در کنار حرم

1391/09/21

هر که فحش بده نوش جونش چون حس می کنم حقمه ، این تنها رابطه ای بود که حس خوبی به مرور خاطراتش ندارم،ولی چون متفاوته خواستم بشنوید


چه شور و حالی داشتم واسه اولین بار بود میخواستم برم کربلا،دل تو دلم نبود.خانواده واسه بدرقم اومده بودن کنار اتوبوس.باشون خداحافظی کردم و زنمو بوسیدمو سوار شدم.چشمم افتاد به خانم مرادی که داشت وسایلشو جابه جا میکرد.سلام کردمو نشستم باخودم گفتم اه این دیگه از کجا پیداش شد،این همه آدم. می شناختمش.از دخترای هیئاتی بود و 28سالش بود.مثل همیشه از لابلای چادرش فقط نوک دماغش پیدابود.اتوبوس حرکت کردو از همسفرامون که اکثرا سن بالا بودن صدای صلوات وزمزمه به گوش میرسید.مرز خسروی که رسیدیم چون خانم مرادی تنها بود تو جابجا کردن ساک کمکش کردم و کم کم سر صحبتامون باز شد.
بعداز عبور از مرز وگذشت ساعاتی رسیدیم نجف.سر کاروان جامونو تو هتل تعیین کرد و دیدم خانم مرادی یا بهتربگم ریحانه خانم با سرکاروان بگو مگو داره که من تواتاق این خانواده نمیرم چون مرد باهاشونه.منم چون با سرکاروان رفاقتی دورادور داشتم باهاش صحبت کردم و جاشو پیش دو سه تا پیر زن ردیف کردم.خندید و تشکر کرد.
رفتم حرم و شروع به زیارت کردم نگاه به ساعت کردم دیدم نزدیک یک ونیم صبحه.بلند شدم برم هتل که ریحانه رو تو خلوتی صحن دیدم.بهم گفت آقا امیر وایسید منم زیارت کنم و با هم بریم چون اوضاع اینجا می گن خرابه می ترسم تنها برم.
تو راه هتل یه خورده باهم شوخی کردیم و دیدم به به خواهرمون زیاد هم بدش نمیاد لاس بزنه.
خیابون خلوت بود وبادی همراه با گرد وغبار می وزید.با صدای آرومی گفت آقا امیر حالم خوش نیست ،خسته ام.سرم گیج میره یه مرتبه آستینمو آروم گرفت.منم به شوخی بهش گفتم زود دخترخاله شدی حاج خانم وبا هم زدیم زیر خنده.
نزدیکای هتل گرم صحبت بودیم دیدم آروم دستشو تو دستام گذاشت منم طاقت نیوردمو دستشو فشار می دادم.از طرز نگاهش می شد فهمید حال جفتمون خراب شده.وقتی رسیدیم نخود نخود هرکه رود…
فرداش که هم اتاقی پیرم رفت زیارت دیدم یکی در اتاق رو می زنه باز کردم دیدم ریحانست اما اینبار خبری از چادرش نبود.گفت آقا امیر تنهایید،گفتم آره.صداشو نازک کرد وگفت:اومدم بگم منم جای خواهرتون اگه کاری چیزی داشتی یا لباس کثیفی بده واست می شورم.گفتم بیا تو با هم یه چایی بخوریم وبریم حرم وخرید.اومد نشست رو تخت.ضربان قلبم تند شده بود.زیر چشمی نگاش کردم دیدم روسریشو داره شل میکنه.چایی رو آوردم ونشستم کنارش رو لبه تخت.گفت چقدر دستات دیشب بهم آرامش داد.به خنده نگاه تو چشماش کردم وگفتم بابا خواهر رمانتیک شدی،بهت نمیاد.خیره شد تو چشام.خوشگل بود.قطرات چای رو لبهاش برق می زد.نگاهم افتاد به لباش چند ثانیه سکوت بود وطوفان شهوت.آروم دستشو آورد بالا موهامو لمس کرد،کنترل کردن نفس تو این شرایط کار حضرت یوسف هاست.طاقت نداشتم لبامو گذاشتم رو لبش.اولین بوسه از یک زن چقدر لذت بخشه.چند دقیقه لبامون به هم گره خورد .افتادیم روتخت و مثل مار به هم می پیچیدیم.گفتم ریحانه مانتوتو در بیار.گفت چشم انقدر هول بود مانتو وشلوار وبا هم درآورد.باورم نمی شد.اون دختر مذهبی نما که فقط نوک دماغش معلوم بود الان برهنه جلوم وایساده.گفت بیا سوتینم رو خودت باز کن.چه سینه هایی!!! می شد رنگ آبی رگهاشو پشت پوست سفیدش تشخیص داد.نوک سینه هاشو بالبهام لمس کردم.صدای نالش بلند شد بهش گفتم آروم آروم.شورتشودرآوردم.هیکلش از پورن استارها چیزی کم نداشت.من توی سکس علاقه زیادی به پرو پاچه زنها دارم شروع کردم پاهاشو لیس زدن،ساق پا،مچ پا،رونها ومثل گرگ گرسنه کسشو تو دهنم گرفتم.شروع کردم زبون زدن.پرده داشت و می گفت کون هم نداده و می ترسه.منم اصراری نکردم،گفتم پس بیا کیرمو بخور.گرمای لبهاش حس خوبی به سر کیرم داده بود.مقایسه اون خانم مرادی با اون حجاب و متانت با این دختر عریان زیبا وخوشتراش منو به اوج شهوت رسونده بود.درازش کردم کیرمو گذاشتم لای پاهاش،لبهامو زیر گلوش تنظیم کردمو با یه دست سینه هاشو می مالیدم.صدای ناله وفریاد لذتشو به زود تو گلو خفه می کرد.دیدم کمرمو داره چنگ میندازه،لرزشی تو بدنش افتاد وارضا شد.برش گردوندمو از پشت لاپا زدم و…
دستمال کاغذی رو بهش دادم چشمم به پنجره اتاق افتاد گنبد و گلدسته ها رو ازدور دیدم اما کار از کار گذشته بود…
توی اون سفر حس شهوت به حس پشیمونی غلبه کرد،دهها بار کردمش،تو کربلا هم بیستو پنج تومن واسه یه اتاق جدا(واسه یه شب) دادم به صاحب هتل وتا صبح زحمت کونشو کشیدم.


