دخترک وحشی

1397/09/15

سلام
کامران هستم،22سالمه،قدم ب 180نمیرسه،چهره ی خیلی معمولی دارم
میخوام واستون داستان سکس انتقامی رو بنویسم
،داستان از جایی شروع شد که من ب عنوان کارپرداز و crm تو یه شرکت واردات لوازم خانگی شخصی مشغول ب کار شدم،یه سالی از کارکردم میگذشت و همه چی خوب بود،شرکت ماحدود30تانیرو داشت 10،12تایی دختر وبقیه پسر این افراد تو نمایندگی های و مغازه های که از ماخرید میکردن تبلیغ اجناس رو میکردن و فروش شرکت رو میبردن بالا،
ماهی یه بار تو شرکت جلسه بود و من مسول هماهنگی ها بودم
تو جلسه ها خواهر ریس شرکت هم شرکت میکرد،یه دختر 24ساله کوتاه قد(160/165)سفید باموهای بلوندو چیشای خاکستری با اسم کوثر،
کوثرخیلی دختر لارجی بود و خوب پول خرج میکرد و زبونی دراز داشت و خیلی پرو
و اصلا قیدو بندی به دین و ایمون نداشت و حجاب هم واسش اصلا مهم نبود
سرهمین مسعله همیشه با داذاشس بحث داشتن که چرا تو جلاسات اینطوری میایی و از این حرفا
من تو این یه سال خوب با اینا قاطی شده بودم و چون تو اصفهان بودیم همیشه دوست دختر داشتم و ب فکر دخترای شرکت نبودم،البته زیاد هم خوشکل نبودن یکی دوتاشون خوب بودن که شوهر داشتن و منم اصلا ب فکر زن شوهر دار نبودم،من چون گاهی اوقات کاری ثبت ورود و خروج کالا رو میزدم یه اتاق تو شرکت داشتم و کلید درب ورودی و اتاق خودمم رو هم داشتم،شرکت ما یه واحد آپارتمان تقریبا160متری بود که اون آپارتمان همه ی واحدها اداری بودوخبری از سکونت و زندگی نبود،
خلاصه کار همینطور ادامه پیدا کرد ماهم سرسخت کارمیکردیم
یه روز رضا(ریس شرکت)زنگ زدن خانوادم میخوان برن شیراز باماشین من ببرشون من خودم بعدا یجوری میام
ماهم اطاعت امر کردیم
رفیتم شیراز رسوندمشون خونه ی خالشون و باهماهنگی رضا اومدم اصفهان،دوهفته ی گذشت ورضابدلیل مشغله ی کاری نرفت شیرازومن باز رفتم دنبالشون که بیارمشون اصفهان،کوثر بودو مامانشو پسرخالش که هوس اصفهان کرده بود،تو مسیر کوثر غُر میزد که پسر خالش اذیت میکنه و اومد جلو
نشست و خیلی راحت بودیعنی خبری از مانتو نبود و توجه منو جلب کرد و کون خوشفرمشو دید زدم ولی اصلا فکرکردن بهش هم سخت بود که بشه همچین دختر وحشی رو بکنی
تو مسیر دیدم همش سرش تو گوشیه و چت میکنه
بهش گفتم کوثرخانم سرتونم شلوغه انگاری
گفت نه دوستمه،
یه روز که داشتم میرفتم خونشون واسه گرفتن دسته چک رضا نزدیکای خونشون دیدم پیاده زده براه داره میره
رفتم کنارش گفتم کوثر خانم برسونمتون
گفت ممنون میخوام پیاده برم، منم رفتم تا اینکه یاد چت کردناش افتادم و اینکه هرجا میخواست بره یا من میبردمش یا آژانس دورزدم افتادم دنبالش
دیدم تو ایستگاه سوار اتوبوس شد
رفتم تا وقتی دیدم پیاده شدو راست رفت طرف یه پارس سفید،
یه پسره تقریبا هم قد خودم از ماشین پیاده شد رفت استقبالش باهم دست دادن و خوشو بش کردن رفتن رستوران بعد رفتن تو یه خونه ی ویلایی
