سلام.من دبیر ریاضی هستم و در مقطع دبیرستان تدریس میکنم.این خاطره مربوط به سال1389 و برای اولین بار در دبیرستان دخترانه تدریس میکردم.همیشه ظاهر خودمو حفظ میکردم و کت و شلوار مناسب میپوشیدم و خوشبو بودم.به دندونام و صورتم البته داخل مایه های شخصیتی رسیدگی کامل میکردم و خیلی خوش بیان بودم که لازمه معلم موفق بودن اینه که بتونی خوب حرف بزنی.ماجرا از اونجا شروع شد که برای اولین بار به دبیرستان دخترانه رفتم اولین کلاسم مربوط به پیش دانشگاهی دخترانه بود اون هم رشته انسانی.دیگه بگیرید وضعیت ریاضی اون هم بین دانش آموزان رشته انسانی چه اوضایه آشفته ای داره!!!جلسه اول شروع شد من هم کیرتیز و با نگام گلچین میکردم که کی سر و گوشش میجنبه.اولین انتخابم دختری بود سفید قدبلند و خیلی قشنگ میخندید و من هم بعد از هر مبحث سر حرفو با شاگردها باز میکردم تا جو عوض بشه و موفق بودم و خوشبختانه از شیوه تدریسم همه راضی بودن.البته 24ساعت تدریس هفتگیم داخل همون دبیرستان دخترانه بود که مابقی قصه هارو با دخترهای بقیه کلاسها میزارم برای بعد…جلسه دوم و سوم برگزار شد و من با شاگردها راحتتر شدم و تقریبا دستم اومد کی باد میده.خلاصه اولین امتحانو گرفتمو با تهدید اعلام کردم که نمره این امتحان نقش مهمی در نمره مستمر داره.و طبق پیشبینی وضعیت نمرات تعریفی نداشت.من هم سر حرفو با مریم یواش یواش باز کردم و مخشو زدم که با خودم کلاس تقویتی بگیره.اونهم قبول کرد و خلاصه شمارمو بهش دادم.خیلی باید احتیاط میکردم هم از طرف مسئولین مدرسه و هم از طرف همسرم.اون موقع من28سالم بود و شهوتی.اولین اس ام اسی که بهش دادم از زیباییش تعریف کردم و اون هم جواب تشکر داد و …خلاصه بهش گفتم دوستش دارم و نگران نمره نباشه.من ماشین پژو405 مشکی خوشکل دارم با شیشه تقریبا دودی.بعد از تعطیلی از مدرسه که حدودا ساعت12.20ظهر بود قرار گذاشتیم داخل ی کوچه که فورا سوار شد البته صندلی عقب با ترس و لرز ی کمی حرف زدیم بعد رسوندمش نزدیک خونشون.دو سه قرار دیگه گذاشتیم که همینجوری بود منتها راحتتر بودیم خلاصه دنبال فرصت بودم ببرمش داخل حال و هوای سکس که به من اس داد و گفت ی سوال ازت بپرسم ناراحت نمیشی که من گفتم هر چی دوس داری بپرس گفت:با زنت هر شب سکس داری؟خلاصه ی جوابی دادمو فرداش بعد از مدرسه قرار گذاشتیم اینبار اومد جلو نشست.دستشو گرفتم چقدر داغ بود که کیرم باد کرد بعدش ازش لب گرفتم خیلی بهم حال داد ی دفعه سینه هاشو گرفتم از روی مانتو و مالیدم بعدش دکمشو باز کردم که اول نمیذاشت بعدش رام شد از زیر مانتو سوتینشو زدم کنار سر سینه سمت راستشو گرفتمو ازش لب میگرفتم بعدش سینه سمت چپشو بعدش شکمشو مالیدم ولی روم نشد کسشو بمالم که همیشه حسرتشو میخورم خلاصه اون جلسه تمام شد دیگه قرار نزاشتیم البته اون نمیخواست بهش نمره19 دادم برای همیشه خطشو خاموش کرد البته ی روز بهم گفت اگر زن نداشتی کنارت میموندم و من هم واقعا بهش علاقه داشتم و هنوز بهش فکر میکنم.
