دستشو میبرد کونم

1397/10/04

سلام من آرمین هستم ۲۳ ساله از آستارا داستان قبلیم با استقبال خوبی از جانب شما عزیزان روبرو شد خواستم داستان جدیدمو که ماه پیش واسم اتفاق افتاد رو براتون تعریف کنم…از خودم بگم که یه پسر لاغر با پوستی سبزه روشن خوش برخورد و دل برو هستم بریم سر داستان …

ماه پیش بابام مریض بودم بخاطر قلبش بردیم بیمارستان رشت تا اونجا عمل شه از جایی که تک پسر خونه ام من بعنوان همراه بیمار موندم قرار بود سه روز دیگه عملش کنن روز اول که بستری کردیم بابامو بابام گفت که فعلا حالم خوبه تو برو چرخی بزن تو شهر شامتم بخور و بیا منم اومدم بیرون بیمارستان دیدم ماشین نیس تا مجبور شدم پیاده برم حوالی شب بود یخورده که راه افتاده بودم یه وانتی نگه داشت بهم گفت بیا برسونمت گفتم نه ممنون گفت پول نمیگیرم بیا قبول کردم سوار شدم چون شهر رو خوب نمی شناختم گفتم منو جلو یه غذاخوری خوب نگه دار گفت باشه رفتیم جلو یه غذاخوری نگه داشت گفت شامتو بخور من این جام جایی خواستی بیا ببرمت گفتم ممنون گفت تعارف نکن عزیز تو قریبی من میبرمت اینجا کرایه زیاد میگیرن منم کار خاصی ندارم سیگار می کشم گفتم نه تشکر و رفتم غذا خوردم اومدم بیرون دیدم همون جاس اومد سمتم و گفت بیا برگردونمت گفتم مرسی میرم سمت بازار بگردم گفت بیا پس ببرمت بازار ادم خوبی بنظر می رسید سوار شدم تو راه شروع کرد به حرفایی درباره زندگیش و اینکه زنشو طلاق داده و حرفای جالب دیگه بهم گفت پسر مودبی هستی من بیکارم خاستی یه دو ساعتی باهم بگردیم تو هم که جایی رو نمیشناسی قبول کردم راستش خیلی کم رو هستم و خجالتی رفتیم ماشینو نگه داشت یه پارک بود بستنی گرفت دوتا رفتیم گوشه نشستیم سیگار داد یکی زدیم باهم گاهی اوقات احساس میکردم بیش از اندازه بهم دس میزنه شوخکی و سر خنده هاش دستشو جوری که نفهمم میزنه به باسنم به روی خودم نمی اوردم از زنش که میگفت یه دفعه گریه اش گرفت گفت تنهام برگشتم گفتم نه عزیزم الان من باهاتم تنها نیستی گفت مخلصیم میخواستم شاد باشه زندگی ارزشی نداره واقعا …دستشو انداخته بود گردنم صمیمی شده بود باهام رفتیم یه دور خیابونو زدیم و دختر بازی هم میکردیم بازار برگشتیم همون پارک مرد خوبی بود اومدیم که بشینیم دیدم رو دستش نشستم گفتم ببخشید گفتم نه عزیزم راحت باش دستشو برداشت ولی گذاشت پشتم و گاهی اوقات به کونم برخوردشو حس میکردم ولی به روش نمیزنم یه حرف خنده دار زد کلی خنده ام گرفت دیدم سر خنده یخورده پیرهنمو زده بالا و دستش به پشتم میخورد یه سیگار دیگه داد و حرفای جالبی میزد که دیدم یدستشو داره از پشت میبره به زیر شلوارم سعی داشت عادی جلوه کنه به خط کون لختم که دستشو برو برگشتم گفتم خجالت بکش من کونی نیستم گفت غذر میخوام تو خیلی نازی دستشو برداشت و دید که عصبانی شدم دوباره شروع کرد خندوندنم و دوباره حس کردم دستمالیشو و برگشت بهم گفت ارمین یه چیز بگم چیزی نمیگی گفتم بگو گفت تو که منو نمیشناسی منم تو رو خواهش میکنم بزار دستمو ببرم پشتت هر چی بگی میکنم گفتم نه گفت خواهش میکنم خیلی تنهام راستش خودمم خوشم اومده بود دروغ واجب نیس یخورده بعد دوباره برد زیر شلوار و شورتم دستشو و وقتی یخورده با خنده از جام بلند شدم همه دستشو برد داخل کونم که گفتم بس کن درش بیار زشته کسی میبینه من میرم بیمارستان دیر وقته که گفت میرسونمت سوار شدیم تا خود بیمارستان دستمالیم میکرد سر شوخی هاش که رسیدیم دم بیمارستان برد ماشینو داخل بیمارستان و گوشه خلوت تو پارکینگ نگه داشت گفت ارمین جون من بزار کونتو ببینم گفتم نه اصرار کرد که گفتم باشه یه لحظه فقط بخاطر خوبی هات گفت باشه شلوار و شورتمو تا زانو کشیدم پایین و قمبل کردم کونم کاملا بی مو و صافه نامرد نمیدونم با چه سرعتی خودشو اورد رو صندلی من و منو نشوند رو پاش گفتم تمومش کن کیرشو در اورده بود و گذاشته بود لای کونم گفت دو دیقه خواهش میکنم صبر کن اونقدر کیرشو لای کونم صابوند که ابش اومد و ریخت لاش گفتم خیلی کثافتی البته خیلی حال کردم راستش که دستمال داد و پاکش کردمو پیاده شدم و برگشت گفت ارمین ببخش منو ولی زندگی ارزشی نداره …رفت …بچه ها حال کنید زندگی ارزشی نداره …سپاس که وقت گذاشتین و داستانمو خوندی…دوستون دارم …بای

نوشته: آرمین


👍 5
👎 9
35681 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

737392
2018-12-25 20:46:57 +0330 +0330

شما یک پسر جذاب کونی تشریف دارید!

2 ❤️

737427
2018-12-25 21:55:17 +0330 +0330

به قول یکی از دوستام.
هولی فاکینگ‌ شت!

مرتیکه خر :(

2 ❤️

737433
2018-12-25 22:13:39 +0330 +0330
NA

آرمین یه چیزی بگم چیزی نمیگی؟

کیرم تا قهقرا تو دهنت با داستان تخمی و تخیلیت،تو میگی وانت من میگم کص مامانت

1 ❤️

737434
2018-12-25 22:15:51 +0330 +0330

سلام کون برای دادنه خدافظ

0 ❤️

737447
2018-12-25 23:04:16 +0330 +0330

سبک اکثر نویسنده اینه که اول سلام میدن بعد میگن یا خیلی بکن بودن یا خیلی سوراخ بعد کلی مقدمه بی ربط میگن تهشم تو دو تا جمله کل سکسو خلاصه میکنن :/
چه وضعشه آخه کسشعر پشت کسشعر داره میباره

1 ❤️

737471
2018-12-26 02:22:37 +0330 +0330

پیام بده میخوام یه چیزی بهت بگم

0 ❤️

737472
2018-12-26 03:10:53 +0330 +0330

معلومه از اونایی که کیر رو تو هوا میقاپن؛إدا تنگا رو درنیار.رفتی جنده لاشی بازی درآوردی کسی سگ محل نکرده تورو ؛حالا فانتزیش کردی؛اونم کجا…رشت …

0 ❤️

737663
2018-12-27 01:20:05 +0330 +0330

الان عمو كاندومى مياد ميگه با كاندوم بذارن لاش

0 ❤️

737677
2018-12-27 04:05:02 +0330 +0330

ی ذره بیشتر کشش میدادی از شوخیهاش میگفتی که تصنعی نباشه اینقدر

0 ❤️

738822
2019-01-01 20:44:03 +0330 +0330

داداچ اشتباه میزنی

0 ❤️