اگه شما این داستانو باور نکنید حق دارید چون الان خودمم بعضی وقتا تو شهرمون که می بینمش هنوز هم باورم نمیشه من این حاج خانم همون ریحانه ی شهوتیه

نوشته: Sniper


👍 3
👎 1
58296 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

347719
2012-12-11 02:08:04 +0330 +0330
NA

پسرجون بجای کربلا برو دبی از اینکارا بکن! مسلمون نیستی حداقل به حرمت امام و نیت سفرت رعایت کن.
بعدشم این خانوم گودرزی زهرا بود یا ریحانه؟!؟!

0 ❤️

347720
2012-12-11 02:56:34 +0330 +0330
NA

مرتيكه عوضي كربلا جاي اين كاراس

0 ❤️

347721
2012-12-11 04:03:25 +0330 +0330
NA

مرسی ماقعا خیلی باحال بود اگه منم بودم همون کار رو میکردم

0 ❤️

347722
2012-12-11 04:04:09 +0330 +0330
NA

مرسی واقعا خیلی باحال بود اگه منم بودم همون کار رو میکردم

0 ❤️

347723
2012-12-11 05:39:17 +0330 +0330

من مرد تنهای شبم…آفرین داداش

با آخرای کامنتت خیلی حال کردم عزیز دل

واقعا این عراقیها همونایی بودن که در خرمشهر و آبادان کارایی کردن که هیچ وقت از ذهن ایرانیها پاک نمیشه

حق با توست …امام سوم شیعیان اصلا راضی نیست یک زن پا به میان جماعت خوک صفتی همچون عراقیها بذاره

مرسی داداش …زیبا گفتی

و اما داستان …عقده ای من که میدونم هدفت از نوشتن این خزعبلات چیه

پس فحشت نمیدم تا کونت بسوزه بیشعور …عتیقه …کچل …حروم زاده

0 ❤️

347724
2012-12-11 06:03:55 +0330 +0330
NA

خار کسده کیر هر چی بچه ها اصفهان تو کس نند وخارد وخد کس کس کیر خورده خار
برو بمیر

0 ❤️

347725
2012-12-11 08:08:26 +0330 +0330

بچه ها من کاری به کم و کیف داستان ندارم ولی دوتا مطلب خیلی آشفته ام میکنه
1- مگه ما چی هستیم ،کجا هستیم ،تا کی باید اسیر خرافات و این مسائل باشیم ،امام حسین به جای خود منم بهش احترام میذارم و براش ارزش زیادی قائلم چون جدا از بحث دین مرد بود و پای حرف و اعتقادش وایساد ولی تاکی باید تاوان بدیم تو مملکت خودمون این همه بدبختی و فقر داریم چرا باید پول بی زبونمونو بدیم همون بی ناموسائی که اول امام حیسنو بعدشم این همه جوون این مملکتو و خانواده هاشونو به نابودی کشوندن مگه وقایع خرمشهرو ندیدیم یا از بزرگترا نشنیدیم تا کی خریت بچه ها این سران مملکت عزمشونو جزم کردن ما رو عرب جلوه بدن مگه نه اینکه میخواستن تخت جمشیدمونو خراب کنن بهتر نیست به خودمون بیایم این پولهارو خرج آدمهای فقیر ایرانمون کنیم
2- مگه نشنیدیم این عربهای بی ناموس تو عربستان یا عراق زمانی که به حاجیها حمله کردن یا توعراق بمب گذاشتن زیر پای ایرانیها چه خوشیهائی میکردن زمانی که ناموس مارو بردن به عنوان غنیمت جنگی چه تبلیغاتی راه انداختند همه اینا رو گفتم که یادمون بیاد ما ایرانی هستیم این سوز دل من بود بچه ها باید ایرانی باشیم یه مطلب دیگه هم اینه که اجازه ندیم با چماق دین تو سرمون بزنن این میگم واسه کسائی که میگن آدم خوب نیست کینه ای باشه این عربها هر وقت دوست دارن هر بلائی بخوان سرما میارن و ما نباید کینه به دل بگیریم ولی چرا کینه کورش بزرگ که به ایران شوکت و جلال داد قدرت و عظمت داد و به ناموس و فرهنگ ما نه توهین کرد نه تجاوز باید تو دلمون باشه که اجازه بدیم تاریخش از کتابامون حذف بشه و تخت جمشیدش از خاکمون
کمی فکر کنیم

0 ❤️

347726
2012-12-11 08:10:29 +0330 +0330
NA

خیلی کوسکش و بی شرفی تعجب میکنم که امام حسین حقت رو نذاشته کف دستت بی شرف

0 ❤️

347727
2012-12-11 08:14:28 +0330 +0330

من الان دچار دوگانگی شدم … کمک … زهرا ؟ ریحانه ؟؟ دهها بار ؟؟ یعنی حد اقل 30 بار ؟؟؟

0 ❤️

347728
2012-12-11 09:39:45 +0330 +0330
NA

اولاش زهرابودبعبشدریحانه دگ نخوندم معلوم بودچیه دگ

0 ❤️

347729
2012-12-11 09:42:55 +0330 +0330
NA

اولاش زهرابودبعدشدریحانه دگ نخوندم معلوم بودچیه دگ

0 ❤️

347730
2012-12-11 10:23:45 +0330 +0330
NA

یه جنده هم به این سرعت پا نمیده که این ریحانه زهرا فاطمه صغرا پا داده !!!

مگه اینکه یه چیزهاییشو سانسور کرده باشی کس خل جان

0 ❤️

347731
2012-12-11 10:45:42 +0330 +0330
NA

اي ول

0 ❤️

347732
2012-12-11 16:39:10 +0330 +0330
NA

زیارت قبول.حاج آقا تقبل الله!!!

0 ❤️

347733
2012-12-11 18:06:57 +0330 +0330
NA

انشاله در بین الحرمین !!

0 ❤️

643339
2017-08-03 17:26:46 +0430 +0430
NA

قشنگ بود داستانت…اصلا ربطب نداره مگ مشهد امام رضا نداره یا قم …اونجایم میکنن…کردی خوب کردی …از داستانت خوشم اومد

0 ❤️

733625
2018-12-03 21:40:01 +0330 +0330

کربلا این اراجیفارو از مغزتون بریزین بیرون…ی مشت خرافات جانب داری از ی مشت عرب ک نمیدونید ایا داستانایی ک درموردشون شنیدین حقیقت داره اثبات شده یا فقط روایت از خودشون…هرجا هرمکانی کیرتو شق کردی نوش جونت…بکن.

0 ❤️

946667
2023-09-11 00:23:41 +0330 +0330

آفرین به تو، عالی بود👌

0 ❤️