منم از فرصت استفاده کردم تا تونستم ازشون فیلمو عکس کرفتم،
چند روز بعدش که تو سالن انتظار شرکت دیدمش بهش گفتم به به کوثر خانم بهتون نمیاد با پسرای غریبه میپری
بهم گفت خفه شو اینا چ حرفیه
میخوای از کار بیکارت کنم
منم گفتم چرا ناراحت میشی حالا
اتفاقی دیدمتون تو رستوران،
بهم گفت انگاری آدم نمیشی
و چندتا توهین دیگه
همین شد که دیگه از چشمم افتاد و تصمیم گرفتم باز تعقیبش کنم و ازش مدرک بیشتری بگیرم ،
بعد یه ماه تعقیب و گریز کلی عکس لب تو لب ازش پیدا تو پارتی و کافی،
و همه رو زدم رو فلش گذاشتم تو اتاقم تو شرکت،چندتایش هم تو گوشیم گذاشتم بمونه واسه باج گیری،
قشنگ واسم روشن شده بود که این پسره هم میکنه هم تیغش میزنه،
این جریان گذشت تا رضا یه سفر کاری رفت چین
منم تو شرکت مشغول بودم
یه روز عصر پنجشنبه ب سرم زد که تیغش بزنم
بهش زنگ زدم گفتم ازت فیلم و عکس دارم
باور نکرد واسش فرستادم
شاخش در اومده بود دیگه زبونش کوتاه شد،گفت پاکشون کن گفتم پول میخوام
قبول کرد
شماره کارت بهش دادم
که واریز کنه گفت باید بیایی جلو خودم پاکشون کنی
منم رفتم در خونشون سوارش کردم بردمش عابربانک اونجا گفت شماره ی که فرستادی نمیشه کارت ب کارت کردیه شماره دیگه بده
منم تا گوشی از جیبم در آوردم ازدم قاپیدش و زد زیر خنده که میخوای از من باج بگیری و این حرفا و باز زبون درازی،
رم گوشی برداشت و گوشیمو محکم زد زمین
شکستش
همه این اتفاقات شاید تو یه دقیقه اتفاق افتاد
منم که دیگه اعصابم ریخته بود بهم بهش گفتم من بازم ازت عکس دارم
واسا تا واست بفرستم
سوار شدم رفتم سمت شرکت فلش رو برداشتم با لبتاب عکسای جدیدی واسش ایمل کردم و از شرکت بهش زنگ زدم که ایمیلشو چک کنه
یه ده دقیقه بعد زنگ زد ب تلفن شرکت،
بیجاره ریده بود تو خودش
منم چون شرکت تعطیل بود بلند بلند بهش میخندیدم
کلی التماس کرد که مقداری دلار داره بهم میده عکسارو بهش بدم
منم قبول کردم ولی بهش گفتم بیا شرکت بهت بدم
تو این فکربودم که اومد بکنمش
چرا اون پسره بزنه من نزنم
نیم ساعتی شد اومدش
درو زدم اومد داخل
گفتم پول بده تا فلشو بدمت
پولو گرفتم که 800دلاری میشد
دیدم الان بهترین موقع هست گفتم فلش تو اتاق خودمه بیا بهت بدم
ب محض ورود ب اتاق محکم از پشت گرفتمش و دست گذاشتم جلو دهنش تا صدا نده البته صدا هم میداد فایده ی نداشت چون کل ساختمون تعطیل بود ولی محض احتیاط این حرکتو زدم
بهش گفتم من میدونم ب فلانی میدی
ب منم باید بدی
با زحمت دستمو برداشت و افتاد ب التماس،
گفتم راه نداره تا نکنمت ولت نمیکنم
با هزار زور مانتو جلو بازشو دراوردم و کیرم که تازه قدعلم کرده بود رو چسبوندم رو کونش و اون مقاوت میکرد
بهش گفتم اگه باهام راه نیایی کل عکسارو میدم ب رضا و مامانت
دیدم دیگه خیلی مقاومت نمیکنه
