درد بدون فریاد

1395/10/15

سلام
این خاطره اولین لذت جنسی من بود حدود پانزده سالم بود یه شب مهمون خونه خاله م بوده چند خانواده با هم بودیم حدود بیست نفر یه پسر خاله دارم 5 سال از من بزرگتر شب موقع خواب من توی رختخواب با اون بودم خانم ها توی یه اطاق مردها هم توی ی اطاق دیگه برق رو خاموش کردن بعد پسر خالم کونش رو به سمت من کرد و گفت بچسب به من من هم چسبیدم بهش ولی نمی دونستم باید چیکار کنم شنیده بودم باید کیرم بزرگ شه فشار بدم بعد پسر خاله م متوجه شده من ناشی هستم دستم گرفت گذاشت رو کیرش حسابی بزرگ شده بود گفت بمالش من هم براش مالیدم پیش خودم گفتم کیر منم بزرگ شه چی میشه توی این فکرها بودم دیدم کیرم بزرگ شده گذاشتم در کون پسرخالم ولی هر چه زور میزدم تو نمی رفت ولی احساس خیلی خوبی داشتم و دوست داشتم ادامه پیدا کنه دستم هم داشت کیر پسر خاله م رو مالش میداد یه لحظه فکر کردم پسر خالم یزرگتره اون بلد چیکار کن که لذتم بیشتر شه به همین خاطر آروم برگشتم بنحوی که کونم به کون پسر خالم خورد اون متوجه شد که من دلم کیر میخواد بعد از چند لحظه آروم برگشت کسی کتوجه نشه چیکار میکنیم ی چند دقیقه ای گذشت یو دست پسر خاله آروم کشید شده پشتم خیلی لذت بخش بود واقعا استاد بود آروم با دست اطراف کمر رو نوازش می کرد من غرق در لذت بودم کم کم دستت شو کرد توی شلوارم و آروم باسنم نوازش کرد خیلی حال میکردم ب سوراخ کونم نوازش کرد اروم شلوارم پایین کشید بنحوی که کونم افتاد بیرون و خیلی اروم سر کیرش رو گذاشت در کونم یه خورده سر کیرش خیس بود منم غرق در لذت توی این عالم نبودم ی فشار داد تازه فهمیدم داره چی سرم میاد کونم تکون دادم که کیرش منحرف بشه نره توی کونم ولی حاضر هم نبودم کیرش از لای پام برادر پسر خالم چند بار تلاش کرد بکنش توی کونم من تکون میخوردم نره تو اون متوجه شد کیرشو عقب کشید منم هم تلاش کردم کیرش بخور در کونم و لذت ببرم ولی اون نمی زاشت تا اروم در گوشم گفت باید بذاری بکنم توی کونت وگرنه از کیر خبری نیست من تسلیم شدم اون کیرش گذاشت در کونم و آروم کرد تو از درد داشتم میمردم ولی نمی تونستم فریاد بکشم ی خورد که کیرش تو کونم بود جا باز کرد و من ی خورد لذت بوردم بعد آبشو کرد تو کونم و خوابید من الان سالهاست ازدواج کردم و زنم هر شب میکنم ولی لذت اون شب رو نبردم
نوشته: علی دوستی


👍 1
👎 18
23987 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

572195
2017-01-04 21:54:16 +0330 +0330

ننویس جون مادرت.
من اگه داستانه مستراح رفتنمو مینوشتم بهتر از این کصشعرا از اب در میومد.

5 ❤️

572234
2017-01-05 00:17:46 +0330 +0330

وميدونستي جه جوري بكني اما ميدونستي چه جوري بدي به اين ميگن غريزه، چون كوني بود غريزت بهت گفت چيكاري كني

0 ❤️

572236
2017-01-05 00:18:35 +0330 +0330

اون بالا غلط املايي اولي نميدونستيه شرمنده

0 ❤️

572272
2017-01-05 07:12:03 +0330 +0330

علی دوستی! جناب سروان شما هم؟!

0 ❤️

572313
2017-01-05 14:53:02 +0330 +0330

کوس و شر

0 ❤️

572321
2017-01-05 15:29:33 +0330 +0330

اگه از کردن زنت لذت نمیبری بده ما بکنیم لذتشو ببریم

0 ❤️

572638
2017-01-06 23:51:32 +0330 +0330

وای چقد مسخره ?

0 ❤️

572700
2017-01-07 11:32:06 +0330 +0330

Shayad gay bashi

0 ❤️

572715
2017-01-07 14:19:51 +0330 +0330

گرو.ه تل زدم … لین.ک تو پی وی گی ام بدید…

0 ❤️

572776
2017-01-08 00:10:02 +0330 +0330

نظر شما چیه؟ریدی با این داستانت

0 ❤️

574595
2017-01-17 19:52:20 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود کاش میگفتی الان وقتی اونی که کون ر گزاشت میبینیش شرایط چه جوریه؟

0 ❤️