دریاچه نمک زیبا

1391/11/26

سلام برو بچ امیرم 28 ساله ترم 3 دانشجویی با یه دختر خانم خوب آشنا شدم چند مدتی با هم رابطه رسمی اما دوستی داشتیم … فقط اس ام اس خوشکل و صحبت و شام خوردن بود تا این که یه عصر می خواستم از دانشگاه بیام به شهر خودمون چون از قبل دانشجویی شاغل بودم ماشین داشتم با ناهید از دانشگاه تا یه فست فود اومدیم شام و که خوردیم من گفتم میرم شیراز بعد از چند دقیقه ناهید (که یزدی بود)گفت بهتره منم بیام یه سری به دختر خالم بزنم آخه اون شیراز دانشجو هست منم که حس خوبی پیدا کرده بودم خوشحال شدم وحتی نتونستم بروی خودم نیارم و اون متوجه برق چشمام شد تا رفتیم خوابگاه و وسایلشو برداشت و منم یه سر به خوابگاه خودمون زدم ساعت حدود 10 شد حرکت کردیم و تو راه من کلی سعی کردم صمیمیت و بیشتر کنم یه کم حرفای داغ و حوسناک زدیم…چرا دخترا سوتین میپوشن…چرا اندام دختر توئه مال پسر بیرونه و…تا جایی که دست به دست هم میکشیدیم وحتی از پای هم نیشگون میگرفتیم تا رسیدیم به دریاچه نمک اونقدر صاف و ارام بود که نزدیک یه سزویس ماشین ایستادیم و یه کم قدم زدیم دیگه حسابی بحث سکسی باز کرده بودیم اون یه حرف رکیک زد ومن گفتم حتما باید برا جریمه لپتو دندون بگیرم بلاخره هر چی به ظاهر التماس کرد من قبول نکردم و تو ماشین خوابوندمش رو پام و لپشو یه کوچولو دندون گرفتم و بعد به زور شروع کردم لبشو خوردن اول تقلا میکرد اما بعد از چند لحظه رام شد و اونم دستشو به صورتم میکشید …خلاصه حشریاتمون حسابی زد بالا من گفتم ناهید میتونیم بریم یه امامزاده هست اتاق میده اونجا بمونیم اما اون قبول نکرد اما من از خاکی که اومدیم تو اسفالت به سمت امامزاده رفتم به هر صورت …اونو راضی کردم و به خادمم هم التماس هم پول بیشتر دادم و رفتیم تو اتاق سریع یه کم نازشو کشیدم بعد که خاموش کردم تو بقل هم حسابی لباسا رو کم کردیم که دیگه من دل وزدم به دریا ودس کردم تو شورتش و با کس و کون نازش ور رفتم که اونم اماده شد وبعد از کلی مالوندن کیرم به لای پا و کسش اب دهن مرتبی به کیرم زدم و گذاشتم لای کون نازش واروم هل دادم توش اول ترسیده بود و سفتش کرده بود اما یه کم که حوصله خرجیدم احساس لذت کرد و بیشتر کردم توش اما مدام هم داشتم کس شو میمالیدم تا به اوج تحریک برسه دیگه حسابی تند تند میکردمش که اونم اروم صداش در اومده بود یه صدای ظریف و تحریک کننده بعد از کلی کردن شروع کردم به خوردن کس کوچولو وخوش یطرش اما روم نشد ازش به خوام ساک بزنه وقتی حسابی خوردمش بازم از پشت کردم و ابمو ریختم پشتش…بعد از اون جریان 17 ماه با هم بودیم تا زمانی که اون نامزدی کرد جدا شدیم.اما فکر کنم هیچ وقت فراموشش نکنم چون دوست خوبی بود.

نوشته: گرگ سفید


👍 0
👎 0
59681 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

360864
2013-02-14 06:54:46 +0330 +0330
NA

مملکتی که تو دانشجوش باشی از این بهتر نمیشه

0 ❤️

360865
2013-02-14 06:56:01 +0330 +0330
NA

کونی ننویس بشین خونه جق بزن کیر بز کوهی تو کونت شاخ گاو تو کونت کیر خوک کونت کیر جیمز باند تو کونت

0 ❤️

360866
2013-02-14 07:17:40 +0330 +0330
NA

جدیدا دخترا چه راحت به یکی دیگه حال میدن و با یکی دیگه ازدواج میکنن!

0 ❤️

360868
2013-02-14 10:55:15 +0330 +0330

کیرم تو دهنت با این داستان کیری کله کیری

0 ❤️

360869
2013-02-14 11:21:53 +0330 +0330
NA

ایول پینوکیورو شرمنده کردی.ماشین قشنگه

0 ❤️

360870
2013-02-14 11:28:31 +0330 +0330

نویسنده داستان برره ای بوده :-D

0 ❤️

360871
2013-02-14 11:43:19 +0330 +0330
NA

Man umadam!
Salam dustan

0 ❤️

360872
2013-02-14 12:01:50 +0330 +0330

کیرم تو دهنت با این داستان کیری کله کیری

0 ❤️

360873
2013-02-14 12:45:15 +0330 +0330
NA

28 سالته ولی مثل بچه ها چه سوال های یه من صد غازی می پرسی.گمونم 13 سال بیشتر نداری و برای اینکه از سایت بیرونت نکنن گفتی سنم بالاست
اما من میگم چرا سوتین میزنیم تا از کنجکاوی نمیری:چون با جاذبه مبارزه کنیم،مگه نه اینکه جاذبه گاماس گاماس اندام انسان ها رو به قعر خاک میکشه(البته دلایل دیگه ای هم داره که تا وقتی که بزرگ نشدی نمیگم)