نوشته: بابک
واقعا دلم برای آینده مملکتی میسوزه که دبیر ریاضیش موجود تک سلولی مثل تو باشه…
خاک تو سر تو با این تفکرت .بعدش مرتیکه ابنه ای یه چند سالیه دیگه کونیایی مثل وهمسن تو رو تو دبیرستانهای دخترونه راه نمیدن.
دوستان جقی از قشر معلم بکشین بیرون لطفا!!! ابتکار و نوآور داشته باشین لطفا !!! این …دمین باره که در مورد معلما مینویسین!! در مورد پزشکا و پرستارا و امپول زنا هم زیاد نوشتین!! مهندسا و منشیاشونم که کلا عینهو پشکل ریخته!!! گیر بدین به مثلا… لبو فروشا!! بزازا!! گارسونا! هتل دارا!! … biggrin
فقط بگم كه قه تخيلتو تقويت كن
اونايي كه اينجا هستن و داستانارو ميخونن
نه بي تجربه هستن ونه دوراز جونشون احمق
لطفا دفعه بعد خودت بگو كه از تخيل تخميت استفاده كردي
عجيبه كه داستانهاي هم شكل پشت سر هم آپ ميشن. اينبار نوبت معلماست كه همه دست به كيرند!!! معلما اگه بيل زن بودند باغچه خودشون رو بيل ميزدند!! برو عمو چيزتو بكش چيز نگو…
بچهها دقت کردین اسم داستانو نوشته ( دستمالی کردن شاگرد دخترم) من فکر کردم دخترش یه شاگرد داشته که این دستمالیش کرده !!! خخخخخخخخ !! اخه کیر چشم کس مغز از انتخاب اسم داستانت معلومه چه گهی هستی !!!
بزودی میتونی داستان کون دادن بچت رو به دربون مدرسه تو سایت بخونی…چیزی که عوض داره گله نداره…
دم دختره گرم به خاطر زنت ولت کرد … واقعا معرفت داشته good
اینقدر تابلو بود خالی بستی که از همون خط اولش فهمیدم !! امثال تو مملکت رو به گه کشیدن
دوستان عزیز وجودت رو به آنچه لایقش بودی مزین فرمودن . هرچه ادوات جنگی آمریکایی اصل توی دنیا وجود داره همه یکجا توی کونت با این داستانی که نوشتی
من همين اتفاق واسه دختر يکي از دذستام افتاده بود ولي باباش نميدونم چطور پي برده بوود و لشکر کشي کردن تا دم در دبيرستان و ريختن معلمه رو در حد مرگ زدن
حالا تو این مملکت خراب ما و تو این اوضاع کیری میری و با این نسل جدید معلما و استاده های جعلی و با پایانامه های که از میدون انقلاب میخرن اصلا بعید نیست یه معلم اینکارو انجام بده حتی در یکی ار مناطق یه بطری نوشابه را کرده بودن تو … یه استاد نمای دانشگاه و خیلی چیزای دیگه. اما چیزی که برای من جالب بود اعتماد به دول نویسنده بود اصلا از همه چیز خودش تعریف کرده بود حتی دندون ها و پشم ها و ماشین مشکی جونش؟ بابا تو خوبی
پژو ۴۰۵ مشکی.
چه با افتخار از آشغال خودرو تعریف میکنه !
عه اتفاقا منم چندین سال پیش که دانش اموز بودم یه دبیر ریاضی داشتیم دقیقا با همین مشخصات که من کونش گذاشتم …
اگه داستان واقعیت داشت باید به عرض برسونم خیلی بی شرف تشریف دارین شما مصداق جنده سازی هستی …