همینطوری که پشت سرش واساده بودم دستمو کردم زیر لباسش و سوتینشو فرستادم بالا و رسیدم ب سینه های مرمریش و همینجوری واساده گردن و گوششو میخوردم
یه پنج دقیقه ی طول کشید نوک سینه هاش حسابی سفت شده بود و زده بود بیرون یواش یواش دکمه های شلوارشو باز کردم که باز شروع کرد ب مقاوت
باز تهدیدش کردم و تلاشمو بیشتر کردم
اونم دیگه راضی شده بود یعنی چاره ی دیگه ی نداشت
شلوارش تنگ بود خواستم بکشم پایین شورتشم باباهش اومد پایین تا مچ پاش آوردم
شلوار خودمم در اوردم کیرم مثل این عروسکا که تو جعبه هستن زیرش فنر هست پرید بیرون
یه کم تف زدم سر کیرم و همونطور که واساده بود گذاشتم تو چاک کونش و حرکت دادم و با سینه هاش بازی میکردم
کسش کاملا خیس شده بود،
دیدم اینطوری پاهام درد میگیره چون قدش از من کوتاه تر بود شلوارشو کاملا در اوردم و بردمش تو سالن انتظار و رو شکم خوابوندمش رو مبل،واقعا یه کون سفیدی داشت مثل برف و اصلا بهش نمیخورد که اینقدر رو فرم و خوشکل باشه،خلاصه رفتم تو آبدارخونه روغن مایع اوردم زدم ب کیرم گذاشتم تو چاک کونش دوباره
خواستم بگم واسم ساک بزنه دیدم دختره وحشیه یه موقع خر میشه گازش میگیره،گذشتم
چند قطره روغن ریختم درسوراخش با انگشت کردم داخل که یهو گفت جون بکن دیگه ،حسابی کلافه شده بود،
کیرمو گذاشتم توچاله ی کونش و یواش فشار دادم،رفت داخل
روش خوابیدم و چند ثانیه ی تکون نخورم
اونم خم ب ابرو نیاورد،حدس هم میزدم جون خانم ب دوست پسرش میداده
دیگه یواش یواش بالاپایین کردم همینطوری رو کون سفیدش تلنمه میزدم که حس کردم داره آبم میاد کشیدم بیرون دوباره یه دقیقه بعد زدم جا ایندفعه یه 3/4دقیقه ی شد که آبم اومد
تمام و کمال ریختم تو کونش و شل شدم روش،چند دقیقه ی شد کیرم در آوردم بهم گفت گمشو اونور میخوام برم
منم پاشدم دیدم داره میره سمت لباساش که دستشو گرفتم گفتم کجاااااااا
واسا کارت دارم،دیگه افتاد ب التماس
ولی کفتم یه بار دیگه باید بکنم اونم گفت بذار یه روز دیگه
منم که میدونستم اگه همچین کون سفید خوش فرمی اگه از دستم بره دیگه رفته که رفته،با زور کشیدمش دوباره خوابوندمش یه کم با کیرم بازی بازی کردم باز بلند شد
ایندفعه دیگه رحم نکردم یه نیم ساعتی تلنبه زدم که باز آبم اومد باز ریختم داخلش پاشدم اونم بلافاصله پاشد رفت دسشویی اومد بیرون لباساشو پوشید رفت طرف لبتاب فلش رو برداشت لبتاب رو از رومیز انداخت پایین و دست کرد800دلار بی زبونو کذاشت تو کیفشو رفت،همچین در شرکت رو کوبوند به هم که همه جا لرزید
منم رفتم طرف لبتاب دیدم چیزیش نشده،
فرداش بهش زنگ زدم الکی گفتم من از سکسمون فیلم گرفتم اگه اخراج بشم بیچاره میشی و اتفاقی هم نیوفتاد،
ولی دیگه زیاد تو جلسات نمیومد،
و حدود یه سال بعد از ایران رفت
رضا گفت رفته کانادا،
اگه داستان ب دلتون نمیشینه فحش ندین،
ببخشین اگه غلط املایی داره،
پایدار و پیروز.

نوشته: کامران


👍 0
👎 9
26922 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

734157
2018-12-06 21:42:48 +0330 +0330

دختر لارجی بود زیاد خرج میکرد ولی با اتوبوس اینور اونور میرفت!!!
شرکت سی نفر پرسنل داشت سوای مدیر و هیئت رئیسه بعد مل مساحتش صدو شست متر بود!!
کلی عکس از لب گرفتناش تو پارتیا داشتی اخه هرجا میرفت تورو هم دعوت میکرد که ازش اتو بگیری!!
خانواده رئیس نمیتونستن با هواپیما و یا سیرو سفر و یا ماشین خودشون برن سفر باید تو می, بردیشون خواهره هم صاف میومد جلو میشست که تو چتاشو ببینی!!
خواهر رییسو کردی بعد اون فرار کرد, رفت!!
فراخوان اصل ماجرا: نویسنده ها و خواننده های گرام امشب همتونو دعوت میکنم اصل ماجرا بنویسید شب جمعه ای کس که گیر هیچ کدوممون نیومد حداقل یه شیکم سیر بخندیم!! ?


734177
2018-12-06 22:15:33 +0330 +0330

ای اچ ارت عزیز به این اسونی نمی تونی در بری اصل ماجرا بنویس!!! ?

0 ❤️

734217
2018-12-07 03:57:46 +0330 +0330
NA

من موندم اون دختره که عاشق کون دادن بود برای چی از ایران فرار کرد؟

1 ❤️

734230
2018-12-07 05:46:01 +0330 +0330

کیر تو چاله کون آباجیت با این اراجیفت، اینا که حرف مفت بود نوشتی ولی پاش بیفته خائن تر از تو‌ پبدا نمیشه کسکش.

1 ❤️

734257
2018-12-07 08:09:45 +0330 +0330

ماخودمون گرگ سیلاب دیده ایم
حال بااین دروغای مزخرف اومدی ژستی بگیری.!
غافل از اینکه پته ت رو آبه.
لازم به یادآوری نیست.،
شاایکس همه چی رو گفت.
خخخخ.

2 ❤️

734264
2018-12-07 08:37:06 +0330 +0330

چقدرم با افتخار از کثافت کاریش تعریف میکنه مردک. اینقدر که سرتون تو زندگی مردمه،زندگی خودتون رو فراموش کردید.

0 ❤️

734270
2018-12-07 09:14:41 +0330 +0330
NA

کیر تو مغزت کونی .
وقتی بهش نظر داشتی رضا خفتت کرده تو سالن انتظار همچین کونت گذاشته . بعدم بهت گفته بخوای حرفی بزنی ازت فیلم دارم چون تو همه جای شرکت مخصوصا سالن انتظار دوربین کارگذاشته شده .

2 ❤️

734280
2018-12-07 11:18:57 +0330 +0330

با تشکر از شاه ایکس عزیز که ما رو به این چالش و فراخوان دعوت کرد :)
بار اوله با درون مایه ی طنز مینویسم.
خب جونم برات بگه که آق کامران یه بچه ی لاغر و دماغوئه که هیچکس بهش محل نمیذاره. از اونجایی که ننش با کون دادن به رضا خرکیر براش یه کاری تو قهوه خونه پیدا کرده، درحال حاضر اونجا مشغول به کاره.
یه روز کوثر خواهر رضا که ازقضا ساقی محلم بوده، میاد قهوه خونه و کامران با دیدن کون و کمر کوثر شق میکنه.
دنبالش میکنه و میفهمه با دوست پسرش اصغر گولاخ توی حال و حولن. ازشون عکس میگیره و بعد سعی میکنه به این طریق کوثرو بکنه ولی…
کوثر ماجرا رو به اصغر میگه و اصغر و رضا، کامران رو گیر میارن و به صد پوزیشن هاردکور کامرانو میکنن. دوربینو فرو میبرن تو کونش و باهاش از فضای داخلیش عکس میگیرن.


در آخر یه نکته اضافه کنم؛
این کار تو تجاوزه… من با دوست پسرم سکس کنم، دلیلی نداره با یکی دیگه هم سکس کنم. آدم باشیم.

1 ❤️

734294
2018-12-07 13:16:46 +0330 +0330

زور گیری رو دوست ندارم کلاً . این سوء استفاده میشه . نامردیه .
و البته بی عرضگی نویسنده در زدن مخ از روش منصفانه .

0 ❤️

734323
2018-12-07 16:42:02 +0330 +0330

کل کسشراش یعطرف
چون اصفهان بودم دوس دختر داشتم یه طرف

1 ❤️

734378
2018-12-07 21:37:05 +0330 +0330

شاه ایکس پرچمت بالاست همیشه دمت گرم

1 ❤️

734441
2018-12-08 04:25:18 +0330 +0330

ممه هاشم خوردی ؟ :/

0 ❤️