در ضمن مطمئنی که اون زن خادم امامزاده بود؟با شهناز پلنگ اشتباه نگرفتی؟
امامزاده کمر تو و اون زنیکه بزنه.دیگه ننویس

0 ❤️

360875
2013-02-14 14:13:03 +0330 +0330
NA

خب حالا چيکار کنيم مثلا تو يه دختر رو کردي ها؟؟؟

0 ❤️

360876
2013-02-14 14:47:32 +0330 +0330
NA

بیشتر شبیه لالایی بود تا به داستان سکسی…تا کی باید کس شعر بخونیم؟

0 ❤️

360877
2013-02-14 15:01:29 +0330 +0330
NA

آقایون کم بودن خانمها هم به جمع فحش دهنده ها اضافه شدن
دوستان لطفا احترام همدیگر رو حفظ کنید .
حیف نیست کوش و چشم وزبان ما با این کلمات رکیک پر بشه.
خود نویسنده هم با یک بار خوندن این داستان قطعا متوجه اشتباهاتش شده .
لدفا با احترام به نویسنده انتقاداتون رو بگید .

0 ❤️

360878
2013-02-14 15:40:28 +0330 +0330
NA

afarin sharejoon rast mige to 28 saal ke hichi 13 saletam nist, dastane tokhmi takhayolit ham ke bejaye vaqeiat bishtar ye tavahome faantezie doran bologh bud ke toham umadi kossherato type kardi , ridam be zehne fa’alet , dg nanevisia kunpashm , vagarna khodam miam duduleto mikanam kuni…

0 ❤️

360879
2013-02-14 15:56:02 +0330 +0330
NA

اینجا هوا از خشکسالیم گذشته حالا میفهمم دلیل انقراض قوم مایا چی بوده.دوست عزیز هر موقع بگی زمان نوشتن این عبارت(ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻭﺧﻮﺵ ﯾﻄﺮﺵ)حواست کجا بوده و در چه حالی بودی و دستت دقیقا در چه مکانی بوده نظر میدم.

0 ❤️

360880
2013-02-14 16:07:58 +0330 +0330
NA

جنده هم جنده های قدیم آخه این دیگه چه جورشه تا بگی سلام بگه بیا بذار توش من که تاحالا ندیدم یکم از توهم بیا بیرون جوجو

0 ❤️

360881
2013-02-14 16:10:39 +0330 +0330
NA

از دانشجو لواتت بهتر از این انتظار نمیره !
امام (لوات)

0 ❤️

360882
2013-02-14 17:40:27 +0330 +0330
NA

سلام بچه ها
خوشحال میشم تو داستان لحظه سخت رفتن برید و کامنت های منو بخونید و نظراتونو هم بگید
من تابحال گی یا لز نخوندم و اگه احیانا خوندم اتفاقی بوده و یا تا نصفه خوندم.این داستان رو هم نخوندم و بعد از خوندن نظرات شما کامنت گذاشتم.خواهشا خانم ها و آقایان همجنسگرا روش تامل کنن…

0 ❤️

360883
2013-02-14 19:58:06 +0330 +0330
NA

اوووهاااااااااااااااااااااااا با با بیخیخی

0 ❤️

360884
2013-02-15 00:33:13 +0330 +0330
NA

کیر تو دهنت با این چرت و پرت ها

0 ❤️

360886
2013-02-15 00:37:24 +0330 +0330
NA

کیر تو دهنت با این چرت و پرت ها

0 ❤️

360887
2013-02-15 01:11:41 +0330 +0330
NA

~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( ~X( وای از دست این کسخوله ، بد جوری سر منو درد آورده .
بچه های گل این آقا پژمان(کفتار پیر) کجاست ؟ کارش دارم

0 ❤️

360888
2013-02-15 01:56:48 +0330 +0330
NA

دوستان داستانش بد نبود ولی مطمعنم که چرت و پرت نوشته
این همع فحش نداره که شما میدید والله

0 ❤️

360889
2013-02-15 06:31:18 +0330 +0330
NA

baba chera dava darin? har bicharei miad ye dastan benevise sargarmetoon kone hezar ta bad o bira behesh migin. kheyre saresh ye dastan neveshte. man ke khosham oomad. hala farz ke bad bood dastanesh. enghadr dava morafee dare?

0 ❤️

360890
2013-02-15 06:31:31 +0330 +0330
NA

بچه ها كسي نميدونه چرا چند روزه داستانها برعكس شدن يعني حروفهاي متن داستان جدا جدا و برعكس شدن ميخوام بدونم مال شما هم اونطوري شده يا فقط مال من اگه كسي راه درست كردنشو بلده به منم بگه ممنون ميشم

0 ❤️

360891
2013-02-15 08:50:55 +0330 +0330
NA

کیر اراز تو کونت بچه کونی داها یازما بو کوس شعر سوزلرین گوته جیرخ بشر

0 ❤️

360892
2013-02-15 10:33:48 +0330 +0330
NA

دمت گرم حال کردم چونکه بچه جنوبی کردی نوش جونت عزیزم ولی اگه بازم بردیش قسمت شد بندازش تو دریاچه وفرارکن

0 ❤️

360893
2013-02-15 10:42:17 +0330 +0330
NA

bekhoda dareh doroogh migeh

hich emam zadehee atrafe daryacheh namak (maharloo) nist
khodam bacheh unjam va mesle kafe dast in mantagheh va mardomesho mishnasam

2 saate pish hamoonja boodam
har soali ke darin beporsin azam ta befahmid in baba doroogh migeh

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها