من آلان الی الانتخابات الاتی و کل سیخان(واحد بالواحد) فی مقعدالمبارکه الوالدک وجزاکم باالقلب المسین کانهوُالکبیر آلالت فی اونجای الخالت والصبیک.
و لعن الآمیرزا فی روح الپلیدکَ التی هذه الکتیبة الخزعبلات التخیلات التراوشات الذهن الکثیف المریض الموهم والتخمی.
واما بعد:
در کتاب مجمع الاکاذیب فی مجمع الشهوانیون (از acc_nzr) در فصل چندم از باب افراد پتیارة العقربا در ذم خوردن “گه” از نوع عشیره ای آنهم دختر دائی آورده است که :
واما مسئلتهٌ فی السکس *المحارم (الذین الاجداد المساویه و التخمهون وترکهون من واحد الجد کمثل عم و خال وخاله والابناءهم والبنتانهم) هااولاغکون فی الانتها الجهنم وعذاب شدید من نوع الدسته البیل بالمعکوس فی کونهم.
در کتاب فوق 2عذاب بیشتر بشارت نشده است 1-با دسته بیل موازی 2-بادسته بیل معکوس.البته کاتب چرائی ممنوع الگایش بودن دختر عمو و دختر دائی و دختر عمه را ذکر نکرده است و به نظر میرسد ایشان اصولا با این موضوعات غریبه بوده اند.
پاورقی:
*زین پس بجای واژه تخمی “محارم” کلمه ممنوع الگایش اطلاق می گردد.
سلام دوستان روباه مکار هستم از اشنایی با شما خوشبختم.چاکر داش امیرزا
سلام آمیرزا و قلب مسین
سیوما که ممنون دویما که عاقا جانان تورو خودا یه کاری بکنین آخه این ادمین جون نام کاربری مارو عوض نمی کنه این لامسب هزار بار بهش نامه زدم میل کردم تمایل نشون دادم و درخواست نمودم اصلا انگار که نه ما آدمیم ومیل داریم.عاق جونان چیخار کنم آخه این هم شد ادمین .تورو خدا مردم هم ادمین دارن ماهم ادمین داریم.شانص زاغارت ما رونیگاه کنین.
این قسمتشو با گریه و بصورتی که انگار سوم ابتدائی هستین و جلوی عاقا معلم دارین میگین و اشک از چشاتون و آب از دماغتون قندیل وار آویزونه بخونین وگرنه بیفایدست.)
گوفته باشم که بخودا اگه نام منو عوض نکنه خودم ناممو عوض میکنم اونوغت بیاین ببینین که چه چیزها که در رابطه با ادمین جونتون خواهم نوشت.یه کاری بکنم که از ادم ین بودنش پشیمون بشه و بره ازاین به بعد قاز بچرونه .راستی قاز دونه ای چنده ؟میخام غاز بخرم برا خونمون آخه مامانم یه اوجاغ قاز خریده موندیم که چجوری روشنش کنیم لامصب میگن بدون قاز روشن نمیشه .دیشب هم چون روشن نشد من سرما خوردم مریس شدم رفتم پیش دوهتور بهم گفت که هااااااا برا چی اومدی پیش من.منم گوفتم که عاقای دوهتور کلیه هام کار نمی کنن .یعنی راستش یکی کار نمی کنه ولی اون یکی رو صبحا داداش کوچیکم هل میده روشن میشه .
آخه من بایستی کلیه هامو دوروس کنم چون چند روز پیش خواستغار اومده برا خواهر بزرگم که هفتادوپنج سالشه دیدم مامانم رفته گوشه آشپازخانا داره پیاز خورد میکنه و گیریه میکنه .آره مامانم داشت گیره میکرد بخاطر اینکی جهیزیه نداریم و جولوی مردم آبرویمون میره .اونوخت رفتم به مامانم گوفتم که مامان جون ناراحن نباشین من یه کاریش میکنم.حالا تسمیم گرفتم کلیه هامو بفروشم و میخایم برم سمت چفیه رو درآرم و بکنمش نو شوشه وبرم جولوی بیمارستان بفروشمش.
راستشو بخواین آخه یه چیزیو نگوفتم من بابا هم ندارم (قالب توجه ادمین که رحم کنه)چون بابا ومامانم که ایزدیواج کرده بودند مامانم سر حاملگی من ویار “پیکان جوانان” گرفت و بابام هم که کلی لوطی بود و پول هم نداشت رفت هردو کلیاتش رو در آورد و فوروختش و خریدش.چند روز بعدش هم عمر شما رو داد به من و رفت.حالاهم شدم سرپرست خونواده وهم درس میخونم و خرجیمونم از راه چش چرونی و خوندن حکایت های سایت شهوانی و تعریف اونا به بچه های محل در میارم یه کار دیگه هم میکنم “نوار” دخترای محلو میگیریم و تهدید میکنیم که “بگم"بگم"بگم” اونوخ اونا هم میگن بگو بابایا شورشو درآوردی و ماهم اول پول میگیریم و بعدش نوارو تو محل پخش میکنیم . بعدش هم بزرگ محل میگه برو گم شو بیرون از محل و مارو میندازه بیرون .چیکارکنیم تو محل آبروداریم وبایس آبروداری کنیم.
البته دروغ خوب نیست و راستش همون پیکان جوانانو هم الان داریم چون من به سن غانونی نرسیده ام و ننه ام هم از سن غانونی رد شده و رفته اون طرف دستشو زده به کمرش و وایستاده ،ایجبارا دادیمش به یکی داره برامون کار میکنه .هفته پیش خراب شد و بردیمش پیش نیکانیک گفتش اینو رد کنین یه لامبورگینی یا مازراتی اگه اونم نشد یه مک لارن 2008 سفارش عرپستان ،ترو تمیس در حد صفر بخرین که لاقل تو عروسی آبجی بزرگتون کرایه ماشین عروسو ندین .من هم فیک کردم دیدم راس میگه.
آخه راستشو بخواین همون نیکانیکه که لر هم هستش دو کوچه اونور خونه خالی مجردی داره و خواستوغار خواهرمه بیچاره اونهم هی به فکر ماست و هفته پیش ننه ام حلقه نامزدیشو که تنها یادوغاری بابام بود داد بهش که بره بفروشه یه مغازه اجاره کنه اونم گفت که پیاده که نمیشه این همه تو کوچه ها بدون وسیله بگردم تازه من نای راه رفتن هم ندارم و جنس هم بهم نرسیده و بدجوری خومارم ننم هم گوفت که با پیکانه برو و اونم رفته که مغازه ایجاره کونه و برگرده.
مای بدبخت هم چندروز پیش دیدیم نیکانیکه نیومد هممون سرمونو از پنجره درآورده بودیم بیرون کوچنی رو می پائیدیم که یییییییییییییییییییییهو یه موشکل جدید هم به “مو شکلات” ِمون ایضافه شد . دیدیم یه زن میانسال با هَفَش تا بچه قدو نیم جولوی در خونمون داد و بیداد راه انداخته .پرسیدیم کی هستی و اونم گوفت که:
اولش من بودم که با غزنغر(نام بابای مرهومم بوده ) ایزدیواج کرده بودم بعد قزنفر فرار کرد و اومدم و آدرسشو اینجا پیدا…
کرده ام آی کرده ام آخ جون پیدا کرده ام
غزنفر من کوجاست خیلی وخته تو کفم
چشتون بد نبینه اومدن وسط کوچه با مامانم یه گردگیری حسابی کردنو و بالا خره با وساطط بزرگای محل اومدن تو خونه ما زندگی کنن حالا من سرپرست خونواده قدیم الاحداث پدر مرحومم هم شده ام.
بقیه ماجرانی هم بعدن تقدیم میکنم . فقط خواستم مقدمه و خلاصه و چکیده و یه گوشه اوچیکی از مشکلاتمو گوفته باشم که این آدم ین (صاحب این مکان) نام کاربری منو اَوَزْ کونه وگرنه شروع میکنم اصل داستانی که گیریَتونو در بیارم و اعثابتونو به هم بریضم.
هممونو بخدا میسپارم .
راستی عاغا معلم از اینکه دفترم بوی بد میده ببخشید آخه برادر کوچولوی قدیم الاحداثمون دیشب ریده بود لای دفتر مشقم من هم تا صبح مشگول تمیص کردن اون بودم خلاصه ببخشید که بد بود و بودار بودا.
خیلی باحالین .جونور .لیدی .امیرزا.بروس لییییییییی.من که اصلا سوال نمیپرسه
درسته به نظر دروغ می اومد و توهمی بود
ولی بنظرم بهترین رابطه با دخترای فامیل همینه
دوستان قبل از فرستادن داستانهایتان یکبار از اول تا آخر بخوانید که غلط املایی نداشته باشید